زندگینامه نویسنده، دانشمند و آموزگار بزرگ میرجلال پاشایف:
امروز ۲۸ سپتامبر(مصادف با ۱۴۰۳/۰۷/۰۷)، چهل و ششمین سالگرد درگذشت این دانشمند و نویسنده بزرگ می باشد.
میر جلال علی اوغلو پاشایف در ۲۶ آوریل ۱۹۰۸ در یک خانواده روستایی فقیر در اردبیل، به دنیا آمد. از آنجایی که در کودکی پدرش به گنجه مهاجرت کرد، دوران کودکی خود را در آنجا گذراند. در سال ۱۹۱۸، هنگامی که تنها ۱۰ ساله بود، پدرش را از دست داد و تحت حمایت برادر بزرگتر خود قرار گرفت.
با وجود زندگی پر مشقت از همان ابتدای زندگی، میر جلال پاشایف با ارادهای پولادین و ایمانی راسخ بر مشکلات فائق آمد و به پیشرفت خود ادامه داد. او در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ با کمک انجمن خیریه تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند و پس از تأسیس حکومت شوروی در آذربایجان، وارد دارالمعلمین گنجه شد. وی در این دوران به عنوان رئیس تشکیلات دانشجویی و سپس رئیس تشکیلات دانشجویی شهر انتخاب شد.
میر جلال پاشایف علاوه بر تدریس، تحصیلات خود را در رشته ادبیات در مؤسسه آموزشی عالی شرقشناسی قازان و سپس در مقطع تحصیلات تکمیلی در آکادمی علوم جمهوری سوسیالیستی آذربایجان ادامه داد. او با آموزش ادبیات، فرهنگ و تاریخ غنی ملت خود به نسلهای جوان، نقش بسزایی در پیشرفت علم، ادبیات و آموزش و پرورش آذربایجان در قرن بیستم ایفا کرد.
میرجلال در سال ۱۹۲۸ وارد دنیای ادبیات شد و در همان سال نخستین اثر پژوهشی خود را نیز به نگارش درآورد. این هنرمند که به قدرت کلام اعتقاد راسخ داشت، با اثر ماندگار «مانیفست یک جوان» دلهای بسیاری را تسخیر کرد. داستانهای او که آیینهای از زمانه بودند، به عنوان نمونههای کلاسیک ادبیات، نام او را در تاریخ ادبیات کشورمان جاودانه ساخت.
آثار ارزشمند او همچون «هنر فضولی»، «ادبیات آذربایجان در قرن بیستم»، «مکاتب ادبی در آذربایجان (۱۹۰۵-۱۹۱۷)» و «مبانی ادبیاتشناسی» منابع ارزشمندی برای پژوهشگران ادبیات محسوب میشوند.
میرجلال پاشایف که به عنوان استاد محبوب و استاد برجسته دانشگاه دولتی آذربایجان (اکنون دانشگاه دولتی باکو) در یادها ماندگار شده است، انسانی صادق، راستگو و صمیمی بود که به خانواده و فرزندان خود عشق میورزید. جمله معروف او که میگوید «بزرگترین اثر هنری من خانوادهام است» همچنان بر زبانها جاری است.
میرجلال که در دهههای بیست و سی قرن بیستم با شعر و سپس با مقاله و داستان وارد عرصه ادبیات شد، خیلی زود به عنوان نویسندهای با سبک و سیاقی بدیع و خلاق شناخته شد. همدوره بودن با بزرگان کلامی چون صمد وورغون، سلیمان رحیموف، سلیمان رستم و مهدی حسین، باعث نشد که او از سایر همکاران خود متمایز نشود؛ بلکه با سبک نگارش منحصر به فرد خود، نسیمی تازه را به ادبیات آذربایجان بخشید. بسیاری از دستاوردهای ادبیات آذربایجان در قرن بیستم به نام میرجلال پاشایف گره خورده است.
او در طول پنجاه سال فعالیت هنری خود، به عنوان یکی از برجستهترین رماننویسان تاریخ ادبیات آذربایجان جایگاهی شایسته و افتخارآمیز را از آن خود کرد. بیشک، تنها با اثر «مانیفست یک جوان» میتوان میرجلال را در زمره هنرمندان کلاسیک قرار داد. این اثر در حالی منتشر شد که او هنوز سی ساله نشده بود. نخستین اشعار او مانند «جنایت دریا»، «وصیت مادر» و «خبرنگار» در سال ۱۹۲۸ در مطبوعات منتشر شد. اما پس از آن، دقیقتر بگوییم از سال ۱۹۳۰، به نگارش داستان پرداخت. داستانهای او در نشریات معتبر آن زمان همچون «زن شرقی»، «کارگر جوان»، «انقلاب و فرهنگ» و «روزنامه ادبیات» منتشر شد که از آن جمله میتوان به «دکتر جنایتوف»، «افشا»، «مرد مرکزی»، «نافرمان»، «دزد باغ»، «نمایش قدرت»، «استفاده»، «دختر دستگاه» و «تعجب» اشاره کرد. در سال ۱۹۳۲ کتاب «در مسیر درست» و در سال ۱۹۳۵ کتاب «پسر» شامل اولین مقالهها و داستانهای کوتاه او منتشر شد.
با بررسی کامل آثار میرجلال به این نتیجه میرسیم که او به خوبی توانسته است مسائل مهم زندگی، الهام از فولکلور و تفکر مردمی، رشد ارزشهای اخلاقی ملی در چارچوب سنتهای کلاسیک و مشکلات موجود در این مسیر، و همچنین تصویر واقعی زندگی مردم را با زبانی روشن و گیرا در داستانهای خود به تصویر بکشد. همانطور که با خواندن اشعار صائب و طنز و طعنههای میرزا جعفر، لذت میبریم، با خواندن داستانهای میرجلال نیز احساسات مشابهی را تجربه میکنیم.
اولین رمان بلند میرجلال با عنوان «مردی که زنده شد» در سال ۱۹۳۵ به صورت کتاب مستقلی منتشر شد. حدود نیم قرن پیش، آکادمیسین محمد آریف در مورد این رمان نوشته بود: میرجلال با رمان «مردی که زنده شد» نشان داد که یک نویسنده واقعگرای دقیق است.
اثر «مانیفست یک جوان» که ابتدا در سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ در مجله «انقلاب و فرهنگ» به صورت پاورقی منتشر شد، تحولی بزرگ در زندگی ادبی میرجلال ایجاد کرد و او را به قلههای ادبی رساند و مخاطبان زیادی را برای او به ارمغان آورد. این اثر در سال ۱۹۴۰ توسط انتشارات «نسخه کودکان» در تیراژ بالا منتشر شد و به دلیل استقبال مخاطبان، در سالهای بعد نیز تجدید چاپ شد. «مانیفست یک جوان» تا امروز نیز دلها را مینوازد. این کتاب نه تنها در آذربایجان بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر نیز با استقبال روبرو شد و چندین بار به صورت کتاب مستقلی منتشر شد.
میرجلال در رمانهای «مردی که زنده شد»، «مانیفست یک جوان»، و «راه ما کجاست» به گذشته پرداخته و در رمانهای «کتاب باز»، «همسالان من»، و «شهر جدید» به تصویرسازی هنرمندانه زندگی معاصر پرداخته است. داستانهای او که در کتاب «فلسفه انسانی» (۱۹۶۱) گردآوری شدهاند نیز از اهمیت تربیتی و اخلاقی بالایی برخوردارند. داستانهایی مانند «فلسفه مجردی»، «آداب و رسوم عروسی جدید»، «قضاوت وجدان»، «عذاب وجدان»، «دوستان حسابگر»، «تصادف یا ضرورت»، و «گفتگوی کودکان پیر» تصویری واقعی از زندگی و تفکرات فلسفی را ارائه میدهند.
آثار ادبی میرجلال بارها منتشر شده است. از جمله این آثار میتوان به «آثار منتخب» (۲ جلدی، ۱۹۵۶-۱۹۵۷)، «آثار منتخب» (۴ جلدی، ۱۹۶۷-۱۹۶۸)، «آثار منتخب» (۲ جلدی، ۱۹۸۶-۱۹۸۷)، مجموعه داستانهای «آنهایی که از سپیده دم برخاستند» (۱۹۷۲)، «کوهها به سخن آمدند» (۱۹۷۸)، «شرافت»، مجموعه داستانهای «دزد باغ» (۱۹۳۷)، «چشمهایت روشن باد» (۱۹۳۹)، «وطن» (۱۹۴۴)، «داستانهای زندگی» (۱۹۴۵)، «داستانهای ساده» (۱۹۵۵)، «داستانهای خاطرهانگیز» (۱۹۶۲)، «دختر گلچین» (۱۹۶۵)، «برادران اسلحه» (۱۹۷۴) و غیره اشاره کرد. تاکنون بیش از ۷۰ اثر از این نویسنده منتشر شده است.
میرجلال پاشایف که یکی از برجستهترین چهرههای ادبی و علمی قرن بیستم محسوب میشود، در تاریخ ادبیات معاصر آذربایجان به عنوان یک نظریهپرداز ادبی صاحبنظر و بینظیر جایگاهی ویژه دارد. کتاب درسی او با عنوان «مبانی ادبیاتشناسی» که دانشجویان رشته زبان و ادبیات در سال اول تحصیل از آن استفاده میکردند، به کتابی مرجع برای متخصصان این حوزه تبدیل شد. میرجلال پاشایف از سال ۱۹۳۶ تا پایان عمر در دانشگاه تدریس کرد و در این مدت به تدریس این درس پرداخت.
میرجلال پاشایف در سال ۱۹۴۰ با پایاننامه «ویژگیهای شعری فضولی» موفق به اخذ درجه دکترای ادبیات شد و در سال ۱۹۴۷ با پایاننامه «مکاتب ادبی در آذربایجان» به درجه دکترای عالی ادبیات نائل آمد. میرجلال که شیفته قدرت شعر فضولی بود و به ادبیات کلاسیک علاقهی وافر داشت، در سال ۱۹۵۸ بار دیگر به این موضوع پرداخت و کتاب «هنر فضولی» را منتشر کرد. پروفسور قرهنازوف میگوید که کتاب «هنر فضولی» میرجلال، کلیدی علمی برای مطالعه، درک و تسلط بر میراث ادبی فضولی است. این کتاب در سال ۱۹۹۴ مجدداً منتشر شد.
در کتاب «مکاتب ادبی در آذربایجان (۱۹۰۵-۱۹۱۷)»، میرجلال پاشایف به بررسی جامع مکاتب ادبی رئالیسم و رمانتیسم در آذربایجان در اوایل قرن بیستم، در ارتباط با رویدادهای اجتماعی و سیاسی انقلابی-دموکراتیک، نویسندگان روشنفکر و نمایشنامههای اجتماعی کوچک پرداخته و به نتایج علمی گستردهای دست یافته است.
کتاب «ادبیات آذربایجان در قرن بیستم» که حاصل همکاری میرجلال پاشایف و فیرودین حسینوف است، سالهاست که به عنوان کتاب درسی در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. در این کتاب، به بررسی جامع شخصیتهای بزرگ ادبی قرن بیستم، آثار آنها، و نوآوریهای آنها در عرصه ادبیات پرداخته شده است. میرجلال پاشایف، دانشمند برجسته، چنین جایگاهی در تاریخ ادبیات و ادبیاتشناسی قرن بیستم ایجاد کرده است که به عنوان یکی از ستونهای اصلی تفکر معاصر ما باقی خواهد ماند.
میرجلال پاشایف، نویسنده، ادبیاتشناس برجسته و معلم بزرگ، در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۸ درگذشت و به عنوان شخصیتی بزرگ در تاریخ ماندگار شد. یاد و خاطره او همیشه در دلها زنده خواهد ماند و همواره موضوعی مهم در ادبیات و ادبیاتشناسی ما خواهد بود.
یک انسان کامل، دانشمند و نویسنده، نه تنها جهان را تفسیر میکند، بلکه آن را تغییر میدهد و بر ذهن و دیدگاه مردم تأثیر میگذارد. از این منظر، آثار متنوع میرجلال پاشایف نه تنها برای همعصرانش، بلکه برای نسلهای آینده نیز الهامبخش بوده است. به همین دلیل است که امروزه نه تنها در آذربایجان، بلکه در خارج از مرزهای این کشور نیز زندگی و آثار این نویسنده برجسته مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد.
بر اساس مصوبه ۳۱ ژانویه ۲۰۰۸ رئیسجمهور آذربایجان در مورد گرامیداشت شخصیتهای برجسته و رویدادهای مهم در برنامه یونسکو برای سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، مراسم بزرگداشتی به مناسبت صدمین سالگرد تولد میرجلال پاشایف، نویسنده، دانشمند و مربی بزرگ برجسته ادبیات آذربایجان قرن بیستم، در مقر یونسکو در پاریس برگزار شد. این رویداد نشاندهنده ارزش و اهمیتی است که به علم، فرهنگ و ادبیات آذربایجان در سطح جهانی داده میشود.
با گذشت زمان، نه تنها میراث علمی میرجلال پاشایف مورد مطالعه قرار میگیرد، بلکه نیکوکاری، معلمی بزرگ و انساندوستی او نیز با تحسین و احترام روبرو میشود و یاد او همچنان در دلها زنده خواهد ماند و عشق و مهربانی او تا ابد باقی خواهد ماند.
منبع:
نظر شما