روابط چین و ایران در دورۀ مغولان و اسلامی

منابع اولیۀ اسلامی، اطلاعات اندکی در زمینۀ روابط چین و ایران به دست می‌دهند و حتی پیروزی زید بن صالح بر چینی‌ها در طراز (طلاس) در شرق سمرقند در سال ۱۳۳ ه. (۷۵۱ م.) را نیز ثبت نکرده‌اند (گیب، ۱۹۲۳، : ۹۵-۹۸). از سوی دیگر، منابع چینی به‌ندرت تفاوت‌های آشکاری بین دیپلماسی و فعالیت‌های تجاری قائل می‌شوند و در واقع ممکن است چنین تمایزاتی وجود نداشته باشد. با وجود این، در اوایل دورۀ اسلامی، نفوذ چین در آسیای میانه به طور مشخصی تضعیف شد.

ترجمه: محمد امامی

تمایز بین روابط خاص چین با ایران و روابط کلی‌تر میان کشورهای شرق دور و خلافت‌های اسلامی اولیه دشوار است. در منابع عربی، اصطلاح صین «Ṣīn» نه تنها به چین، بلکه به ترکستان شرقی و به‌طور کلی به شرق دور اشاره دارد؛ در حالی که در متون چینی، به‌ندرت میان مسلمانان ایرانی، آسیای مرکزی و عرب، تمایز قائل می‌شوند. به‌ویژه در سده‌های سوم و چهارم ه. (۹-۱۰ م.)، این عباسیان در بغداد بودند که ابتکار عمل‌های دیپلماتیک را در دست داشتند (گیب، ۱۹۲۲: 23). منابع اولیۀ اسلامی، اطلاعات اندکی در زمینۀ روابط چین و ایران به دست می‌دهند و حتی پیروزی زید بن صالح بر چینی‌ها در طراز (طلاس) در شرق سمرقند در سال ۱۳۳ ه. (۷۵۱ م.) را نیز ثبت نکرده‌اند (گیب، ۱۹۲۳، : ۹۵-۹۸). از سوی دیگر، منابع چینی به‌ندرت تفاوت‌های آشکاری بین دیپلماسی و فعالیت‌های تجاری قائل می‌شوند و در واقع ممکن است چنین تمایزاتی وجود نداشته باشد. با وجود این، در اوایل دورۀ اسلامی، نفوذ چین در آسیای میانه به طور مشخصی تضعیف شد.

حضور چینی‌ها در بین سفارت‌خانه‌های شرقی متعلق به پادشاه ورهومان سغد (اواخر قرن 1/7) در سالن تماشاگران کاخی حفاری شده در افراسیاب [افراسیابگرد] در خارج از سمرقند کشیده شده اند(Al’baum, pp. 58-73))؛ اما این نقاشی‌ها ممکن است پس از فتح سمرقند به دست عرب‌ها در سال ۹۳ ه. (۷۱۲ م.) کشیده شده باشند (گیب، ۱۹۲۳، صص. ۹۵-۹۸).

دخالت سلسلۀ تانگ در سیاست‌های مبهم خاقان‌نشین ترک غربی، موجب از بین رفتن بزرگ‌ترین مانع در راه پیروزی اسلام در آسیای مرکزی و خراسان شد و بدین ترتیب، به افول فعالیت‌های دیپلماتیک چین در منطقه انجامید. شکست در طراز، تنها بخشی از این افول بود.

