استعمارگرایی نو[1]
17 ژوئیه 2025
ماریا زاخارووا:[2] هوش مصنوعی نه به عنوان ابزاری برای پیشرفت، بلکه به عنوان اهرم فشار و در حال تبدیل شدن به وسیلهای برای توزیع مجدد قدرت در جهان است.
اوایل ماه ژوئیه، یک رویداد معمولی در مورد یک موضوع فوقالعاده برگزار شد؛ جلسه هیئت مدیره وزارت امور خارجه روسیه در مورد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات با تأکید بر مسئله هوش مصنوعی و اگرچه بیانیه مطبوعاتی منتشر شده خلاصهای از نتایج آن را ارائه میدهد، در واقع فقط در مورد شروع کار گسترده و فشرده در این زمینه صحبت میکند. گفتگویی که انجام شد، آغاز یک بحث کامل داخلی در سطح وزرا و روند تطبیق این وزارتخانه با وظایف مربوط به مسیر هوش مصنوعی در ابعاد بینالمللی بود.
در بخشی از این بحث که برای عموم قابل فهم است، میخواهم با جزئیات بیشتری به پیشینه سیاسی تحول دیجیتال و نقشی که فناوریهای شبکه عصبی در آن ایفا میکنند، بپردازم. بدیهی است که تحت تأثیر هوش مصنوعی به عنوان محرک اصلی انقلاب صنعتی چهارم، یک نظم اقتصادی، اجتماعی و اجتماعی-فرهنگی جدید در مقابل چشمان ما در حال شکلگیری است. تغییرات در حوزههای صنعتی و مالی-اقتصادی دولتها به ویژه قابل توجه است، اما در حال حاضر توسعه انفجاری یادگیری ماشینی نیز به طور فزایندهای ابعاد سیاسی پیدا میکند. برای تعریف صحیح چارچوب معنایی این «از درون به بیرون» دیجیتالی شدن، لازم است سیستم مختصات ایدئولوژیکی که برخی از بازیگران ژئوپلیتیکی ترویج کننده هوش مصنوعی برای خود اتخاذ کردهاند، توصیف شود.
این چارچوب تفکر نواستعماری است.
به طور دقیق در پیوند با هوش مصنوعی است که نواستعمارگرایی، بُعد کاربردی به معنای واقعی جهانی را در تکامل فناوری بدست میآورد. جهان فراتر از منطقه «میلیارد طلایی»[3] با شکلگیری سازوکارهای جدید وابستگی مواجه است؛ پیچیدهتر از اشکال «سنتی» تبعیت مستعمرات از کلانشهرها، اما در عین حال فراگیرتر و بلندمدتتر. ما در مورد وابستگی کشورهای در حال توسعه نه تنها به تأمین تجهیزات یا نرمافزار، بلکه به «تنظیم» الگوریتمهایی که فرآیندهای کلیدی را کنترل میکنند؛ از لجستیک گرفته تا آموزش، از پزشکی گرفته تا مدیریت افکار عمومی صحبت میکنیم. این وابستگی به منابع در سطح متفاوتی است، زمانی که ابزار اصلی برای «صدور نفوذ» اطلاعات، دادهها، کیفیت آنها و همچنین دسترسی به خود قدرت محاسباتی وجود دارد.
مدیریت به طور فزایندهای از طریق تجمع مشروط دولتها و شرکتهای پیشرو که به طور تقریبی انحصار کامل فناوریهای پیشرفته و زیرساختهای لازم برای کاربرد آنها را در اختیار دارند، انجام میشود. مالک چنین منابعی قادر است شرایط را دیکته کند، الگوهای رفتاری را تحمیل نموده، جهانبینیها را شکل دهد، بر آگاهی تأثیر بگذارد و در نهایت، تصمیمگیری را هم در سطح دولتها و هم در سطح شهروندان انجام دهد. علاوه بر این، همه اینها، همانطور که اکنون میگویند، «در لحظه»، یعنی به معنای واقعی کلمه در زمان واقعی خواهد بود.
