نگاهی به‌ کارنامه‌ ادبی محمدناصر رهیاب

محمدناصر رهیاب متولد سال ۱۳۳۳ در غوریان هرات است. وی فارغ‌التحصیل دانشکده‌ زبان و ادبیات فارسی‌ دری دانشگاه کابل بود.

     محمدناصر رهیاب متولد سال ۱۳۳۳ در غوریان هرات است. وی فارغ‌التحصیل دانشکده‌ زبان و ادبیات فارسی‌ دری دانشگاه کابل بود. استاد رهیاب علاوه بر فعالیت‌های دانشگاهی در قالب سال‌ها تدریس به عنوان استاد ادبیات فارسی ‌دری در دانشگاه هرات؛ سال ها سرمحقق آکادمی علوم بود. وی در اواخر عمرش به عنوان رئیس دانشگاه غالب فعالیت داشت. رهیاب با آن‌که مشغله‌های دانشگاهی داشت، لحظه‌ای از تحقیق، پژوهش، مطالعه و نوشتن دست برنداشت و چنان‌که خودش در زندگی‌نامه‌اش گفته‌ است، همواره تا پاسی از شب به‌ تحقیق و کتابت مشغول بوده و کار می‌کرده است. استاد محمدناصر رهیاب پس از سال‌ها تحقیق، در هشتم بهمن سال ۱۴۰۲ درگذشت.

     در کنار مقاله‌های فراوان استاد که در مجله‌ها و سایت‌های معتبر منتشر شده است، از کتاب‌های چاپ‌شده‌ او می‌توان از «سپیده‌دم داستان‌نویسی افغانستان»، «گِره به ‌باد مزن»، «شعر هنر زبانی زیبا»، «سامان‌گرایی در نوشتار دانشگاهی»، «نقد ادبی» و «سبک‌شناسی» نام برد. با توجه به ‌آثار رهیاب، می‌توان گفت او در شمار معدود کسانی قرار می‌گیرد که در ادبیات معاصر افغانستان؛ از جایگاه آکادمیک بالایی برخوردار است.

     از جمع کتاب‌های رهیاب، سپیده‌دم داستان‌نویسی در افغانستان، در جمع نخستین کتاب‌هایی‌ است که کوشش کرده تعریف و تحلیل منسجم و نظام‌یافته‌ای از سی داستانِ‌ نخستینِ ادبیات افغانستان ارائه دهد. این کتاب به‌ معرفی و مرور داستان‌هایی چون جهاد اکبر، لوحه‌ وفا، مرگ شاعر، خواب چوپان، خیال، مادر تیره‌روز، بیگم، شام غریبان، جوان مکتبی و بیست داستان دیگر از  داستان‌نویسان نخستین افغانستان پرداخته و بررسی منظم و ارزشمندی است که باعث شده تا داستان‌های نخستین داستان‌نویسان ما، با چارچوپ‌های داستان‌نویسی بررسی شود. این کتاب؛ برای تحقیق و واکاوی در داستان‌های نخستین ادبیات افغانستان، از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بدون شک، این داستان‌ها هر کدام آئینه‌ تمام‌نمای جامعه‌ ما بوده و به‌خوبی اوضاع و احوال زندگی جمعی ما را به ‌تصویر کشیده است.

زنده‌یاد محمدناصر رهیاب در حوزه‌ داستان‌نویسی کارهای ماندگاری انجام داده است. وی با وجود تالیف کتاب سپیده‌دم داستان‌نویسی، «کارگاه داستان‌نویسی سوزن طلایی» را نیز بنیان گذاشت و به‌ تعلیم و آموزش ده‌ها دختر هراتی در این بخش پرداخت. کارگاه داستان‌نویسی سوزن طلایی که یادگار استاد رهیاب است و زنده‌کننده خاطرات خوب خیلی از علاقه‌مندان این بخش ادبیات، امروز نیز ادامه دارد به صورت آنلاین (برخط) برگزار می‌شود که علاقه‌مندان زیادی دارد.