تنها سفارت اولیه در چین که از طریق منابع مسلمان شناخته شده، سفارت قتیبة بن مسلم (درگذشته ۹۶ ه./۷۱۵ م.) در سال ۹۴ ه. (۷۱۳ م.) است (گیب، ۱۹۲۲-۲۳). از سوی دیگر، سال­نامه‌های چینی، نوزده سفارت مسلمان را بین سال‌های ۹۴ ه. (۷۱۳ م.) و ۱۴۲ ه. (۷۵۹ م.) ثبت کرده‌اند (مینورسکی، ۱۹۳۷، صص. ۲۲۳-۲۳۴)، که ده مورد از آن‌ها از فارس فرستاده شده بودند و یکی (در سال ۱۲۸ ه./۷۴۶ م.) از طبرستان، که احتمالاَ هنوز مستقل بوده است. با این حال، ابهام شدید جغرافیدانان اولیۀ مسلمان در مورد مسیرها و مراحل در شمال‌غرب چین، نشان‌دهندۀ این است که تماس‌های دیپلماتیک پراکنده بوده و به حفظ اسناد رسمی در بایگانی­ها منجر نشده است. به دنبال آن، به نظر می‌رسد مهم‌ترین سفارت‌خانه‌ها از سوی خلیفه هارون الرشید (۱۸۲ ه./۷۹۸ م.) بوده است. همچنین از سامانیان (حدود ۳۳۰ ه./۹۴۱ م.) به کالین بن چکیر، حاکم ساری اویغورها؛ و از عباسیان به دربار لیائو در حدود ۳۶۳ ه. (۹۷۴ م.) و به شمال سونگ در حدود ۴۰۱- 402 ه. (۱۰۱۱ م.).

با این حال، این مأموریت‌های رسمی یا نیمه‌رسمی با گزارش‌های دوره‌ای از بازرگانان و سایر افرادی که از طریق مسیرهای زمینی به شمال غرب چین یا مسیرهای دریایی به بخش جنوبی کشور سفر می‌کردند، تکمیل شده بود. محدودیت‌های سفر در داخل چین به این معنا بود که اطلاعات مربوط به این دو منطقه، مدت‌­های طولانی دور ار دسترس باقی ماند. مسیر دریایی برای تجارت بسیار مهم‌تر بود. در سال ۱۴۱ ه. (۷۵۸ م.)، مستعمرۀ بزرگ مسلمانان در کَانتون (خانفو: گوانگژوی امروزی)، شورش و این شهر را غارت کرد (EI2، مدخل خانفو؛ چائو-ژوکوا، صص. ۴، ۱۴-۱۵)؛ اما اطلاعات دیگری از کَانتون در این دوران به‌دست نیامده است. در واقع، اولین توصیف از این شهر در یک منبع اسلامی در کتاب اخبار چین و هند (که حدود سال ۲۳۵ ه./۸۵۰ م. کامل شده) یافت می‌شود که به بازرگان ایرانی، سلیمان، نسبت داده می‌شود. بازرگان قریشی ابن الوهّاب، که بلافاصله پس از سال ۲۵۶ ه. (۸۷۰ م.) به پایتخت تانگ در چانکانگ (کُمدان) رسید (مسعودی، مروج الذهب، ج 1، صص. ۳۱۲-۳۲۱)، به شورش هوانگ چائو و کشتار جمعیت مسلمان در سال ۲۶۴ ه. (۸۷۹ م.) اشاره کرده؛ اما باقی‌ماندۀ روایت او تا حدی خیالی به نظر می‌رسد. در مورد مسیر شمالی، اطلاعات کمی از سدۀ سوم ه. (۹ م.) وجود دارد. گزارش یک سفر به دیوار یأجوج و مأجوج توسط مترجمی به نام سلّام در دوران خلافت الواثق (۲۲۷-۳۲ ه./۸۴۲-۴۷؛ ویلسون) در سنت ادبیات تخیلی و شگفتی‌ قرار دارد. او احتمالاً در سفر به شرق، هرگز از فرغانه بیشتر نرفته است. ادعای ابودلف مبنی بر همراهی با یک سفارت چین هنگام بازگشت از بخارا در حدود سال ۳۳۱ ه. (۹۴۱ م.) اکنون به‌طور عمده، موضوعی جعلی تلقی می‌شود. با این‌حال، در حدود ۲۰۶ ه. (۸۲۱ م.)، مسافری به نام تمیم بن بحر به قرا بالاساغون در کنار رود «چو» رسید (مینورسکی، ۱۹۴۸)، که پایتخت اویغورها بود. اویغورها که تا زمان شکست امپراتوری­شان‌ در 226-27 ه. / 840 م. با امپراتوران سلسلۀ تانگ از طریق ازدواج هم‌پیمان بودند و تجارت گسترده‌ای با چین داشتند، به تبادل اسب‌ با ابریشم‌های بافته شده می‌پرداختند (مینورسکی، 1948، صفحه 299، با استناد به منابع چینی).

اولین تلاش سیستماتیک برای توصیف مسیرهای زمینی، یک اثر جغرافیایی به نام کتاب الممالک و المسالک از وزیر سامانی، ابوعبدالله جیهانی بود که در حدود 330 ه. / 941-42 م. کامل شده است. این اثر، منبع اصلی اطلاعات دربارۀ چین و شرق بود که گردیزی در زین الاخبار خود که در اواسط قرن پنجم ه. / یازدهم م. گردآوری کرده، از آن بهره برده است. نویسندۀ ناشناس حدود العالم (که در سال ۳۷۲ ه./۹۸۲-۸۳ م. کامل شده؛ مینورسکی، ۱۹۳۷، ص. ۲۲۶؛ و ۱۹۵۵) نیز به طور گسترده‌ای از این اثر استفاده کرده است. با این حال، متن جیهانی، شامل اطلاعات زیادی بود که قدیمی و منسوخ شده بود؛ برای نمونه، گزارش‌هایی که بیان می‌کرد چینی‌ها مانوی هستند (تانگ، آیین مانوی را در سال ۸۴۳ م. ممنوع اعلام کرده بود) و اینکه چانگان هنوز پایتخت است، در حالی که لیائو، آن را پس از سال ۹۰۷ به لو یانگ و سپس در سال ۹۳۶ به کای‌فنگ منتقل کرده بود. این واقعیت که نویسندگان بعدی، مانند یاقوت و ابوالفدا، که به این رساله‌ها استناد کرده‌اند، هیچ اشاره‌ای به کَانتون نکرده‌اند، که از سال ۸۵۰ به یک بندر بزرگ تجاری برای مسلمانان تبدیل شده بود، نشان‌دهندۀ دسترسی دشوار به اطلاعات در مورد جنوب چین است.

در حدود سال ۴۱۷ ه. (۱۰۲۶ م.)، امپراتور لیائو (کیتان) شنگ تسونگ (۹۸۳-۱۰۳۱) و احتمالاً حاکم اویغور ساری در گانسو، یک هیأت سفارت مشترک به رهبری قُلتُنگ‌ها و قاشی به سوی سلطان محمود غزنوی (۳۸۸-۴۲۱ ه./۹۹۸-۱۰۳۰ م.) فرستادند. از طریق پرسش از این سفیران، بیرونی، داده‌هایی دربارۀ مراحل سفر به کِتای و مختصات شهرهای اصلی شرق دور برای اثرش قانون المسعودی (که پس از سال ۴۲۸ ه./۱۰۳۰ م. کامل شد؛ مینورسکی، ۱۹۵۱) به دست آورد. علاوه بر این، شرف‌الزمان طاهر مروزی، پزشک دربار سلطان بزرگ سلجوقی ملکشاه، در اثرش طبایع الحیوان در حدود سال ۵۱۴ ه. (۱۱۲۰ م.) گزارشی رسمی از این بازدید به دست داد (مینورسکی، ۱۹۴۲ و ۱۹۵۵). او همچنین به جیهانی و گردیزی استناد کرد و برخی از اطلاعاتش بدین ترتیب، بسیار قدیمی بود. منابع دیگر او شامل اظهارات یک بازرگان ناشناس از بازدید از پایتخت اولیۀ لیائو، ینجور/هونان‌فو/یونگچو (پس از سال ۹۰۷) و ویرایش و ادامۀ اثر ابوزید سیرافی از کتاب اخبار چین و هند (حدود سال ۳۰۴ ه./۹۱۶ م.) و احتمالاً آثار دیگری از این نوع بود. او همچنین، برخی از مشاهدات خود را گزارش کرده است؛ مانند توصیف چرخۀ دوازده‌سالۀ حیوانی چینی-اویغوری که برای سلجوقیان بسیار تازگی داشت؛ همان‌طور که یک قرن پیش برای غزنویان چنین بود (مینورسکی، ۱۹۴۲و ۱۹۵۵). اهمیت طبایع الحیَوان که به عنوان یک منبع اساسی برای جغرافی­دانان مسلمان بعدی باقی ماند، در این واقعیت نهفته بود که نخستین بار، اطلاعات مسلمانان دربارۀ چین، از هر دو مسیر زمینی شمالی و دریایی جنوبی، ترکیب و تکمیل شده بود.

