زندگینامه عثمان ساریوَلی:
عثمان عبدالله اوغلو قربانوف (عثمان ساریوَلی) در 17 دسامبر 1905 در روستای ایکینجی شخلی (ساریوَلی) در منطقه قزاق متولد شد. پس از اتمام تحصیلات متوسطه در دبیرستان معلمان قزاق، مدتی به عنوان معلم در مدارس روستاهای قره مریم و بیغیر در منطقه گویچای کار کرد. سپس برای ادامه تحصیل به دانشکده فیلولوژی (زبانشناسی) دانشگاه دولتی مسکو رفت. در طول تحصیل در مسکو با تعدادی از روشنفکران و نمایندگان ادبیات آشنا شد. بعدها شاعر در این باره می گفت: "سالهای تحصیل در مسکو آغاز مرحله جدیدی در زندگی من بود. در آنجا با شعر کلاسیک و مدرن روسیه به طور کامل آشنا شدم و از طریق زبان روسی با جالبترین نمونههای ادبیات جهانی آشنا شدم.
عثمان ساریوَلی فعالیت ادبی خود را از سال 1933 آغاز کرد. در همان سال اولین شعرش با عنوان "آیاگسیز" در روزنامه "گنج ایشچی" (کارمند جوان) منتشر شد. اولین کتاب او با عنوان "سطرهای آهنین من" در سال 1934 منتشر شد. این شاعر در سال 1937 به عضویت اتحادیه نویسندگان آذربایجان پیوست شد.
وی به عنوان معلم در دانشکده فنی-پداگوژی (آموزشی) باکوکار کرد. همچنین مدیریت دانشکده فنی تئاتر باکو را بر عهده گرفت. سپس، به عنوان معاون مدیر سردبیر روزنامه ادبیات، سردبیر انتشارات "Uşaqgəncnəşr" (اوشاق گنج نشر - انتشارات کودک و جوان) موسسه زبان و ادبیات نظامی آذربایجان آکادمی علوم ملی آذربایجان فعالیت کرد. ساریوَلی در اتحادیه نویسندگان آذربایجان مشاور شعر بود.
سرنوشت شاعرانه عثمان ساریوَلی هرگز آسان نبود و او در طول زندگی خود بارها مورد ظلم و ستم قرار گرفت. سالهای خونین رژیم شوروی نیز از زندگی او بی تاثیر نبود. در آن سالهای سخت برادر عثمان ساریوَلی تبعید شد و خودش نیز در ترس از سرکوب زندگی می کرد. اما هیچ ترسی نمی توانست الهام او را از او بگیرد. این شاعر مشهور در سال 1990 درگذشت و در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد.
عثمان عثمان ساریوَلی شاعری ماهر بود. او همیشه تلاش می کرد تا به معنای شاعرانه هر کلمه، هر بیت و هر مصرع پی ببرد و به این هدف دست می یافت. در اشعار او عشق به وطن و سرزمین مادری با والاترین احساسات ستایش می شد. شعر او که با عنوان "Gətir oğlum, gətir" (گتیر اوغلوم، گتیر) که در سال 1943 سروده شد، در آن زمان بازتاب گسترد ای داشت. این اثر که آینه تمام نمای روحیه مردمی است، به عنوان نمونه ای واقعی از شعر فلسفی ارزیابی می شود.
میروارید دلبازی نوشت: "عثمان ساریوَلی از آن دسته هنرمندانی بود که بدون نان می توانست زندگی کند، اما بدون هنر نمی توانست زندگی کند." اشعار او نمونه هایی از اشعار در سبک حماسی و میهنپرستانه است. در عین حال، او شاعری فیلسوف نیز بود. انسان، زندگی و مرگ در اشعار او جایگاه مهمی دارد.
عثمان ساریوَلی علاوه بر ترویج خلاقیت مردمی و مطالعه هنر عاشق، به ترجمه نیز مشغول بود و آثاری از نظامی، خاقانی، ویکتور هوگو، ناظم حکمت، الکساندر پوشکین و تراژدی آنتیگونه سوفوکل را به زبان مادری خود ترجمه کرد. او در مطالعه فولکلور و هنر عاشق و همچنین در تهیه و انتشار آثار کامل صمد وورغون بزرگ تلاشهای زیادی انجام داد. ترانه های او امروزه نیز مورد علاقمندی آهنگهای عاشق های آذربایجان است.
شاعری که در جوانی میگفت: "هر کس صد سال زندگی نکند، تقصیر خودش است." با گذشت زمان گفت: "اکنون می بینم که زندگی کار خودش را می کند و سالهایی که ما را بزرگ می کنند، ما را پیر هم میکنند." اما خلاقیت غنی عثمان ساریولی را برای همیشه زنده نگه خواهد داشت و او را فراموش نخواهد کرد.
https://azertag.az/xeber/bu_gun_xalq_sairi_osman_sarivellinin_dogum_gunudur-3334803
نظر شما