افق¬های جدید در بررسی تبادلات تمدنی چین و ایران در دورۀ یوان-مغول

رابطۀ بین تمدن‌های چینی و ایرانی، از دیرباز توجه فراوان مجامع دانشگاهی را به خود جلب کرده و موضوعی اساسی در مطالعات تاریخی آسیاست. سلسلۀ مغولی یوان در طول حیات خود، روابط نزدیکی با ایلخانان و تأثیر ژرفی بر آنان داشت؛ با این حال، ماهیت پراکنده، چندزبانه و ناهمگن منابع، مانع انجام مطالعات جامع شده است. خانم چن با پرداختن به این محدودیت‌ها، در زمینۀ گسترش و نفوذ مهاجران و عناصر وارداتی از چین به ایران در طول سده¬های سیزدهم و چهاردهم، کامل‌ترین تحلیل تا به امروز را ارائه کرده و با پیروی از روش تحقیق معاصر چینی، فصل‌ها به جای ساختار مسأله¬دار، به صورت موضوعی ساختار یافته‌اند. از قضا، این اثر انسجام محکم درونی خود را حفظ می‌کند و هر فصل بر فصل‌های دیگر بنا شده و آن¬ها را غنی‌تر می‌سازد. ا

نویسنده: Hebibulla Tursun (دکتر ھەبیبۇللا تۇرسۇن)

hebibullatursun@pku.edu.cn
مترجم: نازنین باقری
بررسی و معرفی کتاب تمدن چینی در دوران ایلخانان: مهاجران، فرستادگان و مبادلات تجاری 
نوشتۀ خانم دکتر چن چونشیائو ؛ پکن (2023) انتشارات شِهویی کِشو وِنژیان چوبانشه،۴۴۶ صفحه.