حتی قبل از سقوط امپراتوری لیائو به دست جورشدها (برتشنای‌در؛ ویتفُگل و فنگ، صص. ۶۲۷-۵۷؛ EI2، مدخل قره‌ختای) یکی از خویشاوندان کیتان، یه‌لو تاشیه، به سوی غرب گریخت (حدود سال ۱۱۲۴) و سلطنت قره‌ختای را با پایتختی بالاساغون، در کنار رود چو تأسیس کرد. او در سال ۵۳۱ ه. (۱۱۳۷ م.) محمودخان حاکم سمرقند و در سال ۵۳۸ ه. (۱۱۴۲ م.) نیروهای متحد محمود و سلطان سنجر سلجوقی را شکست داد. تا سال ۵۶۲ ه. (۱۱۶۵ م.)، قره‌ختای، کنترل منطقۀ وسیعی را در دست داشت که از دشت قرقیز در شمال تا بلخ در جنوب؛ و از خوارزم در غرب تا سرزمین‌های اویغور در مرزهای چین گسترش می‌یافت. کوچلوک آخرین حاکم قره‌ختای یا گورکان، در سال ۶۱۵ ه. (۱۲۱۸ م.) به دستور چنگیزخان در بدخشان اعدام شد. به نظر می‌رسد که قره‌ختای یک اشرافیت نظامی بودند که عمدتاً مغول‌های چینی‌نشین شده بودند، اما نیروهایی از نژادهای مختلف را رهبری می‌کردند. آن‌ها در یک منطقۀ گسترده­ای پراکنده شده بودند و یک اداره‌کل غیرمتمرکز داشتند که در موازات عملکرد تابعان خود، وظیفۀ اصلی آن‌ها، تأمین مالی قره‌ختای بود. سکه‌ها از نوع چینی بر اساس الگوی لیائو ضرب می‌شد؛ اما تابعان به ضرب سکه‌های خود ادامه می‌دادند. هرچند هیچ مدرکی از اسناد دفتری باقی نمانده؛ اما باید به زبان‌های عربی، فارسی و اشکالی از ترکی، به‌علاوه چینی نوشته شده باشند. قره‌ختایی­ها هرگز به اسلام ایمان نیاوردند، هرچند تساهل و تسامح آن‌ها نسبت به همۀ ادیان را ستوده اند. آن‌ها ممکن است کارگران چینی را در سمرقند مستقر کرده باشند، اما اگر چنین باشد، فعالیت‌هایشان، مانند خود دولت قره‌ختای، هیچ اثر مادی باقی نگذاشته است.

در مورد کالاهای خارجی که مروزی به عنوان نیازهای موجود در چین تانگ و لیائو ذکر کرده، شواهد باستان‌شناسی اندکی وجود دارد: عاج فیل، صمغ معطر (لبان)، کهربای بالتی و شاخ کرگدن. ظروف شیشه‌ای اسلامی که در کاوش‌های اخیر چین پیدا شده، نشان می‌دهد که این نوع ظروف نیز وارد شده است. ظروف شیشه‌ای گرد بریده شده با کیفیت عالی، که از نظر نوع، مشابه بقایای کشف شده توسط ارنست هرزفلد در سامرا در میان‌رودان هستند، در پاگودای[1] فامنسی که در قرن نهم تأسیس شده، یافت شده اند.

