گپتا طی مقاله ای به بررسی حملات بیسابقه حزب حاکم BJP به «دولت عمیق و توطئهگر» آمریکا و وزارت امور خارجه این کشور پرداخته است. این حملات از یک رشته توییت 16 قسمتی آغاز شد که در آنها ادعاهایی درباره نقش وزارت امور خارجه آمریکا در بیثبات کردن دولت نارندرا مودی مطرح شد.
گپتا (Shekhar Gupta ) اشاره میکند که این تنشها بخشی از موج جهانی انتقاد از «دولت عمیق» است که دونالد ترامپ نیز آن را تقویت کرده است. جذابیت ایدههایی نظیر «دلارزدایی» یا شراکتهای جایگزین مانند بریکس نیز به این فضا دامن زده است. در میان این ادعاها، موضوعاتی مانند جنجال پیرامون نرمافزار جاسوسی پگاسوس، گزارشهای انتقادی علیه گروه آدانی و همچنین ارتباط با چهرههای پرحاشیهای مانند «جورج سوروس» برجسته شدهاند. در این بین، یک نکته قابلتوجه، انتقاد بیسابقه حزب حاکم BJP از وزارت امور خارجه آمریکا بهعنوان بخشی از این «کابال توطئهگر» است.
این اولین بار نیست که یک حزب حاکم در هند به «دست خارجی» یا بهطور خاص آمریکا حمله میکند. در دوران ایندیرا گاندی، حملات مکرری به مخالفان سیاسی با برچسب «عامل سیا» انجام میشد. این سنت در دوران راجیو گاندی و ناراسیمها رائو نیز ادامه یافت. بنابراین، ضدآمریکاییگری در هند سابقهای دیرینه دارد که از دوران جنگ سرد و سیاستهای ضد امپریالیستی ایندیرا گاندی آغاز شد. در آن زمان، ایالات متحده بهعنوان نماد امپریالیسم غربی و سیا بهعنوان عامل بیثباتی در کشورهای در حال توسعه معرفی میشد. این نگاه حتی در دوران راجیو گاندی و ناراسیمها رائو نیز ادامه یافت، اگرچه بعدها «منموهن سینگ» با توافق هستهای تاریخی، این روند را به سمت همکاری بیشتر تغییر داد. اما امروز شاهد بازگشت بخشی از این گفتمان در سیاست داخلی هند هستیم، بهویژه وقتی حزب حاکم BJP احساس کند که منافع دولت مودی در معرض تهدید قرار گرفته است.
گپتا می نویسد که حملات اخیر حزب حاکم BJP به «دولت عمیق» و وزارت خارجه آمریکا را میتوان بخشی از تلاش این حزب برای تحکیم پایگاه داخلی خود دانست. در سالهای اخیر، حزب حاکم BJP بارها از رویکردهای ملیگرایانه و تئوریهای توطئه برای تقویت جایگاه خود استفاده کرده است. این نوع گفتمان بهویژه در میان بخشی از رایدهندگان هندی که به سیاستهای غرب بدبین هستند، محبوبیت دارد.
استفاده از مفاهیمی چون «دولت عمیق و توطئهگر»، نه تنها به جلب حمایت داخلی کمک میکند، بلکه حزب حاکم را بهعنوان قربانی مداخلات خارجی نشان میدهد. با این حال، چنین مواضعی میتواند پیامدهای ناخواستهای در روابط دیپلماتیک هند با قدرتهای بزرگ ایجاد کند.
در سطح دیپلماتیک، هند و آمریکا بهطور مداوم از روابط خود بهعنوان یک «شراکت استراتژیک» کلیدی یاد میکنند. اما در سطح سیاسی، تنشهایی مانند این، تناقضهایی ایجاد میکند که مدیریت آنها دشوار است.
دلایل اصلی این تناقضها عبارتند از:
فشارهای داخلی: حملات رسانهای به چهرههایی مانند جورج سوروس و مسائل مرتبط با پگاسوس و گروه آدانی، حزب حاکم BJP را وادار به واکنش کرده است.