این کتاب اولین بررسی جامع تأثیر تمدن چین بر سرزمین‌های ایلخانان (۱۲۶۰-۱۳۳۵)، شامل قلمرو امروزی ایران، در سده¬های سیزدهم و چهاردهم میلادی است و با بهره‌گیری از یافته‌های باستان‌شناسی و مجموعه‌ای غنی از مطالب تاریخی به زبان‌های فارسی، چینی، مغولی، اویغوری و عربی، به شیوه¬ای روشمند، فرایند و تاریخچۀ ورود و نفوذ عناصر چینی در دنیای ایلخانان را شرح می‌دهد. خانم چن تسلط فوق‌العاده‌ای بر آثار مهمی مانند جامع التواریخ، تاریخ وصّاف الحضرة، تاریخ جهانگشا و سایر مطالب جغرافیایی و تاریخی دارد؛ ضمن اینکه به شکل گسترده¬ای از پژوهش‌های موجود به زبان‌های چینی، ژاپنی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی بهره برده¬است. این اثر با رویکرد روشمند و مستندات جامع خود، برای پژوهش در زمینۀ تبادلات فرهنگی بین ایلخانان و سلسلۀ یوان در چین (1271-1368)، بنیان تازه¬ای نهاده¬است.
رابطۀ بین تمدن‌های چینی و ایرانی، از دیرباز توجه فراوان مجامع دانشگاهی را به خود جلب کرده و موضوعی اساسی در مطالعات تاریخی آسیاست. سلسلۀ مغولی یوان در طول حیات خود، روابط نزدیکی با ایلخانان و تأثیر ژرفی بر آنان داشت؛ با این حال، ماهیت پراکنده، چندزبانه و ناهمگن منابع، مانع انجام مطالعات جامع شده است. خانم چن با پرداختن به این محدودیت‌ها، در زمینۀ گسترش و نفوذ مهاجران و عناصر وارداتی از چین به ایران در طول سده¬های سیزدهم و چهاردهم، کامل‌ترین تحلیل تا به امروز را ارائه کرده و با پیروی از روش تحقیق معاصر چینی، فصل‌ها به جای ساختار مسأله¬دار، به صورت موضوعی ساختار یافته‌اند. از قضا، این اثر انسجام محکم درونی خود را حفظ می‌کند و هر فصل بر فصل‌های دیگر بنا شده و آن¬ها را غنی‌تر می‌سازد. این انباشت روشمند شواهد، دربارۀ این جریان اغلب نادیده گرفته شدۀ انسان‌ها، گیاهان، دانش و کالاها از شرق به غرب و چگونگی تأثیر آن بر تاریخ ایران، نتیجه‌گیری‌های جدید بسیاری به ارمغان می‌آورد.
کتاب شامل هفت فصل است. پس از بررسی گستردۀ پژوهش‌های موجود در مقدمه، فصل اول، «مطالب تاریخی پایه به زبان فارسی و عربی» ارزیابی جامعی است از متون تاریخی، رساله‌های جغرافیایی و تک‌نگاری‌های تخصصی که به آن¬ها توجه علمی کافی نشده¬است.
فصل دوم با عنوان «نام چین در اسناد فارسی و عربی»، تحلیل روشمندی از نام¬های مستعار برای چین ارائه و تاریخچۀ استفاده از آن¬ها را قبل و در طول دورۀ مغول-یوان بررسی می¬کند. اصطلاحاتی مانند چین، ماچین، ختای، تمغاج، منزی و نانکیاس (انگلیسی) و ادراک مردم ایران و آسیای مرکزی در سراسر این دوره نسبت به چین.
 فصل سوم، «مهاجران چینی در زمان ایلخانیان»، صنعتگران نظامی (فرماندهان، پزشکان، راهبان بودایی، علمای کنفوسیوسی، کاهنان تائوئیست، صنعتگران و غیره) را که از چین به ایران مهاجرت کردند، معرفی می‌کند و اسناد بی‌سابقه‌ای از مهاجران چینی در ایلخانیان به دست می‌دهد؛ به¬ویژه نقش‌ و نفوذ آنان را در جوامع محلی روشن می‌کند. نویسنده وضعیت جمعیت مهاجرِ هان، اویغور، تبتی، خیتان، جورچن و دیگر مردمان شرق آسیا را آشکار می‌کند که در ایجاد یک جامعۀ چندفرهنگی پویا نقش داشته‌اند. تحلیل دقیق او از فو منگژی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، که به طور قابل توجهی تفاسیر علمی قبلی، مانند کنستانتین مورادجا د اوهسون، وانگ ییدان، ایساهایا یویچی و نوریکو میا را اصلاح می‌کند. در حالی که پژوهشگران پیشین، او را عمدتاً یک کاهن و طالع‌بین تائوئیست قلمداد می‌کردند، نویسندۀ این کتاب، به طور قانع‌کننده‌ای، نقش اصلی وی را به عنوان پزشک نشان داده و این نتیجه‌گیری را با شواهد متنی گسترده¬ای همراه کرده¬است.
فصل چهارم، با عنوان «فرستادگان بین یوان و ایلخانان»، به بررسی مبادلات سیاسی در دوران سلطنت هولاکو، آباقا، ارغون، کیخاتو، غازان، اولجایتو و ابوسعید می‌پردازد. نویسنده از طریق تحلیل دقیق منابع، جامع‌ترین تحلیل تا به امروز را دربارۀ این مأموریت‌های سیاسی؛ و اصلاحات قابل توجهی را در تفاسیر علمی پیشین عرضه می‌دارد. بررسی دقیق و روشمند او از سوابق مأموریت‌های سیاسی، به¬ویژه با استفاده از ظفرنامه حمدالله مستوفی قزوینی، دربارۀ ماهیت پیچیدۀ روابط چین و ایران در این دوره، بینش¬های مهمی به دست می¬دهد. 