این یافته‌ها شامل یک کاسۀ سفالی با تزئینات زردرنگ و به نوعی شبیه به ظروف براق است؛ این کاسه ممکن است در حدود 287 ه. / 900 م. از نیشابور وارد شده باشد، که مشابه با قطعات گاه و بیگاه فلزکاری ایرانی موجود در قبرهای آن دوره است، یا ممکن است در چین تولید شده باشد. به هر حال، شیشه‌های پیدا شده از نظر کیفیت، با مجموعه شیشه­های با کیفیت عالی مستخرج از یک مقبرۀ سلطنتی لیائو که به سال ۱۰۱۸ تاریخ­گذاری شده، قابل مقایسه نیست (مؤسسۀ باستان‌شناسی، ۱۹۸۸)، که شامل دو کوزه با دسته‌های باز کار شده، یک بشقاب کم‌عمق با نوک‌های تنگ و یک فلاکس برش داده شده با چرخ، همگی از نوع ایرانی قرن چهارم ه. (۱۰ م.) است.

اولین گزارش از اینکه هنرمندان چینی که در نبرد طراز در 133 ه. / 751 م. به اسارت درآمده بودند، تولید کاغذ را به سمرقند آوردند، در لطائف المعارف ثعالبی (درگذشته 429 ه. / 1038 م.؛ صفحه 140) آمده است. نوعی کاغذ به نام سمرقند در منابع ذکر شده؛ اما نمونه‌هایی از آن تاکنون شناسایی نشده‌است. در قرون وسطای متأخر ممکن است این اصطلاح بیشتر به یک فرمت اشاره داشته باشد، نه به یک جنس خاص. علاوه بر این، شواهد بسیار کمی در مورد استفاده از کاغذهای چینی در نسخه‌های خطی اسلامی اولیه وجود دارد. اگرچه برای مسعودی (مروج الذهب، ج ۱، صص. ۳۲۳-۳۲۴) و جانشینان او این موضوع عادی بود که چینی‌ها به­ویژه در هنرهای نمایشی ماهرند، اما به نظر نمی‌رسد که قبل از دورۀ مغول، نقاشان چینی استخدام شده باشند.

 ثعالبی توصیف‌های زنده‌ای از مجسمه‌های چینی ارائه کرده که شاید به اشتباه، اشاره به آشنایی مستقیم با پیکره‌های سفالین تدفینی تانگ یا با مجسمه‌های ساخته شده از کاه و گچ در شمال غرب چین باشد. وی از دیگر محصولات مشهور چینی، (صص. ۱۴۱-۱۴۲) لباس‌های پارچه‌ای موم‌زده، فولاد عالی، بافته‌های آزبست و نمد را ذکر کرد، که آخرین مورد، بر اساس تبصر بالتجارة اشتباهاً به جاحظ نسبت داده شده است (ثعالبی، صص. ۳۰-۳۱، ۱۴۲).

