چرا قزاقستانی ها نمی خواهند زبان قزاقی را فرا بگیرند؟ (مصاحبه با کارشناس زبان شناسی)

این واقعیت که زبان قزاقی باید به زبان ارتباطات بین قومی در کشور تبدیل شود، در سطح کشور مطرح می شود. از لحاظ تئوری، البته دیر یا زود ممکن است این اتفاق بیفتد، اما در عمل به نظر می رسد همه تلاش خود را به کار می گیریم تا این لحظه به تأخیر بیفتد.

این واقعیت که زبان قزاقی باید به زبان ارتباطات بین قومی در کشور تبدیل شود، در سطح کشور مطرح می شود. از لحاظ تئوری، البته دیر یا زود ممکن است این اتفاق بیفتد، اما در عمل به نظر می رسد همه تلاش خود را به کار می گیریم تا این لحظه به تأخیر بیفتد. در غیر این صورت، چگونه این واقعیت را توضیح دهیم که حتی پس از سال های متعددی شهروندان روسی زبان قزاقستان، تمایلی به یادگیری زبان قزاقی را ندارند؟ آیا وقت آن نرسیده است که اقدامات بی اثر را کنار گذاشته و به جستجوی راههای دیگر برای رسیدن به هدف بپردازیم؟ ما در این مورد با خانم ژولدیز اسماگول آوا کاندیدای علوم زبان شناسی صحبت می کنیم.

عامل جمعیتی نباید کاملاً از بین برود

پرسش: زبان قزاقی چقدر زود می تواند زبان ارتباطات بین قومی شود؟ برای این امر چه تغییرات جمعیتی باید در کشور رخ دهد؟

پاسخ: نمی توان دقیق گفت این امر چه زمانی و چگونه اتفاق بیفتد. از یک طرف ، کاملاً مشخص نیست که منظور از زبان ارتباطات بین قومی چیست، و نحوه گسترش آن چگونه تنظیم می شود. در واقع، این به معنای تغییر در شیوه زبان در زمینه ارتباطات خصوصی است، اما در اینجا شهروندان قزاقستان تحت حمایت هنجارهای قانون اساسی قرار دارند - آنها حق دارند در زندگی خصوصی به هر زبانی صحبت کنند. اگر ما در مورد برنامه ریزی رفتار زبانی در مناطق تحت کنترل دولت (منظور استفاده از زبان در ادارات دولتی، موسسات آموزشی، رسانه ها و غیره) هستیم، پس این مسئله مربوط  به وضعیت زبان رسمی است. یعنی ابتدا باید تصمیم گرفت که درباره چه نوع ارتباطی صحبت می کنیم - در زندگی روزمره یا در همه حوزه ها.

از طرف دیگر عوامل زیادی در گسترش زبان تأثیرگذار هستند و جمعیت شناسی از مهمترین آنها نیست. در تاریخ جهان مثال های بسیاری وجود دارد که اکثریت جمعیتی، زبان اقلیت را پذیرفتند. تاریخ پیدایش زبان فرانسوی یا رومانیایی را به یاد آورید که مبتنی بر لاتین است و زبانهای محلی را بیرون کرد. به علاوه، اگر گسترش لاتین در خاک فرانسه مدرن هنوز هم می تواند با این واقعیت توضیح داده شود که این سرزمین ها بخشی از امپراتوری روم بودند، پس تعیین محل ظهور پروتو رومانی دشوار است. قلمرو رومانی مدرن هرگز بخشی از امپراتوری روم نبود ، اما ، با این وجود، جمعیت محلی زبانهای خود را به زبان بومی لاتین (شکل محاوره ای لاتین) انتقال دادند که پایه و اساس زبان رومانی امروزی شد. اگر به شرایط مدرن تری تماس زبانی نگاه کنید، یک مثال جالب، پاپوآ گینه نو است که انگلیسی زبانان ۱-۲ درصد از جمعیت را تشکیل می دهند، اما بر اساس آن بود که کریول محلی بوجود آمد که به زبان میانجی تبدیل شد و اکنون و زبان رسمی کشور شد. همچنین می توان به اشراف روسی اشاره کرد که به فرانسوی صحبت می کردند. یا به قزاقستان نگاهی بیندازید که عملاً تعداد افراد انگلیسی زبان بسیار کم است، اما تعداد کسانی که بر انگلیسی مسلط هستند، دائماً در حال افزایش است. یعنی این زبان برای یادگیری و استفاده، حتی به کمک افراد انگلیسی زبان احتیاج ندارد.

همچنین به یاد آوریم که پس از سقوط رم، زبان لاتین برای مدت طولانی در اروپا به زبان کلیسا، دولت و علوم باقی مانده است - به عنوان مثال ، تا سال ۱۸۰۹ زبان رسمی آکادمی علوم امپراتوری در روسیه بود. زبان جغتای عملکرد مشابهی در آسیای میانه انجام می داد - تا اوایل قرن ۲۰ این زبان ادبیات مذهبی، فلسفی و تعلیمی، علمی، نامه شناسی و سایر ادبیات بود.

همه این مثال ها نشان می دهد که نباید نقش جمعیت شناسی در گسترش زبان ها بزرگ جلوه داد.

پرسش: چرا بعضی از زبان ها حتی اگر افراد کمتری به آنها صحبت می کنند، غالب می شوند؟

پاسخ: غالباً این امر با توجه به تمایل افراد برای تداعی خود با افرادی که زبان مقصد، زبان مادری آنها است، یا امکان احتمالی تحرک اجتماعی تعیین می شود. به خودی خود، همه زبان ها بی طرف هستند، به همان اندازه قادر به انجام بیشتر کارکردهای ارتباطی هستند. با این حال، همه گروه های اجتماعی که زبان های خاصی با آنها ارتباط دارند، یکسان نیستند. برخی از آنها از موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار هستند (قدرت ، سطح تحصیلات ، وضعیت اقتصادی-اجتماعی ، سرمایه فرهنگی) و بنابراین زبان های آنها معتبر و مطلوب برای مطالعه می شوند. همسان سازی فرهنگی و زبانی همیشه در شرایط نابرابری سیاسی اجتماعی اتفاق می افتد، به همین دلیل نمونه های زیادی از انتقال از زبان اقلیت به زبان نخبگان در جهان وجود دارد.

فرهنگی که زبان مشخص معرفی می کند، نیز بسیار مهم است. به عنوان مثال، زبان یونانی با ظهور الفبا، توسعه فرهنگ و هنر (اساطیر ، فلسفه ، ورزش ، معماری کلاسیک ، مجسمه سازی ، نمایش ، شعر ، و غیره) و نوآوری در مدیریت دولتی (دموکراسی مستقیم ، شهروندان ، قانونگذاری) پیوندی ناگسستنی دارد. وجود این میراث غنی فرهنگی و به ویژه متون نوشتاری منجر به این واقعیت شد که در دوران باستان به زبان اجباری نخبگان تبدیل شده است. به عنوان مثال، برای اسکندر بزرگ، یونانی زبان مادری نبود ... یا به گسترش سریع زبان انگلیسی نگاه کنید، این نه تنها نتیجه این واقعیت است که افراد انگلیسی زبان نقش مهمی در سیاست و اقتصاد جهان دارند، بلکه نتیجه وجود محتویات عظیم فرهنگی و علمی در این زبان است که آن را به زبان غیر قابل تعویض تبدیل می کند.

پیش از همه، ایجاد محتوای با کیفیت مهم است

پرسش:  به نظر می رسد شهروندانی که قادر به یادگیری زبان قزاقی نیستند نمی خواهند خود را با کسانی که به آن صحبت می کنند، تداعی کنند؟

پاسخ:  افسوس که زبان قزاقی هنوز با مهاجران روستایی و در نتیجه، با عدم آموزش تداعی می شود. ما تصدیق این امر را هر روز در مواجهه با جوانان روستایی قزاق زبان می بینیم که یا بیکار هستند یا مجبور به عنوان کارگران غیر ماهر کار کنند، و اخیراً با جرم و خشونت تداعی می شود. "فروش" چنین هویتی دشوار است ...

وظیفه ما این است که به طور سیستماتیک هویتی را ایجاد کنیم که مردم دوست دارند با آن خود را تشبیه کنند و این باید مستقیماً با زبان قزاقی مرتبط باشد. ما همچنین  نباید صرفا  بر برنامه ریزی هویت زبانی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه بر توسعه خود زبان تمرکز کنیم.

 زبان همچنین باید با یک فعالیت یا زمینه جذاب اقتصادی همراه باشد. اگر به نمونه های موفق حفظ یا احیای مجدد زبان های اقلیت نگاه کنید، خواهید دید که تقریباً در همه موارد مردم که این زبان برای آنها مادری است، از نظر اقتصادی خاص خود را دارند - به عنوان مثال ، گردشگری محلی ، صنعت پوشاک یا یک دهکده ماهیگیری. یعنی محیط خودشان را دارند، جایی که نمایندگان این جامعه زبان، عمدتا در آنجا کار می کنند. آنها درآمد خوبی دارند، به همین ترتیب از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و بنابراین دیگران تمایل دارند برای بدست آوردن شغل، به زبان آنها صحبت کنند.

باید درک کرد که فقط با اصلاح زبان، اما ایجاد نکردن مشاغل در ارتباط مستقیم با آن و جایگاه معتبر اقتصادی، متقاعد کردن مردم برای یادگیری این زبان بسیار دشوار خواهد بود. به بیان ساده، تا زمانی که کالاهای با کیفیت بالا با برچسب "Kazakhstanda zhasalgan" (تولید شده در قزاقستان) در کشور ما ظاهر نشوند، انگیزه ای برای یادگیری زبان قزاقی وجود نخواهد داشت. این سوال همیشه مطرح خواهد شد: "چرا به این نیاز دارم؟"

پرسش: علاوه بر منافع اقتصادی، چه مزایای دیگری باید داشته باشد؟

پاسخ: در وضعیتی ایجاد شده در اطراف زبان قزاقی، اغلب کسانی را مقصر می دانند که نمی خواهند یا نمی توانند بر آن تسلط پیدا کنند. یعنی، به این مسئله همیشه از بُد بیرونی نگاه می کنند، نه داخلی. در عین حال، آنها در مورد آنچه که برای قزاق زبانان موجود در حال انجام است،  به ندرت صحبت می کنند (اینکه آیا کیفیت محتوا در زبان قزاقی در حال بهبود است، آیا برای ارتقا سطح تحصیلات ، سواد ، و توسعه مهارت ها شرایط کافی ایجاد می شود). 

پیش از همه، این مربوط به جوانان روستایی است که تحصیل نکرده و بیکار هستند. بله، آنها قزاقی صحبت می کنند، اما مجموعه زبانشان محدود است - تعداد کمی از آنها قادر به درک متون پیچیده روزنامه نگاری یا دانشگاهی هستند، و نمی توانند به سبک علمی یا تجاری متونی بنویسند. در حقیقت، یادگیری زبان روزمره، کار دشواری نیست. اما ما در تلاشیم تا قزاقی ادبی را گسترش دهیم. بنابراین وقت آن رسیده است که دیگر به دنبال جستجوی دشمنان نباشیم و حل مشکلات داخلی را شروع کنیم. و اصلی ترین آن کمبود محتوا است. به هر کتابفروشی سر بزنید، بعید است بعنوان مثال، ادبیات قزاقی با کیفیت برای کودکان و نوجوانان را در آنجا پیدا کنید. حتی اگر موجود باشد، به مقدار ناچیز است. والدینی که مدارسی را با زبان آموزشی قزاقی برای فرزندان خود انتخاب کرده اند، روزانه با مشکل کمبود مرجع و ادبیات داستانی روبرو می شوند. و از آنجا که هیچ چیز برای خواندن به زبان قزاقی وجود ندارد ، پس چرا باید آن را یاد بگیریم؟ بسیاری از مردم اینطور فکر می کنند.

یکی از عمده ترین کاستی های در سیاست گذاری زبان این است که با توجه به فقدان یا کمبود طبقه خلاق که قادر به تولید محتوای با کیفیت باشد، توجه کمی نیز به ترجمه می شود. غالباً داوطلبان و ایثارگران به ترجمه آثار ادبی می پردازند. احتمالاً درباره موسسه انتشارات Steppe & World که توسط رایسا کادر ایجاد شده است، شنیده اید که به تنهایی شروع به ترجمه پرفروش ترین کتاب های جهان به زبان قزاقی کرد تا کودکان قزاق بتوانند کتاب های زیبا و جالب لازم برای پیشرفت خود را بخوانند. اما فقط تعداد چنین افرادی بسیار کم است.

پرسش: حمایت دولت چگونه باید باشد؟

پاسخ: اگر بخواهیم وقت، انرژی و پول صرف کنیم، مطمئناً باید برای ایجاد محتوای با کیفیت عالی خود صرف شود. البته کاری در این راستا در حال انجام است، اما کافی نیست. "۱۰۰ کتاب درسی" یک پروژه شگفت انگیز است، اما کافی نبود و برای اجرایی پروژه زمان بسیار کمی اختصاص داده شد. ترجمه، یک هنر است، به مهارت های حرفه ای و زمان نیاز دارد. ما به کار سیستماتیک و منظمی نیاز داریم. ما باید کارشناسان علوم انسانی حرفه ای و قوی را آموزش دهیم: دانشکده های نویسندگی، دوره های نویسندگی خلاق، فیلمنامه نویسی و غیره را راه اندازی کنیم؛ از نویسندگان و شاعران جوان، ترانه سرایان، موسیقی دانان، کارگردانان حمایت کنیم؛ انتشارات ادبیات کودکان را ایجاد یا احیا کنیم؛ نسلی از مترجمان را پرورش دهیم که قادر به ترجمه نه تنها از انگلیسی و روسی بلکه از زبانهای دیگر هستند.

نباید فراموش کنیم که ترجمه و نوشتن کار سختی است، به این معنی که اگر می خواهیم به روند کار سرعت بخشیم و محتوای با کیفیتی به زبان قزاق ایجاد کنیم، پرداخت این کار نیز باید در سطح مناسب باشد. اینجاست که حمایت دولت لازم است. مهندسین، برنامه نویسان، پزشکان، حسابداران را می توان در خارج از کشور آموزش داد، اما هیچ کس نویسندگان خوب قزاق زبان، قزاق شناسان، مترجمان به زبان قزاقی را برای ما آموزش نخواهد داد. ما باید خودمان این کار را انجام دهیم.

بعلاوه، نقش فرهنگ پاپ و طبقه خلاق را در توسعه و گسترش یک زبان دست کم گرفته شود. گاهی به نظر می رسد که خوانندگان قزاق زبان کشور، در این زمینه کارهای بیشتری نسبت به دولت انجام می دهند.

زبان نیز باید تکامل یابد

پرسش: یعنی اصلاحات دولت در زمینه زبان، در مسیر غلطی پیش می رود؟

پاسخ: در اکثر موارد، آنها بر روی دوره منسوخ متمرکز می شوند و می گویند: زبان قزاقی در حماسه چقدر غنی است؛ چرا ما به کلمات اقتباس شده احتیاج داریم؛ ما باید تلفظ واقعی را برگردانیم ... اما بسیار دشوار است در مورد کانون تصمیم گرفت هیچ کس نمی داند که زبان قزاقی ایده آل چه بوده و چه می تواند باشد. کسانی که در راس سیاست زبان هستند، باید به عنوان زبان شناس درک کنند که نباید از تغییرات زبان بترسند. این کاملاً طبیعی است که تلفظ تغییر می یابد، کلمات اقتباس می شوند، ساختارهای دستوری جدید ظاهر می شوند، تنوع وجود دارد. این با هر زبان زنده ای اتفاق می افتد. احتمالاً بارزترین مثال انگلیسی است که در آن فقط حدود ۳۰ درصد کلمات از زبان انگلیسی-ساکسونی ریشه دارند و بقیه از زبانهای دیگر اقتباس شد. اگر می خواهیم زبان قزاقی مدرن باشد، پس باید این مسئله را مسلم بدانیم که زبان تغییر می کند و از کانون متخیل دور می شود.

پرسش: روش تدریس زبان قزاقی در مدارس را چگونه ارزیابی می کنید؟ چه معایبی دارد؟

پاسخ: پایه علمی بسیار ضعیف است. برای مقایسه به کتاب های درسی انگلیسی نگاهی بیاندازیم. آنها مبتنی بر بسیاری از تحقیقات در مورد یادگیری آن به عنوان زبان دوم، در مورد روش های آموزش برای دانش آموزان در سنین مختلف، برای سطح مختلف مهارت، برای اهداف مختلف، و غیره است. نسبت به زبان قزاقی عملا چنین تحقیقاتی صورت نگرفته است. معلمان مجبورند بصورت تصادفی و از نظر تجربی عمل کنند و نمی دانند که این کار موثر خواهد بود یا خیر ... برای انجام چنین کار تحقیقاتی، به زبان شناسان حرفه ای در زمینه تئوری کسب زبان، دوزبانگی، روش های تدریس و غیره نیاز داریم.

بعلاوه ، مفهوم "یادگیری زبان دوم" هنوز در کشور ما بسیار ضعیف توسعه یافته است. برای شما مثالی بزنم. همکار من مقاله ای در مورد یادگیری زبان قزاقی به عنوان زبان دوم توسط قزاق های روسی زبان نوشت. اما داور اظهار نظری کرد: قزاقی نمی تواند زبان دوم باشد، زیرا زبان مادری آنها است. یعنی ما هنوز مفاهیم "زبان مادری"، "زبان اول"، "زبان دوم" ، "زبان غالب" را اشتباه می گیریم. وقت آن رسیده است که بفهمید زبان مادری همان چیزی است که شما با آن خود را شناسایی می کنید، زبان اول زبانی است که در نوبت اول یاد گرفتید، زبان غالب زبانی است که شما بیشتر از همه بر آن تسلط دارید.

از آنجا که مفهوم تثبیت شده ای در مورد "یادگیری زبان دوم" وجود ندارد، فرض بر این است که فرد یا باید به قزاقی  روان صحبت کند، یا اینکه اصلاً صحبت نکند. در کشور اشتباهات را به شدت تحمل نمی کنند. در نتیجه، بسیاری از زبان آموزان یک مانع عاطفی مداوم پیدا می کنند که به آنها اجازه صحبت نمی دهد و اغلب نگرش منفی نسبت به زبان و معلم ایجاد می شود.

من همچنین می خواهم به پیچیدگی متون در کتابهای درسی زبان قزاقی اشاره کنم. آنها را یا بر اساس سن ، یا بر اساس سطح مهارت ، یا بر اساس سطح خواندن انطباق نمی دهند. علاوه بر این، اینها بیشتر متون تکراری و خسته کننده درباره سنت ها، میهن و غیره هستند. اگر واقعاً می خواهیم تا مردم به قزاقی صحبت کنند،  متن ها  باید مدرنیزه شوند. زبان آموز باید یادگیری زبان قزاقی را با ایده های جالب، مدرن و محتوای خنده دار و مفید مرتبط کند.

و سرانجام، سوالات زیادی درباره خود معلم وجود دارد. اگر کودکان نعلن را دوست داشته باشند، در مورد زبان و کسانی که این زبان برای آنها مادری است، نظر مثبت دارند. اما از مکالمه با دانشجویان، با فرزندان دوستان و اقوام، اغلب معلوم می شود که برای بسیاری از آنها واحد درسی کمترین علاقه نسبت به آن دارند - زبان قزاقی است و بر این اساس ، کمترین معلم مورد علاقه کسی است که آن را آموزش می دهد. و این بسیار ناراحت کننده است. و همه به این دلیل است که ما هنوز مشکل را در خارج می بینیم، می گویند که کودکان نمی خواهند یاد بگیرند.  شاید وقت آن رسیده است که از خود سوال کنیم: "من چه کاری انجام داده ام تا دانش آموزانم مرا احترام کنند (نترسند، بلکه احترام بگذارند) و عاشق زبان قزاقی شوند؟" ، "چه چیزی باید در روش من تغییر یابد تا دانش آموزان بر این زبان تسلط پیدا کنند؟ ". از این گذشته، تنها معلمی که رویکرد بازتابی انتقادی نسبت به خود دارد و احترام زیادی برای دانش آموزان قائل است، می تواند شرایط را به سمت بهتر تغییر دهد.

https://qmonitor.kz/society/۹۹۵

کد خبر 7621

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =