دین اسلام به شکل مذهب حنفی وارد خاک قرقیزستان شده است. در گسترش اسلام میان عشایر قرقیز تصوف نقش اساسی ایفا کرده است. در دوره شوروی مسلمانان قرقیزستان اطلاعات و شناخت کمی از سایر جریانات اسلامی داشتهاند که به عنوان واکنشی به فرآیندهای تاریخی، سیاسی و فرهنگی (مانند نهضتها و جنبشهای ملی و آزادیبخش) به وجود آمده بودند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی جریانات و قرائتهای جدیدی از اسلام از کشورهای خارجی مسلمان وارد قرقیزستان شد.
در جامعه امروز قرقیزستان تقریبا همه جریانات اسلامی خارجی پیروان خود را دارند و اوضاع دینی و گرایشات با منافع ژئوپلیتیک برخی کشورها گره خورده است، کشورهایی که از گروهها و جریانات دینی برای نیل به اهداف ژئوپولیتیک خود استفاده میکنند.
امروزه در جمهوری قرقیزستان جریانات اسلامی وارداتی و تاثیر پذیرفته از اسلام ترکیه، کشورهای عربی و شبه قاره هند حضور دارند. از طرفی همه این کشورها از نظر موقعیت جغرافیایی به آسیای مرکزی نزدیک هستند و بیثباتی در این منطقه در امنیت کشورهای یاد شده نیز تاثیر خواهد گذاشت. به همین خاطر همه این کشورها در توسعه با ثبات منطقه ذینفع هستند. از این رو تلاش میکنند در فرآیندهای منطقهای تاثیر داشته باشند. کنترل منطقه میتواند امتیازهای اقتصادی، سیاسی و انرژی اضافی به این کشورها بدهد تا در مبارزه رقبا برای رهبری در جهان اسلام پیشی بگیرند. دین از ابزارهای اصلی دستیابی به اهداف این کشورها در منطقه میباشد.
اکثر جریانات دینی وارداتی قرقیزستان به عنوان سازمان و نهاد دینی در این کشور ثبت رسمی نشدهاند. این جریانات اغلب در شکل و قالب موسسات و بنیادهای آموزشی در قرقیزستان حضور دارند. این جریانات عمدتا پس از کسب استقلال قرقیزستان شروع به نفوذ و توسعه فعالیتها در این کشور کردهاند. در طول سالهای پس از کسب استقلال تقریبا همه مدلهای مختلف قرائت از اسلام در این کشور آسیای مرکزی برای خود طرفداران و پیروانی پیدا کردهاند.
اکنون نمیتوان تعداد دقیق پیروان گرایشهای مختلف اسلامی در قرقیزستان را تعیین کرد، زیرا هیچ کس به طور آشکارا اعتراف نمیکند که متعلق به کدام جماعت، جریان و یا جنبشی است. بسیاری از آنها، به دلیل اگاهی کم در حوزه دین، حتی خودشان هم نمیدانند که به کدام یکی از جریانات و مکاتب تعلق دارند ضمن اینکه معیارهای دقیقی برای تعلق و وابستگی افراد به جریانات دینی نه از سوی گروههای دینی و نه از سوی نهادهای دولتی تاکنون مشخص نشده است.
کسانی که از تعلق خود به جماعتی و نوع این جماعت خبر دارند صرفا در گفتگوهای غیر رسمی و با قید محرمانه بودن آن این اطلاعات را اظهار میکنند. نیروهای انتظامی میگویند که اکنون در قرقیزستان بیش از 20 جماعت مختلف اسلامی نظیر جماعت تبلیغ، جماعت قره سو، جماعت اوزْگِن، جماعت عبدالشکور نارماتوف و ... فعالیت دارند.
اکثریت جمعیت قرقیزستان را مسلمان سنی حنفی مذهب تشکیل میدهد که بر اساس دادههای سال ۲۰۲۰ بیش از 80 درصد از جمعیت قرقیزستان را به خود اختصاص دادهاند. 7 درصد جمعیت کشور خود را مسیحی ارتدکس و ۱۲ درصد خود را پیروان سایر ادیان، اعم از مسیحیت کاتولیک، بودیسم، یهودیت، هندو و تنگریگرایی میدانند. پیروان سایر مذاهب اسلامی مثل شافعیها و حنبلیها (عمدتاً قفقازیها)، شیعیان، پیروان فرقههای صوفیه و احمدیه کمتر از ۱ در صد جمعیت کشور را شامل میشوند.
خدمت، نورجولار، سلیمانجیلار (ترکیه)
به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی بازیگران ژئوپلیتیک جدیدی به صحنه سیاسی وارد شدند که سعی کردند خلاء به وجود آمده در آسیای مرکزی را پر کنند و با این کار وزن و اعتبار خود را در عرصه بینالمللی بالا ببرند. یکی از این کشورها ترکیه بوده و هست که مدل توسعه اجتماعی خود را به عنوان الگو و نمونه مطرح میکند و مدعی رهبری در جهان اسلام و ترکزبان است. اینکه حضور ترکیه در قرقیزستان و سایر کشورهای ترکزبان حوزه شوروی سابق به دنبال اهداف ژئوپلیتیک مشخصی است، امری نیست که بتوان آن را انکار کرد.
ترکیه در اجرای سیاستهای نفوذ خود تاکید اصلی بر پیوندهای فرهنگی و تمدنی، از جمله اشتراکات زبانی، دینی و قومی دارد. تاثیر دینی ترکیه در قرقیزستان عمدتا شامل آموزش دینی و احداث مساجد میباشد. یکی از بزرگترین طرحهای تامین مالی (۲۰ میلیون دلار) ساخت مسجد مرکزی بیشکک بود که در سال ۲۰۱۸ به پایان رسید.
سه شاخه نفوذ اصلی ترکیه در قرقیزستان موسسات آموزشی «خدمت» پیروان فتح الله گولن، «نورجولار» پیروان دانشمند ترک سعید نورسی و «سلیمانجیلار» پیروان دانشمند ترکی سلیمان حیلمی میباشند. هر سه جریان از هم متفاوت بوده، اما قدرت تاثیرشان در قرقیزستان بالاست. موسسه «خدمت» بیشتر اسلام سکولار و مترقی را ترویج میدهد. این موسسه را از یک طرف جزء گروههای دینی مروج مدرنیسم دینی و طرفدار ارزشهای لیبرال، و از طرف دیگر به عنوان جنبش اجتماعی- مدنی پیرو عقاید و سیاستهای فتح الله گولن میدانند.
مهمترین کار موسسات آموزشی «خدمت» که از اوایل سالهای ۱۹۹۰ در قرقیزستان شروع به فعالیت نمودهاند، گشایش موسسه آموزشی «سباط» میباشد که موسس آن فتح الله گولن بوده است و بعدا بیشتر به آن اشاره خواهد شد. امروزه شبکه مدارس ترکی که توسط پیروان فتح الله گولن تأسیس شدهاند، محبوبیت خاصی میان مردم قرقیزستان پیدا کردهاند. در این مدارس دروس دینی تدریس نمیشود، هرچند مشخص است که دانشآموزان به نوعی تعلیم دینی دارند.
علاوه بر موسسات آموزشی، بنیاد «اَدِپ باشاتی» نیز در قرقیزستان فعالیت دارد. بنیاد مذکور نشریاتی را منتشر میکند که متعلق به پیروان فتح الله گولن بوده و توسط آنان حمایت و تامین مالی میشوند. جزئیات بیشتر درباره این بنیاد در صفحات بعد آورده شده است. این بنیاد در دادگستری قرقیزستان به طور رسمی ثبت شده و در کلیه استانهای قرقیزستان شعبه دارد. بر طبق برخی دادهها و گزارشهای کارشناسی، این بنیاد دهها هزار پیرو در همه مناطق قرقیزستان دارد، اما ریاست این بنیاد وابستگی آن به پیروان فتح الله گولن را رد میکند.
در عین حال محققان بومی و ترک بنیاد «ادپ باشاتی» را وابسته به جنبش «نورجولار» میدانند. در قرقیزستان پیروان فتح الله گولن را «نورجولار» نیز مینامند، زیرا فتح الله گولن شاگرد سعید نورسی بوده و مکتب نورسی به عنوان یکی از پایههای عقیدتی جنبش «خدمت» تدریس میشود. اما در قرقیزستان پیروان سعید نورسی هستند که شاخه کلاسیک از مکتب او را دنبال میکنند. پیروان «نورجولار» جلسات و اجتماعات خود را برای آموزش قرآن با تفسیر سعید نورسی در خانههای خصوصی برگزار میکنند. تعداد این خانهها در قرقیزستان در حال حاضر 120 خانه میباشد.
جنبش دیگر رایج در قرقیزستان «سلیمانجیلار» است که خود را پیرو مکتب سلیمان حیلمی می دانند. این مکتب نیز تحت تاثیر دیدگاههای سعید نورسی شکل گرفته است. طریقت متصوفه سلیمانیه در این کشور مدارس حوزوی حفظ قرآن و دستور زبان عربی ایجاد کرده است.
پیروان «سلیمانجیلار» نیز آموزش قرآن و حدیث را هدف خود تعریف کرده ولیکن بر خلاف گروه اول قرآن را به عربی میخوانند. به اعتقاد کارشناسان، نه گروه اول و نه گروه دوم خطری برای دولت و امنیت ملی ایجاد نمیکنند.
جنبش «خدمت» سامانهای از موسسات آموزشی و بنیادهای معرفتی مطرح شده است و فعالیتهای «نورجولار» نهادینه نشده و در آپارتمانهای کرایهای در قبال پرداخت هزینهای تدریس میشود. دورههای آموزشی «نورجولار» دو برابر بیشتر از دورههای «سلیمانجیلار» و معادل ۵۰۰۰ صوم در ماه میباشد.
به رغم تفاوتها و ویژگیها، سه جریان از مشتقات مدل رسمی ترکی تعامل دین و دولت میباشند.
دیدگاههای حکومت قرقیزستان نسبت به فعالیتهای آموزشی و دینی ترکیه متفاوت است، اما دو دیدگاه غالب در این خصوص وجود دارد.
بسیاری از کارشناسان مدل ترکیه را نمونه کامل و ایدهال میدانند که مناسب قرقیزستان میباشد، زیرا آن یک مدل موثر تعامل دین و دولت است. این مدل از نظر اقتضای زمان کارآمد میباشد و تهدیدات را در زمینه امنیت دینی کاهش می دهد، زیرا تأکید اصلی این مدل بر آموزش سکولار است.
