من در طول زمان و در مکانهای مختلف به این فکر کردهام که آیا یک هنرمند میتواند رسانهای برای نیرویی فراتر از قدرت مفهومی خود باشد یا صدای خود را داشته باشد. هنرمند یک روشنفکر عمومی است که وجدان او استاد یا مربی خودش است، نه یک رسانه برای روحها. برخی از نمونههای هنرمندان شامل شاعران، موسیقیدانان، نویسندگان، نقاشان و مجسمهسازان میشود. هنرمندان به عنوان روشنفکران عمومی وظیفه دارند جامعه را از طریق هدایای خاص خود آگاه کنند، آموزش دهند و سرگرم کنند. هدف این مقاله بررسی، تحلیل و بحث درباره ویژگیهای یک هنرمند اصیل است.
یک هنرمند اصیل هیچ چیز جز حقیقت ندارد. به عنوان مثال، اگر هنرمند مجسمهسازی است که روایت استعمار را به تصویر میکشد، کار نبوغ او باید نشاندهنده دیگری بودن یا ابژهای باشد که با مستعمرهشدگان به گونهای خاص رفتار شده است. هنرمندان در هر زمینهای که کار میکنند، دارای نبوغ هستند و باید از داراییهای خود برای منافع بیشتر جامعه استفاده کنند. در هیچ اثری هنری هیچ تعبیری از حقیقت کمتری وجود ندارد؛ در آهنگ یک نوازنده کمتر از حقیقت گویی وجود ندارد. هیچ رهبری شاد وجود ندارد و نباید دستاوردهای اعمال خوب به حداقل برسد فقط به این دلیل که هنرمند در مورد افرادی که خوب عمل میکنند دیدگاه متفاوتی دارد. هنرمندان واقعی رنگ نور روز را ارائه میدهند. آنها گوش، دهان و چشمهای کمتر شناختهشدهترین اعضای جامعه هستند.
هنرمندان واقعی در بیشتر موارد با دولتها مخالف هستند، زیرا پیامهای آنها پتانسیل و قدرت این را دارند که دولتها را به حرکت درآورند یا حذف کنند. هنرمندانی که وجدانشان استاد خودشان است، اغلب حقیقت را با قدرت میگویند و آن را درست نام میبرند، نه به عنوان عامل تولید. در بسیاری از کشورهای آفریقایی، نویسندگان و خوانندگانی که تصمیمات سیاسی مخالف با دسترسی و پیشرفت جمعی را به چالش کشیدهاند، به طرق مختلف آزار و اذیت شدهاند. هنرمندان از طرق مختلف درباره مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی که در کشورشان جریان دارد، به شهروندان اطلاعرسانی میکنند. انتشار و توزیع اطلاعات توسط هنرمندان به محلی برای مناقشه و درگیری میان دولتها و هنرمندان تبدیل میشود، زیرا اطلاعات قدرت است. اگر یک چیز باشد که دولتها با حسادت از آن محافظت میکنند، آن اطلاعات است.
برای دولتها، اطلاعاتی که عینی هستند، اهداف سیاسی آنها را ارتقا نمیدهند یا پیش نمیبرند. در عوض، اطلاعات باید صرفاً به نفع تبلیغات داخلی دولتها باشد، به همین دلیل است که قوانین سختگیرانه و محدودکننده در مورد رسانهها و اطلاعات ایجاد میشود. دولتها اطلاعات را به صورت انتخابی ارائه میدهند و هنرمندان آن را همانطور که هست، ارائه میدهند. هزینههای تلاشهای دومین در توزیع اطلاعات به یک مسئله برای دولتها تبدیل میشود. دولتها معمولاً به سمت امنیت دولتی گرایش دارند، در حالی که هنرمندان واقعی تمایل دارند به سمت موضوعاتی حرکت کنند که مربوط به امنیت انسانی است. دولتها ترجیح میدهند هنرمندان مسائل را مسکوت نگه دارند و خوشبختانه دولتها دستگاههایی در اختیار دارند که به هنرمندان برای مسکوت نگه داشتن مسائل کمک میکنند، و معمولاً موفق میشوند. از این رو، هنرمندانی را میبینیم که برای ناهار و شام خود به عقب خم میشوند و فقط مینویسند و میخوانند.
هنرمندان واقعی صدای عقل و خرد جامعه هستند. آنها در آنجا هستند تا بدون تعدیل محتوا و زمینه به شهروندان کمک کنند تا بدانند چه اتفاقی در حال وقوع است. وقتی هنرمندان خود را با دولت معرفی میکنند، آنقدر تمرکز خود را از دست میدهند که تصویر بزرگتر را فراموش میکنند. به ویژه برای هنرمندان آفریقایی، سخت است که به دلیل فقر و منافع شخصی در کنار حقیقت بایستند. به همین دلیل است که هنرمندانی مانند موسیقیدانان اغلب توسط دولتها به خواندن آهنگهایی که فعالیتها و برنامههای دولتی را رمانتیک و ضروری جلوه میدهند، فریفته میشوند. وقتی نوازندگان برای شام خود میخوانند، فاسد و آلوده میشوند و دیگر نمیتوانند با افرادی که در زمینههای مختلف هنری خود ظرفیت و توانایی ندارند همذاتپنداری کنند.
هنرمندان واقعی مشوق یا هدیهای دریافت نمیکنند که صرفاً دهانشان را ببندد. قبل از اینکه یک هنرمند هدیهای دریافت کند، باید منبع آن هدیه را درک کند. اساساً، هنرمند باید در دهان اسب هدیه را نگاه کند. یک هدیه ممکن است از منابعی بیاید که سعی دارند پولهای کثیف را پاک کنند، در حالی که پول کثیف موجب تخریب زیرساختهای اجتماعی مانند مدارس و امکانات بهداشتی میشود. هنرمندان واقعی خارج از چارچوب فکر نمیکنند، بلکه بهگونهای فکر میکنند که گویی جعبهای وجود ندارد. آنها قدرت تجسم دارند و هدف نهایی آنها صلحسازی، فرافکنی و تفکر رو به جلو است. این توانایی به آنها کمک میکند تا عواقب احتمالی احساسات، الگوهای فکری، رفتارها و اعمال خود را درک کنند. یک هنرمند واقعی میپرسد: «اینجا چه اتفاقی میافتد و چرا؟»
هنرمندان واقعی، همانند مؤسسات، باید در کنار اقشار آسیبپذیر جامعه بایستند. هنرمندان واقعی به کنترل و تعادل سیستمهایی که در جامعه وجود دارند، کمک میکنند. هنرمندانی که فریب هویجهایی را که از سوی بازیگران قدرتمند دولتی و غیردولتی آویزان شدهاند، میخورند، لیاقت این را ندارند که به سبد هنرمندان اصیل تعلق داشته باشند، زیرا آنها صرفاً فرصتی برای تعجب هستند و در سیمکشیهایشان دچار تضاد خواهند شد. هنرمندان واقعی باید بیشتر و اغلب در کنار شهروندان نیازمند بایستند و در این مسیر نبض جمعی جامعه را از طریق آهنگها، نوشتهها، طراحیها و مجسمههای خود منعکس کنند. هنرمندانی که در برابر رایگانها رقص میکنند و فقط برای منافع شخصی خود کار میکنند، هنرمند نیستند، بلکه واسطههای روحی برای بقا هستند. هنرمندان اصیل صدای مردم هستند و نباید وقتی در معرض انگیزههایی قرار میگیرند که به آنها کمک میکند تا بیل را به عنوان عامل تولید تعریف کنند، تغییر کنند.
نویسنده: نیکلاس آریبینو
https://www.newsday.co.zw/life-amp-style/article/200036967/who-is-an-artist
نظر شما