در پیوند با هوش مصنوعی، استعمار نو جهانی در تکامل فناوری بدست میآید.
فناوریهای هوش مصنوعی امروزه امکان هدایت و جایگزینی واقعیت را در مقیاسی که پیشتر غیرقابل دستیابی بود، فراهم میکنند. این تأثیر هم از طریق کانالهای آشنای ارائه اطلاعات و هم از طریق محیط دیجیتال انجام میشود که به طور نامحسوس در زندگی روزمره نفوذ میکند. دستکاریهای شبکه عصبی فراتر از منطق و استدلال مبتنی بر واقعیت هستند و به سطوح واکنشهای خودکار؛ عکسالعملها، نگرشهای اخلاقی و حتی ناخودآگاه، نفوذ میکنند. یک معماری به شکل اساسی متفاوت از کنترل، در حال شکلگیری است که در آن کنترل بیرونی میتواند در بافت شخصی روانشناسی فرد ادغام شود و انتخاب آگاهانه و مقاومت را دور بزند.
بنابراین، هوش مصنوعی چندان نمیتواند به ابزاری برای پیشرفت تبدیل شود، بلکه به اهرمی برای فشار، نیروی محرکه رقابت جهانی، از جمله برای ذهنها و قلبها، برای شیوه زندگی انسان و همچنین وسیلهای برای توزیع مجدد قدرت در جهان بدل میشود. در پی این رهبری بیقید و شرط، جایگاه «ارباب سرنوشت بشر»، خطر رسیدن به آیندهای به طور کامل متفاوت از آنچه طرفداران گذار دیجیتال برای ما ترسیم میکنند، وجود دارد. این مشکلی است که نیاز به درک متعادلی دارد، با در نظر گرفتن پیشرفت مدرن در زمینه فناوریهای پیشرفته و واقعیتهای اقتصادی، از جمله جنبه زیستمحیطی آنها.
همانطور که اپراتور بزرگترین شبکه برق ایالات متحده،[4]در بیانیهای در ماه ژوئیه اعلام کرد، «اضافه بار برق در حال وقوع است، زیرا مراکز داده و چتباتهای مجهز به هوش مصنوعی، برق را سریعتر از آنچه نیروگاههای جدید میتوانند بسازند، مصرف میکنند.» پیشبینی میشود که مبالغ قبوض برق در بخشهایی از این منطقه که ۱۳ ایالت از ایلینوی تا تنسی، ویرجینیا تا نیوجرسی را در بر میگیرد و به ۶۷ میلیون مشتری در این منطقه با بیشترین مراکز داده در جهان خدمات ارائه میدهد، تابستان امسال بیش از ۲۰ درصد افزایش یابد. با توجه به عادات استعماری که غرب طی قرنها ایجاد کرده است، شکی نیست که بار اصلی یعنی بار پیچیده سیستمهای استخراج منابع طبیعی، برق و سایر کالاهای لازم برای «تغذیه» هوش مصنوعی پُرمصرف، به هر طریقی بر دوش کشورهای در حال توسعه خواهد افتاد، کشورهایی که آنقدر بیاحتیاط خواهند بود که وعدههای کمک آن را در «غلبه بر نابرابری دیجیتال» بپذیرند. بریتانیاییها تصوری از یک نوع امپراتوری داشتند که خورشید در آن هرگز غروب نمیکند و مستعمرات متعددی در آن خدمت میکنند. فرانسویها یک دنیای فرانسویزبان دارند، که عمدتا به قیمت از دست رفتن کشورهایی تمام میشود که به شکلی عملی به بردگی کشیده شدهاند. آلمانیها، در دورهای تاریک از تاریخ خود، یک رایش هزار ساله ساختند. و اما پروژه رویایی جدید دولت پنهان جهانی، هوش مصنوعی است.
پیشبینی میشود استخراج مواد معدنی مورد نیاز برای گذار دیجیتال، مانند گرافیت، لیتیوم و کبالت، تا سال ۲۰۵۰، ۵۰۰ درصد افزایش یابد.
حال بیایید با تکیه بر اعداد و ارقام، نگاه دقیقتری به کانون کنترل جهانیِ در حال ظهور بیندازیم.
اولین عنصر آن خودِ اقتصاد جهانی است که اکنون در حال گذار کنترلشده به «ریلهای دیجیتال» است؛ دیجیتالی شدن خزندهای در تمام حوزههای فعالیت اقتصادی وجود دارد اعم از تولید، مدیریت، لجستیک، توزیع و سایر موارد. کشورهای OECD[5](به اصطلاح کشورهای توسعهیافته) شرایطی را ایجاد کردهاند که تحت آن بخش دیجیتال در 7-6 سال گذشته سریعترین رشد را داشته است. در حال حاضر، سهم آن 3 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی است، هیچ صنعت دیگری در تاریخ به این سرعت و در چنین حجمی مانند دیجیتالسازی توسعه نیافته است.
استانداردهای دیجیتال در حال تبدیل شدن به یک شرط ضروری برای سرمایهگذاری هستند و به خودی خود تا 13 درصد از سرمایهگذاری خارجی را جذب میکنند و این سهم با سرعت بیشتری در حال رشد است. امروزه، بشریت حجم عظیمی از اطلاعات تولید میکند: هر هفته بیشتر از کل هزاره گذشته. بنابراین، روند کلیدی در توسعه، پردازش «کلان داده» است. کسب و کارها این را تشخیص داده و درک میکنند: معرفی فناوریها باعث افزایش قابل توجه بهرهوری میشود؛ حداقل6-5 درصد برای کمپانیها.
توجه به هوش مصنوعی با ارقام مربوط به توسعه آن نشان داده شده است. عکس: گتی ایمیجز
عنصر دوم این مکانیسم، خود هوش مصنوعی و تأثیر روزافزون آن بر سیستم اقتصادی جهانی است. در کشورهای اتحادیه اروپا، طبق گزارش کمیسیون اروپا، از هر 5 کسبوکار بزرگ، 2 کسبوکار به ریل هوش مصنوعی روی آوردهاند و از سال 2023 تا 2024، رشد نفوذ هوش مصنوعی به صد درصد ارقام سال قبل رسیده است (یعنی دو برابر شده است). تحلیلگران تخمین میزنند که بازار هوش مصنوعی تنها در ایالات متحده امسال حدود ۷۵ میلیارد دلار ارزش داشته است که بیش از یک سوم در یک سال افزایش یافته و رو به رشد است. هوش مصنوعی به هر خانهای روی زمین که از تلفن هوشمند مدرن استفاده میکند، نفوذ کرده است. هوش مصنوعی اکنون به طور تقریبی با هر تلفنی که دارای سیستم عامل موبایل مدرن است، در واقع، در هر تلفن هوشمند هر مرد، زن و کودکی در جهان، عجین شده است.
... طبق برآوردهای کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد UNCTAD و مؤسسه آموزش و تحقیقات سازمان ملل متحد UNITAR، استخراج سیستمهای هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به مبارزهای برای توزیع مجدد اقتصادی در مقیاس سیارهای است. تولید یک گوشی هوشمند ۱۰۰ گرمی به حدود ۷۰ کیلوگرم مواد اولیه نیاز دارد که در کشورهای جهان سوم استخراج میشوند. گوشیهای هوشمند در میلیاردها واحد تولید شده و از آنجا که ذخایر عناصر و مواد معدنی مفید در کشورهای در حال توسعه قرار دارد، شرکتهای تولیدی غربی از منابع زیرزمینی و نیروی کار آنها بهرهبرداری میکنند. کارشناسان از «استعمار معدنی» صحبت میکنند. انتظار میرود استخراج مواد معدنی ضروری برای این گذار دیجیتال، مانند گرافیت، لیتیوم و کبالت، تا سال ۲۰۵۰ به میزان ۵۰۰ درصد افزایش یابد و توزیع نابرابر بارهای زیستمحیطی و مزایای اقتصادی را تشدید کند. کشورهای «غرب جمعی» به استخراج منابع از کشورهای در حال توسعه ادامه خواهند داد، در حالی که کشورهای جنوب جهان به دلیل شکاف دیجیتال، فقیر خواهند شد.
آنچه که در مورد منابع اهمیت دارد، حتی بیشتر در مورد هزینههای انرژی و آب مورد استفاده برای خنک کردن توان محاسباتی اهمیت دارد. طبق برآوردهای همان کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد، مصرف برق توسط ۱۳ اپراتور بزرگ مراکز داده بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ بیش از دو برابر شده است. در سال ۲۰۲۲، مراکز داده در سراسر جهان به اندازه کل فرانسه انرژی مصرف کردند؛ ۴۶۰ تراوات ساعت؛ رقمی که تنها در سه سال آینده دو برابر خواهد شد. در همین حال، شرکت آمریکایی گوگل به تنهایی بیش از ۲۱ میلیون متر مکعب آب آشامیدنی را برای خنک کردن سرورهای خود در سال ۲۰۲۲ مصرف کرد و مایکروسافت از ۷۰۰ هزار لیتر آب آشامیدنی تمیز برای آموزش هوش مصنوعی مولد خود GPT-3 استفاده نمود. یادآوری میکنم که سازمان ملل متحد تعداد افراد بدون دسترسی پایدار به آب آشامیدنی تمیز را در جهان دو میلیارد نفر تخمین زده است. به گفته غرب، آب برای حاملان هوش مصنوعی ضروریتر از هوش طبیعی است.
یکی دیگر از عناصر سیستم نواستعماری که در حال ایجاد است، بستر ایدئولوژیک زیستمحیطی است که نیروهای نولیبرال همچنان در کشورهای «غرب جمعی» ترویج میدهند. آنها برای خود یک سیستم جهانی از تساهل اقتصادی در بدترین سنتهای ماهیت غارتگرانه سرمایهداری بیقاعده ایجاد کردهاند. در عین حال، هرگونه توسعه اقتصادی کشورهای «غیرمنتخب» باید، به نظر آنها، با استانداردهای «سبز» غرب مطابقت داشته باشد. کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی با عبور از مرحله توسعه اقتصادی فشرده، اکنون رشد اقتصادی کشورهای اکثریت جهان را با روشهای سیاسی محدود میکنند. اگر توسعه و استخراج مواد معدنی و تولید در فاصلهای دور از شهرهای ایالات متحده و اروپا انجام شود، خود آنها از ورود به «شیوههای کثیف» ابایی ندارند. تقاضای فزاینده برای انتقال، پردازش و ذخیره دادهها برای فناوریهای جدید مانند بلاکچین، هوش مصنوعی، شبکههای تلفن همراه نسل پنجم و «اینترنت اشیا»، انتشار CO2 را کاهش نمیدهد، بلکه آن را افزایش خواهد داد. کل این بخش در حال حاضر بیش از 3 درصد از گازهای گلخانهای جهان را منتشر میکند؛ تا 6/1 گیگاتن معادل CO2 در سال 2020. انتشار دی اکسید کربن با تصاعد لگاریتمی در حال افزایش است.
چنین «مدیریت» آگاهانهای؛ الف) دیجیتالی شدن، ب) پیادهسازی هوش مصنوعی، ج) «دستور کار سبز»، منجر به این واقعیت شده است که حوزه هوش مصنوعی در حال تجربه یک مرحله از توسعه انقلابی، یک «جهش کوانتومی» است. در پایان دهه گذشته، یک معماری کیفی جدید از شبکههای عصبی عمیق، به اصطلاح ترانسفورماتورها، معرفی شد و در آغاز این دهه در محصولات انبوه، مانند ChatGPT، پیادهسازی شد که به طور تقریبی با هر حوزهای از فعالیت انسانی سازگار بود. اکنون واضح است که تمام فرآیندهای توسعه پایدار بیشتر، تحول دیجیتال، ساخت و ساز دفاعی، مهندسی سیاسی، ارتباطات جمعی، آموزش، مراقبتهای بهداشتی، حتی خلاقیت به معنای وسیع کلمه، ناگزیر با اجرای گسترده آنها مرتبط خواهند بود. مسیر تکامل بیشتر انسان آشکار شده است.
تزهای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، مبنی بر اینکه رهبر تولید این فناوری، حاکم جهان خواهد شد و با اجرای آن، بشریت فصل جدیدی از وجود خود را آغاز میکند، قوت گرفته است. این عرصه، به دلایل ذکر شده، در حال حاضر عرصه رقابت ژئوپلیتیکی، سرمایهگذاریهای عظیم و اشکال جدید گسترش فناوری به حساب میآید.
آشنایی با مبحث هوش مصنوعی به ما این امکان را میدهد که با اطمینان بگوییم: این مبحث، با ادامه منطق طرفدارانش، خود به خود به عنوان یک خوشه مستقل از روابط بینالملل برجسته شد. مسئله شبکههای عصبی با سرعت فزایندهای در حال نفوذ به دستور کار ساختارهای بینالمللی و منطقهای است.
بنابراین، از جمله قابل توجهترین مسیرها میتوان به پلتفرم سازمان ملل اشاره کرد، جایی که رایزنیهای بین دولتی برای راهاندازی گفتگوی جهانی در مورد حاکمیت هوش مصنوعی و گروه تحقیقاتی بینالمللی هوش مصنوعی در حال انجام است. موضوع ایجاد یک صندوق ویژه در سازمان ملل برای حمایت از برنامههای کمک فنی در این حوزه در حال بررسیست. از ابتدای سال، یک دفتر دیجیتال به عنوان بخشی از دبیرخانه سازمان فعالیت میکند. یونسکو به طور فعال در حال بحث در مورد تدوین هنجارها و استانداردهای اخلاقی برای هوش مصنوعی، از جمله مواردی است که از توصیه اخلاق هوش مصنوعی مصوب سال 2021 ناشی میشود. اتحاد جهانی هوش مصنوعی در صنعت و تولید تحت نظارت UNIDO (سازمان توسعه صنعتی ملل متحد) فعالیت میکند. اجلاس هوش مصنوعی برای امور خیر، سالانه برگزار میشود. حتی سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز تلاش کرده است تا در این زمینه جایگاه خود را پیدا کند. همه این فرآیندهای به سرعت در حال توسعه در پلتفرمها و انجمنهای مختلف چندجانبه، نشانه بارزی از رقابت جهانی رو به رشد برای رهبری در این حوزه هستند و همه آنها نیازمند توجه مداوم و موضع پیشگیرانه دولت، از جمله وزارت امور خارجه. در نهایت، ساختن یک جهان چندقطبی عادلانه به طور مستقیم به توانایی ما در جلوگیری از تلاشها برای بازآفرینی ستم و نابرابری نواستعماری «به شکل دیجیتال» بستگی دارد.
منبع:
https://rg.ru/2025/07/17/neokoloniializm.html
[1] . НеоколонИИализм توجه به این مطلب جالب است که درعنوان انتخاب شده برای این مقاله (نئواستعمارگرایی) دو حرف الفبای روسی «ای»، مخفف دو کلمه иску́сственный интелле́кт یا همان artificial intelligence به معنای هوش مصنوعی است. گویی استعمارگرایی هوش مصنوعی منظور نویسنده است.
[2] . سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه
[3] . «میلیارد طلایی» مفهوم اصلی یک نظریه توطئه است که بر اساس آن، نیروهای مخفی خاصی (نخبگان غربی) از ابزارهای مختلف برای توزیع مجدد سهم ثروت به نفع افراد کمی از جمعیت کره زمین یعنی جمعیت «کشورهای غربی» استفاده میکنند.
[4] . PJM Interconnection
[5] . سازمان همکاری و توسعه اقتصادی شامل ۳۸ کشور توسعه یافته است.
نظر شما