در ادامه واکاوی و ریشه یابی برخی برداشت های متفاوت از وقایع تاریخی و برخی سوء تفاهم های موجود در میان مردمان منطقه قفقاز ،جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان و نوع نگاه ، تفکر و واکنش آنها در برابر برخی رویدادها، کتاب درس تاریخ پایه هشتم که در مدارس ج.آذربایجان و نخجوان تدریس می شود بصورت اجمالی با تاکید بر عهدنامه ترکمانچای مورد بررسی قرار گرفت.

بخش دوم ؛نگاهی به کتاب" تاریخ پایه هشتم" در مدارس ج. آذربایجان با تأکید بر عهدنامه ترکمانچای

دی ماه ۱۴۰۰

بخش دوم ؛نگاهی به کتاب" تاریخ پایه هشتم" در مدارس ج. آذربایجان

با تأکید بر عهدنامه ترکمانچای

مقدمه :

در ادامه واکاوی و ریشه یابی برخی برداشت های متفاوت از وقایع تاریخی و برخی سوء تفاهم های موجود در میان مردمان منطقه قفقاز ،جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان و نوع نگاه ، تفکر و واکنش آنها در برابر برخی رویدادها، کتاب درس تاریخ پایه هشتم که در مدارس ج.آذربایجان و نخجوان تدریس می شود بصورت اجمالی با تاکید بر عهدنامه ترکمانچای مورد بررسی قرار گرفت و به شرح زیر تقدیم می گردد:

معرفی اجمالی کتاب:

برای یادآوری معرفی اجمالی این کتاب بدین شرح مجدد در دسترس قرار گرفت؛ کتاب"تاریخ آذربایجان"  کلاس پایه هشتم در مدارس جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۷ میلادی در شهر باکو، در انتشارات تحصیل" تجدید چاپ شده است. کتاب "تاریخ آذربایجان" حوادث و رویداد های تاریخی از اواخر قرن شانزدهم میلادی تا اوایل قرن نوزدهم را فرا می گیرد. در این کتاب دولت های صفویه، افشاریه و قاجاریه به عنوان دولت آذربایجان معرفی شده است. تعداد صفحات کتاب ۲۰۰ صفحه می باشد .

همانطور که در بخش یک گزارش ارسالی قبلا اشاره شد؛ در این کتاب راجع به عهدنامه های گلستان و ترکمانچای نیز توضیح داده شد که آنها را به عنوان قراردادهای نا عادلانه و ننگین برای تاریخ آذربایجان خوانده اند. نویسندگان کتاب اظهار داشته اند که طبق همین قرارداد ها آذربایجان توسط ایران و روسیه به دو قسمت تقسیم شده است. بخش شمالی آن جمهوری آذربایجان کنونی و بخش جنوبی آن نیز قسمت بزرگ شمال ایران می باشد. اسامی تدوین کنندگان این کتاب عبارتند از ؛ یعقوب محمودلو، حجر علیشوا، لیلا حسین اوا، حافظ جبار اف، اسمیرا موسی اوا، سویل بهرم اوا

روایت عهدنامه ترکمانچای در کتاب درسی و آموزشی تاریخ آذربایجان

موضوع عهدنامه ترکمانچای در صفحات ۱۹۱ الی ۱۹۵ کتاب به شرح زیر آورده شده است:

عهدنامه ترکمانچای

سپاهیان روس تا تبریز رسیده بودند. دولت قاجار از ترس پیشروی روسیه مجبور به صلح شد.

عهدنامه ترکمانچای: در آستانه عهدنامه ترکمانچای در سال ۱۸۲۷میلادی، مذاکرات بین روسیه و دولت قاجار آغاز شد. روسیه خواستار تسلیم خانات ایروان و نخجوان  و خارج شدن ارتش قاجار از خانات لنکران  و پرداخت غرامت شد. دولت شاه خواستار خروج نیروهای روس از آذربایجان بود. با این شرایط مذاکرات قطع شد.

در ماه ژانویه ۱۸۲۸ میلادی، پاسکویچ به ارتش روس دستور داد تا به سمت اردبیل و تهران یورش ببرند. روسها ارومیه و اردبیل را تصرف کردند. حمله جدید ارتش روسیه به کاخ قاجار سروصدا به پا کرد.

بخش دوم ؛نگاهی به کتاب" تاریخ پایه هشتم" در مدارس ج. آذربایجان با تأکید بر عهدنامه ترکمانچای

در تاریخ ۶ فوریه ۱۸۲۸، در روستای ترکمانچای نزدیکی تبریز بین عباس میرزا و پاسکویچ مذاکرات صلح شروع شد. دولت روسیه از شاه خواست که خاک آذربایجان جنوبی را به روسیه تحویل دهد. ولی خطر جنگ با دولت عثمانی، دولت تزاری را به انعقاد قرارداد صلح با قاجارها مجبور کرد. این عهدنامه در ۱۰ فوریه ۱۸۲۸ امضا شد.

