*ریشههای تاریخی دیپلماسی: خاننشین قزاق
تاریخ دیپلماسی در سرزمینهای قزاق، بسیار پیشتر از پیدایش نهادهای بینالمللی مدرن آغاز میشود. در دوران خاننشین قزاق (قرون پانزدهم تا هجدهم میلادی)، روابط دیپلماتیک ساختارمند با دولتهای همسایه همچون روسیه تزاری، خانات بخارا، چین، خانات جونغار و غیره وجود داشت. این روابط نهتنها از اهمیت سیاسی و نظامی برخوردار بودند، بلکه زمینههای فرهنگی عمیقی نیز داشتند.
برای نمونه، خان تاوکه (۱۶۷۸–۱۷۱۸) که در یکی از دشوارترین دورانهای تاریخ خاننشین حکومت میکرد، بهخاطر فعالیتهای دیپلماتیک خود شناخته شده است. او با "تزار پتر اول" مکاتبه میکرد، پیشنهاد اتحاد علیه دشمنان مشترک میداد و در پی کسب امتیاز از سوی امپراتوری روسیه بود. این نامهها از نخستین اسناد مکتوب دیپلماسی قزاق به شمار میروند که امروزه میتوان آنها را جلوههایی از دیپلماسی فرهنگی آن زمان دانست؛ زیرا نهتنها توافقات سیاسی را ثبت میکردند، بلکه رمزهای فرهنگی، اخلاق روابط و شیوههای تفکر اشرافیت استپی را منتقل مینمودند.
*روابط با شرق اسلامی: پلی فرهنگی
یکی از مهمترین جهتگیریهای دیپلماسی تاریخی خاننشین قزاق، روابط با شرق اسلامی، بهویژه "بخارا، خیوه، خوقند و ایران" بود. این روابط صرفاً بر پایه تجارت یا ملاحظات سیاسی نبود، بلکه بر پایه نزدیکی فرهنگی و دینی استوار بود. بخارا نهتنها مرکز سیاسی بلکه پایتخت علمی و معنوی منطقه محسوب میشد. بسیاری از بیها (قاضی) و دانشمندان قزاق برای کسب علم به آنجا سفر میکردند. این سفرها باعث تقویت وحدت فرهنگی و دینی منطقه میشد.
دیپلماسی معنوی و فرهنگی میان خاننشین قزاق و بخارا پیامدهای طولانیمدتی داشت و پایههای تعاملات فرهنگی را بنا نهاد که تا به امروز ادامه دارد. روابط کنونی قزاقستان با ج.ا.ایران، ازبکستان و دیگر کشورهای شرقی تا حد زیادی بر همین بستر تاریخی استوار است.
*نامهها به مسکو بهعنوان نمونهای از مکاتبات دیپلماتیک
ارزش اسنادی مانند نامههای خانهای قزاق به تزارهای روسیه در آن است که اشکال ابتدایی گفتوگوی دیپلماتیک میان تمدنها را به تصویر میکشند. این نامهها صرفاً درخواست کمک یا پیشنهاد اتحاد نبودند، بلکه نظام مفاهیم، آداب و هنجارهای جامعه قزاق را آشکار میکردند.
مضامین این نامهها ارجاع به "برادری" ، "راستی" ، "دفاع در برابر بیعدالتی" پیشدرآمد ارزشهایی هستند که امروزه در پایه دیپلماسی فرهنگی قرار دارند: احترام به تاریخ، پذیرش یگانگی ملتها، و تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز. از این منظر، نامههای قزاق به مسکو را میتوان گونهای از دیپلماسی عمومی دانست که نهتنها به دنبال به رسمیت شناخته شدن سیاسی بلکه به دنبال به رسمیت شناخته شدن فرهنگی نیز بود.
*توسعه دیپلماسی فرهنگی در دوران معاصر
پس از استقلال در سال ۱۹۹۱، قزاقستان با وظیفه بازاندیشی در هویت تاریخی خود و شکلدادن به دیپلماسی فرهنگی نوین مواجه شد. یکی از محورهای اصلی در این راستا، معرفی خود بهعنوان کشوری با میراث تاریخی و فرهنگی منحصربهفرد و پل میان شرق و غرب بود.
نماد این رویکرد، جشن پانصد و پنجاه سالگی خاننشین قزاق در سال ۲۰۱۵ بود. این جشن صرفاً یک مناسبت تاریخی نبود، بلکه بیانیهای فرهنگی- سیاسی بود که عمق تاریخی دولتداری قزاق را برجسته میساخت. در این راستا کنفرانسهای بینالمللی، نمایشگاهها و دیدارهای رسمی برگزار شد که نمونهای موفق از دیپلماسی فرهنگی مبتنی بر میراث تاریخی بود.