شعر، هنر زبانی زیبا؛ کار جدی و بی‌مثال استاد رهیاب در ادبیات افغانستان 

کتاب شعر «هنر زبانی زیبا» در سال ۱۴۰۱، توسط نشر آمو در دو جلد چاپ شده است. این کتاب از جمله کتاب‌های کم‌مانند در ادبیات معاصر افغانستان است که با نگاه نو و دیدِ انتقادی به‌ مسائل ادبی می‌پردازد. به‌ گفته‌ خود نویسنده در پیش‌گفتار کتاب، این کتاب با هدف ترفیع علمی به‌ نگارش درآمده است. "روزی اندیشیدم، بیا و برای ترفیع علمی خود، از رنجی که سال‌ها برده‌ای، سودی برگیر و چیزی بنویس." (۱۴۰۱) نظر به‌ نام کتاب؛ به ‌نظر می‌رسد که استاد با فرمالیست‌های روس هم‌نظر است که می‌گویند: "شعر حادثه‌ای است که در زبان اتفاق می‌افتد". استاد رهیاب نیز شعر را هنر زبانی می‌پندارد و زبان را از عناصر بنیادین شعر برمی‌شمارد. نویسنده با یادآوری نظریات فیلسوفان و اندیشمندان بزرگی چون افلاطون، ارسطو، هگل، تری ایگلتون، مارکس، هگل، شلینگ و دیگران به‌ تعریف چیستی شعر و زیبایی می‌پردازد. تعریف و نظر اندیشمندان و فیلسوفان یادشده را یک‌به‌یک و به‌ ترتیب نقل می‌کند که درک و شناخت آنها از زیبایی و در نتیجه شعر چه بوده است. افلاطون در مدینه‌ فاضله‌ و آرمان‌شهر خویش شاعران را جای نمی‌دهد و هنری را قبول دارد که اخلاقی باشد. او در فصلی از فصل‌های کتابش (جمهوری) هنر و شعر را تقلید می‌داند. همچنین آرا و افکار شاگردش ارسطو را نیز مرور می‌کند که وی نگاه دیگری به ‌شعر و هنر دارد و شعر را فلسفی‌تر از تاریخ می‌داند و فنِّ شعر (بوطیقا) می‌نویسد و برای نخستین‌بار به‌ چیستی و تعریف و نقش و کارکرد شعر و هنر می‌پردازد. همین‌طور کتاب به‌ مرور، آرای حکیمان یونان قدیم (سقراط، افلاطون و ارسطو) و بعد به ‌ترتیب به‌ آرا و تعریف کانت، شیلینگ، هگل، مارکس و گادامر از زیبایی و هنر می‌پردازد. نویسنده بعد از مرور افکار بزرگانِ یادشده، چه کلاسیک و چه معاصر، به ‌مقوله‌ زیبایی و انسان و چگونگی اینکه انسان موجودی زیبایی‌پسند و زیبایی‌دوست است، پرداخته و انسان را دوستدار زیبایی و آراستگی می‌پندارد. هرچند درک مفهوم زیبایی لازمه‌ فکر فلسفی است و برای پسند و ناپسند یا زیبایی و زشتی باید از محک‌ها و ترازهای فلسفی استفاده کرد و بیان داشت که چه زیباست و چه نازیباست…

بحث درباره‌ «چیستی زیبایی»، «چیستی هنر»، «چیستی ادبیات» و «چیستی شعر» از موضوعات بنیادین این کتاب است که عناوین و مباحث فرعی را نیز در بر دارد. باور بر این است که مفاهیمی چون «شعر»، «هنر» و «زیبایی» تعریف‌پذیر نیستند و نمی‌توان تعریف جامع و مانع از این مفاهیم به‌ دست داد. از این جهت، عالمان و اندیشمندان از دیرباز؛ هر کس به‌ فراخور دانش و بینش خود از این مفاهیم، تعریفی را ارائه کرده‌اند. مثلاً درباره‌ شعر، قُدما از حکیمان یونان گرفته تا فیلسوفان شرقی هر کدام شعر را تعریف کرده‌اند و برای شعر، عناصر و معیارهایی را لازم دانسته‌اند. افلاطون، انگیزه‌ سرودن شعر را الهام می‌پندارد و به‌ نقل از استادش سقراط می‌گوید، شاعران در حالت بی‌خودی شعر می‌سرایند و وزن شعر، آنها را مسحور می‌سازد. همین‌طور ارسطو نیز درباره‌ شعر رساله‌ای می‌نویسد و بر ارزش شعر تاکید دارد و شعر را از وزن جدا نمی‌داند. از فیلسوفان و عالمان شرق نیز بزرگانی چون ابن‌سینای بلخی، ابن‌خلدون، خواجه نصیر طوسی، شمس ‌قیس رازی و دیگران درباره‌ شعر نظر داده‌ و شعر را تعریف کرده‌اند. درباره‌ ادبیات نیز تعریف‌ها و تحلیل‌های گوناگونی وجود دارد که تعریف ادبیات‌شناس معاصر ایران، محمدرضا شفیعی‌کدکنی را نقل می‌کنیم: "شعر گِره‌خوردی عاطفی اندیشه و تخیّل است که در زبانِ آهنگین شکل گرفته باشد". همچنین ماکسیم گورکی نویسنده‌ پرآوازه‌ غرب، ادبیات را قلب گیتی می‌داند. با رشد و پیشرفت بشر در بخش‌های مختلف علوم چه ساینسی و چه انسانی و بشری، روزبه‌روز تعریف‌ها و برداشت‌ها از موضوعات و مفاهیم دچار تغییر و دگردیسی شده و تعریف‌ناپذیری پدیده‌ها بیش‌تر می‌شود.

استاد رهیاب برای روشن تر شدن موضوعات، برای هر بخش شاهدمثال آورده و از متون فارسی مدد جسته است. در هر بخش و عنوانی که لازم به‌ ساده‌سازی و ارائه مثال بوده، با تکیه بر ادبیات، شعر و نمونه نقل کرده است. مثلا برای عنوان «هم‌سویی باورهای شعری گذشته، با دیدگاه‌های هنرشناسی امروزی» چنین می‌نویسد: "برخورد عنصرالمعالی باشعر، همان باورهایی است که برخی ادب‌پژوهان امروزی به‌ زبان می‌آورند، اما با ریخت و شیوه‌ی دیگر. «ای پسر، اگر شاعر باشی، جهد کن تا سخن تو سهل و ممتنع باشد و بپرهیز از سخن غامض و چیزی که تو دانی و دیگری نداند؛ که به‌ شرح حاجت افتد مگوی، که این شعر بهر مردمان گویند نه از بهر خویش، و به ‌وزن و قوافیت قناعت مکن و بی‌صناعتی و ترتیبی شعر مگوی، که شعر راست ناخوش بود، صنعت و چریک باید که بود و شعر در ترجمه مردم را ناخوش آید.»" (۱۴۰۱: ۶۸۵)

نتیجه‌گیری

محمدناصر رهیاب از چهره‌های درخشان و علمی ادبیات و فرهنگ معاصر ماست. وی با کارنامه‌ وزین ادبی_علمی که دارد، جایگاهش در ادبیات فارسی‌ دری محفوظ و گرامی است. کتاب شعر، هنر زبانی زیبا کتاب ارزشمندی‌ است که در کنار دیگر نوشته‌ها و تحقیقات استاد، در تنویر و بسط اندیشه‌ورزی در ادبیات و فرهنگ نقش به‌سزا دارد. این کتاب با صحافی و ویرایش مطلوب، استفاده از منابع و سرچشمه‌های معتبر علمی (کتاب‌های کلاسیک و جدید) و توالی منظم مباحث به‌ بحث‌های نو با رویکرد جدید به ‌مفاهیم زیبایی، هنر، ادبیات و شعر پرداخته و به‌مثابه‌ یک پژوهش جدی و بی‌مثال در ادبیات معاصر افغانستان به‌ویژه حوزه‌ نظریه‌ ادبی به‌ شمار می‌رود.

منبع: روزنامه هشت صبح

لینک:

 https://8am.media/fa/under-the-pretext-of-introducing-a-book-of-poetry-beautiful-linguistic-art-a-look-at-the-literary-career-of-mohammad-nasser-rahiab/

کد خبر 23021

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 3 =