بخش دوم ؛نگاهی به کتاب" تاریخ پایه هشتم" در مدارس ج. آذربایجان با تأکید بر عهدنامه ترکمانچای

طبق عهدنامه ترکمانچای، تمامی خانات آذربایجان شمالی، از جمله ایروان و نخجوان به اشغال روسیه درآمدند. بدین ترتیب سرزمین آذربایجان به دو قسمت تقسیم شد. انگلستان مانع از اشغال آذربایجان جنوبی توسط روسیه شد. زیرا دولت انگلیس برای موقعیت مهم نظامی-استراتژیک آذربایجان جنوبی اهمیت زیادی قائل بود. آذربایجان جنوبی در دست حکومت شاه باقی ماند و آذربایجان شمالی مستعمره روسیه تزاری شد.

نتایج عهدنامه ترکمانچای

عهدنامه ترکمنچای شامل ۱۶ ماده بود. بر اساس این عهدنامه ، دولت قاجار دریای خزر را به عنوان دریای داخلی روسیه به رسمیت شناخت. همچنین، فقط روسیه حق داشت که در دریای خزر ناوگان خود را مستقر کند.

 روسیه حق افتتاح نمایندگی دیپلماتیک و تجارت در هر شهری از دولت قاجار را داشت. طبق این قرارداد، دولت قاجار باید غرامت نظامی به روسیه می پرداخت. این قرارداد همچنین  ماده ای داشت که از حقوق مهاجران آذربایجان جنوبی که به قفقاز جنوبی کوچ کرده بودند، حمایت می کرد. این ماده عهدنامه به منظور منتقل ارامنه از قلمروی دولت قاجار به اراضی آذربایجان شمالی گنجانده شد.

در مدت جنگ های بین ۱۸۰۴ تا  ۱۸۱۳ و ۱۸۲۶- ۱۸۲۸ و بعد از آن در نتیجه اسکان تعداد زیادی از ارامنه به آذربایجان از جمله قره باغ، هر ساله بر تعداد ارامنه افزوده شد. بدین ترتیب بسیاری از خانواده های ارمنی به آذربایجان شمالی منتقل شدند. در نتیجه واگذاری زمین های قابل کشت به ارامنه ها، ترک های محلی آذربایجان بخشی از زمین های خود را از دست دادند.

عهدنامه ترکمانچای جنگ روسیه و قاجار را خاتمه داد. دولت قاجار از ادعای خود به قفقاز جنوبی و داغستان منصرف کرد. این قرارداد موقعیت روسیه را در قفقاز تقویت کرد و راه را برای گسترش بیشتر نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در کشورهای همسایه فراهم ساخت.

در نتیجه جنگ یک بی عدالتی تاریخی رخ داد که مردم آذربایجان را به دو قسمت تقسیم کرد. ملت متحد آذربایجان متفرق شد و هر یک از آنها مجبور شدند مسیر متفاوتی از توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در پیش بگیرند.

در پایان جنگ دوم روسیه و قاجار، روابط روسیه و عثمانی به شدت رو به وخامت گذاشت. روسیه در تلاش بود تا مستعمرات خود را گسترش دهد و دریای خزر و دریای سیاه را به طور کامل تصرف کند. پس از پیروزی روسیه بر دولت قاجار، دریای خزر به دریای داخلی روسیه تبدیل شده بود.

پایان اشغال کل قفقاز جنوبی توسط روسیه

در سال ۱۸۲۸ روسیه به امپراتوری عثمانی اعلام جنگ کرد. نیروهای روس شروع به حمله به سمت قارص کردند. پس از تصرف قارص، نیروهای روس آخالسیخ را نیز اشغال کردند.

بخش دوم ؛نگاهی به کتاب" تاریخ پایه هشتم" در مدارس ج. آذربایجان با تأکید بر عهدنامه ترکمانچای

در بهار ۱۸۲۹، مقدمات عملیات نظامی آغاز شد. روسیه نیروهای جدیدی را از آذربایجان برای هنگ های خود جمع آوری کردد. در همان سال روس ها طی عملیات نظامی ارزروم را تصرف کردد. ارتش روسیه از کوه های بالکان گذشت و شهر ادیرنه را تصرف کرد و به استانبول نزدیک شد. سلطان مجبور شد مذاکرات صلح را آغاز کند. در سال ۱۸۲۰، در شهر ادرنه معاهده صلح امضا شد. طبق معاهده عثمانی تمام سواحل شرقی دریای سیاه و شهر آخالسیخ را به روسیه واگذار کرد. تنگه های بسفر و داردانل برای کشتی های تجاری روسیه و اروپای غربی باز نگه داشته شدند. معاهده صلح ادیرنه اشغال کل قفقاز جنوبی توسط روسیه را تأیید کرد. موقعیت روسیه تقویت شد و امکانات فراوانی برای گسترش تجارت آن در دریای سیاه فراهم شد. در این قرارداد همچنین ماده ای در مورد انتقال مجدد ارمنی های عثمانی به آذربایجان شمالی وجود داشت. اقتصاد آذربایجان به یک اقتصاد استعماری تبدیل شد. آذربایجان شروع به صادرات محصولات خود فقط برای صنایع روسیه کرد. در نتیجه آذربایجان شمالی تبدیل به مستعمره روسیه شد.

ملاحظات:

 جمهوری آذربایجان در بدو استقلال در مواجه و برخورد با واقعیات تاریخی و مسایل هویتی دو راه پیش روی خود داشت؛ اول اینکه بپذیرد بخشی از سرزمین بزرگ و امپراتوری ایران بوده و خود را از سرزمین مادری جدا نداند. یا اینکه با کسب استقلال سیاسی زمینه های افتراق حوزه فرهنگی و تمدنی و تاریخی هویتی خود را رقم بزند.

شواهد و قرائن موجود حکایت از کتمان واقعیت و روی آوردن به هویت سازی از طریق روایت های ساختگی و جعلی تاریخی برآمدند و تحریف را بر واقعیات ترجیح دادند. البته نبایستی از اهداف و برنامه های دراز مدت این انتخاب به سادگی عبور نماییم . از کتمان ریشه های تاریخی، فرهنگی ، تمدنی و هویتی گذشته خود اهدافی همچون؛ انکار هویت تاریخی ایرانی مردم منطقه قفقاز و آذربایجان ، القای وجود هویت نژادی غیر ایرانی برای مردمان شمال ارس و این منطقه و کم رنگ کردن و از بین بردن زبان فارسی در بین اهالی که بعنوان پل ارتباطی که گویای زبان هویتی و ملی و ابزاری برای اتحاد همه اقوام ملت ایران محسوب می شود به منظور قطع نمودن این حلقه ارتباطی با هدف قومیت گرایی و در نهایت تجزیه طلبی را در سر می پرورانند. با این بسترسازی و زمینه سازی فکری و القای موضوعات تاریخی جعلی از طریق اشاعه در کتب آموزشی و درسی جمهوری آذربایجان و تغذیه فکری سی سال نسل جدید ج.آذربایجان دیگر این روایت های جعلی گنجانده شده در کتب درسی همچون عهدنامه های گلستان و ترکمانچای و ... در اذهان با  واقعیات جابجا و این طور القاء شده است که در روزگار گذشته حکومتی مستقل به نام آذربایجان در دو سوی رود ارس وجود داشته و دو کشور ایران و روسیه برای تصاحب این سرزمین با هم جنگیدن و عاقبت دو کشور با انعقاد عهدنامه های گلستان و ترکمانچای با تقسیم این اراضی به دو قسمت شمالی و جنوبی به توافق رسیده اند و این موضوع بعنوان یک اصل و واقعیت در این منطقه پذیرفته شده است لذا با القای این تحریف هدفمند بذر جریانات ضد ایرانی در بین اهالی منطقه از سال ها قبل پاشیده شده و هم اکنون سی ساله شده است. لذا نبایستی به هیچ وجه از آسیب های احتمالی ناشی از این نوع اقدامات و بستر سازی های مغرضانه و هدفمند که توسط دولت آذربایجان انجام پذیرفته و همچنان در جریان هست غافل بود. زیرا این جریان سازی عمیق زیر پوستی بین اهالی این کشور و چه فراتر از آن از طریق گروه های تجزیه طلب ضد ایرانی هدفی جز ادعای پیوستن آذربایجان شمالی و جنوبی را در سر نمی پروانند. این جریانات خطرناک لاک پشتی که حاصل غفلت و عدم دفاع از واقعیات تاریخی و برخورد به موقع و عدم پاسداری از داشته های حوزه فرهنگی تمدنی ایران ما به این نقطه رسیده است و این سهل انگاری همچنان با عدم عاقبت اندیشی، سکوت ، مدارا ، عدم اعتراض و مطالبه گری در حال حاضر نیز ادامه دارد. لذا ورود جدی به این موضوعات در ابعاد و حوزه های مختلف توسط مراجع ذیربط داخل کشور و چاره اندیشی و رسیدن به راه حل های عملیاتی برای برخورد منطقی و مناسب با این موضوع بسیار حساس و مهم مورد تاکید می باشد. با توجه به وجود تحولات نوین و سریع منطقه ای قطعا موضوعات مطروحه نیز نیاز به واکنش در خور توجه دارد.

کد خبر 10196

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =