فیض احمد خان، که با تخلّص «فیض» شناخته میشود، در ۱۳ فوریهٔ ۱۹۱۱ در سیالکوت پاکستان به دنیا آمد۔ علاقهٔ او به شعر از دوران دانشجویی در گورنمنت کالج لاهور آغاز شد و نخستین سرودههایش در مجلهٔ «راوی» منتشر گردید۔ پرورش در محیطی اهلِ ادب و تشویق استادان، زمینهای فراهم آورد تا استعداد شعریاش از همان ابتدا شکوفا شود۔
در سالهای جوانی، فیض زیر تأثیر شاعران رمانتیک چون اختر شیرانی و جوش ملیحآبادی قرار داشت۔ ناکامی نخستین عشق نیز او را به سرودن مجموعهای از غزلها و اشعار عاطفی واداشت؛ سرودههایی که بعدها در اولین دفترش، ’’نقش فریادی‘‘۱۹۴۱ گرد آمد۔ منتقدانی چون ن۔م۔ راشد و وزیر آغا، صداقت عاطفی و شور درونی را از برجستهترین ویژگیهای شعر او در این دوره دانستهاند۔
با شکلگیری جنبش ترقیپسند ۔۱۹۳۲، مسیر فکری و هنری فیض دگرگون شد۔ او از فضای صرفاً رمانتیک فاصله گرفت و به سوی دغدغههای اجتماعی، رنج انسان، ستم طبقاتی و مبارزهٔ جمعی گرایش یافت۔ شعر مشهورش:
مجھ سے پهلی سی محبت میرے محبوب نه مانگ
نماد همین عبور از عشق فردی به آگاهی اجتماعی است۔ با پیوستن فعالانه به حلقههای روشنفکری در امرتسر و لاهور، فیض به یکی از چهرههای برجستهٔ این جریان بدل شد؛ هرچند روحیهٔ رمانتیک همچنان در کنار مضامین اجتماعی در اشعار او جلوهگر ماند۔
فیض بعدها دو بار، یکبار به اتهام دخالت در ’’توطئهٔ راولپندی‘‘۱۹۵۱ و بار دیگر به موجب ’’سیفتی اَکت(دستور ایمنی)‘‘۱۹۵۸، زندانی شد۔ امّا همین دوران زندان، بهجای خاموشی، سبب آفرینش برخی از ماندگارترین اشعارش شد؛ از جمله «نثار میں تیری گلیوں په»، «یاد»، «اے روشنیوں کے شهر» و «وه جو تاریک راهوں میں مارے گئے»۔ او در نشستهای ادبی بینالمللی نیز حضور فعال داشت و در نخستین کنگرهٔ نویسندگان آسیا و آفریقا در تاشقند شرکت کرد۔
در شعر فیض، وطندوستی، امید جمعی، مبارزه با ستم و باور به پیروزی روشنایی بر تاریکی حضوری پررنگ دارد۔ او مردم خود را به استقامت فرا میخواند و نوید میداد که ظلم ماندگار نیست۔
طی دوران کارِ ادبی، فیض به گسترهٔ وسیعی از موضوعات—عشق و جدایی، سیاست و آزادی، انساندوستی و مقاومت—پرداخت۔ آثار او در هفت مجموعهٔ شعری همچون نقش فریادی، دستِ صبا، زنداں نامه، دست ته سنگ، سر وادیِ سینا، شامِ شهریاراں، میرے دل میرے مسافر گرد آمد که بعدها در کلیات ’’نسخه هائ وفا‘‘ منتشر شد۔
او از مهمترین شاعران معاصر اردو است که توانست میان سنت و نوآوری، و میان رمانتیسم و رئالیسم، پیوندی بدیع برقرار کند۔ قدرت تصویرسازی، زبان موسیقایی و عمق احساس، جایگاه او را در تاریخ شعر اردو ماندگار ساخته است۔
پیشینهٔ خانوادگی و ریشههای فرهنگی
فیض احمد فیض در خاندان «تتله جات» در ناحیهٔ ناروالِ پنجاب، در روستای کالا قادر چشم به جهان گشود؛ روستایی که بعدها «فیض نگر» نام گرفت و امروز نیز در هند با همین نام شناخته میشود۔ پدرش، چودهری سلطان احمد، از حقوقدانان برجستهٔ عصر خود بود و در حکومت بریتانیا خدمت میکرد۔ او افزون بر فعالیتهای حقوقی، زندگینامهٔ امیر عبدالرحمان خان، فرمانروای افغانستان، را نیز نوشت و مدتی هم در دادگاههای محلی فعالیت داشت۔ اهالی روستا او را «پسر باسواد چودهری» میخواندند۔