مشهورترین کالای صادراتی چین، با این حال، ظروف چینی بود که ثعالبی (ص 141) آن را به رنگ زرد زردآلویی و سفید توصیف کرده است. ظروف سفید به طور قابل توجهی در اوایل قرن سوم ه. (۹ م.) به خاورمیانه وارد می‌شدند. گزارش شده است که علی بن عیسی بن ماهان، والی خراسان، در سال ۱۸۹ ه. (۸۰۴ م.) این ظروف چینی‌ را به عنوان هدیه‌، به هارون الرشید فرستاده است (تاریخ کمبریج ایران، جلد ۴، صص. ۷۰-۷۳)؛ ظروفی که ممکن است از نوع سنگی بوده باشند. قابل تصور است که اگر او آن­ها را در خراسان به دست آورده باشد، از طریق مسیرهای زمینی بوده باشد؛ اما نادر بودن یافته‌های چینی در کاوش‌های ایران، به جز در سواحل خلیج فارس، گزارش‌های تاریخی را تأیید می‌کند که نشان می‌دهد اکثر چینی‌ها که به خاورمیانه می‌رسیدند، از طریق دریا وارد می‌شدند. علاوه بر سلادون‌ها و ظروف سفید، ظروف سان‌تسای (سه رنگ) از دوره‌های تانگ و لیائو نیز به‌طور قابل توجهی شناخته شده‌اند. تحقیقات اخیر، انواعی از سان‌تسای تانگ را در مواد به‌دست‌آمده از سامرا شناسایی کرده است (راوسون و همکاران). در دوران سلطنت تجاری دودمان سونگ، ظروف چینی‌ باید با کشتی‌های چینی به سیلان رسیده (گری، ۱۹۸۷) و سپس دوباره بارگیری شده باشند (کارزول، صص. ۲۵-۶۸). شواهد سکه‌شناسی نشان‌دهندۀ تغییر در تجارت دریایی از بنادر خلیج فارس، به‌ویژه سیراف، به دریای سرخ در حدود سال ۴۴۲ ه. (۱۰۵۰ م.) است (لویک). ممکن است که تا اوایل قرن ششم ه. (۱۲ م.) تولید ظروف سفید فریت در کاشان و دیگر کارگاه‌های سفالگری در داخل ایران، که در ابتدا در پاسخ به تقاضای غیرقابل تأمین برای ظروف سفید چینی صورت گرفته بود، منجر به کاهش تقاضا برای چینی‌ها شده باشد. یافته‌های چینی از فسطاط در مصر (گیلن‌سورد)، با پیشی‌ گرفتن قابل توجهی از ظروف سلادون، شامل ظروف سفید لیائو، سبز تک‌رنگ یوی، چینی شمالی از نوع کینگ‌بای حدود سال ۱۱۰۰ و مقادیر بسیار کمی از ظروف دینگ و سیژو، بدون شک حداقل در نسبت‌هایشان، منعکس‌کنندۀ انواع چینی‌هایی است که همچنین به بنادر جنوب ایران در اواسط قرن پنجم ه. (۱۱ م.) می‌رسیدند.

منبع: دائرة المعارف ایرانیکا

مترجم:  محمد امامی

Bibliography

- Al’baum, L. I. *Zhivopis’ Afrasiyaba*. Tashkent, 1975.

- Bretschneider, E. “Notice of the Ki’tan and the Kara Khitai (Si Liao),” in *Mediaeval Researches from Eastern Asiatic Sources*. London, 1888; repr. I, 1967, pp. 208-35.

- Carswell, J. “China and Islam. A Survey of the Coast of India and Ceylon,” *Transactions of the Oriental Ceramic Society*, 1977-78, pp. 25-68.

- Chau-Jukua, ed. F. Hirth and W. W. Rockhill. St. Petersburg, 1911.

- Famensi, Archaeological Team of Shaanxi Province. “Excavations in the Tang Dynasty Underground Palace at Famen Temple Pagoda in Fufeng,” *Wenwu*, 1988, 10, pp. 1-28.

- Ferrand, G., tr. *Voyage du marchand arabe Sulayman en Inde et en Chine rédigé en 851, suivi de remarques par Aby Zayd Ḥasan (vers 916)*. Paris, 1922.

- Franke, H. “The Forest Peoples of Manchuria. Kitans and Jurchens,” in *The Cambridge History of Early Inner Asia*, ed. D. Sinor. Cambridge, 1990, pp. 400-23

- Gibb, H. A. R. “Chinese Records of the Arabs in Central Asia,” *BSOAS* 2/4, 1922-23, pp. 619-22.

