فرانکو فراروتی، جامعه شناس و استاد دانشگاه درگذشت. او ۹۸ ساله بود و مدتها معلم دانشگاه ساپینزا رم بودرم، ۱۳ نوامبر ۲۰۲۴، خبر گزاری ANSA این خبر را اعلام کرد. او استاد تمام جامعهشناسی در دانشگاه لا ساپینزا رم تا سال ۲۰۰۲ بود. فراروتی در ۷ آوریل ۱۹۲۶ در Palazzolo Vercellese به دنیا آمد. فراروتی در بسیاری از دانشگاه های خارجی به ویژه دانشگاه های آمریکای شمالی تدریس کرده است. از زمان کسب اولین کرسی این رشته در ایتالیا در سال ۱۹۶۱، او به عنوان پدر جامعه شناسی ایتالیا در نظر گرفته شده است. همکار قدیمی و معروف وی در برخی آثارش، مورچلینی تأکید می کند : «ادر ایتالیا همه کلمه جامعه شناسی را به نام آن پیوند می زنند».فرانکو فراروتی به طور گسترده ای به عنوان بنیانگذار جامعه شناسی ایتالیایی پس از جنگ شناخته می شود. او همراه با شخصیت هایی مانند لئو اشتراوس، ادوارد شیلز، دیوید ریسمن، رابرت مرتون و رالف دارندورف، اصطلاحات و متون جامعه شناسی معاصر را پس از جنگ جهانی دوم پایه گذاری کرد. نظریه اجتماعی برای مدرنیته های قدیم و جدید مجموعه ای از مقالات فراروتی است که کار او را به خط مقدم جامعه شناسی بازمی گرداند. نوشتههای او دربارهی تئوری و تحقیقات قومنگاری، در مورد مهاجرت و چندفرهنگگرایی، درباره مذهب و سکولاریزاسیون، مستقیماً با معضلات و بحرانهای اجتماعی و سیاسی روز صحبت میکند و به جامعهشناسان دیدگاهی انتقادی و جانبخش از رشتهشان ارائه میدهد. اندیشه و زندگی یک سیاستمدار، روشنفکر و دانشمند علوم اجتماعی که در بحبوحه تغییرات اجتماعی و سیاسی نیمه آخر قرن بیستم زندگی می کند و تغییرات و چالش های قرن بیست و یکم را پیش بینی می کند می تواند برای علوم اجتماعی ایران همچنان جذاب و الهام بخش باشد.
فراروتی از بنیانگذاران شورای شهرداری های اروپا در ژنو در سال ۱۹۴۹ بود. مدیر پروژه های تحقیقاتی جامعه شناسی در OECE (در حال حاضر OECD) در پاریس در سال های ۱۹۵۸-۱۹۵۹. از جمله آثار اصلی او، اتحادیه ها و قدرت (۱۹۵۴) ; اعتراض کارگران (۱۹۵۵) ; جامعه شناسی به عنوان مشارکت (۱۹۶۱) ; ماکس وبر و سرنوشت عقل (۱۹۶۵) ; رساله در جامعه شناسی (۱۹۶۸) ; رم از پایتخت تا حومه (۱۹۷۰)؛ جامعه شناسی قدرت (۱۹۷۲) ; زندگی زاغه نشینان (۱۹۷۴) ; دانش آموزان، مدرسه، سیستم (۱۹۷۶) ; جوانان و مواد مخدر (۱۹۷۷) و ده ها کتاب و مقاله دیگر ...بوده است.
به نظر او عقلانیت رسمی، که نمونه ای از بوروکراسی سازمان یافته است، چه دولتی و چه خصوصی، با عقلانیت جوهری ارتباط چندانی ندارد. بنابراین، در حالی که می تواند به مشکلات روزمره رسیدگی کند، قادر به رویارویی با چالش بحران های ناگهانی و انفجاری نیست. از نظر تاریخی، فاشیسم، نازیسم، بلشویسم با درهم شکستن ارزشها و آزادیهای دموکراتیک برای اجرای دیکتاتوریهای خودکامه، پاسخهای غمانگیز به چنین ناتوانی بودهاند. یکی از آثار وی با همراهی دستیار معروفش ماریا ایماکولاتا ماچیوتی کتاب حومه یا حاشیه شهر: از مساله تا منبع می باشد که نگاهی انتقادی به واقعیت حومه شهر و دیروز و امروز آن است. یک پیمایش نظری، سفری به سمت مناطق شهری در همه جهان که در آن بیتعینی همراه با خلاقیت و نشاط حاکم است، حومههایی که از خوابگاه به مکانهای واقعی تجمع شهری تبدیل میشوند. زاغه نشینی و مسائل حاشیه نشینان فرودست شهری از مسائل مهم جامعه شناسان در کلان شهرهاست.
