پاکستان با چالشهای امنیتی جدی در مرزهای شرقی و غربی خود مواجه است. این تهدیدات شامل شورش تحریک طالبان پاکستان (TTP) که از سوی بخشی از طالبان افغان حمایت میشود و همچنین پیشرفتهای نظامی هند است. این وضعیت به اصلاحات راهبردی فوری نیاز دارد. با این حال، گفتگوی عمومی در پاکستان اغلب اهمیت مسائل جنگ و صلح را کماهمیت جلوه میدهد. این گزارش به بررسی دلایل این پارادوکس میپردازد.
۱. زمینه تاریخی و تهدیدات مداوم امنیتی
در طول تاریخ، پاکستان به طور مداوم با چالشهای امنیتی مواجه بوده است. هیچ دههای نگذشته که تصمیمگیرندگان پاکستانی با یک بحران امنیتی مواجه نبودهاند که میتوانست به جنگ تمامعیار منجر شود؛ چه جنگ بیندولتی با هند و چه جنگ داخلی. این وضعیت مداوم منجر به نوعی عادیسازی شده که در آن مردم این تهدیدات را بهعنوان بخشی معمول از زندگی میپذیرند.
۲. روایتهای رسانهای و درک عمومی
رسانهها نقش اساسی در شکلدهی به درک عمومی دارند. در حال حاضر، روایتها بیشتر بر مسائل مرز غربی، بهویژه شورش TTP و تروریسم متمرکز هستند. روابط عمومی ارتش پاکستان (ISPR) اغلب در مورد عملیات نظامی در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان و درگیریها با جداییطلبان بلوچستان گزارش میدهد. این تمرکز یکجانبه بر جبهه غربی باعث میشود تهدیدات گستردهتر امنیتی، بهویژه از سوی هند، در ذهن عموم مردم کمتر جدی گرفته شود.
۳. وضعیت پیچیده در مرز غربی
تحریک طالبان پاکستان (TTP) با حمایت بخشی از طالبان افغان، به منابع گستردهای از جمله تسلیحات آمریکایی که پس از خروج نیروهای ایالات متحده در افغانستان به جا مانده، دسترسی دارد. این تسلیحات علیه نیروهای امنیتی پاکستان استفاده شدهاند. با این حال، استراتژی فعلی TTP شامل عملیاتهای ضربتی و فرار است، نه تصرف سرزمین؛ زیرا حضور گسترده نیروهای نظامی پاکستان در این مناطق مانع از کنترل آنها بر سرزمین شده است. با وجود این، بیثباتی همچنان بالا است و حملات به اهداف نظامی و غیرنظامی ادامه دارد.
۴. تهدیدات مرز شرقی و پیشرفتهای نظامی
در مرز شرقی، وضعیت نظامی ناپایدار است. هند با دستیابی به فناوریهای پیشرفته نظامی که برای تضعیف بازدارندگی هستهای پاکستان طراحی شدهاند، تهدیدات جدی ایجاد کرده است. این رقابت تسلیحاتی، خطر وقوع بحرانهای نظامی کنترلناپذیر را افزایش میدهد. با وجود این تهدیدات، گفتگوی عمومی و پوشش رسانهای همچنان بر مسائل داخلی متمرکز است که به نوعی بیتفاوتی منجر شده است.
۵. فقدان بحثهای انتقادی امنیتی
فرهنگ امنیت ملی در پاکستان بحثهای عمومی درباره سیاستهای امنیتی را تشویق نمیکند. تصمیمگیری عمدتاً در نهادهای نظامی متمرکز است و مشارکت جامعه مدنی یا اندیشکدههای مستقل محدود است. این رویکرد متمرکز منجر به روایتهای رسمی سخت و غیرقابلتغییر شده و مانع از راهحلهای نوآورانه میشود.
۶. محدودیتهای اقتصادی و بیثباتی سیاسی
چالشهای اقتصادی پاکستان، از جمله تورم و بیثباتی سیاسی، توجه عمومی را از مسائل امنیتی منحرف میکند. مردم بیشتر نگران بقا و مشکلات روزمره هستند تا تهدیدات ژئوپلیتیکی. علاوه بر این، رهبران سیاسی اغلب از روایتهای امنیت ملی برای تقویت قدرت خود استفاده میکنند که به بیتفاوتی عمومی دامن میزند.
نتیجهگیری و توصیهها
بیتوجهی به مسائل جنگ و صلح در پاکستان ریشه در عادیسازی تاریخی تهدیدات امنیتی، روایتهای رسانهای، تصمیمگیری متمرکز و چالشهای داخلی دارد. برای مقابله با این وضعیت، پاکستان باید:
- تنوع در پوشش رسانهای: گزارشدهی متعادل درباره تهدیدات امنیتی در مرزهای شرقی و غربی.
- کمپینهای آگاهی عمومی: آموزش شهروندان درباره پیامدهای پویاییهای امنیت منطقهای.
- اصلاحات راهبردی: افزایش همکاری بین نهادهای نظامی و غیرنظامی در سیاستگذاری امنیتی.
- ثبات اقتصادی: تقویت اقتصاد برای کاهش حواسپرتیهای داخلی و ارتقای گفتگوهای عمومی درباره امنیت ملی.
بدون پرداختن به این مسائل اساسی، پاکستان با خطر نادیده گرفتن پیچیدگیهای محیط امنیتی خود مواجه است که میتواند پیامدهای شدیدی برای ثبات منطقهای به همراه داشته باشد.
نظر شما