در ۳۱ ژانویه، در میز گرد «شکاف در مرجعیت ازدواج» در کانال تلوزیونی «وی ام» روسیه، کارشناسان روسی در خصوص روند فعلی افزایش طلاق مذاکره نمودند و گزینههای خود را برای تقویت خانواده های مدرن در روسیه ارائه کردند.
نمایندگان مجلس روسیه در هفته گذشته طرحی را ارائه کردند که بر اساس آن، هر گاه یک دختر و پسر به مدت پنج سال با یکدیگر زندگی کنند، از نظر دولت آنها ازدواج رسمی نموده اند و شامل قوانین خانواده میگردند. در عین حال، آمار موجود نشان میدهد که بیش از نیمی از ازدواجهای ثبت شده در روسیه با طلاق به پایان میرسد. تعداد این طلاق ها به طور سالیانه در حال افزایش است.
ناتالیا تلستایا نویسنده و روانشناس روسیه در این خصوص میگوید: «اگر در سال ۲۰۱۶ به میزان ۶۱/۷ درصد زوج ها متارکه میکردند، در سال ۲۰۱۷ این میزان به ۷۰ درصد رسیده است. در حال حاضر در مدارس کشور، درسی با نام مدیریت خانواده وجود ندارد، جوانان باید آموزش ببینند. انسان مدرن ابتدا نیاز به ایجاد یک پایگاه کامل و قوی از جامعه دارد.»
گئورگی فدوروف، رئیس یکی از مراکز مطالعات اجتماعی و سیاسی در روسیه، «فردگرایی» را به عنوان یکی از اجزای اصلی جامعه سرمایه داری میداند. این همان عاملی است که امتناع جوانان از ازدواج را به همراه دارد.
فدوروف گفت: در دوران شوروی، مکتب اجتماعی کالکتیویسم (همکاری گروهی) از دوران کودکی بنیان گذاشته میشد، اما اکنون هر انسان خود را «مرکز زمین» و یک «قدرت» مشخص میداند. افراد خیلی سریع به یکدیگر عشق می ورزند، اما وقتی به صورت زوج با مسائل زندگی روزمره از جمله: شستشو، تمیز کردن، پخت و پز روبه رو میگردند، شکاف بین این دو ظاهر میشود. افراد نمیتوانند در برابر مسائل روزمره با یکدیگر کنار بیایند و زوج جوان بلافاصله به سوی پرونده طلاق رهسپار میشوند. یکی دیگر از دلایل فروپاشی کانون خانواده – تمدن مدرن است.
به گفته خانم ایرینا کاوالیووا مسئول برنامه عمومی دولتی طرح «حلقه خانواده»، در شرایط زندگی کنونی، یک زن خودش میتواند درآمد داشته باشد، کودک را بزرگ کند و به تنهایی کودک خود را در جامعه رشد دهد. همین طور یک مرد میتواند این کار را انجام دهد.
این کارشناس روس در ادامه خطاب به زنان میگوید: «ما قوی و مستقل شدیم، اما آیا این ما را خوشحال کرد؟ هم اکنون میزان طلاق بالا رفته است، به این دلیل که دو نفر نمیتوانند به توافق برسند تا به یک آرامش متقابل دست یابند. حتی از دیدگاه دینی، خداوند آدم و حوا را نه تنها از نظر جنس، بلکه همچنین با نقش اجتماعی متفاوت، با دیدگاههای زندگی متفاوت خلق نموده است. در عین حال این دو فرد متفاوت باید در یک خانواده قدرتمند با یکدیگر متحد شوند و یکدیگر را تکمیل کنند.
داده های آماری موجود نشان میدهد که شایعترین علت طلاق، منازعه بر سر علایق و منافع است. به همین دلیل ۲۶ درصد از زوجها به طلاق منجر میرسند. همچنین مسائل مربوط به اقتصاد خانواده، مسکن، خیانت یکی از همسران، استفاده از الکل یا مواد مخدر، و همچنین حسادت از دیگر عوامل فروپاشی کانون خانواده ها است.
والری گورلوف روانشناس خانواده می گوید: «اگر در خانواده یک تضاد واقعی و غیرقابل حل وجود داشته باشد، حفظ زندگی دو نفر با هم میسر نیست.» - علاوه بر این، عواقب این ازدواج میتواند خطرناک باشد و منجر به آسیب روحی یکی از طرفین شود. پایه ازدواج، پیش از همه، بر اساس اعتماد است و هیچ کس نباید از این خط عبور کند. به گفته کارشناسان، هم اکنون سن اصلی ازدواج جوانان بین ۲۵ تا ۳۴ سال است. اکنون موضوع تشکیل خانواده متوجه نسل متولد شده در دهه ۱۹۹۰ است و باید به این موضوع توجه خاصی نمود.
- در دهه ۹۰، تمام شرایط ایجاد گردید تا احساس مسئولیت اجتماعی از جوانان گرفته شود. متاسفانه وضعیت در کشور به شرح زیر است: در مردان بی انضباطی، بی مسئولیتی و فرار از واقعیت به طور فزاینده ای ظاهر می شود. یک زن نیز بر اساس طبیعت خود با چنین شرایطی نمیتواند سازگار باشد. بنابراین جامعه ای بوجود میآید که در آن زوج ها صرفا از لحاظ اخلاقی، قادر به تشکیل و حفظ و نگهداری خانواده نیستند.
نتایج بررسیهای بین المللی نشان میدهد که در کشورهای مختلف، عوامل کلیدی مختلفی بر تمایل افراد به ازدواج رسمی وجود دارد، این دلایل اساسا بسیار متفاوت است. در اتریش، ازدواج به عنوان یک گزینه برای افراد بالغ نه جوانان در نظر گرفته میشود. ازدواج در آلمان بر اساس روابط عاشقانه عمیقتر و مطمئنتر شکل میگیرد. در انگلستان، زندگی مشترک برای افراد با تحصیلات عالی معنایی ندارد. در روسیه مسئله اعتماد، مسئولیت و آزادی از گزینه های اصلی در تشکیل بنیان خانواده است.
فدوروف می گوید: «در خانواده، پیوستگی و تعامل باید شکل بگیرد» – ما شاهد بسیاری از ازدواج های ثبت نشده هستیم. در این خانواده ها، بچه ها رشد میکنند، در این خانواده ها مشکلات و مسائل مالی بوجود میآید: کودک را چه کسی بزرگ کند و خرج تحصیل و معیشت او را بدهد و غیره. چنین خانواده هایی آسیب پذیر میشوند، در نتیجه کل کشور آسیب میبیند. با توجه به دلایل و پیش شرطهای ارائه شده، کارشناسان باید راه حل های خود را برای بحران نهاد خانواده ارائه دهند. ناتالیا تلستایا راه حل هایی برای استحکام بنیاد خانواده در نظر دارد، از دوران کودکی باید به تعلیم حس مسئولیت در جوانان پرداخت. به عقیده وی، «پسران و دختران باید یاد بگیرند که چگونه روابط اجتماعی ایجاد کنند، امنیت و آرامش را در خانه بوجود بیاورند، تصمیمات مشترک را با همکاری یکدیگر بگیرند.»
گام دیگر، تقویت نقش دولت و نفوذ حکومت در نهاد ازدواج است. زیرا خانواده های قوی، تضمین ثبات در جامعه به عنوان یک اساس کلی هستند. فدوروف دیگر کارشناس روس در این زمینه چنین اظهار نظر نمود: «دولت باید نه تنها خانواده را ترویج کند، بلکه یک پایه اجتماعی را برای جوانان آماده کند.» یک زوج باید بدانند که وقتی آنها قدم به یک رابطه رسمی میگذارند، از مزایای خاصی از جمله کمک های مالی برخوردار میشوند. واضح است که با این وجود شاهد طلاق خواهیم بود اما به میزان کمتری. اما دولت باید حداکثر تلاش خود را کند تا خانواده ها در شرایط مادی مکفی قرار داشته باشند. اما این نکته را باید دانست که «روابط شخصی پایدار بین زوج ها» شرط اساسی تحکیم بنیان خانواده است. تقویت نهاد خانواده با اهداف مشترک طرفین به ثمر میرسد.
منبع: سایت عصر مسکو
تاریخ خبر: ۱۱ بهمن ۱۳۹۶
نظر شما