روزی بیخبر از خانه ناپدید شد۔ بعدها روشن گردید که به افغانستان رفته و در دربار امیر افغانستان به عنوان میرمنشی و سپس رئیس دبیرخانه خدمت میکند۔ چندین بار در آنجا ازدواج کرد و صاحب دخترانی شد، اما پسری نداشت۔ در پی شایعهای دربارهٔ جاسوسبودنش، و پیش از آنکه امیر اقدامی علیه او کند، دوباره ناپدید شد و اینبار در بمبئی ظاهر گردید۔
سلطان احمد به زبانهای اردو، پنجابی، فارسی، عربی، انگلیسی، پشتو و روسی تسلّط داشت۔ در دانشگاه کمبریج موفق به اخذ درجهٔ کارشناسی ارشد در ادبیات انگلیسی شد و پس از آموزش حقوق، اجازهٔ ورود به بار را کسب کرد۔ او لقب «خان بهادر» را نیز دریافت نمود۔ با بازگشت به سیالکوت و آغاز وکالت، با علامه اقبال نیز دوستی یافت۔ سپس با بانویی پنجابی ازدواج کرد و چهار پسر—طفیل احمد، فیض احمد، عنایت احمد و بشیر احمد—از او به دنیا آمدند۔
زمانی که برای امیر افغانستان روشن شد اتهام جاسوسی علیه سلطان احمد بیاساس بوده، خانوادهٔ افغان او را به لاهور فرستاد۔ آنان در خانهای واقع در فیروزپور رود ساکن شدند و همسر دوم سلطان احمد، فاطمه سلطان مشهور به «بیبی جی»، با بزرگمَنشی از آن خانواده شوهرش دورافتاده از وطن نگهداری کرد۔ پس از وفات شوهرش نیز با درایت ادارهٔ خانه را بر عهده گرفت۔
فیض در خانهای رشد کرد که خواهران ناتنیاش به فارسی سخن میگفتند۔ او نیز از کودکی با عربی، انگلیسی، اردو، پنجابی و فارسی مأنوس شد۔ پدرش در روستای زادگاهش مسجدی کوچک، اما زیبا بنا کرده بود۔ فیض در دوران تبعید در بیروت، نعتی در مدح پیامبر اکرم ﷺ به فارسی سرود که بسیاری آن را از بهترین آثار او دانستهاند و متن آن بر کتیبهٔ مسجد حک شده است۔
با وجود پایبندی خانواده به ارزشهای اسلام سنتی، خودِ فیض به سوی نواندیشی و ترقیخواهی گرایش داشت و همین سبب شده است که برخی امروز او را «شاعر سکولار» بشمارند؛ برداشتی که برای آشنایان با عمق اندیشهٔ او شگفتآور است۔
شعر مشهورش«هم دیکھیں گے» و برداشتهای قرآنی
فیض که گرایشهای مارکسیستی داشت، ارزشهای عدالتخواهانه و روشنفکری را محور کار خود قرار داده بود۔ گمان نمیرفت که در هند—کشوری مدعی سکولاریسم—اندیشهٔ ترقیپسند جرم تلقی شود؛ اما شعر او «هم دیکھیں گے» در فضای امروز هند چنین سرنوشتی یافت و آن را مخالف «هندو دهرم» اعلام کردند۔ این رفتار نهتنها چهرهٔ سکولاریسم هند را مخدوش ساخت، بلکه پیوند دیرینِ فیض با قرآن و ارزشهای اسلامی را آشکارتر کرد۔
استاد افضل رحمن، اندیشمند گوشهنشین لاهور، بر این باورند که بسیاری از تعبیرهای شعر فیض برگرفته از قرآن است:
- «وه دن که جس کا وعده هے» اشاره به روز قیامت دارد۔
- «کوه گراں روئی کی طرح اُڑ جائیں گے» ترجمان «وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ» است۔
- «دھرتی دھڑ دھڑ دھڑکے گی» انعکاس «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» از سورهٔ زلزال است۔
- «جو لوحِ ازل میں لکھا هے» همان مضمون «کانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا» است۔
- «مسند په بٹھائے جائیں گے» ترجمانی از «عَلَی الْأَرَائِکِ مُتَّکِئُونَ» است۔
- و «اور نام رهے گا الله کا» بازتاب حقیقت ازلیِ «وَیَبْقَی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ» است۔
با وجود این فشارها و رنجها، فیض لحظهای از ترویج ادبیات، دفاع از انسانیت و حمایت از حقوق محرومان بازنایستاد۔ خدمات او سبب شد که به دریافت «جایزهٔ صلح لنین» نائل آید۔
فیض و اندیشهٔ ترقیپسند
فیض از چهرههای برجستهٔ جنبش ترقیپسند بود؛ دورانی که جهان همزمان شاهد انقلاب روس، گسترش فاشیسم، جنگ جهانی دوم و نهضتهای آزادیخواهانه بود۔ در شبهقاره نیز پیامدهای تقسیم هند، آشوبهای سیاسی و بحرانهای اجتماعی، نگرش و جهانبینی او را عمیقاً متأثر ساخت۔
فیض شعر را وسیلهای برای بیان حقیقت، مقاومت و انساندوستی میدانست۔ او در کنار غزل، شمار زیادی از شعرهای نو و کلاسیک را با مضامین اجتماعی، عاشقانه و انقلابی سرود که هر یک نمونهای از زیبایی زبانی، قدرت تصویرسازی و صداقت احساساند۔ بهعنوان مثال، در یکی از غزلهای مشهور خود از عالم خیال به واقعیت بازمیگردد و دردهای زمانه را اینگونه بیان میکند:
اب بھی دل کش هے ترا حسن مگر کیا کیجے
اور بھی دکھ هیں زمانے میں محبت کے سوا
راحتیں اور بھی هیں وصل کی راحت کے سوا
مجھ سے پهلی سی محبت مری محبوب نه مانگ

نور جهان در حال خواندن شعری از فیض
ترجمه:
زیبایی تو هنوز هم گیراست، اما چه کنم؟
در زمانه غیر از عشق، غم های دیگری هم هست۔
غیر از آرامش وصل، آسایش های دیگری هم هست۔
ای محبوب من، عشق اولم را از من نخواه۔
این غزل تصویری از «غم جاناں» و «غم دوراں» است؛ جایی که عشق شخصی با رنجهای جمعی گره میخورد۔
رومانس و انقلاب در کنار هم
فیض در شعر خود عشق را در کنار آگاهی اجتماعی قرار میدهد۔ واژگانی چون خورشید، ماه، ستاره، شمع، گل و گلشن فضایی لطیف و رمانتیک میآفرینند اما در پس این لطافت، درد انسان و آرزوی رهایی موج میزند۔ نمونهای از این تعبیرهای عاشقانه را در شعر فیض «یاد» میبینیم:
اس قدر پیار سے اے جان جهاں رکھا هے
دل کے رخسار په اس وقت تیری یاد نے هاتھ
یوں گماں هوتا هے گرچه هے ابھی صبح فراق
ڈھل گیا هجر کا دن آبھی گئی وصل کی رات
با چنین عشقی، ای روح من، دستاش را گذاشته۔
و در این لحظه، یاد تو گونهی قلبم را لمس کرده است۔
احساس میکنم هرچند که هنوز صبح جدایی است۔
اما روز جدایی گذشته است و شب وصال تازه رسیده است۔

مهدی حسن در حال خواندن غزلی از فیض
در بسیاری از اشعار، عشق استعارهای از انقلاب و آرمان آزادی است؛ «وصل» نماد آزادی و «هجر» نماد ظلم و اسارت۔
فیض و آرمانهای آزادیخواهانه
شعر فیض آینهٔ رنج محرومان و بازتاب آرزوی رهایی از استثمار است۔ او جامعهای را میخواست که ظلم و نابرابری در آن جایی نداشته باشد؛ از همین روست که در برخی از اشعارش لحن دعوتکننده و انقلابی دارد:
اے خاک نشینوں اٹھ بیٹھو
وه وقت قریب آ پهنچا هے
جب تخت گرائے جائیں گے
جب تاج اچھالے جائیں گے
’’ای کسانی که در خاک ساکن هستید، برخیزید، زمان سرنگونی تختها و دور انداختن تاجها نزدیک رسیده است۔‘‘
در نمونهای دیگر، امید و پایداری را چنین یادآور میشود:
چلے چلو که وه منزل ابھی نهیں آئی(بریم جلو، آن مقصد هنوز نرسیده)
فیض در بسیاری از شعرهایش، تاریخ انسان و رنج تودهها را به تصویر میکشد:
اپنے افکار کی، اشعار کی دنیا هے یهی
۔۔۔
کیوں فقط مرنے کی حسرت میں جیا کرتی هے؟
این دنیای افکار ماست، دنیای اشعار ماست
تا۔۔۔۔
چرا او فقط در آرزوی مرگ زندگی میکند؟
نمادپردازی و زبان شعری
فیض با بهرهگیری هنرمندانه از نمادها و استعارهها، تصویری چندلایه و عمیق از جامعه ارائه میدهد۔ «قفس»، «زندان»، «زنجیر»، «دار» و «رسن» نشانههای ستم و اختناقاند؛ در حالی که «سحر»، «صبح»، «روشنی» و «شفق» نمودار رهایی، امید و آغاز دوبارهاند۔
در غزل مشهور او:
گلوں میں رنگ بھرے، بادِ نو بهار چلے
چلے بھی آؤ که گلشن کا کاروبار چلے
بگذارید گلها پر از رنگ شوند، باد بهار آمده است، حتی اگر رفته باشید، برگردید تا کسب و کار گلشن ادامه یابد۔
قفس نماد اسارت سرزمین، و صبا پیامآور آزادی و رهایی است۔
در شعر «اے دل بے تاب ٹھهر» نیز چنین میگوید:
تیرگی هے که امنڈتی هی چلی آتی هے
۔۔۔
صبح هونے هی کو هے اے دل بے تاب ٹھهر
فیض و عشق به وطن
انتقاد از استبداد، دفاع از آزادی، و همدلی با انسانهای دردمند بخش مهمی از میراث ادبی فیض است۔ او در شعر «نثار میں تری گلیوں کے اے وطن» به زیبایی این عشق و درد را بیان میکند:
نثار میں تری گلیوں کے اے وطن که جهاں
چلی هے رسم که کوئی نه سر اٹھا کے چلے
شعر فیض آمیزهای کمنظیر از عشق و انقلاب، زیبایی و مقاومت است۔ مجموعههای شعری او همچون نقش فریادی، دست صبا، زندگی نامه، دست تهه سنگ، میرے دل میرے مسافر و سر وادی سینا بخشی مهم از میراث ادبی اردو و سرمایهٔ فرهنگی جهاناند۔
فیض صاحب سراسر زندگی خود را در فراز و نشیب و دشواریها گذراندند، اما در تمام این دوران، همسرشان ایلس همچون یک همراهِ راستین در کنار او ایستاد؛ چه در روزهای تبعید و چه در زمانهای سختیهای مالی۔ خوشبختانه در سالهای پایانی عمر، حتی منتقدان او نیز بر بزرگی و عظمت شعریاش اعتراف کردند۔
در سال 1962، مهمترین نشان صلحِ اتحاد جماهیر شوروی، یعنی ’’جایزهٔ لنین‘‘ به او اعطا شد و چند روز پیش از درگذشتش نیز، در شناختِ خدمات ادبیاش، برای جایزهٔ نوبل ادبیات نامزد گردید۔
فیض احمد فیض سرانجام در 20 نوامبر 1984 در لاهور، بر اثر ایست قلبی، چشم از جهان فروبست۔
آثار مهمّ فیض احمد فیض
در کارنامهٔ ادبی فیض احمد فیض، مجموعهای درخشان از آثار منظوم و منثور جای دارد که هر یک سهمی چشمگیر در گسترش و اعتلای ادبیات اردو داشتهاند۔ کتابهای شعری او—چون ’’دستِ صبا‘‘، ’’دستِ ته سنگ‘‘، ’’شامِ شهریاران‘‘ و ’’نسخه هائے وفا‘‘—در شمار مهمترین منابع شعر معاصر اردو بهشمار میآیند و جایگاه او را بهعنوان شاعری جهانی استحکام بخشیدهاند۔ در کنار شعر، آثار نثری او نیز بر نسلهای بعدیِ نویسندگان و پژوهشگران تأثیر ژرف نهاده است۔
مروری بر آثار ادبی فیض احمد فیض

فیض احمد فیض، یکی از برجستهترین و پیشروترین شاعران و نویسندگان ادبیات اردو، میراث ادبی عظیمی از خود بر جای گذاشته است که عمدتاً شامل مجموعههای شعر و آثار منثور (مقالات و نامهها) است۔ آثار او تلفیقی زیبا از سبکهای کلاسیک و مدرن را به نمایش میگذارند۔
بخش اول: مجموعههای شعر (مجموعههای منظوم)
مضامین اصلی شعر فیض شامل مبارزات طبقاتی، بیعدالتی اجتماعی، سختیهای زندان، و در عین حال احساسات عاشقانه و تجربیات شخصی است۔
نقش فریادی (Naqsh-e Faryadi) (1941)
توضیح: این اولین مجموعه شعر او بود که سبک و لحن متمایز او را معرفی کرد۔ این مجموعه شامل اشعار عاشقانه اولیه و همچنین اولین نشانههای آگاهی اجتماعی اوست۔
دست صبا (Dast-e Saba) (1952)
توضیح: این مجموعه عمدتاً شامل اشعاری است که پس از تجزیه هند و بهویژه در طول و پس از دستگیری او در پرونده توطئه راولپندی (1951) سروده شده است۔ فضای این مجموعه مملو از مبارزه و استبداد است۔
زنداں نامه (Zindan Nama) (1956)
توضیح: همانطور که از نامش پیداست، بیشتر اشعار این مجموعه در زندان سروده شدهاند۔ این کتاب بازتاب مستقیمی از تجربیات زندان، امید به آینده و رویاهای انقلاب است۔
دست ته سنگ (Dast Tah-e Sang) (1964)
توضیح: این مجموعه شعر مربوط به دوران میانی فعالیت اوست که در آن دیدگاههای سیاسی و فلسفه زندگیاش پختهتر به نظر میرسد۔ تأثیر سیاست جهانی و مسائل خاورمیانه در آن مشهود است۔
سرِ وادی سینا (Sar-e Wadi-ye Sina) (1971)
توضیح: این مجموعه متأثر از فضای سیاسی و اجتماعی آن زمان، بهویژه مسائل جهان عرب و جنبشهای آزادیبخش است۔
شامِ شهریاراں (Sham-e Shahryaran) (1978)
توضیح: این مجموعه اشعار سروده شده در طول سفرهای بینالمللی و در اوج شهرت جهانی او را گردآوری کرده است و ترکیبی زیبا از موضوعات شخصی و جهانی را در بر دارد۔
میرے دل میرے مسافر (Mere Dil Mere Musafir) (1980)
توضیح: این کتاب شامل اشعار دوران تبعید او (به ویژه اقامت در بیروت) است و درد دوری از وطن و مسائل جهانی بشر در آن برجسته است۔
نسخه هائے وفا (Nuskha ha-e Wafa) (1984 - کلیات)
توضیح: این کلیات (مجموعه کامل آثار) فیض است که تمام اشعار او را در یک مجلد گردآوری کرده و کمی پیش از درگذشت وی منتشر شد۔
بخش دوم: آثار منثور (نثر)
نثر فیض مانند شعرش جذاب و شیوا است۔ نوشتههای منثور او منعکسکننده درک انتقادی، دیدگاههای سیاسی و زندگی شخصی او هستند۔
میزان (Mizan)
توضیح: این مجموعه مقالات ادبی، انتقادی و اجتماعی اوست۔ در این کتاب به نظریات پیشرو و اهداف ادبیات از دیدگاه او پرداخته شده است۔
صلیبیں میرے دریچے میں (Saleebain Mere Dareechay Main)
توضیح: این کتاب مجموعهای از سخنرانیهای مختلف، سرمقالهها و نوشتههای کوتاه منثور اوست۔
