گسترش اسلام در فرهنگ کوچ‌نشینان قزاقستان

ادیلبک کاراتایف، تاریخ‌دان قزاق، در گفت‌وگو با خبرنگار «کازینفورم» درباره این‌که اسلام چه زمانی و چگونه برای نخستین بار به سرزمین‌های قزاقستان راه یافت، توضیح می‌دهد. فرآیند پذیرش اسلام در سرزمین‌های قزاق به‌صورت مرحله‌ای روی داد: آغاز آن در دوران قراخانیان بود، در عصر اردوی زرین (آلتین اوردو) گسترش بیشتری یافت و در دوره خانات قزاق اسلام به‌طور کامل تثبیت شد و به جزء جدایی‌ناپذیر زندگی اجتماعی و فرهنگی بدل گشت.

به گفته این تاریخ‌دان، نخستین آشنایی قبایل ترک با اسلام در سده‌های هفتم و هشتم میلادی روی داد، زمانی که خلافت اسلامی تحت فرمانروایی امویان به سرزمین‌های آسیای میانه، از جمله تاشکند، فرغانه و جنوب قزاقستان کنونی رسید. در ابتدا میان خاقان‌های ترک و امیران عرب بر سر قلمرو و نفوذ در آسیای میانه نبردی سخت درگرفت.

هم‌زمان، امپراتوری تانگ چین نفوذ خود را تا ترکستان شرقی و حتی بخشی از سرزمین‌های جنوب قزاقستان گسترش داد؛ جایی که قبایل قرلق و ترگش به کوچ‌نشینی و فرمانروایی مشغول بودند. درست در همین دوره بود که سپاهیان عرب تا رودخانه تالاس پیشروی کردند؛ مرزی طبیعی که حوزه نفوذ مسلمانان و چینی‌ها را از هم جدا می‌کرد.

در سال ۷۵۱ در کنار همین رودخانه، یکی از بزرگ‌ترین نبردهای آن زمان یعنی جنگ اطلَخ میان عرب‌ها و چینی‌ها رخ داد. در آغاز ترک‌ها در کنار سپاه چین بودند، زیرا تحت نفوذ آن‌ها قرار داشتند و عملاً تابع‌شان محسوب می‌شدند. اما در میانه نبرد، قبایل ترک جانب عرب‌ها را گرفتند و همین تغییر موضع موجب شد سپاه اسلام بر چینی‌ها پیروز گردد. نتیجه آن بود که اسلام در جنوب قزاقستان و سراسر آسیای میانه جایگاه مستحکم‌تری یافت، در حالی که نفوذ چین در منطقه به‌طور چشمگیری رو به افول گذاشت. پس از شکست در تالاس، چینی‌ها به تدریج به سمت شرق عقب‌نشینی کردند.

نبرد اطلخ نقطه عطفی در تاریخ این سرزمین‌ها به شمار می‌رود، زیرا برای نخستین بار ترک‌ها انتخابی آگاهانه در جهت تمدن اسلامی انجام دادند. از همین زمان آشنایی آن‌ها با اسلام وارد مرحله‌ای جدی‌تر و ماندگار شد.

با این حال، پذیرش اسلام از سوی قبایل ترک روندی طولانی داشت. گرچه نبرد اطلخ در سال ۷۵۱ رخ داد، اما پذیرش رسمی اسلام از سوی ترک‌ها تنها در سال ۹۶۰ میلادی به وقوع پیوست. بدین ترتیب بیش از ۲۰۰ سال میان نخستین آشنایی و پذیرش کامل دین جدید فاصله بود.

  • نخستین دولت ترک که اسلام را پذیرفت

در سال ۹۶۰ "خاقانان قرلق" رسماً اسلام را پذیرفتند و آن را به دین رسمی حکومت تبدیل کردند. این رخداد در دوره فرمانروایی ستوق بغراخان روی داد؛ او یکی از نخستین پادشاهان ترک بود که اسلام آورد و آن را در قلمرو خویش تثبیت نمود.

به گفته کاراتایف، در پژوهش‌های علمی امروز تاریخ دولت قرلق‌ها به دو دوره تقسیم می‌شود: پیش از پذیرش اسلام و پس از آن. تا سال ۹۶۰ این حکومت را خاقانات قرلق می‌نامیدند، اما بعد از آن به نام دولت قراخانیان شناخته شد. هرچند در واقعیت، ساختار همان دولت پیشین بود، تنها تفاوت این بود که پس از اسلام‌آوری نام و هویت جدیدی به خود گرفت.

قرلق‌ها و قراخانیان نخستین قبایل ترک بودند که نه تنها اسلام را پذیرفتند، بلکه آن را به دین رسمی حکومت خود بدل ساختند. در قلمرو آن‌ها قبایل گوناگونی می‌زیستند، از جمله آرغو که نیاکان قبیله قزاقی ارغین محسوب می‌شوند. از این رو می‌توان گفت که ارغین‌ها از نخستین قبایل آینده قزاق بودند که اسلام آوردند.

پذیرش اسلام توسط قرلق‌ها و قراخانیان تأثیر شگرفی بر تاریخ بعدی بر جای گذاشت و مسیر دینی، فرهنگی و سیاسی سراسر منطقه را رقم زد.

پذیرش دین تنها ایمان به عقیده‌ای تازه نبود، بلکه ورود به جهانی تازه از تمدن، فرهنگ و نوشتار بود. به سبب اسلام‌آوری قرلق‌ها، نخستین بار خط عربی در منطقه رواج یافت و بر پایه آن زبان ادبی ترکی پدید آمد؛ زبانی که بر اساس لهجه قرلق شکل گرفت و بعدها به نام ترکی یا جغتایی شناخته شد، چرا که سرزمین‌های خاقانات قرلق در نهایت جزئی از اولوس جغتای گردیدند.

Кочевники ислам: смотрите и скачивайте изображения — Яндекс Картинки

شهرهای جنوب قزاقستان بخشی از این خاقانات بودند و اسلام در آنجا به سرعت گسترش یافت. مساجد و مدارس ساخته شدند، علمای دینی این بار ترک‌تبار ظهور کردند. در خط عربی نخستین آثار مکتوب ترکی، اعم از علمی و ادبی، نگاشته شد؛ نه صرفاً سنگ‌نوشته‌های یادمانی. در همین دوره آثاری همچون لغت‌الترک محمود کاشغری و نوشته‌های اخلاقی–دینی یوسف بالاسغونی و نخستین متون صوفیانه پدید آمد.

از مهم‌ترین پیامدهای پذیرش اسلام این بود که از میان خود ترک‌ها شخصیت‌های برجسته دینی برخاستند. در این میان باید از خواجه احمد یسوی یاد کرد. او که زاده خاقانات قرلق (قراخانی) بود، در علوم اسلامی، الهیات و به ویژه تصوف آموزش دید.

اسلام موجب شد ترک‌ها به بخشی از تمدنی عظیم بپیوندند؛ تمدنی که تنها شامل عرب‌ها و ترک‌ها نبود، بلکه ایرانیان، بربرها، مالایی‌ها و ملت‌های شمال آفریقا را نیز در بر می‌گرفت؛ تمدنی غنی از علم، ادبیات و معنویت. یکی از نخستین ترکان بزرگ که به این جهان فرهنگی پیوست، خواجه احمد یسوی بود. از استادان او می‌توان به یوسف همدانی از بخارا اشاره کرد. یسوی پس از بازگشت به ترکستان، آموزه‌های صوفیانه و اسلامی را به زبان ترکی بومی برگرداند و آن‌ها را با فرهنگ کوچ‌نشینان تطبیق داد.

او نه تنها از زبان شهری ترک‌ها (مورد استفاده یکجانشینان) بهره می‌برد، بلکه مفاهیم اسلامی و صوفیانه را به زبانی بیان می‌کرد که برای کوچ‌نشینان نیز قابل درک بود. زیرا بسیاری از آن‌ها نه سواد عربی داشتند و نه با دیگر خط‌ها آشنا بودند. به همین دلیل یسوی از نمونه‌های ملموس چون شکار یا پرورش پرندگان شکاری بهره می‌گرفت تا آموزه‌های دینی را به زبانی ساده و در قالب شعر ترکی محبوب‌ترین قالب ادبی در میان ترک‌های کوچ‌نشین بیان کند.

Погоня за Ордой. Часть вторая | Ислам в Украине

به همین دلیل مأموریت تبلیغی او در گسترش اسلام و تصوف بسیار موفق بود. او نشان داد که تصوف یک فرقه جداگانه نیست، بلکه شیوه‌ای برای رساندن اسلام به مردم از رهگذر انطباق با رسوم و سنت‌های محلی است. یسوی اسلام را در قالبی قابل فهم برای ترک‌ها عرضه کرد. شاگردان فراوانی داشت که آنان را به سراسر جهان ترک از جمله دشت قبچاق، منقشلاق (منگیستاو)، باشقیرستان و حتی به آناتولی نزد اوغوزها، نیاکان ترک‌های امروزی روانه کرد. از میان شاگردان او می‌توان به اولیای مشهوری چون سلیمان باقرغانی، حکیم آتا و زنگی آتا اشاره کرد.

از این رو، مرحله قراخانی، قرلقی نقشی بنیادین داشت. این دوره شالوده فرهنگ شهری اسلامی از مسجد و مدرسه گرفته تا علوم دینی را بنا نهاد و هم‌زمان روند گسترش اسلام در میان کوچ‌نشینان ترک از طریق طریقت‌های صوفیانه، به ویژه طریقت خواجه احمد یسوی را آغاز کرد.

  • از قراخانیان تا اردوی زرین: تثبیت اسلام در استپ (دشت)

دولت قراخانی چندان پایدار نماند. پس از مدتی سپاهیان چنگیزخان بر این سرزمین‌ها تاختند. آن‌ها نه تنها دشت قبچاق (سرزمین‌های کنونی قزاقستان)، بلکه مناطق پیشین قراخانی، جنوب قزاقستان، سیردریا، ژتی‌سو و آسیای میانه را نیز تصرف کردند و سپس به پیشروی ادامه دادند. کوچ‌نشینان ترک–مغول با جمعیت بومی که از پیش با اسلام آشنا شده بودند، درآمیختند.

پس از فروپاشی امپراتوری مغول، در دشت‌های قزاقستان زرین‌اردو (اولوس جوجی) پدید آمد. در آغاز عصر اسلامی در آن چندان نیرومند نبود، زیرا قبایل تازه‌ای از مغولستان آمده بودند که با اسلام آشنایی نداشتند. با این حال، آن بنیانی که در عصر قراخانیان نهاده شده بود، نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرد. طریقت‌های صوفی، به‌ویژه یسویّه (برآمده از خواجه احمد یسوی) و همچنین کبریه در خوارزم، سهم بزرگی در گسترش اسلام داشتند.

نخستین خان زرین‌اردو که اسلام را پذیرفت برکه‌خان بود. او اسلام را از پیروان طریقت کبرویه پذیرفت. با این حال نتوانست اسلام را به‌عنوان دین رسمی دولت تثبیت کند، زیرا شرایط آن زمان مانع می‌شد. او خود متحد خلیفه عباسی در بغداد بود. برکه علیه فرمانده مغول، هلاکو، که قصد داشت سرزمین‌های مقدس مسلمانان بیت‌المقدس، مکه، مدینه و مصر را تصرف کند، جنگید. اتحاد او با سلطان مملوکی مصر، بیبرس، این تهدید را خنثی کرد.

در زمان "برکه" بخشی از اطرافیان او نیز اسلام آوردند. برجسته‌ترین شخصیت در میان آنان "نوغای جوجی" بود که نام قوم نوغای و اصطلاح «نوغایلی» در حماسه‌ها و فرهنگ قزاقی از او به‌جا مانده است. «نوغایلی» نام گروهی از مسلمانان پیرو نوغای و برکه بود.

حدود نیم قرن بعد اوضاع دگرگون شد. ازبک‌خان با اتکا به طریقت یسویه اسلام آورد و آن را به‌عنوان دین رسمی زرین‌اردو (اولوس جوجی) تثبیت کرد. از همان دوران، اسلام در دشت به دین اکثریت بدل شد. پسر او، جانی‌بک، این مسیر را ادامه داد و فرآیند اسلامی‌سازی به‌طور کامل تحقق یافت.

ایدیغه، بکلربک معروف به زرین‌اردو، شخصیت برجسته‌ای بود که نقش مهمی در تکمیل این روند داشت. گفته می‌شود او فردی عمیقاً دیندار بود. در زمان او دفن‌های مشرکان در دشت از میان رفت و آیین‌های تدفین به‌طور کامل اسلامی شد. همچنین در دوره او تجارت برده از استپ قزاق به سرزمین‌های عربی پایان یافت، زیرا اسلام فروش مسلمانان به بردگی را ممنوع کرده بود. این امر نشان می‌داد که مردم استپ در آن دوره دیگر به‌طور کامل مسلمان شده‌اند.

پس از حکومت ایدیغه، افزایش نام‌های اسلامی در میان خان‌ها به چشم می‌خورد. برای مثال، پس از مرگ او، پنج خان به‌طور همزمان برای قدرت رقابت می‌کردند که همگی نام«محمد» داشتند: اولغ‌محمد، کوچوک‌محمد، حاجی‌محمد، محمد باراق و خان دیگری به نام محمد. این امر گواه آن است که اسلام در میان نخبگان حاکم و جامعه کاملاً ریشه دوانده بود.

چهل تا پنجاه سال پس از مرگ ایدیغه، خانات قزاق به رهبری کِرِی و جانیبک شکل گرفت. تا آن زمان اسلام در میان نیاکان قزاق‌ها کاملاً تثبیت شده بود و دولت جدید بر پایه فرهنگ و بنیاد معنوی اسلامی پدید آمد.

به گفته مورخ، نام‌های اسلامی در میان قزاق‌ها از زمان خانات قزاق وجود داشته است. خان‌ها نیز چنین نام‌هایی داشتند: کِرِی «احمد»، جانیبک «ابوسعید»، فرزندانشان «خواجه محمد»، «شاه سعید» و «شاه محمد» نام داشتند. یِسیم‌خان در اصل «ایش‌محمد» خوانده می‌شد.

تاریخ، تأکید می‌کند که باید توجه داشت تا قرن نوزدهم بیشتر نام‌هایی که به ما رسیده‌اند، در اصل لقب‌ها و نام‌های غیررسمی بودند که مردم در زندگی روزمره یا در سفرها به یکدیگر می‌دادند. مثلاً «محمد» به «مامای» یا «ماماش» کوتاه می‌شد و «دین‌محمد» به «تینیم». همچنین رسمی وجود داشت که به کودک نام اسلامی می‌دادند، اما در خانه او را با نام دیگری صدا می‌زدند تا از چشم‌زخم در امان بماند. وقتی از قرن نوزدهم سخن می‌گوییم، این تصور ایجاد می‌شود که نام‌های اسلامی آن زمان به‌طور گسترده رواج یافتند، در حالی که علت اصلی آن بود که دولت روسیه وارد استپ شد و نام‌ها را به‌طور رسمی ثبت می‌کرد.

  • اسلام و فرهنگ کوچ‌نشینی

مورخ خاطرنشان می‌کند که یکی از دلایل مهم گسترش اسلام در استپ آن بود که این دین به شیوه زندگی کوچ‌نشینی آسیای مرکزی سازگار بود.

"در استپ ساختن شهرها یا معابد بزرگ وجود نداشت. اسلام به استپ آمد و در آن ریشه دواند، زیرا بر خلاف مسیحیت یا بودیسم، نیازمند معماری خاص و محیط ثابت نبود. اسلام دینی بسیار ساده و انعطاف‌پذیر است. برای انجام نماز تنها نیاز به آب برای وضو و زمینی تمیز برای سجده است. بنابراین هر کسی در هر جای استپ می‌توانست مسلمان شود و شعائر دینی را به‌جا آورد."

همین ویژگی باعث شد که اسلام به‌سرعت در میان کوچ‌نشینان جا بیفتد. روحانیون نیز در این روند نقش مهمی داشتند، اما مهم‌تر از همه طرایق صوفیه بودند.

در استپ بیشتر "یسویه‌ها" و "نقشبندیه‌ها" فعالیت می‌کردند. خواجه احمد یسوی که آثار او هنوز در فرهنگ قزاقی زنده است نقش کلیدی در گسترش اسلام داشت. بعدها بسیاری از شاعران و متفکران مردمی قزاق نیز از سنت یسوی پیروی کردند.

اسلام همچنین به‌طور عمیقی با سنت‌های مردمی و نظام ارزشی قزاق‌ها در هم آمیخت. احترام به بزرگ‌ترها، میهمان‌نوازی، عدالت‌خواهی و وفاداری به پیمان، همه در قالب اسلامی بازتفسیر شدند. بسیاری از رسوم و آیین‌های پیشااسلامی با معانی اسلامی پیوند خوردند و به‌عنوان بخشی از فرهنگ دینی جدید ادامه یافتند.

Мавзолей Ходжи Ахмета Яссауи подлежит государственной охране —  постановление правительства

  • از اردوی زرین تا خانات قزاق: استحکام نهایی اسلام

در دوران اردوی زرین، اسلام جایگاه خود را در استپ قزاقی تحکیم کرد. فرمانروایان این دولت، به‌ویژه از قرن چهاردهم، یکی پس از دیگری اسلام را پذیرفتند و آن را دین رسمی اعلام نمودند. در این روند، نفوذ شیوخ صوفیه و نیز مراکز علمی و دینی ماوراءالنهر نقشی تعیین‌کننده داشت.

پس از فروپاشی اردوی زرین، بر پایه همان قبایل و طوایف، خانات قزاق در قرن پانزدهم شکل گرفت. در این دوره اسلام دیگر نه دینی بیگانه، بلکه جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره قزاق‌ها بود. شریعت در کنار عرف قبیله‌ای به‌کار گرفته می‌شد، و بسیاری از نهادهای اجتماعی، از شوراهای قبیله‌ای گرفته تا روابط خانوادگی، رنگ و بوی اسلامی به خود گرفتند.

به گفته آدیل‌بیک قاراتایف، همین آمیزش عرف کوچ‌نشینی و شریعت اسلامی بود که هویت فرهنگی و سیاسی قزاق‌ها را در طول قرون بعدی شکل داد:

"اسلام نه تنها دین، بلکه بُعدی تمدنی برای قزاق‌ها شد. این دین آنان را به بخش وسیعی از جهان اسلامی پیوند داد، جهانی که شامل اعراب، ایرانیان، ترک‌ها، بربرها و دیگر ملت‌ها بود. از این رهگذر قزاق‌ها وارد شبکه عظیم فرهنگی، علمی و اقتصادی شدند."

بنابراین، از نخستین تماس‌های قرن هشتم میلادی، از طریق نبرد تاریخی اطلاق در ۷۵۱، تا پذیرش رسمی اسلام به دست کارلوک‌ها و قراخانیان در ۹۶۰، و سپس استحکام آن در دوران اردوی زرین و خانات قزاق، فرآیندی چندصدساله طی شد که اسلام را به ستون اصلی هویت قزاقی بدل ساخت.

امروز، میراث آن دوران هنوز زنده است: مساجد باستانی، آرامگاه‌های صوفیان بزرگ مانند خواجه احمد یسوی و سنت‌های فرهنگی که اسلام و کوچ‌نشینی را به‌هم پیوند داده‌اند. این میراث بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ و فرهنگ قزاقستان معاصر به شمار می‌رود.

نتیجه‌گیری:

بررسی روند تاریخی نشان می‌دهد که اسلام در استپ‌های قزاقستان نه به صورت ناگهانی، بلکه طی یک فرآیند طولانی و چندمرحله‌ای ریشه گرفت. از نخستین تماس‌ها با خلافت عباسی و حضور ترک‌ها در ارتش خلیفه گرفته تا پذیرش رسمی اسلام در عصر قراخانیان و سپس تحکیم آن در دوران اردوی زرین و نهایتاً تثبیت در خانات قزاق، این دین به تدریج به ستون اصلی هویت قومی و فرهنگی قزاق‌ها تبدیل شد.

اسلام توانست با فرهنگ کوچ‌نشینی درهم آمیزد، ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی آن را سامان دهد و جامعه قزاق را در برابر تهدیدهای بیرونی، از جمله تلاش‌های امپراتوری روسیه برای مسیحی‌سازی، مقاوم سازد. نفوذ طریقت‌های صوفیه، جایگاه ویژه خاندان‌های «قوجه» و حضور نام‌ها و نمادهای اسلامی در ادبیات شفاهی و مکتوب، همگی نشان‌دهنده عمق این پیوند هستند.

از این رو می‌توان گفت که اسلام نه تنها دین، بلکه عامل اصلی شکل‌گیری هویت تاریخی، سیاسی و فرهنگی قزاق‌ها بوده و همچنان بخش جدایی‌ناپذیر از حیات ملی قزاقستان معاصر به شمار می‌رود.

منبع:

https://www.inform.kz/ru/kak-kochevniki-prinyali-islam-585a63

کد خبر 25151

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =