ریشههای پیشاتاریخی: طلوع تمدن
نخستین نشانههای حیات انسانی در شبهقاره هند در دره سوان، نزدیک راولپندی، کشف شدهاند. این آثار دوران سنگ، که قدمتی دستکم ۵۰ هزار ساله دارند، نشان میدهند که این منطقه از دیرباز گهوارهای برای سکونت انسان اولیه بوده است. تا حدود ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، ساکنان این ناحیه به اهلیسازی حیوانات و کشت محصولات کشاورزی روی آوردند و بدینگونه آغاز کشاورزی رقم خورد. یافتههای باستانشناسی از حدود ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد، ظهور اجتماعات کشاورزی در بلوچستان، پنجاب و خیبر پختونخوا را نشان میدهند که بیانگر گذار این منطقه به جامعهای یکجانشین و کشاورزیمحور است.
تمدن دره سند (۲۶۰۰ تا ۱۷۰۰ پیش از میلاد)
یکی از نخستین تمدنهای شهری جهان، تمدن دره سند بود که در سرزمینهای امروزی پاکستان و غرب هند شکوفا شد. این تمدن که از اجتماعات کشاورزی همچون کوتدیجی برخاسته بود، شهرهای پیشرفتهای همچون موئنجودارو و هاراپا را بنیان نهاد. این شهرها از طراحی شبکهای، خانههای چندطبقه، انبارهای غلات و ساختمانهای عمومی بهرهمند بودند و مهندسی مدنی شگفتانگیزی را به نمایش میگذارند.
با وجود دستاوردهایشان، مردم این تمدن خطی از خود به جا گذاشتند که هنوز رمزگشایی نشده است. این تمدن حدود ۱۷۰۰ پیش از میلاد بهطرز مرموزی رو به زوال رفت. نظریههای پیشین آن را ناشی از تهاجمات خارجی میدانستند، اما پژوهشهای نوین دلایل پیچیدهتری از جمله عوامل زیستمحیطی یا اقتصادی-اجتماعی را مطرح میکنند.
مهاجرت آریاییها (حدود ۱۷۰۰ پیش از میلاد)
بر پایه روایتهای تاریخی سنتی، آریاییها—مردمانی کوچنشین از نژاد هندواروپایی و اهل آسیای مرکزی—حدود ۱۷۰۰ پیش از میلاد برای یافتن چراگاه به شبهقاره وارد شدند. آنان دین ودایی را معرفی کردند که مبتنی بر پرستش خدایان طبیعت و آیینهای خاص بود. این ساختار معنوی بنیانهای اولیه آیین هندو را شکل داد که با نظام کاستی و متن مقدس ریگودا همراه بود.
با این حال، بسیاری از انسانشناسان امروزی در اعتبار نظریه مهاجرت آریاییها تردید دارند و آن را بیشتر افسانهای میدانند تا واقعیت تاریخی، بهدلیل فقدان شواهد قطعی باستانشناسی.
بودیسم و نفوذ ایران (سده ششم پیش از میلاد)
در سده ششم پیش از میلاد، نارضایتی عمومی از نظام کاستی زمینهساز پیدایش فلسفههای نوین شد. گوتام بودا، شاهزادهای از طبقه کشتریا، آموزههایی مبتنی بر برابری و شفقت ارائه داد که در شمال جنوب آسیا بهسرعت طرفداران یافت.
در همین زمان، منطقه گندهارا به شرقیترین ایالت امپراتوری هخامنشی تبدیل شد. شهرهایی چون پوشکلواتی (چارسادای امروزی) و تاکسیلا به مراکز مهم آموزشی، فرهنگی و اداری بدل گشتند و آمیزهای از فرهنگهای ایرانی و هندی را به نمایش گذاشتند.
یورش اسکندر مقدونی (۳۲۷–۳۲۳ پیش از میلاد)
در سال ۳۲۷ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی از طریق هندوکش و رود سند وارد شبهقاره شد. او در نبرد هیذاسپیس (جهلم امروزی) شاه پورُس را شکست داد و یکی از واپسین پیروزیهای بزرگ خود را رقم زد. اما مقاومت قبایل محلی و خستگی سربازانش او را به عقبنشینی واداشت. او در سال ۳۲۳ پیش از میلاد در مولتان بر اثر زخمها درگذشت و قلمروهایش میان سردارانش تقسیم شد.
امپراتوری مائوریا (۳۲۱–۱۸۵ پیش از میلاد)
پس از مرگ اسکندر، چندرگوپت مائوریا، شاهزادهای از مگدها، قدرت را در پنجاب بهدست گرفت و با براندازی سلسله ناندا در ۳۲۱ پیش از میلاد امپراتوری مائوریا را تأسیس کرد. پسرش بیندوسارا این امپراتوری را تا دکن در جنوب گسترش داد.