گردِ راه (Gard-e Rah) / سفرنامهها و خاطرات
توضیح: این اثر شامل نوشتههای زندگینامهای، سفرنامهها و خاطرات شخصی اوست که زوایای مختلف زندگی وی را آشکار میسازد۔
خطوط (Letters)
توضیح: نامههای فیض، به ویژه نامههایی که از زندان به همسرش ایلس فیض (Alys Faiz) نوشته است (و بخشی از کتاب "صلیبیں میرے دریچے میں" هستند)، از نظر ادبی اهمیت بالایی دارند و احوالات شخصی و شرایط آن زمان را به تصویر میکشند۔
آثار ادبی فیض احمد فیض جایگاهی دائمی در ادبیات اردو دارند و نوشتههای او امروزه نیز از طریق وبسایتهایی مانند Rekhta به طور گسترده مطالعه میشوند۔
فهرست منابع:
احمد، وزیر۔ فیض اور اُن کا عهد۔ لاهور: بنیاد ملی کتاب، بیتا۔
احمد، سلیم۔ موجِ زر:مقالات و نگارشهای نایابِ فیض۔ لاهور: سنگِ میل، 1998۔
اعجاز، سمیرا۔ «زندگینامهنویسیِ فیض احمد فیض: یک بررسی انتقادی۔» مجلهٔ زبان و ادب، دانشگاه گوجرانواله، شمارهٔ 222، 2021۔
افضل رحمن، استاد۔ فیض اور قرآنی اشارات۔ لاهور: بنیاد کتاب، 2009۔
ببار، شازیه۔ «فیض احمد فیض: زندگی و سبک ادبی۔» Pakistan Perspective Journal، مرکز مطالعات پاکستان، 2020۔
حسین، اشفاق۔ فیض: شخصیت و فن۔ لاهور: مجلس ترقیٔ ادب، 2006۔
حسین، اشفاق۔ Hum Keh Thehre Ajnabi (هم که ٹھهرے اجنبی)۔ کراچی: انتشارات آکسفورد، 1999۔
خالد احمد۔ فیض: جمالیات و سیاست۔ کراچی: انتشارات آکسفورد، 2011۔
راشد، ن۔ م۔ تنقیدی مضامین۔ لاهور: سنگِ میل پبلی کیشنز، 1980۔
سلیم، احمد۔ Parwarish-e-Lauh-o-Qalam (پرورشِ لوح و قلم)، تألیفِ لدیمیلا ویسیلیوا، ترجمهٔ اردو۔ لاهور: بنیاد فیض، 1986۔
نقشِ فریادی۔ لاهور: مکتبهٔ کاروان، 1941۔
دستِ صبا۔ کراچی: انتشارات پیپلز، 1952۔
زنداں نامه۔ لاهور: مکتبهٔ کاروان، 1956۔
دست تَهِ سنگ۔ لاهور: بنیاد فیض، 1964۔
سرِ وادیِ سینا۔ لاهور: بنیاد فیض، 1971۔
شامِ شهریاراں۔ لاهور: بنیاد فیض، 1978۔
میرے دل، میرے مسافر۔ بیروت، 1980۔
نسخهٔ هائے وفا (کلیات)۔ لاهور: بنیاد فیض، 1984۔
فیض، اَیس۔ صلیبیں میرے دریچے میں (مجموعهٔ نثر و نامهها)۔ کراچی: انتشارات آکسفورد 1987۔
مرزا، ایوب (فیضنامه)۔ لاهور: سنگ میل، 1977۔
Mirza, Ayub۔ Love and Revolution: The Life and Poetry of Faiz Ahmed Faiz۔ Karachi: Oxford University Press, 2014۔
Nasreen Siddiqui, Kashaf et al۔ "A Critical Exploration of Marxist Approach in the Poetry of Progressive Poets۔" International Journal of English Literature and Humanities, 2020۔
Rizwan Faisal۔ «فیض احمد فیض کے تنقیدی افکار۔» مجلهٔ اردو، آتوپ پبلی کیشن، 2022۔
University of Texas Libraries۔ Faiz Digital Archive، مجموعهٔ دیجیتالی نسخههای خطی و اسناد فیض احمد فیض۔
Rekhta Foundation۔ آرکایو—متون و نسخ معتبر شعریِ فیض احمد فیض۔
Adabiyat شمارۀ ویژهٔ فیض»؛ مرکز تحقیقات اردو، لاهور، شمارهٔ 82۔
تهیه و تنظیم: دکتر اسدعلی کاظمی
خانه فرهنگ راولپندی
نظر شما