با این وجود، برخی کارشناسان نظرات تردیدآمیز خود را در خصوص مدل ترکی و نفوذ ترکیه در قرقیزستان اظهار میکنند. آنها معتقدند که ترکها هدفی بلندمدت دارند و ثمرات نفوذ آنها نه اکنون، بلکه به مرور زمان و به محض بزرگ شدن فارغالتحصیلان مدارس و دانشگاههای ترکی خود را نشان خواهند داد. احتمال میرود این فارغالتحصیلان به مرور به مقامهای حساس دولتی برسند و به شکل احزاب طرفدار ترکیه و احزاب اسلامی درآیند. دولتمردان قرقیز ممکن است وابسته به عوامل ترکیه شده و از سوی نیروی خارجی مدیریت شوند و از این طریق منافع ژئوپلیتیک، اقتصادی و ... خود را پیش ببرند.
بدین ترتیب رویکرد قرقیزستان نسبت به حضور ترکیه دوگانه است. از یک طرف بخشی از جامعه دیدگاه تردیدآمیز به ترکیه دارند. ترکیه را به تشکیل ستون پنجم محکوم میکنند که از این طریق ایدئولوژی خود را در اذهان جوانان تزریق میکند. از طرف دیگر، این جریانات، اعضا و پیروانی بسیار دارند که از دیدگاههای گولن استقبال میکنند، زیرا آن را مدلی از اسلام مترقی و روشنفکر میدانند. عمده این پیروان فارغالتحصیل مدارس ترکی، رشتههای الهیات دانشگاههای بومی و ترکی هستند. تاثیر «سلیمانجیلار» در قرقیزستان نیز از طریق دانشجویان تحصیل کرده در موسسات آموزشی دینی ترکیه گسترش مییابد.
سلفیه (کشورهای عربی)
از جمله کشورهای عربی عربستان سعودی خود را رهبر و مرکز امت اسلامی و حلقه مرکزی در زنجیره امت مسلمانان میداند و توجه اصلی آن کشور معطوف است به توسعه روابط با کشورهایی که در نظر عربستان مسلمان تلقی میشوند. در نگاه سعودی این کشورها آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی هستند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، عربستان سعودی مسلمانان آسیای مرکزی را به عنوان مسلمانانی میدانست که اسلام را از دست دادهاند. این کشور رسالت خود را در احیای اسلام در منطقه میدانست. منظور عربستان سعودی از هدف این کمک احیای تفکر اسلامی بوده است. تاثیر دینی عربستان سعودی در قرقیزستان به صورت ساخت مساجد، آموزش دانشجویان و فعالیت بینادهای مختلف است.
در سالهای اخیر علاوه بر عربستان سعودی بنیادهای کشورهای عربی دیگر نیز وارد قرقیزستان شده و خیلی فعال هستند که در ذیل به آنها اشاره بیشتری خواهد شد.
آمار دقیقی از تعداد مساجد که با هزینه کشورهای عربی در قرقیزستان ساخته شده است در دست نیست، زیرا آنها مساجد را با وساطت بنیادها و گروههای مختلف احداث میکند، اما رقم تقریبی بیش از ۱۰۰۰ مسجد در سراسر قرقیزستان است.
به گفته یکی از کارشناسان نهاد دولتی قرقیزستان، یکی از مهمترین مراکزی که هزینههای ساخت مساجد در قرقیزستان را عهدهدار شده است، مجمع جهانی جوانان مسلمان به ریاست محمد ماضی و بنیاد خیریه السنابل است. براساس آمار غیر رسمی حدود ۷۰ درصد مساجد قرقیزستان از بودجه این بنیادها و بقیه ۳۰ درصد با هزینههای مردم بومی ساخته شده است.
هر سال مجمع جهانی جوانان مسلمان حدود ۵ میلیون دلار را برای ساخت مراکز دینی اختصاص میدهد که بیش از ۶۰۰ مسجد در مناطق جنوبی قرقیزستان از محل همین هزینهها ساخته شده است.
مراکز و سازمانهای دیگر عربی نیز مشغول ساخت مساجد، دار الایتام و خانههای بهداشت هستند. به عنوان مثال، فعالیت سازمانها و مراکزی نظیر موسسه الحرمین، الوقف الاسلامی، مرکز بینالمللی همکاریهای اسلامی، ابتکارات جوانان و ... در قرقیزستان مشاهده میشود.
بنیاد خیریه بشردوستانه شیخ زاید بن سلطان آل نهیان امارات متحده عربی در شهر توقْموق در ۷۰ کیلومتری شهر بیشکک آکادمی اسلامی ساخته و قرار است در آن متخصصان واجد شرایط در زمینه اسلامشناسی و دینشناسی تربیت شوند. این آکادمی برای 200 نفر تدریس خواهد کرد، که از این تعداد 150 دانشجو در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا (100 نفر تمام وقت و 50 نفر پاره وقت) و 50 دانشجو در دورههای آموزشی و آموزشی پیشرفته خواهند بود.
آمار دقیق در خصوص تعداد افراد اعزام شده از قرقیزستان برای کسب تعالیم دینی در کشورهای عربی در طول سالهای پس از کسب استقلال در دست نیست. به رغم اینکه طبق قانون بسیاری از دانشجویان که به همین منوال اعزام میشوند، بایستی مراتب را به ارگانهای مربوطه اعلام نمایند، اما در عمل بسیاری از آنان با روادید توریستی اعزام شده و به ندرت از قصد خود برای ادامه تحصیل در موسسه دینی خبر میدهند.
در حال حاضر ۹ دانشگاه اسلامی و ۸۲ مدرسه دینی در قرقیزستان فعالیت دارد که بسیاری از آنها با کمک مستقیم بنیادهای مختلف از کشورهای حوزه خلیج فارس و عربستان سعودی تامین مالی میشدند.
در خصوص تاثیر کشورهای عربی در قرقیزستان، در میان مردم این کشور اتفاق نظر وجود ندارد. کارشناسان و عامه مردم این تاثیر را تهدیدآمیز می دانند. تاثیر دینی این کشورها عمدتا از طریق ترویج عقاید سلفیه معتدل و تندرو صورت میگیرد که به طبع منجر به فعالسازی همهگانه جریانات مختلف سلفیگری میشود.
در طی نظرسنجی، کارشناسان سلفیگری را تهدیدی برای امنیت دولت دانستند. با این حال عدهای از کارشناسان معتقدند که باید بین سلفیگری معتدل و سلفیگری تند و رادیکال فرق و تمایز گذاشت. اکثر کارشناسان هر نوع سلفیگری را بالقوه تهدیدآمیز میدانند و اعتقاد دارند که آن مستلزم دقت نظر و توجه جدی و کنترل نه تنها از سوی قرقیزستان، بلکه تمام کشورهای آسیای مرکزی میباشد. به اعتقاد آنان کلیه جریانات سلفی بالقوه رادیکال هستند.
اختلافات پیروان سلفیگری با روحانیون محلی از معضلات جدی این کشور است. سلفیگران اعتبار روحانیون محلی را قبول ندارند و همواره با جماعتهای دیگر وارد بحث و مناقشه میشوند. آنان از مسلمانان قرقیزستان میخواهند تا از هرگونه سنتهای ملی صرف نظر کنند. آنان هیچ کدام از علما و مذاهب رایج در قرقیزستان را قبول ندارند و مراجع خود را شیوخ اینترنتی اهل کشورهای عربی میدانند.
در حال حاضر بسیاری از عقاید افراطی نه از کشورهای عربی، بلکه از شهرهای روسیه مانند یِکاتِرینْبورْگ و آسْتْراخان و نیز کشور قزاقستان وارد این کشور میشود که سلفیگری در آن کشورها فعال شده است. امروزه کسانی که به امید کسب درآمد بیشتر به این کشورها میروند، در مساجد سلفی آن کشورها شستشوی مغزی میشوند. گروههای افراطی به مهاجران کاری در ثبت مدارک هویتی و کاری و نیز کاریابی کمک میکنند. چه در روسیه و قزاقستان و چه در قرقیزستان جذابیت افکار سلفی عمدتا به دلیل شعارهای معترضگونه آن است.
در قرقیزستان همانند تمامی حوزه شوروی سابق بخش رادیکال سلفیگران (وهابیان) جزء گروههای افراطی به شمار میرود. بیشتر رهبران القاعده در جده سعودی تحصیل کردند که تربیت امامان سلفی روی غلطک افتاده که آنان پس از کسب تعالیم دینی در سراسر جهان و حتی مرکز افریقا پراکنده میشوند. با کمک مالی عربستان سعودی آنان به راحتی میتوانند جای امامان محلی را بگیرند و ایدئولوژی وهابیت را ترویج دهند.
تاسیس سفارت عربستان سعودی در سال ۲۰۱۱ و سفارت قطر در سال ۲۰۱۲ در بیشکک در نظر کارشناسان قرقیز امری ناخوشایند بوده است. به گفته قادر ملکوف اسلامشناس برجسته این کشور، گشایش سفارتخانههای عربستان سعودی و قطر و نیز لغو روادید با این کشورها باعث خواهد شد پیروان وهابیت به راحتی بتوانند عقاید و ایدئولوژی خود را در قرقیزستان ترویج دهند. عربستان به مراکز آموزشی اسلامی قرقیزستان کمک مالی ارائه میدهد. روحانیون و کارشناسان الهیات برای شرکت در دورههای آموزشی دعوت میشوند. هزینههای هنگفتی برای ساخت مساجد در کشور اختصاص مییابد.
به گفته کارشناسان، سلفیگران معتدل قرقیزستان فعلا به دنبال کسب قدرت نیستند اما یک تاکتیکی را انتخاب کردند که افراد و دست نشاندههای خود را در همه قوههای دولت داشته باشند. سلفیگری همچنین در زندانهای قرقیزستان شیوع دارد.
به رغم اینکه تاثیر و نفوذ عربستان سعودی در قرقیزستان منفی ارزیابی میشود، در عین حال این کشور را حافظ دو مکان مقدس - مکه و مدینه - و مدافع اسلام و مسلمانان میدانند و کمیسیون دولتی امور ادیان و اداره دینی مسلمانان (مفتیات) قرقیزستان همکاری تنگاتنگ غیر رسمی با سازمانهای عربی، به ویژه مجمع جهانی جوانان مسلمان دارند و در مسایل دینی با آنان مشورت و هماهنگی میکنند. البته لازم به ذکر است که از دوران آلمازبیک آتامبایف رئیسجمهور قرقیزستان در سالهای ۲۰۱۷-۲۰۱۱ محدوده فعالیت سلفیها در قرقیزستان تنگتر و در زمان صادر جباروف رئیسجمهور فعلی گسترده تبلیغات آنها محدود شده و در چارچوب سیاست دولت در حوزه دین برای سالهای ۲۰۲۰-۲۰۱۴ و ۲۰۲۶-۲۰۲۱ که در جای خود به آن خواهیم پرداخت، صورت میگیرد.
جماعت تبلیغ (پاکستان)
جمهوری اسلامی پاکستان میتواند به جامعه فرهنگی- تمدنی قرقیزستان دستاندازی نماید. محققان و کارشناسان اظهار میدارند که پاکستان به عنوان یکی از کلیدیترین متحدان ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی، خود را به عنوان یک قدرت برتر منطقهای و دروازهای برای کشورهای آسیای مرکزی به منظور دستیابی به اقیانوس هند و از طریق آن به بازارهای جهانی میداند. در این منطقه، جمهوری اسلامی ایران رقیب اصلی پاکستان محسوب میشود. همگرایی اقتصادی با کشورهای منطقه و همراه ساختن آنها با سیاستهای خود یکی از اهداف اصلی و ژئوپولیتیکی پاکستان میباشد. جمهوری اسلامی پاکستان برای دستیابی به اهداف خود در منطقه در مرحله اول همچنین تلاش میکند از فاکتورها و اهرمهای فرهنگی- تمدنی خود نیز بهره بگیرد.
تلاشها برای استفاده از دین در وهله اول با نقش فعال و فعالیت گروههای معروف بینالمللی تروریستی در پاکستان همچون «حزب التحریر» و «جماعت اسلامی» که ارتباطات تنگاتنگ با برخی احزاب سیاسی پاکستان و گروههای جریانهای رادیکال دارند، مرتبط هستند. این مسئله واکنشهایی را در کشورهای آسیای مرکزی به دنبال داشته است. به عنوان مثال، در طول سال 2001 میلادی و نیمه اول سال 2002 تعدادی از فعالان عضو گروهها و سازمانهای مذکور توسط نیروهای امنیتی این کشورها بازداشت شدند. در نتیجه عملیاتها و پیگیری و تعقیب نیروهای امنیتی مشخص گردید که مراکز و کانون رهبری این اقدامات در خاک پاکستان قرار دارد. بدین ترتیب نقشههای اسلامآباد برای استفاده از عامل اسلام و دین در ارتباط با کشورهای آسیای مرکزی با موفقیت کامل همراه نبود. بر همین اساس، رهبران پاکستان منافع اقتصادی را در خط مقدم اولویتهای خود قرار میدهند این بدان معناست که آنها عملا ایده «وحدت اسلامی» را کنار گذاشتهاند.
با این حال، نفوذ فرهنگی- تمدنی پاکستان نه تنها در سطح رادیکال، بلکه حتی از طرف جریانهای معتدل و میانهرو صورت میگیرد و در میانمدت هیچ تهدیدی از ناحیه گروههایی همچون جماعت تبلیغ پاکستان متوجه امنیت ملی قرقیزستان نمیباشد.
نفوذ و تاثیرگذاری فرهنگی از ناحیه پاکستان به طور عمده توسط جنبش جماعت تبلیغ دیده میشود که در جمهوری قرقیزستان این جنبش بیشتر به عنوان «دعوت» (دعوت برای توجه به اسلام) شناخته میشود. جنبش مذکور در سالهای 1920 در منطقه موات در نزدیکی دهلی تاسیس شده و محمد الیاس کاندهلوی موسس و بنیانگذار آن میباشد.
مهمترین اصول مکتب محمد الیاس کاندهلوی در شرایط مستعمره هندی شکل گرفته است. به گفته وی، مسائل مسلمانان را نمیتوان با روشهای سیاسی حل و فصل کرد. اوضاع جامعه مسلمان فقط از راه عبادت و اصلاح رفتار و اخلاق و دعوت به دین تغییر میشود. مفهوم اصلی این جریان دعوت یعنی بازگشت به اسلام است. پیروان این گروه را در قرقیزستان «دعوتچی» مینامند. در سالهای ۱۹۹۰ مبلغان قرقیز اغلب به پاکستان میرفتند، زیرا روادید را در بدو ورود به آن کشور میگرفتند. از سال ۲۰۰۲ با ایجاد سختگیریها در صدور ویزا مبلغان به هند و بنگلادش سفر میکردند.
به گفته یکی از اعضای این جنبش، حدود هزار نفر از قرقیزستان در اجتماع پیروان جماعت تبلیغ که هر ساله در ماه اکتبر در پاکستان برگزار میشود، شرکت میکنند. بدین ترتیب، در سال 2016 حدود 900، در سال 2017 حدود 800، در سال 2018 حدود 600 نفر به اجتماع رفتند. در حال حاضر حدود 200 تبعه قرقیزستان در مدارس مختلف جماعت تبلیغ در پاکستان تحصیل میکنند.
عمده پیروان این گروه اتباع عادی قرقیزستان هستند که هرگز در مدرسه دینی درس نخواندهاند ولی برای دعوت (تبلیغ) میروند تا خود دانشهای اصلی در دین کسب نمایند. آنان مبانی دین، نماز، چند سوره کوتاه و آداب غذا خوردن، خواب و وضو در اسلام را میآموزند. بسیاری از این مبلغان پس از کسب دانش اولیه به دعوت نمیروند و لیکن نماز را در منزل خود میخوانند و در نمازهای جمعه مرتب شرکت میکنند. کسانی که به کار تبلیغ و دعوت ادامه دهند، سطح دانش دینی خود را از طریق مطالعه دو کتاب اصلی «فضائل اعمال» و «حیات صحابه» ارتقاء میدهند.
در هنگام سفرها اعضا حدود دو ساعت و نیم جلسات تعلیمی دارند. کمبود آگاهی و دانش کافی از مسائل دینی با روش خاص دعوتچیان جبران میشود. در زمان خطبه یا تبلیغ مسئولین سخنرانی خود را بر اساس شش اصل مهم که به آن شش صفت (ایمان، نماز، ذکر، رفتار با مسلمانان، خلوص نیت و دعوت) میگویند برنامهریزی میکنند. این روش در هنگام جلسات تعلیمی حفظ میشود و به مبلغان مبتدی توصیه میشود که از این قالب تجاوز نکنند و حرف گزاف نزنند.
علاوه بر این، به مرور زمان مشاهده میشود که تعداد مبلغانی که تحصیلات دینی کامل کسب کردند افزایش یافته است. هر سال تعداد فارغالتحصیلان از مدارس دینی و انستیتوهای اسلامشناسی بیشتر میشود که در هنگام تحصیل و پس از اتمام آن در کار دعوت مشارکت میکنند. به گفته کارشناسان، اکنون بیش از 150 نفر از علمای دعوت در قرقیزستان فعال هستند.
امروزه تفاوت بسیار بارز بین نسلهای مختلف و درک آنان از دین وجود دارد. افراد کهنسال که در زمان شوروی زندگی کردند و در شرایط نسبتا مذهبی تربیت شدهاند به نوعی به دین برمیگردند، زیرا گرایش دینی به آنها اعتبار بیشتر میبخشد. بیشتر افراد مسن در قرقیزستان در آستانه مرگ متدین میشوند. اما نسلی دیگر که در زمان شوروی بزرگ شده و بخش عمده عمرشان را در شرایط حکومت شوروی گذرانیدهاند تقریبا هیچ درکی از دین ندارند. بیشترین انتقاداتی که به دعوتچیان وارد میشود، از سوی آنها است. نسل سوم نسلی میانه است که افرادی هستند که در زمان شوری به دنیا آمدند، اما در دوره پساشوروی بزرگ شدند. و آخرین گروه، جوانترین نسل قرقیزستان است که از ایدئولوژی شوروی تأثیر نپذیرفتهاند و از همه لحاظ آماده پذیرش افکار و عقاید دینی هستند. در حال حاضر بیشتر مبلغان از دو نسل آخر هستند.
بنابراین اینکه جامعه، مبلغان را به طور مطلوب نمیپذیرد، میتوان به حساب گسست نسلها گذاشت که برای بسیاری از جوامع جهانی که در دورهای انتقالی به سر میبرند، قابل تعمیم است. اما باید گفت که هر چه این دوره انتقالی به پایان نزدیکتر باشد، بسیاری از این اختلافات به خودی خود حل و فصل میشود. برای نمونه، اکنون جوانان در انتخاب همسر از ارزشهای دینی مشترک جویا میشوند و تقریبا اختلافاتی از این دست در خانوادههای جوان مشاهده نمیشود. همچنین عمده مردم به دعوتچیان عادت کردند و توجهی به آنها نمیکنند.
اما دعوت به طور کلی تأثیر مثبت در جامعه و خانوادهها دارد. قادر ملکوف دعوت را مشابه مرکز بهزیستی یا توانبخشی ویژه افراد معتاد میداند. دعوت اجازه میدهد افراد از فضای فاسد و آلوده پیرامون فاصله بگیرند، دوستانی جدید پیدا کنند و به سفری طولانیمدت بروند که در طول آن میتوانند بر مشکلات خود غلبه کنند.
علاوه بر این نمونههای بسیار از تأثیر مثبت دعوت بر روابط بین اقوام مختلف وجود دارد. این کار در سه ساحت امکانپذیر است. نخست، جماعتهای در حال سفر متشکل از اقوام مختلف هستند که در طول سفر در ارتباط نزدیک با یکدیگر هستند و اغلب اوقات دوستانی خوب میشوند. دوم، جماعتها به شهرستانها میروند که در آن اقوام مختلف ساکن هستند (مثلا دونگان و ازبک). سوم، دعوتچیان از اقوام دیگر در زندگی روزمره مسجد حوزه خود مشارکت میکنند که مسجد مرکزی بیشکک نمونه روشن آن است.
حادثه سال 2010 در جنوب قرقیزستان که منشأ آن اختلاف بین اقوام مختلف بود نیز نشان میدهد که دعوت توانسته است در شرایط بحرانی موثر باشد. در آن ایام حدود 50 نفر از مبلغان به جنوب قرقیزستان رفتند و در روزهای اول این ناآرامیها مردم را به صلح و دوستی فرا خواندند. بررسی تطبیقی در سه شهر جنوبی اوش، جلالآباد و اوزْگِن نیز نتایج قابل توجهی داده است. اختلاف نه بین قرقیز و ازبک، بلکه بین قرقیزهای روستانشین و ازبکهای شهرنشین اتفاق افتاد. در جنوب قرقیزستان امر دعوت از محبوبیت میان قرقیزها برخوردار است، در حالی که ازبکها با تردید به آن تن میدهند. سفرهای مبلغان اجازه میدهد رابطه خوب بین شهر و روستا برقرار شود. این امر در طول سالها در شهر اوزگن صورت میگرفت. این شهر یک استثنا است، زیرا بیشتر مبلغان آن ازبک هستند. مبلغان شهرنشین ازبک اهل اوزگن به روستاهای نزدیک قرقیزنشین سفر میکردند و مبلغان قرقیزی به مساجد ازبکی اوزگن میرفتند. میتوان گفت که این پیوندهای چندساله بین شهر و روستا در حل اختلافات قومی اوزگن کمک کرده است. وضعیت اوش و جلالآباد کاملا متفاوت بوده است. مبلغان عمدتا قرقیز بودند زیرا ارتباط قوی بین ازبکهای شهرنشین و قرقیزهای روستانشین در این شهرها نبوده است.
در پایان این بخش میتوان نتیجه گرفت که در تاثیر جماعت تبلیغ بر جامعه میتوان موارد مثبت و موارد منفی مشاهده کرد. موارد منفی بیشتر ناشی از اختلاف با مردم سکولار است. اما این بحران بیشتر بحران گسست نسلها است که ویژه هر جامعه در حال انتقال است. به مرور زمان این بحران کمرنگ میشود. در عین حال دعوت چه در جامعه و چه در خانواده تأثیرات مثبت زیاد دارد، زیرا میتواند در مبارزه با اعتیاد، تغییر سبک زندگی به سوی اخلاق، برقراری رابطه مناسب بین اقوام مختلف و همبستگی شهر و روستا بسیار موثر باشد. دیدگاههای مولفان و کارشناسان مشترک است، زیرا زمانی که نکات منفی و نکات مثبت این گروه را روی کفههای ترازو بگذاریم، خواهیم دید که نکات مثبت آن به مراتب بیشتر است.
مسئله جماعت تبلیغ در عالیترین سطح دولتی نیز مطرح شد. در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۹۲ ضمن بررسی مسئله سیاست دولتی در حوزه دینی، فعالیت جنبش جماعت تبلیغ در قرقیزستان تهدیدآمیز عنوان شده بود. ولیکن تصمیم نهایی در این خصوص اتخاذ نشد. سپس در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در نشست پارلمان پیشنویس قانون «پیرامون مقابله با فعالیتهای افراطی» بررسی شد و در حین بحث، چند تن از نمایندگان خواستار عدم بازداشت نمایندگان برخی جریانات اسلامی شدند. به عنوان مثال، آموربیک باقروف نماینده مجلس به دفاع از سازمان جماعت تبلیغ برخاست. به گفته وی، این سازمان اغلب به افراد بیسرپناه کمک و اغلب کارهای خیر میکنند و با اشاره به اینکه این سازمان احترام به والدین و عدم مصرف مشروبات الکلی را آموزش میدهد و 90 درصد از پیروان این سازمان بر اساس موازین اسلام زندگی میکنند، خواستار این شد که مقامات مزاحم آنها نشوند.
به اعتقاد کارشناسان انتخاب مقصدبیک توقْتوموشِف به مقام مفتی قرقیزستان (۲۰۲۱-۲۰۱۴) تا حدی به معنی قانونمندسازی نسبی و قبول جماعت تبلیغ به عنوان یک جنبش معتدل از سوی دولت است.
در کنار نکات مثبت که در خصوص این گروه ابراز میشود، عدهای به نقاط ضعف آن نیز اشاره دارند. جماعت تبلیغ هیچ فرصتی برای رشد فکری مسلمان ایجاد نمیکند. البته عمده رهبران و پیروان این جنبش آگاهی دینی کافی ندارند، لذا خطر نفوذ جریانات تندرو در صفوف دعوتچیان وجود دارد. آنان با ظاهر و پوشش خود باعث ایجاد حساسیت و تنفر نزد عامه مردم و دولت میشوند.
کارشناسان نیز نسبت به مرکز مدیریتی این گروه در خارج از کشور نگرانی دارند. پیروان این گروه اغلب به گروههای دینی دیگر میپیوندند. به عقیده کارشناسان، جماعت تبلیغ چیزی جز دعوت نمیتواند به مردم ارائه دهد و کسانی که نیاز به رشد و پیشرفت داشته باشند و یا به دنبال یافتن پاسخ به سوالات سیاسی هستند، به گروههای نظیر حزب التحریر یا سلفیگری میپیوندند. لذا تعداد پیروان ثابت این جنبش همواره در حال تغییر است. اما بیشتر نومسلمانها از طریق جماعت تبلیغ به اسلام گرایش پیدا میکنند، اما اینکه تا کجا پیش میروند و آیا در این جنبش میمانند معلوم نیست.
در حال حاضر تعداد اعضای ثابت جماعت تبلیغ در قرقیزستان مشخص نیست. به گفته کارشناسان امور دینی، اعضای این گروه در هر نقطه مسکونی کشور قرقیزستان حضور دارند. به گزارش مفتیات قرقیزستان در سال ۲۰۱۱ میلادی ۶۲۷۰ نفر در سراسر کشور اقدام به دعوت (تبلیغ) کردند که این تعداد در سال ۲۰۱۳ به ۹۱۳۱ نفر رسید. بر اساس فرضیات قناتبیک مورزاخلیلوف اسلامشناس نامدار، در قرقیزستان در سال ۲۰۱۸ حدود 20 هزار پیرو جماعت تبلیغ بود.
ولی براساس مشاهدات اخیر و اعترافات اعضای جماعت تبلیغ موج اصلی گرایش مردم به دعوت به پایان رسید. اما یک هسته ثابت و دائم شکل گرفت که عمدتا این هسته مشغول ساماندهی و انجام کار دعوت هستند. بیشتر این افراد از اقشار کمبضاعت جامعه و اغلب با تحصیلات متوسطه هستند.
جنبش جماعت تبلیغ در ارگانهای دولتی قرقیزستان به ثبت رسمی نرسیده است. اما در اداره مفتیات این کشور بخش دعوت دایر است و مقصدبیک توقْتوموشف مفتی قرقیزستان در سالهای ۲۰۲۱-۲۰۱۴ که امروزه به کارهای تبلیغات دینی مشغول است، در میان مسلمانان به عنوان رهبر جنبش جماعت تبلیغ شناخته شده است.