9. Idem. *The Arab Conquest of Central Asia*. London, 1923.

- Golden, P. B. “The Karakhanids and Early Islam,” in *The Cambridge History of Early Inner Asia*, ed. D. Sinor. Cambridge, 1990, pp. 343-70.

- Gray, B. “The Export of Chinese Porcelains to India,” in *Studies in Chinese and Islamic Art II: Islamic Art*. London, 1987, pp. 67-90.

- Idem. “The Export of Chinese Porcelain to the Islamic World. Some Reflections on Its Significance for Islamic Art before 1400,” in *Studies in Chinese and Islamic Art II: Islamic Art*. London, 1987, pp. 91-121.

- Gyllensvärd, B. “Recent Finds of Chinese Ceramics at Fustat,” *Bulletin of the Museum for Eastern Art (Stockholm)* 45, 1973, pp. 91-119; 4, 1975, pp. 93-117.

- Institute of Archaeology, Inner Mongolia. “Excavation of the Tomb of the Princess and Her Husband of Liao’s State of Chen,” *Wenwu*, 1988, 11, pp. 4-28.

- Kahle, P. “Chinese Porcelains in the Lands of Islam,” in *Opera Minora*. Leiden, 1956, pp. 327-50, 351-61.

- Lowick, N. M. “Trade Patterns on the Persian Gulf in the Light of Recent Coin Evidence,” in *Numismatics, Iconography, Epigraphy and History. Studies in Honor of George C. Miles*, ed. D. K. Kouymjian. Beirut, 1974, pp. 319-33.

- Minorsky, V. *Sharaf al-Zamān Ṭāhir Marvazī on China, the Turks and India*. London, 1942.

- Idem. “Tamīm ibn Baḥr’s Journey to the Uyghurs,” *BSOAS* 12/2, 1948, pp. 275-305.

- Idem. “On Some of Bīrūnī’s Informants,” in *Al-Bīrūnī Commemoration Volume*. Calcutta, 1951, pp. 233-36.

- Idem. “Addenda to the Ḥodūd al-ʿĀlam,” *BSOAS* 17/2, 1955, pp. 250-70.

- Miquel, A. *Géographie humaine du monde musulman jusqu’au milieu du XIe siècle*. Paris and The Hague, 1967.

- Rawson, J., Tite, M., and Hughes, M. J. “The Export of Tang Sancai Wares. Some Recent Research,” *Transactions of the Oriental Ceramic Society*, 1987-88, pp. 39-61.

- Sauvaget, J., ed. and tr. *Akhbār al-Ṣīn wa’l-Hind. Relation de la Chine et de l’Inde* (first part only). Paris, 1948.

- Shboul, A. *Al-Masʿūdī and His World*. London, 1979.

- Sinor, D. “The Establishment and Dissolution of the Turk Empire,” in *The Cambridge History of Early Inner Asia*, ed. D. Sinor. Cambridge, 1990, pp. 285-316.

- Abd-al-Malek Ṯaʿālebī, Abū Manṣūr. *Laṭāʾef al-maʿāref*, ed. and tr. C. E. Bosworth as *The Book of Curious and Entertaining Information*. Edinburgh, 1968.

- Wilson, C. E. “The Wall of Alexander against Gog and Magog; and the Expedition Sent Out to Find It by the Caliph Wāthiq in 842 AD,” in *Hirth Anniversary Volume*. London, 1923, pp. 575-612.

- Wittfogel, K. A., and Feng, Chia-Shêng. “History of Chinese Society, Liao (907-1125),” *Transactions of the American Philosophical Society*, N.S. 36, 1949.

 

[1] . پاگودا، یک ساختمان مذهبی برج مانند، چندلایه و رده­وار در چین، کره، ژاپن و ویتنام است که در اصل، نیایشگاه تائوئیسم بوده. همچنین در بودائیسم نیز کاربرد دارد. پاگوداهای نوین، تکامل یافتۀ استوپاهای هندی باستانند.

کد خبر 23131

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =