۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۵
معرفی قزلباش ها

از آناتولی شرقی و آذربایجان گرفته تا ایران و افغانستان، جماعت تأثیرگذار قزلباشها نقش مهمی در شکل‌دهی به تاریخ سیاسی، مذهبی و فرهنگی این مناطق داشته است، ابتدا به عنوان ستون فقرات نظامی امپراتوری صفوی و سپس تشکیل امپراتوری‌های خود، پیش از آنکه به عنوان یکی از قدرتمندترین نیروهای نخبه‌ای که امپراتوری‌های مسلمان تاکنون به خود دیده‌اند، وارد تاریخ شوند. این حقیقت تاریخی را باید یادآور شد که گروه های مختلف نژادی که در شرایط ناهمگون طبیعی و اجتماعی زیسته اند در نتیجه آن شرایط، تمایزات اولیه نژادی خویش را تا حد بسیار زیادی از دست داده اند و تحت تاثیر شرایط اجتماعی، مادی و جغرافیایی مشابه بین واحدهای مختلف قومی، نوعی درهم آمیزی وسیع بعمل آمده و آنها با هم اختلاط یافته اند. این حقیقت درمورد قزلباشان خوبتر صدق می کند چنانچه در شرایط ایجاد دولت صفوی، بنابر ایجابات سیاسی، نظامی و عقیدتی از میان قبایل مختلف، "قزلباش ها" ایجاد گردید. لذا می توان گفت قزلباش بیشتر اصطلاحی سیاسی است تا قومی.

معرفی قزلباش ها

تاریخچه

در قرن سیزدهم میلادی، گروه مسلح شیعه در سراسر آناتولی و کردستان گسترش یافتند و قزلباش نامیده شدند که بعدها به گسترش امپراتوری صفوی در ایران امروزی کمک زیادی کردند. قزلباش به معنای "سرخ‌پوشان" است. در واقع، پدر شاه اسماعیل صفوی، حیدر صفوی، کلاه قرمز مخصوصی برای پیروان خود تعیین کرده بود که ۱۲ کنگره داشت که مربوط به ۱۲ امام بود. از آنجایی که رنگ کلاه قرمز بود، آنها را به ترکی قزلباش می‌نامیدند که به معنای سر قرمز است. در حالی که صفویان این کلاه را "تاج حیدر" می‌نامیدند. نوادگان این قزلباشها امروزه در سراسر افغانستان، ایران، آذربایجان، پاکستان، سوریه و ترکیه پراکنده‌اند. در پاکستان، اکثر آنها شیعه دوازده امامی هستند. یحیی خان، رئیس جمهور پاکستان، نیز قزلباش بود.

البته برخی محققان ارتباطاتی بین قزلباشها و سایر گروه‌های مذهبی و انجمن‌های مخفی، مانند جنبش مزدکی در امپراتوری ساسانی، یا فرزندان بنیادگراتر آن، فرقه خرم دینان (خرمیه) ایرانی، مطرح کرده اند. در این زمینه، عبدالباقی گلپنارلی، محقق ترک، قزلباشها را "فرزندان معنوی خرمدینان" می‌داند. همچنین گمانه‌زنی شده است که این گروه ریشه در فرقه اسماعیلیه دارد. این ادعا عموماً مورد مناقشه است زیرا هیچ تأثیری از باورهای اسماعیلیه در اعمال قزلباشها آشکار نیست. قزلباشها به آموزه‌های شیعه پایبند بودند. آنها حاکمان خود را چهره‌های الهی می‌دانستند. در فرهنگ ترکی عثمانی بخاطر مقاومت و سلحشوری قزلباشهادر برابر ارتش عثمانی لغت قزلباش به تدریج به معنای منفی و توهین به کار می رود و به معنای کسی استکه از دستورات اسلامی پیروی نمی‌کند، کسی که از نظر اخلاقی نادرست است.