مشهورترین فرمانروای این سلسله، اشوکا کبیر (حک: ۲۶۸–۲۳۲ پیش از میلاد)، پس از جنگ خونین کالینگا، سیاستی مبتنی بر عدم خشونت و دهرما را پیش گرفت. اشوکا آیین بودا را در داخل و خارج از کشور ترویج داد، استوپاهایی ساخت و فرستادگانی به سرزمینهایی همچون سریلانکا و آسیای مرکزی روانه کرد.
یونانیان، سکاها و پارتها (سده دوم پیش از میلاد تا سده نخست میلادی)
پس از مرگ اشوکا، امپراتوری مائوریا رو به افول نهاد. در سال ۱۹۵ پیش از میلاد، دیمتریوس، شاه یونانی باختر، گندهارا را تصرف کرد و شهرهای تاکسیلا و پوشکلواتی را بازسازی کرد. طی قرن بعد، سکاها (حدود ۷۵ پیش از میلاد) و سپس پارتها (حدود ۵۰ پیش از میلاد) جایگزین یونانیان در این منطقه شدند.
پارتها مشوق تجارت، فرهنگ و دین بودند. در دوران آنان، مکتب هنری گندهارا پدید آمد که واقعگرایی یونانی را با معنویت هندی درآمیخت و هنری موسوم به «هنر یونانی–بودایی» را بنیان نهاد.
امپراتوری کوشانی (۶۴ تا سده چهارم میلادی)
در سال ۶۴ میلادی، کوجولا کدفیسس، رئیس قبیلهای کوچنشین از آسیای مرکزی، پارتها را برانداخت و امپراتوری کوشانی را بنیان نهاد. کوشانیان قلمرو خود را از آسیای مرکزی تا خلیج بنگال و از هیمالیا تا دلتای سند گسترش دادند. پیشاور (پوروشاپورا) پایتخت زمستانی آنان بود.
اوج شکوفایی این امپراتوری در دوره کنیشکای کبیر (حک: ۱۲۸–۱۵۱ میلادی) رقم خورد. دوران او شاهد رشد بیسابقه تجارت با روم و چین، پیشرفت در پزشکی و ادبیات، و ساخت استوپاها و صومعههای بودایی بود. هنر گندهارا به اوج خود رسید و برای نخستین بار تصویر انسانی بودا در آن به نمایش درآمد.
با این حال، لشکرکشیهای پیاپی کنیشکا نارضایتیهایی را پدید آورد و بنا بر برخی گزارشها، او بهدست درباریان ناراضی در خواب کشته شد.
افول کوشانیان و ظهور هونها (سدههای چهارم تا پنجم میلادی)
با تغییر مسیرهای تجاری و قدرتگیری امپراتوری ساسانی در شمالغرب، امپراتوری کوشانی تجزیه شد. مناطق جنوبی زیر سلطه امپراتوری گوپتا قرار گرفتند و مناطق شمالی به «کوشانیان کوچک» با پایتختی پیشاور تبدیل شدند.
در سده پنجم میلادی، هونهای سفید از آسیای مرکزی به گندهارا یورش بردند. ورود آنان ضربه نهایی بر پیکر بودیسم در منطقه بود. با ترویج آتشپرستی و خورشیدپرستی، نهادهای بودایی فروپاشیدند و مکتب هنری گندهارا نیز به فراموشی سپرده شد.
پادشاهیهای پراکنده و شاهان هندو (سدههای ششم تا یازدهم میلادی)
پس از شکست هونها از ساسانیان و ترکها در سال ۵۶۵ میلادی، منطقه به پادشاهیهای کوچک هندو و بودایی تقسیم شد. شاهان تُرکی شاهی از کابل تا گندهارا فرمانروایی داشتند و راجههای کشمیری بر پنجاب شمالی و مناطق شرق رود سند حکومت میکردند. در این دوران، آیین برهمنی دوباره احیا شد و بودیسم بیشتر به حاشیه رانده شد.
در سال ۸۷۰ میلادی، سلسله شاهان هندو—که اصالتی آسیای مرکزی داشتند—جای تُرکی شاهان را گرفتند. آنان تا سال ۱۰۰۸ میلادی حکومت کردند و پایتخت خود را در شهر هُند بر کرانه سند قرار دادند. قلمرو آنان از جلالآباد تا ملتان و تا شمالیترین نواحی کشمیر گسترده بود.
جمعبندی: تابلویی از تمدنها
تاریخ باستانی شبهقاره، تابلویی رنگین و درخشان از تمدنها، فرهنگها، ادیان و امپراتوریهاست. از سکونتگاههای سنگی در دره سوان تا شهرهای امپراتوری گندهارا، و از معنویت بودیسم تا هنر پیکرتراشی یونانی-هندی، این منطقه همواره در حال دگرگونی بوده است.
این امپراتوریهای کهن نهتنها از طریق جنگ و تجارت بر یکدیگر تأثیر گذاشتند، بلکه بنیانهای هویت جنوب آسیا را شکل دادند و در طول هزاران سال، هنر، زبان، باورها و زندگی شهری را دگرگون ساختند.
https://storyofpakistan.com/ancient-empires-of-the-sub-continent/
نظر شما