سه فصل آخر، مطالعات موردی در زمینۀ گسترش مواد چینی در ایران هستند. فصل پنجم، «انتقال غربی یشم و فرهنگ یشم چینی» بر اساس اسناد فارسی و عربی، روند تاریخی گسترش یشم ختن و فرهنگ یشم چینی به سمت غرب را در قرون وسطی ردیابی می‌کند. هنگامی که مغول‌ها، ایران را فتح و در آنجا حکومتی تأسیس کردند، فرهنگ یشم چینی را با سیستم خاتم¬کاری یوان پیوند زدند و فرهنگ سیاسی «یشم به منزلۀ افتخار» را شکل دادند. نویسنده به¬ویژه بر این نکته تأکید دارد که روند تاریخی گسترش یشم به سوی غرب، نقش مهم قبایل کوچ‌نشینی را که به سمت غرب حرکت می‌کردند، آشکار کرده¬است.
فصل ششم، «فولاد و آهن چینی و انتقال مصنوعات برنزی و آهنی به غرب»، درک ما از مبادلات مربوط به فن استخراج و ذوب فلزات در آن زمان را ارتقا می‌بخشد. نویسنده با تجزیه و تحلیل دقیق منابع مکتوب، ثابت می‌کند که این اصطلاحات عربی و فارسی، در ابتدا به چدن چین اشاره داشتند و بعداً به تمام انواع کالاهای آهنی و برنزی صادرشده از چین اطلاق شدند. این بررسی، تجارت پررونق برنز و آهن بین چین و ایران را در قرون وسطی آشکار می‌کند. سلاح‌ها، مصالح ساختمانی و مایحتاج روزانۀ ساخته شده از چدن چینی در آسیای غربی بسیار مورد توجه بوده¬اند.
 فصل هفتم، با عنوان «انتقال گیاهان چینی به غرب، آن‌گونه که در کتاب آثار و احیا دیده می‌شود»، تحلیلی پیشگامانه از کتاب خواجه رشیدالدین فضل¬الله همدانی (۱۲۴۷-۱۳۱۸) در زمینۀ کشاورزی به دست می‌دهد . بررسی چن از هشت گونۀ گیاهی چینی در ایران و گسترش آشپزی و فرهنگ غذایی چینی در غرب که این گیاهان تسهیل‌کنندۀ آن بودند، به شکل قابل توجهی، تصورات قبلی نسبت به تبادلات گیاه‌شناسی را اصلاح کرده¬است. تحقیقات نوآورانۀ او در زمینۀ انتقال چای (صفحات ۳۳۴-۳۴۹) به طور ویژه، برجسته است و نشان می‌دهد که چای در ابتدا به عنوان یک گیاه دارویی وارد ایران شده و سپس به یک نوشیدنی تفریحی تبدیل شده است و یافته¬های مهمی را به تاریخ جهانی مصرف چای می‌افزاید. خانم چن به کوچکترین جزئیات، چه یک متن کوتاه و چه حتی یک کلمه، توجه داشته¬است. همان¬طور که چن دژی زمانی نوشت: «دشوارترین بخش در زمینۀ مطالعات مغول-یوان، مشکل آوانگاری نام‌هاست» ؛ این فصل به طور مؤثری، بررسی گسترده‌تر در زمینۀ تبادلات مادی را به اوج می‌رساند.
چن چونشیائو، از مهاجرت‌ها، تعاملات سیاسی و تجارت بین چین و ایلخانیان، تحلیل جامعی صورت داده است. ساختار کتاب به طور مؤثری از تحلیل منابع و پیشینۀ تاریخ‌نگاری (مقدمه تا فصل ۲) تا تعاملات انسانی (فصل‌های ۳ و ۴) پیش می‌رود و در نهایت، به تبادلات مادی (فصل‌های ۵ تا ۷) می‌رسد. این رویکرد، جنبه‌های نادیده گرفته شدۀ پیشین در عرصۀ تبادلات در دنیای مغول را روشن می‌کند.
تحقیقات معاصر، اغلب بر تأثیرات فرهنگی خارجی بر چین تأکید دارند، اما تمرکز نویسندۀ این کتاب بر نفوذ چین در آسیای مرکزی و غربی، تعادلی اساسی در درک ما از مهاجرت‌ها و تبادلات بین منطقه‌ای ایجاد می‌کند. در کار او توجه استثنایی به جزئیات هویداست؛ از تحلیل دقیق عبارات کوتاه گرفته تا بررسی کامل اصطلاحات منفرد. این رویکرد دقیق، بینش‌های ارزشمند متعددی را به همراه دارد، از جمله شناسایی مهاجران چینی که قبلاً در ایران ناشناخته بودند و نقش‌های متنوع آن¬ها در جامعۀ ایلخانان.
 علی¬رغم دستاوردهای ارزندۀ کتاب، سه حوزه، شایستۀ توسعۀ بیشتر در تحقیقات آینده هستند:
۱. بررسی دقیق‌تر جوامع واسطه‌ای که تبادلات بین ایلخانان و چین را تسهیل می‌کردند، از جمله مسیرهای تجاری و شرایط مساعد برای این تعاملات. شکوفایی مسیرهای دریایی و زمینی در دورۀ مغول-یوان، بررسی عمیق‌تر نقش‌ آن¬ها در مبادلات شرق و غرب را می‌طلبد.
۲. گنجاندن منابع اضافی، به¬ویژه از تورفان، کاشغر، ختن، سمرقند و دیگر مکان‌های جادۀ ابریشم. بررسی بیشتر هنرهای زیبا، منابع تاریخی مغول و مطالب مربوط به پزشکی، علم، فناوری و معماری، تحلیل را غنی‌تر می‌کند. پژوهش‌های قابل توجه روسی و ازبک، مانند «چین و ماچین» اثر عبدالخالق عبدالرسول، می‌تواند دیدگاه‌های ارزشمند دیگری را مطرح کند.
۳. افزودن فهرست‌های جامع و خلاصه‌های چندزبانه، دسترسی بهتر به این اثر و تعامل علمی گسترده‌تر را تسهیل می‌کند. یک فهرست دقیق شامل قبایل، افراد، دولت‌ها، گیاهان، نام‌های جغرافیایی و اصطلاحات تخصصی، به‌ویژه ارزشمند خواهد بود.
با وجود این محدودیت‌های جزئی، کار چن، نشان‌دهندۀ یک نقطۀ عطف مهم در مطالعۀ تمدن چین در دورۀ ایلخانیان است که دیدگاه‌های تازه‌ای ارائه می‌کند و رویکردهای روش‌شناختی جدیدی را برای بررسی تعاملات فرهنگی چین و ایران در سده¬‌های سیزدهم و چهاردهم بنا می‌نهد.
    
منبع:
Acta Orientalia Hung.77 (2024)4,739-742


 

کد خبر 23946

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 8 =