در فارسی اما، همچنان خبری از ترجمان اندیشه و جامعه شناسی ایتالیایی نیست، در حالی که او آثار انگلیسی بیشماری هم دارد. البته یک تک مقاله در مجموعه جامعه شناسی ادبیات محمد جعفر پوینده می تواند یک استثنای بزرگ باشد بر گزاره مسکوت ماندن فراروتی در آکادمیای علوم اجتماعی ایران، در حالی که مسائل مشترک و چالش های معاصر ما بسیار بهم شبیه اند. البته مجله گفتگوی جهانی که انجمن بین المللی جامعه شناسی به ۱۷ زبان منتشر می کند و ترجمه فارسی آن هم انجام می شود، در یک شماره به جامعه شناسی ایتالیا پرداخته است که می توان در این خصوص بیشتر مطالعه نمود chrome-extension://efaidnbmnnnibpcajpcglclefindmkaj/https://globaldialogue.isa-sociology.org/uploads/imgen/۱۹۰۲-v۷i۳-farsi.pdf
روزنامه مشهور و پر تیراژ ایل مساجرو ایتالیا در ۱۳ نوامبر و متاثر از خبر درگذشت او نوشته است: فرانکو فراروتی، پدر نجیب جامعهشناسی ایتالیا در اواخر قرن بیستم، نقشهای بسیاری داشت: مترجم، منتقد، دیپلمات در پاریس، نماینده پارلمان و سرانجام استاد جامعهشناسی. او در سن ۹۸ سالگی در رم درگذشت. او تا سال ۲۰۰۲ عضو هیات علمی دانشگاه رم La Sapienza بود و همچنین نماینده پارلمان برای سومین دوره قانونگذاری بود که برای جنبش جامعه انتخاب شد. او در ۷ آوریل ۱۹۲۶ در Palazzolo Vercellese به دنیا آمد. مرگ او توسط استاد بازنشسته ارتباطات، ماریو مورچلینی، تایید شد، که از او خواسته بود بزودی در بنیادی، با عنوان «جامعه ایتالیا چگونه است؟ سخنرانی کند که اجل مهلت نداد. Career وی در سال ۱۹۶۷ مجله "La review sociologica" را ایجاد کرد و از آن زمان تاکنون مدیر آن بود. نسل های زیادی از دانشجویان سخنرانی های پرشور او را در دانشگاه روم به یاد می آورند. او همچنین یکی از بنیانگذاران شورای شهرداری های اروپا در ژنو بود که مسئول بخش پروژه های تحقیقاتی OECD در پاریس بود. در سال ۱۹۷۸ به عنوان مدیر مطالعات در Maison des Sciences de l'Homme در پاریس منصوب شد و در سال ۲۰۰۱ جایزه شوالیه صلیب بزرگ شایستگی جمهوری ایتالیا توسط رئیس جمهور وقت کارلو آزگلیو به وی اعطا شد. او عضو آکادمی علوم نیویورک و رئیس افتخاری انجمن ملی جامعه شناسان بود. فراروتی در دوران طولانی تحصیلی خود در دانشگاه های شیکاگو، بوستون، نیویورک، تورنتو، مسکو، ورشو، کلن، توکیو و اورشلیم تدریس کرد. فعالیتهای تحقیقاتی و مطالعاتی فرارون وی در حجم عظیمی از نوشتهها گنجانده شده است که او تا دهه ۹۰ خود به انتشار آنها ادامه داد. بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰، انتشارات ماریتی، آثار کامل فراروتی را متشکل از شش جلد و در مجموع پنج هزار صفحه منتشر کرد. از وی خود-زندگی نامه بسیار مفصلی نیز برجای مانده است.
جامعه شناسی در ایتالیای پس از جنگ همواره در کشاکش نظری و منتقد ماندن به سنت گرامشیستی و یا کاربردی شدن به سنت شیکاگویی در رفت و برگشت بوده و در این بین فراروتی را می توان پیشرو کاربردی تر شدن این دانش مهم و سرنوشت ساز برای جامعه و تحولات اجتماعی و تاریخی در غرب دانست، قطعا در آینده آثار فراروتی نام او را زنده نگه خواهد داشت.
فراروتی، فرانکو.۱۳۹۰ ش، «لوکاچ، گلدمن و جامعهشناسی رمان»، درآمدی بر جامعهشناسی ادبیات، گزیده و ترجمه محمدجعفر پوینده، تهران: نقش جهان مهر، صص ۱۹۵-۲۰۲
منبع: https://www.ilmessaggero.it/en/the_legacy_of_franco_ferrarotti_a_pioneer_of_italian_sociology-۸۴۷۶۳۰۱.html?refresh_ce و...
نظر شما