پس از تأسیس امپراتوری صفوی، قزلباشها بر اساس طایفه‌هایشان و گاها بر اساس زبان مانند فارسی و ترکی طبقه‌بندی شدند. این دو گروه بیشتر به زیرطایفه‌های مختلفی از خاستگاه خود طبقه‌بندی شدند. در حالی که برخی «اهل دیوان» و «اهل قلم» بودند، برخی دیگر «صاحب سیف» بودند که بیشتر جنگجو و مبارز بودند.

در سال ۱۴۹۹ میلادی، اسماعیل، رهبر جوان صفوی، لاهیجان را به مقصد اردبیل ترک کرد تا برای کسب قدرت تلاش کند. تا تابستان ۱۵۰۰ میلادی، حدود ۷۰۰۰ نفر از قبایل ترکمن محلی آناتولی، سوریه و عراق که دشمنانشان آنها را «قزلباش» می‌نامیدند به حمایت از او برخاستند. او با رهبری نیروهای خود در یک لشکرکشی تنبیهی علیه شیروانشاه (حاکم شیروان)، به دنبال انتقام مرگ پدر و پدربزرگش در شیروان بود. پس از شکست دادن فرخ یسار، شیروانشاه، او به سمت جنوب و آذربایجان حرکت کرد، جایی که ۷۰۰۰ جنگجوی قزلباش او نیرویی متشکل از ۳۰۰۰۰ نفر از آق قویونلوها به فرماندهی الوند میرزا را شکست دادند و تبریز را فتح کردند. این آغاز دولت صفوی بود.

قزلباشها به عنوان جنگجویان ماهر شناخته شدند. برخی از آن‌ها مزدور شدند، اما بیشتر آن‌ها از شاهان صفوی که علیه ترک‌های سنی عثمانی و ازبک سنی می‌جنگیدند، حمایت می‌کردند. در دوران صفویه، قزلباشها به عنوان مدیران و فرمانداران ایالتی از موقعیت تأثیرگذاری برخوردار بودند. آن‌ها با در اختیار داشتن بسیاری از مناصب حکومتی به عنوان "تیول"، در عوض تا ۷۰۰۰۰ سوارکار را برای پادشاهان صفوی فراهم می‌کردند. قزلباشها در این دوره شروع به حرکت به هرات و قندهار کردند. با این حال، حضور اکثریت قزلباشها در افغانستان (قندهار و کابل) عموماً به پادگان‌هایی برمی‌گردد که نادرشاه در طول حمله به هند در سال‌های ۱۷۳۸-۱۷۳۹ ایجاد کرد.

تا زمان شاه عباس، قدرت قزلباشهاهمچنان برقرار و مقتدرترین گروه سلطنت صفویه به شمار می رفتند. شاه عباس که از قدرت این گروه بیمناک بود، اندک اندک از شمار آنان کاست تا اینکه آنها را خلع ید کرد. از جمله تدابیری که وی در برانداختن آنها بکار برد این بود که آنها را شهرنشین کرده و املاک و مستغلات به ایشان بخشید و با این کار از نفوذ نظامی آنها کاست. برخی از قبایل قزلباش مانند "شاهسون ها" که از ترکیب چندقبیله بوجود آمد در سلک اردوی محافظ شاهان نخستین صفوی درآمدند و دیگر به زندگی گذشته باز نگشتند.

ارتش قزلباش همچنین به امپراتور مغول، همایون، کمک کرد تا تاج و تخت هند را بازپس گیرد. هنگامی که امپراتور همایون توسط شیرشاه سوری، حاکم پشتون، برکنار شد، به افغانستان گریخت و پس از ۱۲ سال تبعید، با کمک سواران قزلباش خشمگین، سرانجام توانست سربازان شیرشاه سوری را از قدرت خلع کند. حاکم مغول، به لطف سربازان سواره نظام «سرخ‌مو» قبایل قزلباش فارسی‌زبان، به قدرت بازگشته بود. به همین دلیل، مغول‌ها همیشه از قبایل قزلباش سپاسگزار بودند.

هنگامی که بابرشاه، امپراتور مغول، به هند حمله کرد، سواره نظام بزرگی از قزلباشها متشکل از ۲۰۰۰۰ نفر که کلاه‌های قرمز سنتی خود را بر سر داشتند با او بودند و تاکتیک‌های خشن آنها مایه ترس بود. این سواران قزلباش به عنوان «قزلباشهای افغان» شناخته می‌شدند و بیشتر در کابل و هرات و قندهار در شمال زندگی می‌کردند. آنها به فارسی و «دری» صحبت می‌کردند. هنگامی که بابر امنیت برقرار کرد، قزلباشها به شمال افغانستان بازگشتند.

نادرشاه افشار قزلباش

ناتوانی آخرین شاه صفوی، سلطان حسین (۱۶۹۴-۱۷۲۲)، باعث شد که محمود هوتک، رئیس قبیله پشتون غلجایی، ارتش نامنسجم صفوی را در سال ۱۷۲۲ در نبرد گلناباد شکست داد که منجر به محاصره اصفهان شد. امیران قزلباش و فرماندهان ایالتی/مرزی، به همراه حمایت برخی از روحانیون، بیکار ننشستند تا شاهد فروپاشی دولتی باشند که اجدادشان با پشتکار فراوان گرد آورده بودند. شاهزاده صفوی، طهماسب دوم، و برخی از فرماندهان قزلباش، ارتشی را تحت هدایت تفنگچی سابق قزلباش، به نام نادر افشار، گرد آوردند. نادر به عنوان نظامی نابغه، ارتشی چند قومی و چند فرقه‌ای تشکیل داد که منجر به «پیروزی‌های درخشان» او شد.

قزلباشها مدل حکومت متمرکز ایرانی-اسلامی را با خود آوردند که در هسته خود یک بوروکراسی کارآمد داشت. انگیزه اصلی نادرشاه گسترش قلمرو کشور قزلباش، از رودخانه سند تا تنگه بسفر و از واحه آسیای میانه تا ضلع غربی خلیج فارس بود. پس از سقوط سلسله افشاریه که مرکز اصلی آن در افغانستان بود، درّانی‌ها به قدرت رسیدند و سپس یک جنگ شدید برای برتری نژادی بین پشتون‌های بومی و قزلباشهای ترک را آغاز کردند. این امر منجر به مهاجرت‌های عمده امیران قزلباش از افغانستان به پناهگاه‌های امن شد تا از آزار و اذیت به دلایل سیاسی و مذهبی در امان باشند. آنها به صورت گروهی مهاجرت کردند و در شهرهای قدیمی پیشاور، لاهور، اوده و لودیانه ساکن شدند.

پس از ترور نادرشاه در سال۱۷۴۷، تعداد زیادی از افسران و مقامات قزلباش با احمدشاه ابدالی(درّانی) که پیش از این به عنوان محافظ نادرشاه خدمت می‌کرد، متحد شدند. پس از سقوط امپراتوری نادرشاه، طایفه بزرگی از قزلباشها سلسله جداگانه‌ای را در ایران تأسیس کردند که به سلسله قاجار معروف است و تا سال ۱۹۲۵ بر ایران حکومت می‌کرد.

قزلباشهادر افغانستان

از زمان ایجاد افغانستان، قزلباشها عنصری مهم و از نظر سیاسی تأثیرگذار در جامعه را تشکیل می‌دهند و در گذشته پست‌های مهمی را در ادارات دولتی بر عهده داشتند. گادفری ویگنه، جهانگرد و نویسنده مشهور قرن نوزدهم، خاطرنشان می‌کند که «قزلباشها جایگاه منحصر به فردی در جامعه افغانستان داشته‌اند.» او همچنین می‌افزاید: «رهبران قزلباش تاکنون ثروتمندترین، باهوش‌ترین و بانفوذترین مردان کابل بوده‌اند. آنها علاوه بر اشغال مناصب مهم در ارتش، در میان نخبگان دربار سلطنتی نیز بودند و مناصبی مانند کاتب، درباری و مدیر را بر عهده داشتند. ثروتی که آنها به دست آوردند به آنها اجازه داد تا خانه‌های باشکوهی مزین به حکاکی‌های پیچیده و حیاط‌های مجلل بسازند.» . «قزلباشها به طور سنتی نوادگان مزدوران/جنگجویان و مدیران شیعه ایرانی هستند که توسط امپراتور نادرشاه افشار (۱۷۳۶-۱۷۴۷) برای حکومت بر استان‌های افغانستان به جا گذاشته شدند. در زمان احمدشاه ابدالی، که قبلاً به عنوان محافظ نادرشاه و بعداً بنیانگذار امپراتوری درانی خدمت می‌کرد، قزلباشها قدرت و نفوذی در دربار به دست آوردند که با تعدادشان متناسب نبود. نفوذ قزلباشها در حکومت، به ویژه پس از آنکه قزلباشها آشکارا در طول جنگ اول انگلیس و افغانستان (۱۸۳۹-۱۸۴۲) با بریتانیایی‌ها متحد شدند و این امر منجر به آزار و اذیت گسترده این جامعه پس از جنگ شد، باعث ایجاد نارضایتی در میان طوایف حاکم پشتون شد.

در پایان قرن نوزدهم، نفوذ قزلباشها در دربار افغانستان کاهش یافته بود. قزلباشها از هزاره‌جات که علیه امیر حاکم می‌جنگیدند، حمایت می‌کردند. به همین دلیل و دلایل دیگر، امیر سعی کرد قزلباشها را به زور به اسلام سنی تغییر دهد. کسانی که امتناع می‌کردند مجبور به پوشیدن عمامه‌های قرمز می‌شدند. به دلیل تهدید آزار و اذیت، بسیاری از قزلباشها ادعا می‌کردند که سنی هستند، اما مخفیانه شیعه باقی ماندند.

این پذیرش هویت مذهبی دوگانه، که به عنوان تقیه شناخته می‌شود، هنوز هم اتفاق می‌افتد. لذا به دست آوردن آمار دقیق جمعیت قزلباشهای شیعه در افغانستان و پاکستان عملاً غیرممکن است زیرا آنها ادعا می‌کنند سنی، تاجیک، فارس یا پشتون هستند، یا خود را بر اساس محل تولدشان در هند معرفی می‌کنند. تخمین جمعیت برای افغانستان از 30000 تا 200000 نفر متغیر است، اما برخی معتقدند که این رقم نزدیک به یک میلیون نفر است. این واقعیت در پاکستان نیز مشابه است.

آشوب‌های سال‌های بعد پس از مرگ احمدشاه ابدالی، بسیاری از قزلباشها را به کناره‌گیری از مشاغل اداری و نظامی سوق داد. اگرچه تیمورشاه درانی، حاکم جدید، بسیاری از قزلباشها را به عنوان درباریان خود پذیرفت و فقط برای محافظت شخصی خود به قزلباشها متکی بود، اما پشتون‌های قندهاری، خان‌های قبایل و دیگر رهبران مذهبی سنی با نفوذ از این واقعیت که قزلباشهای شیعه پست‌های اداری مهمی را در دربار سلطنتی و استان‌ها در اختیار داشتند، خشمگین بودند. این امر باعث نارضایتی شدیدی شد. در نتیجه، تیمورشاه در سال ۱۷۷۵ پایتخت خود را از قندهار به کابل منتقل کرد. این صحنه به سرعت در حال فروپاشی، بعدها منجر به جنگ داخلی شد. در نتیجه، بسیاری از قزلباشهای قندهار برای فرار از آزار و اذیت به تجارت روی آوردند، زیرا بسیاری از قزلباشهایی که مناصب بالایی داشتند از خدمات اخراج شدند و اموالشان مصادره شد. تغییر از امتیاز به آزار و اذیت قزلباشها، تأثیر منفی بر آنها گذاشت. بسیاری از آنها کشور را در جستجوی زندگی بهتر ترک کردند. در این دوره کشمیر تحت سلطه افغان‌ها بود و والی کشمیر، امیرخان جوانشیر بود که از قبیله قزلباش بود. این بخش از قبیله قزلباش با درّانی‌ها پیمان زناشویی بستند و بدین ترتیب اقتداری را که قبیله قزلباش قبلاً اعمال می‌کرد، حفظ کردند. موسی خان جوانشیر قزلباش دخترش زینب بیگم را به ازدواج سردار پاینده خان محمدزایی، سرفراز خان، رئیس بارکزی‌های درّانی درآورد. پسر آنها دوست محمد خان امیر افغانستان شد و سلسله بارکزی را تأسیس کرد. در دوران تصدی امیر خان جوانشیر قزلباش به عنوان والی، کشمیر نسبتاً آرام تلقی می‌شد، در حالی که او اطمینان حاصل می‌کرد که اقلیت شیعه در امنیت و آسایش هستند. در این مدت، کشمیر شاهد بازرگانان و نمایندگان تجاری شهرهای اصلی ایران، افغانستان و شمال هند بود که ثروت خود را افزایش می‌دادند و از آب و هوای خوب لذت می‌بردند. (سفری از بنگال به انگلستان: جورج فورستر). پس از رفتن او، ایالت دوباره شاهد آشفتگی بود، اما پس از به قدرت رسیدن رنجیت سینگ، منطقه شاهد ثبات نسبی بود. والی امیر خان جوانشیر قزلباش به خاطر ساخت کاخ شرگرهی سرینگر مشهور است. قرن نوزدهم شاهد مهاجرت بسیاری از اعضای قزلباش به مشهد (ایران) و بسیاری دیگر به سمت ایالت‌های لاهور، پیشاور، کراچی، پنجاب، بلوچستان، سند، حیدرآباد و دهلی بود که در آن زمان پناهگاه امنی برای آنها محسوب می‌شدند. قزلباشها یکی از گروه‌های باسوادتر در افغانستان را تشکیل می‌دهند و 1 درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند (کتابخانه کنگره - 1997).

برخی طایفه های معروف قزلباش

برخی از طوایف معروف قزلباش که در افغانستان و ایران حضور دارند شامل: افشار، بیات، شاهسون، انصارلو، شاه‌آغاسی، شاملو و جوانشیر یا تقسیم می‌شوند.

طایفه بیات:

بیات نام یکی از ۲۴ طایفه ترک اوغوز بود که طبق اوغوزنامه در اوایل قرن ۱۴ میلادی، ادعا می‌شد از نسل اوغوز خاقان هستند. در افغانستان، این طایفه در اصل با نادرشاه افشار به این کشور مهاجرت کرده است. بیات امروزه یک نام خانوادگی رایج در افغانستان، ایران و آذربایجان و تا حد کمتری در ترکیه و ترکمنستان است که در آنجا به معنای "شوالیه" یا "جوانمرد" است.

اولین محل سکونت طایفه بیات، شهر نیشابور در جنوب خراسان، ایالتی در شمال شرقی ایران بود. طایفه بیات در قرن شانزدهم پس از حملات نیروهای مغول به سه مکان مختلف نقل مکان کردند. طایفه بیات با مغول ها جنگید و داماد چنگیز خان را با ارتش خود کشت. سپس چنگیزخان با تمام نیروهای خود به نیشابور حمله کرد و بسیاری از اعضای طایفه بیات را کشت و بقیه طایفه بیات به کوه‌های اطراف نیشابور فرار کردند.