نقش آمریکا در تأمین مالی پروژههای تحقیقاتی: افشاگریهایی مانند گزارش OCCRP[1] که نشان میدهد وزارت امور خارجه آمریکا بخشی از بودجه پروژههای افشاگرانه علیه دولت مودی را تأمین میکند، بهانهای برای تقویت گفتمان ضدآمریکایی در هند داده است.
فضای بیاعتمادی: سخنان سفیر آمریکا در هند درباره «خطوط قرمز» هند در قبال مسائل تروریستی، بهجای ایجاد شفافیت، موجب تشدید فضای بیاعتمادی شده است.
گپتا می نویسد که ظهور دونالد ترامپ و حملات او به «دولت عمیق» در آمریکا، به بازتعریف این مفهوم در سطح جهانی کمک کرده است. در هند، این گفتمان بهعنوان ابزاری برای مقابله با هرگونه انتقاد خارجی به کار گرفته شده است.
حزب حاکم BJP با این استراتژی دو هدف را دنبال میکند:
دفاع از دولت مودی در برابر انتقادات بینالمللی، مانند موارد مرتبط با حقوق بشر و شفافیت مالی.
همراستایی با گفتمان جهانی ترامپ، که احتمالاً در انتخابات آینده آمریکا دوباره قدرت خواهد گرفت.
در طرف مقابل، آمریکا نیز بهنظر میرسد در مدیریت روابط با هند اشتباهاتی مرتکب شده است. سخنان غیرمناسب سفیر آمریکا و رویکردهای دوگانه در قبال مسائل تروریسم، این تصور را ایجاد کرده که آمریکا در برخورد با هند، حساسیتهای لازم را نشان نداده است.
این مسائل میتواند پیامدهای جدی داشته باشد:
افزایش بیاعتمادی: هند ممکن است نسبت به اهداف استراتژیک آمریکا در منطقه بیشتر شکاک شود.
تقویت گرایش به بریکس و چین: گفتمان دلارزدایی و شراکتهای جایگزین مانند بریکس در چنین شرایطی جذابتر میشود، هرچند که چنین مسیری نیز چالشهای خود را دارد.
اگرچه روابط هند و آمریکا در حال حاضر به مرحلهای حساس رسیده است، اما اهمیت استراتژیک این شراکت باعث میشود که هر دو طرف تلاش کنند تا تنشها را مدیریت کنند.
چند سناریوی ممکن برای آینده عبارتند از:
بهبود روابط پس از انتخابات آمریکا: اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، ممکن است حزب حاکم BJP رویکرد ملایمتری در قبال آمریکا اتخاذ کند.
ادامه تنشها: اگر دولت بایدن یا هر دولتی با رویکرد مشابه روی کار بماند، این تنشها احتمالاً به مسائل بزرگتری مانند سیاستهای منطقهای گسترش خواهد یافت.
تغییر در اولویتهای هند: هند ممکن است بهدنبال تعمیق روابط با دیگر قدرتها مانند چین یا روسیه باشد، هرچند این مسیر نیز چالشها و تناقضهای خاص خود را دارد.
گپتا می نویسد که روابط هند و آمریکا در عین پیچیدگی، یکی از مهمترین شراکتهای قرن ۲۱ محسوب میشود. در سفر رسمی نارندرا مودی به آمریکا در سال 2023، این روابط با عباراتی نظیر «دوستی از دریاها تا ستارگان» توصیف شد. این تناقض میان لحن دیپلماتیک در سطح بالا و حملات سیاسی در سطح حزبی، چالشی برای مدیریت این روابط ایجاد کرده است. اما گفتمانهای سیاسی داخلی، مانند حملات حزب حاکم BJP به دولت عمیق آمریکا و تناقضهای موجود در سیاست خارجی هر دو کشور، این روابط را به مرحلهای حساس رسانده است. از یک سو، آمریکا بهدنبال حفظ روابط دوستانه است، اما از سوی دیگر، سیاست داخلی هند و مواضع حزب حاکم BJP پیچیدگیهایی به این رابطه افزوده است. این وضعیت نشان میدهد که مدیریت روابط بینالمللی حتی در شراکتهای استراتژیک نیز چالشبرانگیز است و به رویکردهای دقیقتر نیاز دارد. مدیریت این تنشها نیازمند دیپلماسی هوشمندانه، اجتناب از اظهارات تحریکآمیز و تمرکز بر منافع بلندمدت استراتژیک است.
ملاحظه
گپتا در این مقاله از دو مفهوم دولت عمیق (Deep State) و کابال توطئهگر (Cabal) بهره برده است.
- مفهوم دولت عمیق
دولت عمیق (Deep State) اصطلاحی است که به سیستمی از ساختارها، نهادها، یا افراد درون دولت اشاره دارد که بهطور غیررسمی و خارج از نظارت دموکراتیک، قدرت و تأثیر قابلتوجهی بر سیاستگذاریها و تصمیمگیریها دارند. این مفهوم اغلب برای توصیف شبکهای از مقامات دولتی، نظامیان، سرویسهای اطلاعاتی، بوروکراتها، و گاهی حتی نخبگان اقتصادی و رسانهای استفاده میشود که اهداف و منافع خاص خود را دنبال میکنند، حتی اگر با منافع رسمی دولت یا ملت در تضاد باشد.
ویژگیهای دولت عمیق
- غیررسمی و غیرشفاف بودن:
دولت عمیق بهطور رسمی بخشی از ساختار حاکمیت نیست و فعالیتهای آن از دید عموم و گاهی حتی مقامات منتخب مخفی میماند.
- استفاده از نفوذ بر سیاستگذاریها:
اعضای دولت عمیق از نفوذ خود در دستگاههای کلیدی (مانند نیروهای امنیتی، دستگاه قضایی، یا سرویسهای اطلاعاتی) برای هدایت سیاستها به سمت منافع خاص خود استفاده میکنند.
- تضاد با اراده دموکراتیک:
دولت عمیق معمولاً در تضاد با سیاستهای رهبران منتخب یا نمایندگان قانونی عمل میکند و گاهی حتی در برابر اصلاحات یا تغییرات سیاسی مقاومت میکند.
خاستگاه اصطلاح
این واژه ابتدا در ترکیه برای توصیف شبکههای مخفی درون حکومت به کار رفت که بهطور همزمان با دولت رسمی فعالیت میکردند و گاهی حتی علیه دولت قانونی نیز دست به اقدام میزدند. بعدها، این مفهوم در سیاست جهانی برای توصیف شبکههای مشابه در کشورهای مختلف به کار رفت.
دولت عمیق در سیاست مدرن
در سیاست امروز، مفهوم دولت عمیق اغلب بهعنوان یک ابزار گفتمانی برای انتقاد از نهادهای بوروکراتیک یا اطلاعاتی بهکار میرود.
- در آمریکا: این اصطلاح با ظهور دونالد ترامپ محبوبیت بیشتری یافت. ترامپ و حامیانش ادعا میکردند که «دولت عمیق» در داخل آمریکا، از جمله در سرویسهای اطلاعاتی، وزارت خارجه و رسانهها، علیه او توطئه میکند.
- در هند: اخیراً حزب بیجیپی از این مفهوم برای انتقاد از نهادهای بینالمللی و اتهامزنی به کشورهای غربی استفاده کرده است، بهویژه در موضوعاتی که دولت مودی را هدف قرار میدهند.
در مجموع، دولت عمیق مفهومی است که بین واقعیت و تئوری توطئه در نوسان است. در حالی که ممکن است برخی از شبکههای نفوذ درون حکومتها وجود داشته باشند، استفاده از این واژه اغلب برای پیشبرد گفتمانهای سیاسی خاص یا تقویت بیاعتمادی عمومی به نهادهای رسمی به کار میرود. این مفهوم، بهویژه در دوران مدرن، به یکی از ابزارهای اصلی در سیاست داخلی و بینالمللی تبدیل شده است.
- مفهوم کابال توطئهگر
کابال توطئهگر(Cabal) به گروهی مخفی یا نیمهمخفی اشاره دارد که با اهداف مشترک و اغلب نامشروع یا غیرشفاف، برای پیشبرد منافع خاص خود فعالیت میکنند. این اصطلاح بیشتر در گفتمانهای سیاسی، تئوریهای توطئه، و تحلیلهای انتقادی استفاده میشود تا گروهی کوچک و قدرتمند را توصیف کند که پشت پردهی سیاستها یا تصمیمات مهم، تأثیرگذاری و کنترل دارند.
ریشه واژه کابال
کلمه"Cabal" از زبان عبری و کلمهی کبالا(Kabbalah) به معنای «دانش مخفی» یا «اسرار مقدس» گرفته شده است. با این حال، در گذر زمان، این واژه معنای سیاسی و اجتماعی پیدا کرده و به گروههایی اطلاق میشود که مخفیانه برای دستیابی به اهداف خاص فعالیت میکنند.
ویژگیهای کابال توطئهگر
ماهیت مخفیانه:
اعضای کابال معمولاً در پس پرده عمل میکنند و بهصورت عمومی ظاهر نمیشوند. تصمیمات و برنامههای آنها از دید عموم و حتی نهادهای رسمی مخفی میماند.
نفوذ در ساختار قدرت:
این گروهها اغلب در بخشهایی از حکومت، اقتصاد، رسانهها، یا نهادهای بینالمللی نفوذ دارند و از این موقعیت برای پیشبرد منافع خود استفاده میکنند.
اهداف مشترک و اغلب غیرشفاف:
کابالها معمولاً برای دستیابی به اهداف خاص که ممکن است با منافع عمومی یا قانونی در تضاد باشد، همکاری میکنند.
کابال در تئوریهای توطئه
اصطلاح کابال بهویژه در تئوریهای توطئه جایگاه ویژهای دارد. در این چارچوب، کابال بهعنوان یک گروه مخوف و قدرتمند معرفی میشود که در حال کنترل جهان، حکومتها، یا اقتصاد جهانی است.
نمونههایی از کابال در تئوریهای توطئه:
تئوری نظم نوین جهانی (New World Order):
این تئوری ادعا میکند که یک گروه کابالی مخفی در تلاش است تا یک دولت جهانی واحد ایجاد کند و کنترل کامل بر جهان را در دست بگیرد.
تئوریهای مرتبط با جورج سوروس:
برخی او را بهعنوان بخشی از یک کابال جهانی برای تأثیرگذاری بر سیاستها و اقتصاد معرفی میکنند.
شبکههای قدرت اقتصادی و مالی:
گاهی بانکهای بزرگ یا نهادهای مالی جهانی (مانند صندوق بینالمللی پول) بهعنوان بخشی از یک کابال توطئهگر معرفی میشوند.
کابال در سیاست و گفتمان عمومی
در گفتمانهای سیاسی، کابال توطئهگر بهعنوان ابزاری برای متهم کردن مخالفان یا توضیح شکستها و مشکلات استفاده میشود. مثلاً:
- در آمریکا، دونالد ترامپ و حامیانش از مفهوم کابال برای اشاره به «دولت عمیق» یا نخبگانی که علیه او عمل میکردند، استفاده کردند.
- در هند، حزب بیجیپی گاهی از این مفهوم برای توصیف «شبکههای خارجی» که بهزعم آنها برای تضعیف دولت مودی تلاش میکنند، استفاده میکند.
تفاوت کابال و دولت عمیق
در حالی که دولت عمیق به ساختارهای رسمی و بوروکراتیک اشاره دارد که خارج از کنترل دموکراتیک عمل میکنند، کابال بیشتر به گروههای غیررسمی و پنهانی گفته میشود که معمولاً در سایهی قدرت فعالیت دارند. در مجموع، کابال توطئهگر مفهومی است که بیشتر در تئوریهای توطئه و گفتمانهای انتقادی استفاده میشود. این اصطلاح به گروههایی اشاره دارد که بهطور مخفیانه برای پیشبرد منافع خود فعالیت میکنند.
#ذکریایی
[1] Organized Crime and Corruption Reporting Project (OCCRP)
OCCRP is one of the largest investigative journalism organizations in the world, headquartered in Amsterdam and with staff across six continents. We are a mission-driven nonprofit newsroom that partners with other media outlets to publish stories that lead to real-world action. At the same time, our media development arm helps investigative outlets around the world succeed and serve the public. Founded by veteran investigative reporters Drew Sullivan and Paul Radu in 2007, OCCRP began in Eastern Europe with a handful of partners and has grown into a major force in collaborative investigative journalism, upholding the highest standards for public interest reporting.
نظر شما