در حال حاضر جماعت تبلیغ در روسیه، قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان ممنوع شده است. سازمان پیمان امنیت دستهجمعی نیز توصیه کرده است تا این گروه را ممنوع اعلام کنیم. اما پس از بررسی وضعیت روسیه میتوان گفت که ممنوعیت اعلام شده ثمرات مثبتی در آن کشور به بار نیاورده است. اخیرا در قزاقستان نیز جریانات افراطیگرای سلفی نیز فعال شدهاند و عملیاتهای انتحاری اتفاق میافتد که اخبار آن در مطبوعات منتشر نمیشود. گروههای بزرگ جهادیان قزاقی در سوریه میجنگند و دولت علی رغم آن همه قدرتش نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
نتیجهگیری
بخش سکولار جامعه قرقیزستان و ارگانهای دولتی دیدگاههای متفاوت و تردیدآمیزی نسبت به جریانات دینی ناشی از کشورهای خارجی دارند. این کشورها را محکوم به ترویج منافع خود در قرقیزستان میکنند. رفتار و دیدگاههای جریانات دینی نسبت به همدیگر دوستانه نیست و بحث و مناقشات جدی بین آنان دیده شده است.
یکی از علل این رفتارها از سوی ارگانهای دولتی و جامعه قرقیزستان نسبت به جریانات دینی این است که کشورهای خارجی تلاش دارند نقش «برادر ارشد» را ایفا کنند و مدل اسلامی خود را برای تقلید و پیروی از آن تحمیل میکنند. آنان نیز تلاش دارند اسلام به اصطلاح «صحیح و درست» را به قرقیزان بیاموزند، زیرا به اعتقاد این کشورها قرقیزستان در دوره حکومت شوروی ارتباط خود را با جهان اسلام از دست داده و نیاز به کمک در احیای اسلام دارد.
همچنین باید متذکر شد که یک نوع رقابت ژئوپلیتیک و مسابقه برای رهبری در جهان اسلام بین کشورهای ترکیه، ایران، عربستان سعودی و پاکستان آغاز شده است. این رقابت در عمل به صورت اختلافات دینی و عقیدتی بین جماعتهای قرقیزستان جلوه میدهد. برخورد عقاید و دیدگاههای جریانات مختلف اسلامی در این کشور به چشم میخورد و هر کدام از اعضای این جریانات تفسیر خود از اسلام را صحیح و حقیقی میداند و گویی باید تقلید شود.
ارگانهای دولتی قرقیزستان نسبت به مدل تعامل دین و دولت دیدگاه مساعد دارند. نفوذ و تاثیر ترکیه در این کشور در مجموع مثبت و معتدل تلقی میشود، هرچند که در آینده بلندمدت راههای توسعه سیستم سیاسی ترکیه و احتمال اسلامی شدن آن مشخص نمیباشد.
بررسی تاثیر دینی ناشی از ترکیه، کشورهای عربی و پاکستان به صورت گسترده امکانپذیر نمیباشد. دلیل آن سطح پایین آگاهی مردم از روشهای مختلف تفاسیر و قرائتهایی از اسلام و جریانات و مکاتب دینی موجود است. بسیاری از مردم قرقیزستان نمیتوانند تفاوت در عقاید و افکار و پیامهای مذاهب و مکاتب مختلف اسلام را تشخیص داده و از یکدیگر تمایز قایل شوند.
از نظر عامه مردم قرقیزستان، هرگونه جریان و گرایشی ناشی از کشور مسلمان به عنوان حامل اسلام حقیقی تلقی میشود. این رویکرد غیر انتقادی نسبت به تفاوتهای مکاتب کشورهای اسلامی به این دلیل است که قرقیزستان هنوز به درک کافی از اسلام و انتخاب مدل اسلام قرقیزی نرسیده است. در حال حاضر فعالترین جنبشهای اجتماعی و مذهبی جنبش «جماعت تبلیغ» پاکستان و «خدمت» ترکی است. بنابراین دولت قرقیزستان از طریق کمیسیون دولتی امور ادیان و اداره دینی مسلمانان قرقیزستان سعی دارد بر اساس سیاست دولت در حوزه دین برای سالهای ۲۰۲۶-۲۰۲۱ اسلام به اصطلاح سنتی مبتنی بر عقیده ماتریدی و فقه حنفی و آداب و سنتهای قرقیزی را ترویج داده و مشکل موجود را حل کند[1].
تهیه شده در : رایزنی فرهنگی ایران در قرقیزستان
منابع:
· https://carnegie-production-assets.s3.amazonaws.com/static/files/ReligiousSecurityinKyrgyzstan.pdf
· https://islamjournal.idmedina.ru/jour/article/view/720/443
[1] این مقاله بر اساس مطالب پژوهشی آقای اِمیل نصردینوف، خانم نورگُل اِسِنامانُوا و آقای قناتبیک مورْزاخلیلوف، سه اسلامشناس مشهور قرقیزستان و همچنین گفتگوهای مولف با پیروان مذاهب اسلامی موجود در قرقیزستان نگاشته و اطلاعات آن به روز رسانی شده است. با توجه به کثرت حاشیهها و پیوندها در اصل مطالب، از ذکر آنها صرف نظر و تنها به اصل مطالب اشاره شده است.
نظر شما