از آنجا، یک گروه به شرق و شمال شرقی رفتند، به طوری که نام خانوادگی بیات هنوز در افغانستان یافت می‌شود. گروه دوم به جنوب غربی به سمت اصفهان رفتند و نام خانوادگی بیات در اراک، همدان، ملایر، اصفهان و شیراز برجسته است. گروه سوم به شمال غربی رفتند و در آذربایجان به دو دسته تقسیم شدند. بخشی از این گروه به سمت شمال تا ترکیه و بخش دوم به سمت غرب به عراق، سوریه و لبنان رفتند.

طایفه انصارلو:

انصارلو یا انصاراوغلو از قبایل ترک آذربایجانی و بخشی از مردم قزلباش در افغانستان هستند. این طایفه شاخه‌ای از طایفه بیات است. نام یکی از طوایف ترک اوغوز است که گفته می‌شود از نوادگان اوغوز خاقان هستند. آنها در قلعه فتح‌الله، روستای قلعه سعدالله وزیرآباد در کابل زندگی می‌کنند. در افغانستان، این طایفه به همراه نادرشاه افشار به این کشور مهاجرت کرده‌اند.

طایفه افشار:

افشارها شاخه‌ای از گروه‌های ترک اوغوز هستند. این قبایل کوچ‌نشین اوغوز از آسیای مرکزی از طریق ایران نقل مکان کردند و در نهایت بیشتر آنها در آناتولی ساکن شدند. طایفه‌های افشار ایران دو گروه قومی ترک‌زبان متمایز هستند. گروه بزرگتر در شمال کشور و گروه کوچکتر در جنوب متمرکز شده‌اند. گویش ترکی که افشارهای شمالی به آن صحبت می‌کنند، ارتباط نزدیکی با زبان آذری دارد، در حالی که گویش افشارهای جنوبی بیشتر به زبان قشقایی مرتبط است. بسیاری از افشاری‌ها در ایران، ترکیه و افغانستان زندگی می‌کنند. افشارهای آناتولی، ترکمن‌های اوغوز، تا زمان ورود به آناتولی، تاریخ مشترکی با سایر قبایل اوغوز داشتند. تا قرن دهم، اعتقاد بر این است که آنها در امتداد سواحل رودخانه سیر دریا (سیحون) و در استپ‌های شمالی رودخانه زندگی می‌کردند. از قرن نهم، آنها شروع به مهاجرت به سمت غرب کردند. اعتقاد بر این است که آوشار پس از نبرد ملازگرد در سال ۱۰۷۱ وارد آناتولی شدند. آنها در مکان‌های مختلفی در آناتولی ساکن شدند. در طول حمله مغول در دوره بعدی، برخی از قبایل آوشار به سوریه مهاجرت کردند و بعدها آنچه را که ترکمن‌های حلب نامیده می‌شد، تشکیل دادند که در نهایت به آناتولی بازگشتند و در آنجا ساکن شدند.

طایفه شاملو:

طایفه شاملو یکی از هفت طایفه اصلی و قدرتمند قزلباش با اصالت ترکمن در ایران است. در افغانستان آنها عمدتاً در کابل و هرات زندگی می‌کنند.

طایفه شاهسون و شاه آقاسی:

آنها شاخه‌ای از گروه‌های ترک اوغوز هستند که عمدتاً در ایران و در قلمرو جمهوری آذربایجان و افغانستان امروزی ساکن هستند. در ایران، آنها عمدتاً در قم، تهران، قزوین و زنجان زندگی می‌کنند. در افغانستان آنها عمدتاً در کابل زندگی می‌کنند. نام شاهسون به معنای پیروان پادشاه است.

قزلباشهادر پاکستان

در پاکستان، قزلباشها عمدتاً مسلمانان شیعه دوازده امامی بوده البته برخی از ایشان اهل تسنن حنفی هستند. قزلباشها گروهی تأثیرگذار هستند که تقریباً در تمام اقشار جامعه پاکستان، به ویژه در استان‌های حاصلخیز پنجاب، خیبر پختونخوا، بلوچستان و سند یافت می‌شوند. جمعیت قابل توجهی در شهرهای کراچی، مولتان، لاهور، پیشاور، کویته، سیالکوت، حیدرآباد و راولپندی وجود دارد.

قزلباشها نفوذ قابل توجهی هم در سطح اجتماعی محلی در جامعه و قبیله مربوطه که در آن زندگی می‌کنند و هم در دولت دارند، زیرا بسیاری از قزلباشهای برجسته به مناصبی در سنای پاکستان و حتی تا ریاست جمهوری پاکستان دست یافته‌اند. قزلباشها به خاطر هوش، تحصیلات عالی و به عنوان محقق در سراسر پاکستان مشهور هستند. آنها سیاستمداران، علمای مذهبی، سربازان، پزشکان، وکلا و مهندسان زیادی را در داخل کشور تربیت کرده‌اند. قزلباشها همچنین در استان خیبر پختونخوا، عمدتاً در شهر پیشاور و همچنین در ایالت بلوچستان به مرکزیت کویته یافت می‌شوند. سیاستمداران برجسته‌ای از جمله نواب مظفر علی خان قزلباش وزیر دارایی پاکستان از این طائفه است. همچنین نواب فاتح علی خان قزلباش و شاهتاج قزلباش، که از اعضای بنیانگذار انجمن اقدام زنان بود از این موارد است.

طایفه‌های قزلباش جمعیت زیادی را در پاکستان تشکیل می‌دهند و این را می‌توان از نام خانوادگی، مانند آقا، خان یا هر دو نشان داد. آنها به دلیل نفوذ تاریخی خود، به ویژه در لاهور، شناخته شده اند. آنها در سیاست، زمین‌داری و سنت‌های فرهنگی، به ویژه در ایام محرم، مشارکت داشته‌اند. قزلباشهاهمچنین در شهرهای هند از جمله لکنو و کانپور صاحب نفوذ هستند. جمعیت قزلباش در لاهور برگزارکننده قدیمی ترین تعزیه با قدمت حدود ۱۷۵ سال است. مانند مراسم «ذوالجناح» و شام غریبان امام حسین علیه السلام.

قزلباشها در پیشاور

قزلباشها در پیشاور از خانواده های اصیل و ریشه دار و معتبر هستند که مانند شهرهای دیگر در مشاغل دولتی و غیر دولتی، تجاری و بازرگانی، وکالت و پزشکی فعالند. بی تردید می توان گفت که قزلباشهادر پیشاور اولین مروجان مذهب تشیع جعفری بودند که در کتاب تاریخ عزاداری پیشاور نوشته مختار علی نیر آخوندزاده، اولین دسته جات و هیات عزاداری برای شهادت امام حسین علیه السلام توسط قزلباشهادر این شهر معرفی گردید. کتاب معروف شب‌های پیشاور که ۱۰ جلسه مناظره آیت ا.. سلطان الواعظین شیرازی با علمای اهل سنت در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه است به دعوت سرور خان ( از با نفوذترین خاندان قزلباش پاکستان) به میزبانی میرزا یعقوب علی خان قزلباش از رجال مهم پاکستان تشکیل شد و به مدت ۱۰ شب در حسینیه عادل بیگ و مسجد رسالدار پیشاور به طول انجامید.

منابع

- ایران در دوران صفویان: راجر سیوری، ایران صفوی: تولد دوباره امپراتوری پارس: اندرو جی. نیومن

- تاریخ قزلباشهادر افغانستان، محمد احسان پژوه، 1379

- دولت و قبیله در افغانستان قرن نوزدهم: سلطنت امیر دوست محمد خان - نوشته کریستین نوئل

- (کتابخانه کنگره - 1997).

- Dupree, Louis ( 1984). "Qizilbash." In Muslim Peoples: A World Ethnographic Survey , edited by Richard V. Weekes, 637-642. Westport, Conn.: Greenwood Press.

- https://tgme.org/2018/03/qizilbash-confederations-yesterday-and-today/

کد خبر 24496

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =