اخیرا در چچن مجلس (شورا) «پیروان طریقت قادریه و نقشبندیه» برگزار شد که محور اصلی موضوعات آن مقابله با تروریسم بود؛ اگرچه جهتگیری اصلی آن به سمت چچن و اینگوشتیا تعریف شده بود. زیرا در این دو جمهوری پیروان دو طریقت نامبرده نسبت به سایر مناطق فدراسیون روسیه بسیار بیشتر هستند. در نشست مذکور سخنان تندی مطرح شد؛ از جمله رمضان قدیروف رئیس جمهوری چچن در فدراسیون روسیه اظهار کرد: "من امیدوارم که یونس بک یفکوروف رئیس جمهوری اینگوشتیا شرایط را درک کند. او به عنوان کارمند سابق آژانس امنیت فدرال و قهرمان روسیه باید بداند که مذاکره با وهابیون به جنگ و درگیری میانجامد. ما به نوبه خود از این موضوع اظهار نارضایتی میکنیم که پیروان فرقه سلفی در اینگوشتیا تریبون داشته و صدایشان را برای چچن بلند میکنند."
برخی فعالان دینی چچن تهدید به مرگ شده یا عبارات ایهامگونهای خطاب به آنها طرح شده است. از جمله اینکه «برداشتن آنها از زمین کار سختی نیست» یا «آنها میدانند که من چطور نیش میزنم و چطور با آنها تسویه حساب میکنم».
این سخنان برای نتیجهگیری کفایت میکند، اما تنها دلیل برای برگزاری مجلس اخیر نیست. مجلس و قطعنامه نهایی آن زنگ هشداری برای وقوع جریاناتی در قفقاز است که شاید در امت مسلمان روس این موضوع بسیار مهم به نظر برسد.
میتوان دلایل وقوع این جریانات را چنین توضیح داد که مناطق قفقاز همانطور که میدانیم عمدتا مسلمان نشین بوده و دین اسلام قدمت زیادی در آن ندارد. مورخین قدمت دین اسلام را در این منطقه چندصد سال اعلام کرده اند. با این وجود بخش اعظم ساکنین قفقاز در نیمه دوم قرن نوزدهم به اسلام گرویدند، یعنی نزدیک به ۱۵۰ سال پیش. دین اسلام در قفقاز با نام شامیل گره خورده است. شرایط به این صورت بوده که فرقه تصوف به عنوان یکی از شاخه های اسلام در این منطقه توسعه بیشتری یافته و پیروان آن به دو شاخه تفکیک شدهاند که تفاوتهایی با هم دارند؛ البته طریقت نقشبندیه و قادریه در میان اهل تصوف پیروان بیشتری دارند.
در میان این طریقتها نیز مجددا شاخه هایی ظاهر شدهاند و برخی گرد شیخ یا استاد دینی جمع شده و با خود مشغولند. تمام آداب و رسوم دینی تصوف در عرض یک قرن و نیم با آیین و رسوم مردم قفقاز در هم پیچیده شد. به این ترتیب، ساختار دینی و اداری در هم ترکیب شده و «اسلام مردمی» شکل گرفت.
اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و مردم قفقاز برای تحصیل به دیگر کشورها رفتند تا تحصیلات اسلامی کسب کنند. با گذشت زمان، به این نتیجه رسیدند که مسیر را تا کنون اشتباه طی کردهاند.
سایر مسلمانان نه طریقت دارند، نه نهادهای مشابه آنها و نه استاد و غیره. برای یک قفقازی که تا امروز احترام به سنت و بزرگتر یک اصل بود، شرایط جدید دردآور شد. بنابراین بحث و اختلاف نظر با بزرگترها پیش آمد.
اواسط سالهای دهه نود قرن گذشته، در قفقاز مساجد جدید و خانههای عبادت شکل گرفت که با حلقهای بسته و تحت کنترل وهابیون فعالیت میکردند. اگرچه خیلیها میدانند که این افراد ارتباط بسیار کمی با وهابیان واقعی داشتند. جزییات این حکایت را کنار گذاشته و به اسلام وارداتی و اسلام نابی میپردازیم که خارج از طریقت به این منطقه وارد شده و تمام جمهوریهای قفقاز را تحت شعاع خود قرار داد. به نظر من، این موضوع به اندازه کافی مورد مطالعه قرار گرفته و واقعا بین رفتن به مسجد «به شکل جدید آن» و پیوستن به گروههای زیرزمینی مسلح در قفقاز، ارتباطاتی وجود دارد.
نیروهای ویژه مدت زیادی مشغول خنثی کردن فعالیتهای این گروه های زیرزمینی در قفقاز بودند، اما نتوانستند آنها را به طور کامل نابود کنند. اوایل سال ۲۰۱۰ ناگهان توانستند بر آنها غلبه کنند و ریشه آنها کنده شد. اما افراد جدیدی ظاهر شدند که حتی به شکلی قانونی ادبیات «سلفی» را ترجمه و چاپ میکردند. در اینگوشتیا به این موضوع همچون سابق کاری ندارند. تعداد زنان محجبه به شکل زنان خاورمیانه در خیابانها بسیار زیاد شده به طور کل «اسلام مردمی» آرام آرام جای خود را به اسلام «جدید» میدهد. تا سال گذشته همه چیز آرام بود، اما در سال ۲۰۱۵ یکباره اختلافنظرها عمیق شده و به درگیری جدی انجامید.
موضوع اصلی اختلافات بلند کردن یا نکردن دست در هنگام ادای نماز بود. برداشتن یا برنداشتن کلاه در حین ادای نماز... آیا ذکر را باید اینطور خواند یا آنطور؟
با بالاگرفتن بحث، عیسی خمخایِف مفتی اینگوشتیا و پیرو «سنتهای گذشته» اواخر ماه مه از همه خواست که امام حمزه چوماکوف را از مسجد بزرگ نصیر کورت به آنجا بیاورند. حمزه چوماکوف اعتبار زیادی بین مردم دارد و هزاران نفر پشت سر او نماز جمعه را برپا میکنند که عمده آنها جوانان هستند. بوی باروت از اختلافات به مشام رسید و حتی پلیس مسلح اطراف مسجد مستقر شد. حمزه چوماکوف توانست مردم را آرام کند. البته یک امام سلفی مذهب دیگر نیز در آرام کردن مردم نقش داشت. بعدها معلوم شد که این امامان با یونس بک یفکوروف رهبر اینگوشتیا گفتگویی داشته و او شخصا با بزرگان مردم تماس گرفته و آتش را خاموش کردند.
عقل سلیم میگوید که اختلاف پیروان طریقت و سلفی بر سر مسایل دینی و الهیات نبوده است. حمزه چوماکوف و عیسی تسیچویف امام سلفی مذهب نیز تا پیش از آن جریان رقیب فکری یفکوروف محسوب میشدند. اما امروز یفکوروف افسر نظامی که چندین جنگ را در کارنامه خود ثبت کرده، با بهره گیری از عقل سلیم از خود انعطاف نشان میدهد. برخی شاهدان میگویند که یفکوروف نمیخواهد جامعه دو دسته شود. برای همین با واعظان سلفی هم عقیده شده است. حمزه چوماکوف در جایی به من گفت که یفکوروف متوجه شده که اختلاف با سلفیها اشتباه است.
بعد از این جریانات عیسی خامخویف از کرسی مفتی گری در جمهوری آرام آرام کنار گذاشته شد، چرا که نمیتوانست با مردم جامعه زبان مشترک پیدا کند.
این جریانات با احداث مرکز بزرگ اسلامی در پایتخت اینگوشتیا و مسجد بزرگ و دانشگاه اسلامی با هزینه امیر قطر، تمیم بن حماد التنی همراه شد. عملا پای قطریها به اینگوشتیا باز شده و هیات اینگوشتیا از جمله مفتی خامخویف به قطر رفتند که پس از آن بحث حول سلفیها و حضور آنها در جمهوری بالا گفت.
عیسی خامخویف تمایل به کناره گیری از جایگاه خود را نداشت. اصرار کرد که از موضع گیری موجود برای مقابله با تروریسم احتمالی، به تنگ آمده است و با طرح این سخنان به دنبال یک حامی از چچن گشته و رمضان قدیروف را هدف قرار داد.
یفکوروف با قدیروف ارتباطات طولانی و سعی در متزلزل ساختن دفتر ریاست جمهوری داشتند که به نتیجه نرسید.
پی بردن به کلاف سردرگم قفقاز چندان ساده نیست و ارتباطات رهبران، پول و قدرت بسیار دشوار است. قفقاز در حال طی کردن دوران گذار است. آنچه روشن است این است که ساختار قبیله ای جای خود را به ساختار جدیدی میدهد که تفسیر افراطی از قوانین اسلام را مبنی قرار خواهند داد و نه اسلام عرفی را. مشابه این جریانات در امت مسلمان روس در جمهوریهای تاتارستان، باشقیرستان و ولگا رخ داد.
بعد از برگزاری مجلس نامبرده، رسانه های چچن چند روزی به این مساله پرداختند، اما اینگوشتیا کاملا آرام بود. مسئولین اینگوشتیا در حال آماده سازی برنامه توسعه اقتصادی جمهوری هستند و هیچ کاری به حرفها و سخنان همسایگان خود ندارند.
منبع: روزنامه نووایا گازتا
نظر شما