*حافظه تاریخی بهعنوان ابزار "قدرت نرم"
امروزه دیپلماسی فرهنگی جمهوری قزاقستان از حافظه تاریخی، بهعنوان ابزاری از قدرت نرم بهره میبرد. این سیاست در قالبهای زیر تحقق یافته است:
- برگزاری نمایشگاههایی درباره تاریخ خاننشین قزاق در خارج از کشور.
- ارائه حماسهها، فولکلور و فیلمهای تاریخی قزاق در جشنوارههای بینالمللی.
- ترجمه آثار متفکران و مورخان قزاق به زبانهای خارجی.
- ایجاد مراکز فرهنگی قزاقستان در خارج که تاریخ و دیپلماسی سنتی را برجسته میسازند.
چنین راهبردی، تصویری از قزاقستان بهعنوان کشوری بالغ از نظر فرهنگی و مستقل از نظر تمدنی ترسیم میکند.
*دیپلماسی فرهنگی و رویکرد شرقی
توجه ویژه در دیپلماسی فرهنگی معاصر قزاقستان به تقویت روابط با شرق: جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، کشورهای آسیای مرکزی و جهان عرب معطوف شده است. در این چارچوب، حافظه تاریخی درباره پیوندهای فرهنگی و دینی با بخارا و دیگر مراکز تمدن اسلامی، بهعنوان پایهای برای اعتماد و گفتوگو عمل میکند.
برای مثال، همکاریهای فرهنگی فعال میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری قزاقستان ( از جمله فعالیت های مرکز فرهنگی ج.ا.ایران در آستانه) بر نزدیکی تاریخی و تمدنی استوار است.
نقش مشترک شاعران، حکما و متفکران ایرانی که آثارشان در دشت قزاق شهرت داشته و نیز فضای فرهنگی مشترک اسلامی، در این زمینه تعیینکننده است.
*فرهنگ بهمثابه ادامه دیپلماسی
دیپلماسی فرهنگی امروز قزاقستان، نهتنها حفظ و بازتاب میراث فرهنگی است، بلکه گفتوگویی است مبتنی بر برابری و احترام متقابل. مشارکت قزاقستان در محافل بینالمللی فرهنگی چون یونسکو، نمایشگاههای اکسپو و هفتههای فرهنگی در پایتختهای مختلف جهان نمونههایی از این سیاستاند.
از جمله پروژههای برجسته میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* پروژه "روحانی ژانگرو" (نوزایی معنوی) که در آن ابتکارات فرهنگی و آموزشی برای تقویت هویت ملی اجرا میشود.
* ترجمه ۱۰۰ کتاب قزاق به زبانهای اصلی جهانی، از جمله آثار مربوط به تاریخ و فرهنگ کشور.
* توسعه برند مسیر جاده ابریشم بزرگ، که قزاقستان را به عنوان بخشی جداییناپذیر از این مسیر تاریخی فرهنگی معرفی میکند.
این پروژهها باعث تقویت تصویر فرهنگی قزاقستان و تبدیل میراث تاریخی به ابزار تعامل جهانی میشود.
*درسهای گذشته و چالشهای آینده
تاریخ دیپلماسی قزاق نشان میدهد که حتی در شرایط جغرافیای استپی، در میان دولتهای مرکزی قدرتمند، خانها و بیهای قزاق توانستند نظامی از روابط دیپلماتیک و فرهنگی مبتنی بر اصول شرافت، احترام متقابل و گشودگی بنا نهند. برای دیپلماسی فرهنگی معاصر قزاقستان، ادامه این سنت ضروری است، اما همزمان باید با چالشهای قرن بیستویکم نیز مقابله کرد. رقابت اطلاعاتی، جهانیشدن فرهنگی و نیاز به حفاظت از حقیقت تاریخی. یکی از خطرات بالقوه، ارائه سطحی از فرهنگ بدون زمینهسازی عمیق است. مهم آن است که نهتنها فرهنگ ارائه شود، بلکه معنای نهفته در ورای سنتها، آداب و تاریخ نیز برای جهانیان تبیین گردد.
نکته:
تاریخ، صرفاً پسزمینهای برای دیپلماسی معاصر قزاقستان نیست، بلکه بنیان، منبع الهام و سرمایه آن است. نامههای خانهای قزاق به مسکو، گفتوگو با بخارا، پیوندهای فرهنگی با شرق، همگی گواه آناند که قزاقستان همواره بخشی از تمدن بزرگ اوراسیایی بوده است؛ جایی که فرهنگ و دیپلماسی از هم جداییناپذیرند.
امروز، با رجوع به گذشته، قزاقستان نهتنها میتواند هویت فرهنگی خود را تقویت کند، بلکه میتواند با جهان بر پایه کرامت فرهنگی سخن گوید. دیپلماسی فرهنگی مبتنی بر حافظه تاریخی، میتواند ابزاری قدرتمند برای ارائه ملی، ساختن صلح، و تعامل جهانی در مقیاسی نوین باشد.
منبع:
رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران
آستانه – قزاقستان
نظر شما