تاریخ شکل گیری و توسعه فلسفی ملی و غنی ریشه در سنتهای کهن دارد که تا به امروز اهمیت خود را حفظ کرده است . فلسفه ی قزاقی تنها نشان دهنده ویژگی های یک قوم نیست، بلکه یک جهان بینی مبتنی بر "سخن گفتن" به زبان قزای است.
تاریخ فلسفه قزاقی در پایان قرن بیست و ابتدای قرن بیست و یک و در دوران شوروی دارای محدودیت های سنتی بود و فقط با نام آبای قونانبایوف، شوقان ولیخاناف، ایبرای آلتینسارین متفکران برجسته قزاق شناخته می شد. تا جایی که فلاسفه جدید عقیده دارند فلسفه قزاقی وجود نداشته است. با وجود این، فلسفه قزاقی از گذشته وجود داشته و تا به امروز ادامه دارد.
جهت گیری های اصلی آن عبارت است از:
-اندیشه های ساده دیالکتیکی؛
-نشانه های جهانبینی ابتدایی؛
- اندیشه های فلسفی در مورد دین و فرم های آزادی افکار؛
- مسائل مربوط به حوزه اخلاق ؛
- دانش انسانی؛
- ایده رضایت ملی و غیره
داستان پردازان ، شاعران، سیاستمداران و همه کسانی که در سطوح مختلف با استعدادهای متفاوت ویژگی های جهان هستی و روابط انسان ها را مورد بحث قرار می دادند در توسعه فلسفی سنتی مردم قزاق سهیم هستند. با این حال، با توجه به شرایط عینی، آنها نمی توانستند یک آموزش فلسفی توسعه یافته به وجود آورند، هر چند آنها تمایلات و نظرات خود را در ارتباط با توسعه اجتماعی دوران خود بیان می کردند.
عناصر فلسفی عبارت است از:
- ابعاد دانش
- آزادی اندیشه
- دیدگاه های دینی
- ارزش های انسانی
- اخلاقیات
- سیاست، قانون و اندیشه های مربوط به دولت و جامعه
فلسفه ملی در مبارزه با محافظه کاری و رکود و آنچه با انسانیت در تضاد بود شکل گرفت است مردم قزاق خواستار کسب دانش بودند و علیه نیرو هایی که مانع پیشرفت آنها بودند مبارزه می کردند و این همان فلسفه ملی اصیل بود که براساس حقیقت جویی، عشق به سرزمین مادری، احترام به اجداد و روح درگذشتگان و تلاش برای آینده استوار بود.
تجربه غنی زندگی مردم قزاق، به مردم یافتن نحوه تفکر را فراهم کرده است ادبیات شفاهی باعث شد افکار درونی انسان ها سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شود. تصویر زندگی مردم، خودآگاهی و خودشناسی آن، افکار درباره آینده، عناصر حقیقی معنویت واقعی، رنج و عذاب برای سرزمین مادری و عزیزان، تمایل به اتحاد با قبایل هم خون، در دنیا به طور گسترده ای محبوبیت پیدا کرد که توسعه فلسفه ملی مهمترین بخش و شاکله اصلی آن بود.
حماسه های مردمی، افسانه ها، اشعار الهی و روزمره، ضرب المثل ها و قصه ها، رابطه بین انسان و طبیعت، قضاوت های سیاسی و اقتصادی نشان دهنده سطح بالایی از دانش افراد زمان خود است.
تاریخ فلسفه قزاقی بخش مهمی از تاریخ مردم است. در دانش فلسفی عناصر ایده های ملی ارزشمند و روش های شناختی آنها منعکس شده است. این یک ویژگی متمایز از فلسفه قزاقی است، از آنجا که ثروت تاریخی و اندیشه های ملی باهم متصل و متضمن یکدیگر بودند اساس فلسفه ملی را تشکیل داده است.
فیلسوف برجسته آکادمی ملی قزاقستان آقای « اصیم» تاریخ فلسفه جهان و همبستگی فلسفه قزاقی را با آن مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و به نتایج جالبی رسید. به طور خاص، او معتقد است که هیچ فلسفی جهانی وجود ندارد، اما سیستم های فلسفی قومی (ملی) جداگانه ای وجود دارند که آن را تشکیل می دهد. فلسفه بر پایه هستی قومی و ذهنیت گروه قومی شکل گرفته است، در زبان آن منعکس می شود. بنابراین آقای اصیم با نظر فلسوف «هایدگر» (زبان خانه حقیقت زندگی است)، موافق است و معتقد است که بدون دانستن زبان گروه قومی، فلسفه را نمی توان درک کرد.
ویژگی های فلسفه قزاقی عبارتند از:
-نیروهای طبیعت، آداب و رسوم، قوانین اجتماعی، فرآیندهای اجتماعی و افکار فلسفی به عنوان یک کل و به عنوان یک جریان همیشگی برای جستجوی حقیقت شدند.
-اساس فلسفه اسطوره بود، اما اسطوره به حماسه تبدیل شد و به صورت سیستماتیک مورد استفاده قرار گرفت. در هر حماسی، نوع اسطوره تغییر می کرد، و همراه با آن هنر نیز تغییر پیدا می کرد. تحت تاثیر ایده های علمی، روند فلسفی گسترش می یافت.
- مشکلات اقتصادی و نظامی از طریق غلبه بر بحران های سیاسی با کمک اندیشه های فلسفی حل می شدند؛
- اندیشه فلسفی در چارچوب ملی محدودیت ندارد، فراتر از محدودیت ها است ؛
-حکمت عامیانه که بیان کننده ادراک جهان و اعمال سیاسی مردم است، بر اساس دیدگاه های سیاسی که به طور مستقیم منعکس کننده وجود اجتماعی مردم است مد نظز قرار گرفت.
bookucheba.com
بایداراف
نظر شما