سائین احمد علی؛ نقش او در ادب فارسی و هندکو

شهر پیشاور از دیرباز یکی از مراکز مهم فرهنگی و ادبی در منطقه گندهارا و شبه‌قاره هند به شمار می‌رفته است. این شهر نه‌تنها محل برخورد تمدن‌ها و فرهنگ‌های گوناگون بود، بلکه خاستگاه شاعرانی بزرگ و صوفیان وارسته‌ای بوده است که در تداوم و توسعه زبان‌های محلی و زبان فارسی سهمی عظیم داشته‌اند. در میان این شخصیت‌ها، نام سائین احمد علی ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد؛ وی شاعری بود که زندگی ساده و صوفیانه را برگزید، در محافل ادبی حضوری پررنگ داشت و با شعر خود توانست هم زبان‌های محلی به‌ویژه هندکو را غنا بخشد و هم در حوزه زبان فارسی آثاری ارزشمند از خود به‌جای گذارد.

سائین احمد علی از جمله شعرای نام آور پارسی گوی شهر پیشاور است که نام وی در کنار بزرگانی چون خوشحال خان ختک، سید ضیاء جعفری، عطاء الله خان عطا، میرزا رضا همدانی، سید احمد ادیب پیشاوری، سید لعل شاه جگرکاظمی، ملک ناصر علیخان ناصر می درخشد.

سائین احمد علی به‌ویژه در شعر هندکو، پنجابی و سی‌حرفی‌های مشهور خود شناخته می‌شود، اما تأثیر عمیق او در ادب فارسی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. وی نه‌تنها با فارسی زیست و اندیشید، بلکه در اشعارش رگه‌های پررنگی از میراث شاعران فارسی‌زبان همچون حافظ، بیدل، نظیری و حتی غالب به چشم می‌خورد. همین ارتباط است که باعث شد علامه اقبال او را «غالب هندکو» بخواند.

زندگی‌نامه و پیشینه خانوادگی

درباره تاریخ تولد و وفات سائین احمد علی میان منابع اختلاف نظر وجود دارد. برخی ولادت او را سال ۱۸۴۲ میلادی دانسته‌اند و گروهی ۱۸۵۱ یا حتی ۱۸۵۹ را ذکر کرده‌اند. وفات او نیز گاه به سال ۱۹۳۵ و گاه ۱۹۳۷ نسبت داده شده است. اما آنچه مسلم است، احمد علی در شهر پیشاور زاده شد و همان‌جا رشد کرد.

سائین احمد علی ایرانی؛ زندگی، اندیشه و نقش او در ادب فارسی و هندکو

خاستگاه خانوادگی او نیز محل بحث است. برخی وی را از تبار قزلباشان ایرانی دانسته‌اند و بعضی از نوادگان خاندان مغول ذکر کرده‌اند و بعضی نیز وی را به اصالت شیرازی منسوب دانسته‌اند. پدرش میرزا نور علی خان، در تجارت قالی میان کابل و پیشاور فعال بود. همین رفت‌وآمدها و ارتباط با ایران و افغانستان، محیطی چندزبانه و چندفرهنگی برای پرورش احمد علی فراهم کرد. خانواده وی در خانه فارسی‌زبان بودند و همین امر زمینه‌ای شد تا احمد علی با زبان فارسی انس عمیق بیابد و امر تأثیر ژرفی بر ذهن و ذوق وی نهاند.

تحصیلات و تربیت علمی

سائین احمد علی آموزش رسمی در مکتب یا مدرسه ندیده بود و بیشتر نویسندگان او را «امی» توصیف کرده‌اند. با این حال، آثار و اشعار وی به‌روشنی می‌دهد که وی نه تنها بی‌سواد نبود بلکه به معارف عمیق فارسی و عربی دسترسی داشت. او از کودکی با کتاب‌های «گلستان» و «بوستان» سعدی انس گرفت و در محافل ادبی پیشاور، با دانشمندان و ادیبان هم‌نشینی می‌کرد و بسیاری از اشعار حافظ، بیدل، نظیری و غالب را از بر می‌خواند.

وی در محافل ادبی پیشاور و راولپندی، حضور فعال داشت و از طریق معاشرت با شاعران و ادیبان، سرمایه زبانی و ادبی خود را گسترش داد. همین حضور در بزم‌های ادبی بود که وی را به یکی از موسسین انجمن«بزم سخن» در پیشاور تبدیل کرد.

یکی از کهن‌ترین انجمن‌های فارسی در پاکستان بزم سخن بود که با تلاش و کوشش سائین احمدعلی، سید جگر کاظمی و غلام حیدر مسگر و پشتیبانی سایر علاقه مندان به فارسی و ایران در سال1282 شمسی (1903میلادی) در شهر پیشاور به وجود آمد. هدف تشکیل بزم سخن، حفظ و ترویج فارسی و آشنایی بیشتر مردم با سخنوران نامدار معاصر ‌این زبان و حفظ میراث فرهنگی نیاکان بوده است.

در این انجمن شاعران به فارسی و اردو شعر می‌سرودند و اشعار آنان مورد نقد و بررسی استادان قرار می‌گرفت و باعث‌ ایجاد اشتیاق در شاعران پارسی گوی پیشاور شده و عده زیادی از شعرای فارسی گو مانند سائین احمدعلی، سید ضیاء جعفری، سید محمد برق، ملک ‌ناصر علی ‌خان ناصر، میرزا رضا همدانی و امثال ‌این‌ها در ‌این انجمن حضور پیدا می‌کردند.

در اشعار هندکو و پنجابی احمدعلی ایرانی، ردپای واژگان و اصطلاحات فارسی و عربی بسیار به چشم می‌خورد. این امر نشان‌دهنده آن است که وی درک عمیقی از ادبیات فارسی داشت و آن را چونان ستون اصلی اندیشه و بیان خود به کار می‌بست.

شخصیت عرفانی و مذهبی

سائین احمد علی، درویشی قلندرمنش بود؛ ساده‌زیست، بی‌اعتنا به دنیا و اهل سلوک و عشق. حضور در مجالس دینی، به‌ویژه محافل عزا، بخش مهمی از زندگی او را تشکیل می‌داد. منابع بسیاری او را شیعه دانسته‌اند، زیرا اشعار بسیاری در مدح اهل بیت (ع) و در رثای امام حسین (ع) سروده است.

با این حال، شخصیت او فراتر از مرزهای مذهبی بود. تصوف در زندگی او جایگاه مهمی داشت. عشق، انسانیت، وحدت و حقیقت‌جویی محور اصلی اندیشه‌های او را تشکیل می‌داد. وی بارها در اشعارش به مفاهیم عرفانی همچون فنا، عشق الهی و وحدت وجود اشاره کرده است. همین روحیه سبب شد که لقب «سائین » ـ به معنای پیر و صوفی ـ با نام او پیوند بخورد. همین ویژگی بود که موجب شد در دل‌های گوناگون جای گیرد و اشعارش مورد توجه همه اقشار قرار گیرد.

اقامت سائین در راولپندی

طبیعت و روحیه سائین احمدعلی پیشاوری به گونه‌ای بود که نمی‌توانست مدت طولانی در یک جا اقامت کند. از همین رو، افزون بر شهرهای ایالت سرحد(خیبرپختونخواه فعلی)، گهگاه برای گردش و گشت‌وگذار به شهرهای پنجاب نیز می‌رفت.

در پشت مسجد جامع مرکزی، جایی که اکنون محله «اکال‌گڑھ» قرار دارد، در آن روزگار زمین‌های زراعی گسترده‌ای بود. در بخش شرقی این زمین‌ها چاهی وجود داشت و در کنار آن چاه، خانه‌ای کوچک ساخته شده بود. سائین همان‌جا سکونت گزید. سردار «گورمکھ سنگھ» دلباخته شکار بود و سائین نیز کم‌کم به این کار علاقه‌مند شد. مردی به نام «فیروز» که در خدمت سردار گورمکھ سنگھ بود و از شاهین‌های شکاری او نگهداری می‌کرد، ابتدا دوست سائین شده و سپس شاگرد او گردید. از آن پس، چه در شکار و چه در محافل سخن، سائین و فیروز همواره در کنار یکدیگر دیده می‌شدند.

هم‌نشینی با فیروز تا حدی مایه تسکین تنهایی‌های سائین شد؛ با این همه، در اشعار او همواره یاد پیشاور زنده بود. تنها حسرت زادگاه در کلامش نمی‌جوشید، بلکه ناله‌های جدایی از چهره‌ای زیبا نیز در سروده‌های او شنیده می‌شد.

سائین در آغاز، شعر را به زبان هندوی آمیخته با فارسی می‌گفت؛ اما بعدها زبان ناب و اصیل پنجابی، که در قلب پنجاب رواج داشت، را برگزید و چنان جلوه‌ای بدان بخشید که آوازه‌اش در سراسر سرزمین پنج‌رود (پنجاب) به اوج رسید. در محافلی که اشعار «هیر وارث شاه» و «سیف‌الملوک» خوانده و شنیده می‌شد، سروده‌های سائین نیز نقل محفل می‌گشت و مردم را به شور و وجد می‌آورد.

رضا همدانی می‌نویسد: "سائین پس از آشنایی با سیف‌الملوک و هیر وارث شاه از این شاهکارها تأثیر پذیرفت. هرچند او تنها در قالب چهار مصراعِ «حرفی» حالات درونی خود را بیان می‌کرد و در همین قالب نیز ویژگی خاصی برای خود داشت، ولی در آغاز، رنگ شعر او آمیخته به فارسی و عربی بود. تأثیر محیط، سائین را نیز دربر گرفت و او به سرودن شعر در پنجابی ناب روی آورد." از نظر خلاقیت، خاک راولپندی بسیار حاصل‌خیز است، اما اینکه شعر و ادب در این شهر از چه زمانی آغاز شده، هنوز نیازمند پژوهش است. با این حال، تردیدی نیست که فضای ادبی راولپندی همواره با شور و هیاهوی شعر همراه بوده و این هیاهو رفته‌رفته به سنتی ادبی بدل شده است که به رشد و پرورش ادب یاری رسانده است.

در تاریخ آمده است که در سال ۱۹۱۹م. محفل مشاعره‌ای بین شاعران پنجابی در لاهور برنامه‌ریزی شد. شاعران لاهور از شاعران راولپندی نیز دعوت کردند و شاعران راولپندی به رهبری سائین به لاهور رفتند. حضور سائین در لاهور شور و شوقی در میان شعرا برانگیخت و بسیاری از آنان برای ملاقات و شنیدن اشعار او به محل مشاعره آمدند. نکته مهم و تاریخی این نشست آن بود که «علامه اقبال»، شاعر شرق، نیز در مجلس حضور داشت. هنگامی که علامه اقبال اشعار فارسی‌آمیز سائین را شنید، بی‌اختیار او را «غالب پنجابی» نامید.

چودری مولاداد چوهان، ازبزرگان صاحب‌ذوق و متمول راولپندی، که به شعر و ادب علاقه فراوان داشت، در این میان نقشی برجسته داشت. رضا همدانی نوشته است که از طریق چودری صاحب، حقایق و نکات بسیاری درباره سائین آشکار شد که هم سودمند بودند و هم پرده از جنبه‌های پنهان زندگی او برداشتند.

سائین احمد علی ایرانی؛ زندگی، اندیشه و نقش او در ادب فارسی و هندکو

سائین در سال ۱۹۱۶م. در راولپندی ساکن شد و ارتباط او با چودری صاحب از همان دوران یادگار مانده است. این ارتباط بعدها رنگ ارادت گرفت و چودری صاحب به یار خلوت و جلوت سائین تبدیل شد.

با این همه، پیش از نخستین دیدار، چودری تصوری دیگر از او داشت. هنگامی که برای نخستین بار نام سائین را شنید، به شوق دیدار به خدمتش رفت؛ اما بنا به گفته خودش، بسیار دلسرد شد. چراکه در برابر او مردی ژنده‌پوش نشسته بود که در دستش یک بلدرچین و در بغلش قفسی پارچه‌ای برای بلدرچین داشت و با بی‌اعتنایی خاصی آرام گرفته بود. چودری صاحب، آهسته به همراهش گفت: "دوست من! این شخص بیشتر به آدمی مغرور و بداخلاق می‌ماند تا شاعر!" اما پس از آنکه در دو سه مشاعره توانایی‌های سائین آشکار شد، برای چودری صاحب روشن گردید که او نه مغرور، بلکه شاعری است مجذوب‌صفت، صاحب دل، ژرف‌اندیش و درویش‌منش. از آن پس، نه تنها چودری صاحب، بلکه بسیاری از اهل ادب پروانه‌وار گرد سائین حلقه زدند.

سائین در محافل بیشتر شنونده بود تا گوینده؛ اما آنگاه که به شعرخوانی می‌پرداخت، دست بر گوش نهاده، با آوایی نیمه‌آهنگین و شکوه‌مند، مصراع‌ها را پاره‌پاره می‌خواند. او هرگز راضی نبود که دوستان و همراهانش اشعارش را به نگارش درآورند. تنها یک شاگرد هندو اجازه داشت که همواره با قلم و کاغذ آماده باشد تا هرگاه سائین شعری بخواند، آن را ثبت و محفوظ کند.

ذخیره مکتوبات سائین مرحوم تنها نزد همان شاگرد هندو محفوظ بود. چودری صاحب نقل کرده است که من بسیار کوشیدم تا به هر طریقی آن دفتر اشعار را به دست آورم، اما با وجود همه تلاش‌ها، نفوذ و امکاناتی که داشتم، در این کار ناکام ماندم؛ تا آنکه کشور تقسیم شد و در سال ۱۹۴۷م. آن شخص به هندوستان رفت و ذخیره سروده‌های سائین را نیز با خود برد.

غنی، روز سیاهِ پیر کنعان را تماشا کن

که نور دیده‌اش روشناییِ چشم زلیخا را فراهم آورد

کار و نقش او در زبان فارسی

هرچند سائین احمد علی بیشترین اشعار خود را به زبان هندکو سرود و به‌واسطه همین آثار شهرت یافت. سی‌حرفی‌های او که هر بیت با یک حرف از الفبا آغاز می‌شود از مشهورترین نمونه‌های ادبیات هندکو به شمار می‌روند. او در این قالب، مضامین بلند عرفانی و اجتماعی را با زبانی ساده و روان بیان می‌کرد. در کنار هندکو، به زبان پنجابی و اردو نیز شعر سروده است. اما آنچه جایگاه او را برجسته‌تر می‌کند، توجه ویژه‌اش به زبان فارسی است. احمد علی سائین ایرانی، فارسی را نه‌تنها در محافل ادبی زنده نگاه داشت، بلکه خود اشعاری در این زبان سرود. هرچند تعداد اشعار فارسی او اندک است، اما نمونه‌های برجسته‌ای از سروده‌های او به فارسی برجاست. او نه‌تنها وزن و قافیه را به‌خوبی رعایت می‌کرد، بلکه مضامین بلند عرفانی و حماسی را نیز در فارسی بیان می‌کرد. برای نمونه، اشعار او در سوگ امام حسین (ع) نشان‌دهنده قدرت بیانی او در زبان فارسی است:

در کعبه شغل شیشه و پیمانه کرده ایم

ما هر چه کرده ایم دلیرانه کرده ایم

لرزید سقف آسمان از ظلم یزید

ز واقعات که آمد ز دست شهر پلید

هزار و نه صد و پنجاه و پنج زخم شدید

رسیده بود جد حسین ابن شهید

سائین از حافظ، بیدل و نظیری بهره فراوان گرفت. همچنین شیوه غزل و مضامین او گواه پیوندی عمیق با سنت شعر فارسی است. به همین دلایل همان طور که قبلا نیز اشاره کردیم، علامه اقبال، پس از شنیدن برخی از ترکیب‌های فارسی او، احمد علی سائین ایرانی را "غالب هندکو" خواند.

در نشست‌های «بزم سخن» و دیگر محافل ادبی پشاور، احمد علی سائین علاوه بر اشعار هندکو، اشعار فارسی نیز می‌خواند. این امر سبب شد که زبان فارسی در فضایی که به‌تدریج زیر فشار زبان‌های محلی و انگلیسی کمرنگ می‌شد، همچنان حضوری زنده داشته باشد.

شاعری و آثار

سائین احمد علی در قالب‌های مختلفی شعر سرود، اما بیشترین شهرت او به خاطر سی‌حرفی‌ها بود؛ قالبی که هر بیت با یک حرف از الفبا آغاز می‌شد و نیازمند قدرت زبانی بالا بود. او در این قالب مضامین عرفانی و اجتماعی را به‌سادگی بیان می‌کرد.

برخی اشعار او به فارسی در ستایش امام علی (ع) و امام حسین (ع) شهرت یافته‌اند. افزون بر این، در اردو نیز سروده‌هایی از او بر جای مانده است، هرچند از نظر ادبی به قوت اشعار فارسی و هندکو نیست.

شعر او بازتابی از روحیات قلندری و نگاه عرفانی اوست؛ شعری که از عشق، رنج، دردهای اجتماعی و آرمان‌های انسانی سخن می‌گوید.

تحلیل اندیشه و مضامین شعری

مضامین اصلی شعر سائین احمد علی را می‌توان چنین برشمرد:

عشق و تصوف: بنیاد اندیشه او عشق الهی و پیوند با حقیقت است.

انسان‌دوستی: شعر او فراتر از مرزهای قومی و مذهبی، از وحدت انسان‌ها سخن می‌گوید.

درد اجتماعی: رنج مردم، فقر، و مشکلات زمانه در اشعار او بازتاب یافته است.

نفوذ فارسی: بسیاری از مضامین شعری او با ادبیات فارسی همخوانی دارد و حتی در اشعار هندکو و پنجابی‌اش واژگان و استعارات فارسی پررنگ است.

شعر او آمیزه‌ای از عشق، تصوف، درد اجتماعی و زیبایی زبانی است. اگرچه آموزش رسمی ندیده بود، اما آثارش نشان از بصیرت عمیق، ذهن خلاق و ارتباط مستقیم با میراث ادبی فارسی دارد.

بنابراین، امروز نیز مطالعه آثار سائین احمد علی، نه تنها برای شناخت تاریخ ادبیات هندکو و پنجابی ضروری است، بلکه برای درک تداوم حضور زبان فارسی در شبه‌قاره و در این سرزمین نیز اهمیتی ویژه دارد.

آخرین ایام:

گرچه سراسر زندگی سائین احمد علی پشاوری در رنج و اندوه سپری شد، اما هفت ‌هشت سال پایانی عمرش پس از سال ۱۹۳۰ میلادی به‌راستی به شکلی ناگفتنی دشوار گذشت. پس از پانزده سال اقامت در راولپندی، وقتی دوباره به پیشاور بازگشت، بسیار کم‌گو شده و خاموش، غمگین و گوشه‌گیر بود. از دور و نزدیک مردم مشتاق به دیدارش می‌آمدند، اما اغلب ساعتی می‌نشستند و بی‌آنکه کلامی ردوبدل شود، بازمی‌گشتند. هیچ‌کس جرئت آن نداشت که او را صدا زند یا رشته‌ی سخن آغاز کند. گاه اگر در حال و هوای خوشی بود و شعری می‌خواند، باز نیز کسی توان آن را نداشت که تحسین کند یا خواهش تکرار نماید. اگر کسی بی‌درنگ شعری را می‌ستود، سائین پرسشی تند می‌کرد: «چه فهمیدی؟»

در این هنگام شعرخوانی را قطع می‌کرد و از آن شخص بازخواست می‌نمود تا دیگر بی‌دلیل اظهار نظر نکند. از جلوه‌فروشی و تظاهر سخت بیزار بود؛ گوش دادن و خواندنِ خاموشانه را ترجیح می‌داد و خود نیز کمتر تحسین می‌کرد. آرام و سر به زیر می‌شنید و اگر شاعری در خواندنش خطایی داشت، با نگاهی معنی‌دار سر برمی‌داشت و بی‌درنگ اصلاح می‌فرمود. در مشاعره‌ها نیز اگر شعری می‌پسندید، تنها با تکان دادن سر رضایت خود را نشان می‌داد و همین بزرگ‌ترین نشانه‌ی ستایش او بود. درسِ سخن و شعر سائین شب و روز جاری بود.

سائین مرحوم در زبان اردو از میرزا غالب، و در زبان فارسی از حافظ و نظیری نیشابوری سخت تأثیر پذیرفته بود. ده‌ها شعر فاخر از اردو و فارسی را از بر داشت و در گفت‌وگوهایش با ظرافت تمام به‌جا می‌آورد. درک او از شعر بسیار عمیق بود؛ چونان‌که وقتی اشعار دشوار فارسی را می‌شنید، معنا و مقصود آن را به‌روشنی بیان می‌کرد. اشعار دقیق و پیچیده‌ی بیدل و نظیری نزد او آورده می‌شد تا تفسیرشان کند. سالیانی در حلقه‌ی خود، اشعار غالب را درس می‌داد. نازک‌بینی و ژرف‌نگری‌اش سبب شده بود که در مقام استادی، بی‌چون‌وچرا پذیرفته باشد.

سائین احمد علی ایرانی به زبان‌های فارسی، هندکو، پنجابی، اردو و هندی تسلط کامل داشت. اشعار فراوانی از او باقی مانده است که در آنها عباراتی مانند «کهندا سائین» (سائین می‌گوید) تکرار می‌شود؛ این خود نشانه‌ی آن است که او فی‌البداهه شعر می‌سرود. در میان شاعران عرب نیز سنتی بود که بدون تأمل شعر می‌گفتند و این‌گونه شعر را «فی‌البداهه» می‌نامیدند. از این امر برمی‌آید که سائین احمد علی نیز این سنت کهن نیاکان خود را زنده نگاه داشته بود. هرچند به ظاهر خواندن و نوشتن نمی‌دانست، اما اشعارش به اوج کمال هنری رسید. در باطن، از فیض روحانی اسلاف خویش بهره‌مند بود و شاگردان خود را نیز از راه شعر وسخن اصلاح می‌کرد.

سائین احمد علی ایرانی؛ زندگی، اندیشه و نقش او در ادب فارسی و هندکو

مختار علی نیر آخوندزاده درباره‌ی درگذشت سائین احمد علی ایرانی نوشته است: مرحوم سائین از اهالی پیشاور بود. در سال ۱۸۴۲ میلادی زاده شد و در ۱۴ آوریل ۱۹۳۷ میلادی از این جهان فانی رخت بربست.

رضا همدانی می‌نویسد: نام اصلی سائین مرحوم احمد علی بود. او قزلباشی ایرانی‌نژاد بود و نیاکانش از ایران آمده بودند.

اما فارغ بخاری در جایی دیگر می‌نویسد: احمد علی سائین در سال ۱۸۵۱ میلادی در پیشاور به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۷ میلادی درگذشت.

بااین‌حال، در مجله‌ی سنگ میل، شماره‌ی ویژه‌ی سرحد (شماره‌ی ۲۲۸)، در ذیل ترجمه‌ی فارسی یکی از «سی‌حرفی»‌های سائین، فارغ بخاری و رضا همدانی در یادداشت معرفی او نوشته‌اند که سائین در ماه آوریل سال ۱۹۳۵ میلادی در پیشاور وفات یافت.

افضل پرویز در کتاب خود "کهندا سائین" (چاپ سوم، ۱۹۹۶) با نظر عزیز ملک هم‌داستان شده و می‌نویسد: به گمان من، همین تاریخ وفات سائین درست است، زیرا افراد بسیاری نیز آن را تأیید کرده‌اند. اما در مورد سال تولد، همگان دچار اشتباه شده‌اند و خطا در این زمینه مشترک است. در حقیقت، خود سائین نیز از تاریخ و سال دقیق تولد خویش آگاه نبود. شاید علت این باشد که در آن دوران، ثبت تاریخ ولادت کودکان رایج نبود. از همین رو، سائین نیز تاریخ تولدش را نمی‌دانست. بسیاری از کسانی که سائین را می‌شناختند و هنوز هم در قید حیات‌اند، گفته‌اند که او هشتاد سال عمر کرد.

منابع

  1. احمد، پراچه، سائین احمد علی، احوال و افکار، جنوری 2004
  2. دکتر اعوان، ظهور احمد، سائین احمد علی، شخصیت و فن، 2008
  3. بهتی، محمد، شمریز، سائین احمد علی، دی وحدت، جون 2015
  4. سودهن هار، افضل پرویز، کهندا سائین:کلام سائین احمد علی ایرانی، 1978
  5. Wikipedia – Ahmad Ali Saayein: en.wikipedia.org
  6. Collection of Hindko Sufi poet’s work launched، Dawn News, 2019: dawn.com
  7. Wordsmith extraordinaire: Hindko poet Sain Baba’s anniversary observed، Express Tribune: tribune.com.pk
کد خبر 25342

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =