ایران، سرزمین همزیستی اقوام و ادیان
چکیده:
رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بلغارستان با مشارکت فعال در اجلاس بین المللی ایرانشناسی در بخارست رومانی به عنوان همکار علمی سومین اجلاس بین المللی در بالکان از صوفیه و کازانلاک بلغارستان تا بخارست، به ارائه تصویر همزیثستی تاریخی و تمدنی اقوام و ادیان در ایران پرداخت . رایزن فرهنگی کشورمان در مقاله خود به طور اختصاصی و با هدف روشنگری بین المللی برای محققان و استادان ایران شناس در فضای پر از تبلیغات مسموم علیه فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی به بررسی همزیستی تاریخی میان ایرانیان ارمنی و مسلمان پرداخته و تعاملات فرهنگی، دینی، و هنری میان این دو جامعه را در طول تاریخ ایران بررسی میکند. ارامنه بهعنوان یکی از مهمترین اقلیتهای مذهبی در ایران، همواره نقش بسزایی در توسعه فرهنگی، اقتصادی، و هنری این کشور داشتهاند. از زمان مهاجرت ارامنه به ایران، بهویژه در دوره صفویه، این همزیستی در قالب تعاملات فرهنگی و معماری مشترک، از جمله در کلیساهای ارامنه و مساجد اسلامی، نمود پیدا کرده است. معماری مذهبی مانند کلیسای سنت استپانوس، کلیسای وانک، تادئوس و مساجدی مانند مسجد شیخ لطفالله نمونههایی از این تأثیرات متقابل هستند که نشاندهنده تبادل فرهنگی میان این دو جامعه است. مقاله ضمن بررسی تاریخی تحلیلی زندگی ارامنه در شهرهای مختلف ایران، به شباهتهای معماری مذهبی، روابط اجتماعی و اقتصادی، و نمادهای همزیستی مسالمتآمیز میان ارامنه و مسلمانان در ایران پرداخته و اهمیت این همزیستی را در تاریخ ایران مورد تأکید قرار میدهد.
کلیدواژهها :ایرانیان ارمنی، مسلمانان، همزیستی تاریخی، معماری مذهبی، کلیسای سنت استپانوس، کلیسای وانک، تادئوس مسجد شیخ لطفالله، تعاملات فرهنگی، دوره صفویه، ارامنه ایران.
مقدمه
"ارمنی" نام یک دین یا فرقه نیست؛ بلکه نام زبانی است که ریشه در ارمنستان دارد (داوتیان، ۱۳۸۹: ۲۳). بیشتر ارمنیزبانها مسیحی هستند، اما دیگر مذاهب نیز در میان آنها وجود دارد (خلیلیان، ۱۳۹۰: ۴۵). پیروان مسیحی ارمنی عموماً ارتدوکس هستند (Akopian, ۲۰۱۰: ۱۱۲) .
ارمنستان نخستین کشوری بود که در سال ۳۰۱ میلادی به دعوت گریگوری، مسیحیت را بهعنوان دین رسمی خود پذیرفت (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۷۸). ارامنه از اقوامی هستند که از هزاران سال پیش با ایرانیان بهصورت مسالمتآمیز زندگی کرده و تأثیرات زبانی، فرهنگی، و سنتی بر یکدیگر داشتهاند (هویان، ۱۳۸۸: ۸۹). هیچ قوم و ملتی به اندازه ارامنه به ایرانیان نزدیک نیستند؛ اشتراکات فرهنگی و زبانی این دو قوم بسیار زیاد است (برنز، ۱۳۹۲: ۵۶). بهطور مثال، ۱۴۱۱ واژه مشترک بین زبانهای فارسی و ارمنی وجود دارد، زیرا هر دو زبان از خانواده زبانهای هندواروپایی هستند (Russell, ۱۹۸۷: ۱۰۱). همچنین، اشتراکات دینی بین این دو قوم وجود داشته است؛ هر دو ملت در ابتدا زرتشتی بودند و سپس ارامنه به مسیحیت و ایرانیان به اسلام گرویدند (Kurkjian, ۲۰۰۸: ۱۳۲).
در دوره قبل از نفوذ تمدن ایرانیان، ارامنه همانند بسیاری از اقوام دیگر، عناصر طبیعی مانند خورشید، آب و جنگل را میپرستیدند (هوانسیان، ۱۳۹۱: ۶۶). پس از نفوذ تمدن ایرانی، ارامنه تحت تأثیر آیین زرتشت قرار گرفتند (Garsoian, ۱۹۸۹: ۱۵۸). در این آیین، دو نیروی اهورامزدا و اهریمن وجود داشتند و ارامنه قدیمی به "آرامازد" اعتقاد داشتند که این نام برگرفته از اهورامزدای ایرانی است (همایونفر، ۱۳۸۵: ۷۷). در این دین هیچ پیامبری وجود نداشت و تنها از یک موعود به نام "آرتاوازد"، خدای خدایان، سخن گفته شده است (Payaslian, ۲۰۰۷: ۹۲). دیگر خدایان ارامنه شامل مهر، آناهیت و نانه هستند که فرزندان آرامازد محسوب میشوند (داربینیان، ۱۳۹۰: ۱۰۴). برخی از محققان بر این باورند که "واناتور"، به معنی پذیراییکننده، خدای اصلی ارامنه بوده و آرامازد بهتدریج جایگزین او شده است (Thomson, ۱۹۷۶:۴۷.)
۱. خدایان باستانی ارامنه در ایران
آرامازد بهعنوان خدای نوروز شناخته میشود، زیرا در جشن نوروز حضور دارد و نام او برگرفته از اهورامزدا یا هرمزد ایرانیان است (همایونفر، ۱۳۸۵: ۸۵).
آناهیتا، دختر آرامازد، الهه پاکدامنی و عفت بود که بهمرور زمان به الهه عشق تبدیل شد. پرستشگاه اصلی این الهه در یریزا بود که در حمله آنتونیوس رومی ویران شد و پیکر زرین او بهتکهتکه تقسیم شد. بعدها ارامنه مجسمه دیگری ساختند که تا زمان گریگور نیز وجود داشت (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۳۲).
مهر، پسر آرامازد، خدای خورشید بود و ارامنه برای او قربانی میکردند. قربانی اصلی او اسب بود. (Russell,۱۹۸۷:۱۴۱)
تیر، خدای خوابگزاری و خدای ادبیات و هنر بود و عبادتگاه او در یرالاموین قرار داشت که بعدها توسط واغارشاپات ویران شد. (Garsoian), ۱۹۸۹:۱۸۳
واهاگن، خدای اژدهاکش، با نام بهرام در پهلوی شناخته میشد (Lang, ۱۹۷۰: ۱۴۴).
بارشامین، خدای کهکشانها بود. (Thomson, ۱۹۷۶: ۹۰)
ساندرامت، خدای ماده و ربالنوع زمین بود و بهعنوان نمونهای از عفت و عصمت شناخته میشد. (Kurkjian, ۲۰۰۸:۱۱۷)
۲- مسیحیان ایرانی (ارامنه و آشوریان)
ارمنیان یکی از پایدارترین اقوام هند و اروپایی هستند که در طول سه هزار سال گذشته با چالشهای فراوانی مواجه بودهاند. در بسیاری از دورههای تاریخی، ارمنیان هرگز امنیت و آسایش واقعی را تجربه نکرده و همواره با مهاجمان فرهنگی، دینی، نظامی، سیاسی و اجتماعی در کشمکش بودهاند. حتی با گذر زمان و تغییر شرایط، ارامنه هرگز خواستههای خودمختاری و استقلال را رها نکردهاند، هرچند که این نزاعها گاهی به شکستهای سنگین و حتی قتلعامهای فاجعهآمیز منجر شده است (هویان، ۱۳۸۸: ۱۱۵).
موقعیت جغرافیایی ارمنستان که در مرز بین امپراتوریهای بزرگ ایران، روم، عثمانی و دیگر ملل همجوار مانند عربها و روسها قرار داشت، زمینه را برای نفوذ و تاثیرگذاری فرهنگها و اعتقادات متنوع فراهم کرد (Payaslian, ۲۰۰۷: ۴۹). ارمنیان همچنان بر این افتخار دارند که نخستین قومی بودند که در سال ۳۰۱ میلادی مسیحیت را به عنوان دین رسمی خود پذیرفتند. این اقدام به همت گریگور روشنگر (لوساوُریچ)، رهبر دینی ارمنیان، انجام شد (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۷۸).
کلیسای ارمنیان تنها یک نهاد مذهبی نیست، بلکه رهبر این کلیسا علاوه بر انجام وظایف دینی، مسئول کلیه امور اجتماعی ارمنیان جهان است (Thomson, ۱۹۷۶: ۶۵). از مجموع هفت میلیون ارمنی در سراسر جهان، حدود صد هزار نفر در ایران زندگی میکنند (هویان، ۱۳۸۸: ۱۴۲). بر اساس روایات ارمنی، بارتوقیمئوس (برتولومه) و تادئوس، از حواریون حضرت مسیح، نخستین مبلغان مسیحیت در ارمنستان بودند و به همین دلیل کلیسای ارمنستان به عنوان کلیسای رسولی یا مرسلی شناخته میشود (Lang, ۱۹۷۰: ۹۹).
طبق روایات، تادئوس به دعوت پادشاه آبکار برای معالجه او به ارمنستان دعوت شد و پس از درمان شاه، او و درباریانش به دین مسیح گرویدند. نخستین کلیسای مسیحی ارمنستان در سال ۳۳ میلادی در اِدِسا یا اورفا (بینالنهرین) بنا نهاده شد (Garsoian, ۱۹۸۹: ۱۵۰). پس از این موفقیت، تادئوس به شمال ارمنستان رفت و پس از مرگ آبکار، ارمنستان به دو پادشاهی مستقل تقسیم شد. آنانون، فرزند آبکار، و سانادروک، خواهرزاده او، حکومت را به عهده گرفتند و به شدت با مسیحیان دشمنی ورزیدند. در نهایت، به دستور سانادروک، تادئوس دستگیر، شکنجه و کشته شد. سانادروک همچنین دستور داد دختر خود، ساندوخت، که به دین مسیح گرویده بود، نیز کشته شود (خورناتسی، جلد ۱، ص ۶۶).
ارتباطات فرهنگی ارمنیان با یونانیان در غرب و سوریان در جنوب، و همچنین توسعه تبلیغی مسیحیت در قیصریه و اِدِسا، موجب شد تا ارمنیان با دین مسیح آشنا شوند (Russell, ۱۹۸۷: ۱۹۵). در آن زمان ارمنستان تحتالحمایه امپراتوری روم اداره میشد و در دوره پادشاهی تیرداد سوم (۳۳۰-۲۹۸ میلادی)، مسیحیت به عنوان دین رسمی ارمنستان پذیرفته شد. در ابتدا تیرداد سوم با مسیحیان رفتاری خصمانه داشت، اما بعداً این رویه تغییر کرد (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۳۳).
این کلیساها، که در مرزهای امپراتوری قرار داشتند، با پذیرفتن راهحلهای مسیحشناسی، استقلال خود را حفظ کردند. هر یک از این کلیساها آداب و رسوم دینی مستقل خود را داشتند و کتابهای عبادی آنان به زبانهای بومی خاص خودشان نوشته شده بود (Thomson, ۱۹۷۶: ۹۵).
آشوریها نیز از نخستین اقوامی بودند که در قرن اول تا سوم میلادی به مسیحیت گرویدند (Kurkjian, ۲۰۰۸: ۷۰). گروهی از مسیحیان فارسیزبان نیز در ایران وجود دارند که از دوران قاجار و همزمان با ترجمه کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، به مسیحیت پیوستند و این جوامع شروع به رشد کردند. این گروهها بیشتر پروتستان هستند و در شهرهای مختلف ایران کلیساهایی بنا کردهاند (Garsoian, ۱۹۸۹: ۱۹۰).
زبان ارمنی که در ایران استفاده میشود، وضعیت ویژهای دارد. لهجه ارامنه ایران مشابه لهجه ارمنی شرقی است که به لهجه جمهوری ارمنستان شباهت دارد. با اینحال، ارامنه ایران از روش املانویسی سنتی ارمنی به نام "ماشتوسین" استفاده میکنند، درحالیکه در ارمنستان روش اصلاحشده "آبقین"، که در زمان شوروی رایج بود، به کار میرود (Russell, ۱۹۸۷: ۲۱۰). یکی از ویژگیهای جالب توجه در مورد ارامنه ایران این است که باوجود حفظ هویت فرهنگی و زبان ملی خود، حس وطنپرستی ایرانی نیز دارند (هویان، ۱۳۸۸: ۱۵۷).
۳- باورهای عمومی کلیسای ارمنی
کلیسای ارمنی، که به عنوان کلیسای مرسلی یا حواری نیز شناخته میشود، نام خود را از دو تن از دوازده حواریون حضرت عیسی مسیح، بارتوقیمئوس (بارتلمی) قدیس و تادئوس قدیس، گرفته است. این کلیسا نقشی مرکزی در انتقال مسیحیت به ارمنستان ایفا کرده است. گرچه نام گریگور روشنگر (لوساوُریچ) همیشه با این کلیسا همراه بوده است، اما ارمنیان باور دارند که ریشههای کلیسای خود را به دوران عیسی مسیح (ع) و حواریون او بازمیگرداند. تادئوس و بارتوقیمئوس، بهعنوان نخستین مبشران مسیحیت در ارمنستان شناخته میشوند (لازاریان، ۱۳۸۸: ۵۳-۵۴).
ارامنه بر این باورند که بنیانگذاران اصلی کلیسای ارمنی، دو حواری مسیح بودند و نقش گریگور لوساوُریچ مقدس در رسمی کردن مسیحیت در ارمنستان و تثبیت آن در میان ارمنیان برجسته است (لازاریان، ۱۳۸۸: ۵۴). او با نابود کردن آثار ادیان پیش از مسیحیت در ارمنستان و ویران کردن معابد قدیمی، نخستین کلیساهای ارمنی را بر خرابههای آنها بنا کرد (پاسدرماجیان، ۱۳۴۵: ۱۲۰).
کلیسای ارمنی با توجه به اصول اعتقادی و تشکیلاتی خود، عنوان کلیسای ملی، مرسلی و مردمی ارمنی را دارد، اگرچه بهطور اختصار به آن کلیسای ارمنی گفته میشود (لازاریان، ۱۳۸۸: ۵۲). یکی از ویژگیهای مهم این کلیسا این است که هیچ فرد غیر ارمنی که از پدر و مادر ارمنی متولد نشده و در این کلیسا غسل تعمید نگرفته باشد، نمیتواند از شعائر دینی آن نظیر ازدواج، مراسم عشای ربانی، غسل کفن و سایر مناسک بهرهمند شود. به عبارت دیگر، هیچکس از دین دیگری نمیتواند به مسیحیت کلیسای ارمنی بپیوندد و این کلیسا تبلیغات خارج از حوزۀ قومی ارمنی ندارد (لازاریان، ۱۳۸۸: ۵۳).
کلیسای ارتدوکس و کلیسای ارمنی، که بخشی از مسیحیت شرقی هستند، بر پایه الهیات و آموزههای مسیحیت اولیه استوارند و از منازعات اخیر در مسیحیت غربی مصون ماندهاند (مولند، ۱۳۸۹: ۳۱). طی پنج قرن گذشته، کلیساهای ارتدوکس به مباحث الهیاتی مشابه کلیساهای کاتولیک یا پروتستان نپرداختهاند؛ مسائلی همچون وحی و عقل، ایمان و اعمال، متون مقدس و سنت، و علم و دین که در مسیحیت غربی بهویژه مورد بحث قرار گرفتهاند، در کلیساهای ارتدوکس مطرح نشدهاند (گراث، ۱۳۸۷: ۱۲۲).
اعتقاد به مرجعیت سنت در کنار کتاب مقدس، کاتولیکها و ارتدوکسها را از بسیاری از گروههای مسیحی متمایز میکند. سنت به معنای تفسیر خاصی از کتاب مقدس است که کاربرد آن در کلیسا را تعیین میکند. این تفسیر شامل احکام شوراهای جهانی، نوشتههای پدران کلیسا، و کتابهای دعای آیین عبادی میشود (وبر، ۱۳۸۹: ۱۰۱). سنت، به باور متکلمان، تجربۀ زنده و روح نکتهسنج مسیحیان است که در هر نسل بازآفرینی میشود و حقیقت کتاب مقدس را برای جامعهای از نو زنده میکند (وبر، ۱۳۸۹: ۱۰۱).
- خدا
در مسیحیت شرقی، اعتقاد بر این است که خدای یگانه شامل تثلیث مقدس است، که به نام پدر، پسر، و روحالقدس شناخته میشود. خداوند یکتایی است که همهچیز را آفریده و ورای همه امور جهان است. ارتدوکسها میپذیرند که خدا نهایتاً فراتر از توان فهم انسان قرار دارد و آموزههای اولیه کلیسا درباره تثلیث، یعنی "یک ذات با سه اقنوم"، را تأیید میکنند. این اقنومها با هم ازلی و ابدی هستند و در حالی که هر یک کاملاً خدا هستند و شخصیت مجزایی دارند، اما همچنان یک خدا را تشکیل میدهند، نه سه خدا (Ware, ۱۹۹۷: ۲۷).
در دیدگاه ارمنیان، خداوند زندگی کامل و عشق کامل است. ایمان بر این پایه استوار است که زندگی از خدای پدر، که آفریدگار است، از خدای پسر، که منجی است، و از خدای روح، که تطهیرکننده و پذیرفتهکننده انسان به فرزندخواندگی است، دریافت میشود (درمیکلیان، ۱۳۷۷: ۶۹). پدر که جهان را با کلام خود آفرید، خدای کامل است. پسر، که کلام خداوند است و در میان انسانها به شکل انسان ساکن شد، خدای کامل است (John ۱:۱۴). روحالقدس، که ما را در شناخت خداوند یاری میکند و نور او را به ما میرساند، نیز خدای کامل است (Matthew ۱۹:۲۸). هر یک از این اقنومها عشقی کامل در وجود خود دارند و در عین حال یک خدا را شکل میدهند (Dermiklian, ۱۹۹۷: ۶۹).
- عیسی مسیح
در میان کلیساهای غیر کالسدونی، از جمله کلیسای ارمنی، عموماً اعتقاد بر این است که مسیح یک ذات دارد و نه دو ذات. اسقف اعظم سبوه سرکیسیان درباره مباحث مسیحشناسی توضیح میدهد که "مفهوم یکذاتانگاری و دوذاتانگاری اشتباهی است که برخی کلیساهای غربی و یونانی به کلیساهای ارمنی، قبطی و سریانی نسبت دادهاند. ما مونوفیزیت نیستیم، یعنی به یک طبیعت و جوهر واحد برای مسیح قائل نیستیم. باور ما این است که خداوند در حضرت مسیح تجسد یافت و مسیح همزمان هم خدا و هم انسان بود" (درمیکلیان، ۱۳۷۷: ۱۵۹).
ارتدوکسها نیز اعتقاد دارند که مسیح بهطور کامل الهی و بشری است، اما او دو شخصیت نیست، بلکه یک شخصیت دارد. در تجسد خدا، اقنوم دوم تثلیث نهتنها جسم بشری، بلکه روح بشری را نیز اختیار کرد. «او همانند ما وسوسه میشود، احساسات بشری دارد و به همهچیز تمایل نشان میدهد، اما هرگز مرتکب گناه نمیشود» (Hebrews ۴:۱۵). خداوند از طریق زندگی مسیح بر ما آشکار میشود، اما همواره جنبههایی از خداوند هستند که برای ما بهطور کامل آشکار نخواهد شد.
- روحالقدس
روحالقدس یکی از ارکان اصلی تثلیث در مسیحیت است و نقش حلقۀ واسط بین پدر و پسر و عامل انتقال فیوضات الهی به مردم را ایفا میکند. در مسیحیت اولیه، قیام مسیح اثباتکننده حقانیت انجیل بود و نزول روحالقدس در عید پنجاهه به پیروان اولیه اطمینان داد که همان نیرویی که در عیسی مسیح مستور بود، در آنها نیز ظهور یافته است (Barnes, ۲۰۰۳: ۶۱۰).
مسیحیان روحالقدس را نه صرفاً یک ویژگی یا نیروی غیرشخصی، بلکه یک عضو کاملاً متشخص و برابر با پدر و پسر در تثلیث میدانند. هر مسیحی وظیفه دارد حامل روحالقدس باشد. در آیینهای عبادی مسیحیان شرقی، دعا برای نزول روحالقدس بر هدایای مقدس از مهمترین لحظات است. از طریق قدرت روحالقدس، نان و شراب به جسم و خون مسیح تبدیل میشود (Ware, ۱۹۹۷: ۱۰۳).
در باور کاتولیکها و پروتستانها، روحالقدس هم از پدر و هم از پسر صادر میشود، اما ارتدوکسها بر این باورند که روحالقدس تنها از پدر ناشی میشود و اصرار دارند که پدر بهعنوان منشأ واحد همهچیز حفظ شود (زیبایینژاد، ۱۳۸۷: ۲۴۴).
- نجات
نجات یکی از مهمترین آموزهها در ادیان است و این پرسش همواره مطرح بوده که بشر چگونه نجات مییابد. آموزۀ فدا در مسیحیت پاسخ به چگونگی نجات بشر است. فدا به معنای رهایی از گناه، خطا، و بندگی است. مسیح علیهالسلام با دادن جان خود، گناهکاران را از بند گناه رهایی بخشید، تا کسانی که به او ایمان دارند، نجات یابند (Hawkes, ۱۹۹۶: ۶۴۵-۶۴۶).
ارمنیان معتقدند که مسیح با قربانی کردن خود، گناهان بشر را پاک کرد و با رستاخیز خود به مؤمنان زندگی جدید بخشید. اما اگر افراد نتوانند آماده پذیرش این فیوضات باشند، از آنها بهرهمند نخواهند شد. برای رسیدن به نجات، انسان باید با ایمان فعال و از ته دل مسیح را بپذیرد و او را دوست بدارد (John ۱۴:۲۱).
در مسیحیت شرقی، نجات بهطور عمده بهعنوان «خداگونگی» یا «خداشدگی» (تئوسیس) تعریف میشود: «خدا انسان شد تا ما بتوانیم خدا شویم» (Athanasius of Alexandria, Ware, ۱۹۹۷: ۲۸). نجات نتیجه همکاری میان فیض الهی و اختیار انسان است. بدون فیض الهی، نجات غیرممکن است، اما آیین ارتدوکس بر اهمیت اساسی ارادۀ بشری تأکید میکند (Weber, ۲۰۰۴: ۱۰۴).
فرآیند خداگونگی از لحظۀ آفرینش آغاز میشود و تا زندگی پس از مرگ ادامه مییابد. این فرآیند شامل تطهیر و نزدیکی به خداوند است که انسان را به سوی کمال الهی هدایت میکند (Gallagher, ۲۰۱۲: ۲۴۵).
- امور اخروی
مرگ در آیین مسیحیت، بر اساس سنتهای ادیان الهی پیشین، مبتنی بر مفهوم جهان برزخ، رستاخیز، داوری الهی، بهشت و دوزخ است. تفاوت اصلی مسیحیت با سایر ادیان الهی، بهویژه در کلیسای ارمنی، تأکید محوری بر شخصیت عیسی مسیح (ع)، رنج و به صلیب کشیدن او، رستاخیز، عشای ربانی، و مناسک و شعائر مربوط به اوست (شاهمندی شهیدانی، ۷۴؛ Ware, ۱۹۹۷: ۱۱۰).
ارتدوکسها به آخرت و رستاخیز باور دارند و معتقدند که جهان پس از مرگ تنها یک رویداد آینده نیست، بلکه واقعیتی کنونی است که از طریق اعمال و عبادات یادآوری میشود. آنان به بازگشت مسیح در پایان جهان و زنده شدن مردگان اعتقاد دارند. این باور شامل جدایی موقت روح از بدن در هنگام مرگ است که در روز قیامت دوباره به هم خواهند پیوست (Weber, ۲۰۰۴: ۱۱۴).
ارمنیان باور دارند که انسان به شکل و صورت خداوند آفریده شده و ذات او شبیه روح الهی است. آنان معتقدند که رستاخیز خداوند نمادی از کمال اخروی انسان است. همانطور که آفرینش حقیقی است، رستاخیز نیز حقیقی است. عشق خداوند به انسان، ارتباطی عاشقانه است که نشان میدهد انسان نزد خداوند همیشه زنده است، همانگونه که مسیح به صَدّوقیان گفت: «خداوند، خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است، زیرا نزد او همه زندهاند (Luke ۲۰:۳۸)
در باور ارمنیان، نجات پیروزی حقیقت و عدالت است؛ اما این پیروزی هرگز در این دنیا کامل نمیشود. اگر رستاخیز مردگان نباشد، تمامی این اعتقادات بیمعنی خواهند بود و شهدا و گواهان حقیقت به فریب دچار خواهند شد (درمیکلیان، ۱۵۹).
ارتدوکسها به برزخ اعتقادی ندارند و این باور بیشتر در کلیسای کاتولیک رایج است. پروتستانها نیز برزخ را قبول ندارند، چرا که این اعتقاد در کتاب اپوکریفا آمده و پروتستانها آن را به رسمیت نمیشناسند
(Linn, ۱۹۸۵: ۷۳).
- جشنها و مناسبتهای مذهبی و اشتراکات محتوایی ارامنه، مسلمانان و زرتشتیان
عید پاک ارامنه ایران، مانند دیگر جوامع ارمنی در سراسر جهان، جشنها و مناسبتهای مذهبی متعددی دارند. یکی از مهمترین این جشنها، عید پاک است که همراه با مراسم مذهبی خاصی برگزار میشود. در این مراسم، ارامنه به کلیسا میروند و با انجام عبادات به یاد قیام مسیح از مردگان میپردازند. در این روز، ارامنه توبه میکنند، دعا و روزهداری انجام میدهند و مراسم عشای ربانی را که نماد جسم و خون مسیح است، برگزار میکنند. عید پاک نماد امید به رستاخیز و نجات ابدی است .
هوسپیان، ۲۰۱۰: ۴۵؛ Ware, ۱۹۹۷: ۱۲۸؛ Hovannisian, ۲۰۰۴: ۲۳۰
آیین تعمید تعمید یکی از آیینهای مهم مذهبی در جامعه ارامنه است که معمولاً در کلیسا انجام میشود. این مراسم نماد ورود فرد به جامعه مسیحیت است و در آن فرد با آب مقدس تعمید میشود و نامی مسیحی دریافت میکند. تعمید بهعنوان نشانهای از تطهیر و پاکی از گناهان و آغاز زندگی نوین در مسیحیت محسوب میشود. این آیین یکی از اصول اساسی مسیحیت است و در کلیساهای ارمنی با اهمیتی خاص برگزار میشود زرینکوب، ۱۳۸۰: ۱۳۲؛ Ware, ۱۹۹۷: ۷۸
روزهداری و عبادات یکی از اشتراکات مهم بین ارامنه و مسلمانان، مفهوم روزهداری است. مسلمانان در ماه رمضان و ارامنه در دوران لنت، که چهل روز قبل از عید پاک است، روزه میگیرند. هر دو روزه بهمنظور پاکسازی روح و تقرب به خداوند است. در مسیحیت ارمنی، روزهداری نشانه توبه و بازگشت به خدا است. این دوران فرصتی است برای تمرکز بر دعا، اعمال نیک و دوری از لذتهای دنیوی (هوسپیان، ۲۰۱۰: ۵۵؛ Gallagher, ۲۰۱۲: ۱۴۵؛ Ware, ۱۹۹۷: ۹۷.
اشتراکات با زرتشتیان مسیحیت ارمنی همچنین اشتراکات بسیاری با آیین زرتشتی دارد. یکی از اشتراکات آنها، توجه به پاکی و تطهیر روح از گناهان و عبادات برای تقرب به خداوند است.
روزهداری و عبادات یکی از اشتراکات برجسته میان ارامنه و مسلمانان، روزهداری است. مسلمانان در ماه رمضان روزه میگیرند و ارامنه نیز در دوران لنت، که چهل روز پیش از عید پاک است، به روزهداری میپردازند. هر دو آیین روزهداری را بهمنظور پاکسازی روحی و نزدیکی بیشتر به خداوند انجام میدهند. در مسیحیت ارمنی، روزهداری بهعنوان نمادی از توبه و بازگشت به خدا تلقی میشود. این دوران فرصتی است برای تمرکز بیشتر بر دعا، نیکوکاری و دوری از لذتهای دنیوی. Gallagher, ۲۰۱۲: ۱۴۵؛ Ware, ۱۹۹۷: ۹۷).
اعیاد مذهبی هر دو جامعه ارامنه و مسلمانان دارای اعیاد مذهبی مهمی هستند که با مراسم خاص و آیینی همراه است. بهعنوان نمونه، عید فطر در اسلام و عید پاک در مسیحیت ارمنی، هر دو نماد پایان دورهای از روزهداری و آغاز جشنی معنوی هستند. این اعیاد نماد پیروزی روح بر جسم و فرصتی برای شادی معنوی در پرتو ایمان به خداوند هستند. علاوه بر جنبههای مذهبی، این جشنها بهعنوان زمانی برای تجدید پیوندهای اجتماعی و خانوادگی نیز در هر دو فرهنگ اهمیت دارند .
ماتئوس، ۱۳۷۸: ۶۵؛ Hawkes, ۱۹۹۶: ۶۷؛ Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۸۰).
اهمیت نماز نماز و دعا در هر دو دین جایگاه ویژهای دارد. ارامنه در کلیسا و مسلمانان در مسجد، عبادات خود را انجام میدهند. نماز برای ارامنه نهتنها وسیلهای برای طلب مغفرت و شکرگزاری است، بلکه راهی برای تقویت ارتباط شخصی با خداوند و تجربه حضور او در زندگی روزمره بهشمار میرود. این عبادات بهصورت جمعی در کلیساها و بهطور شخصی در خانه انجام میشود و بخشی جداییناپذیر از زندگی دینی ارامنه است . زرینکوب، ۱۳۸۰: ۱۴۵؛ Ware, ۱۹۹۷: ۱۱۰).
نوروز نوروز یکی از مهمترین جشنهای زرتشتیان است که بهعنوان آغاز سال نو و بهار جشن گرفته میشود. ارامنه نیز این جشن را با آیینهای خاص خود گرامی میدارند و به بازدید از دوستان و خانواده پرداخته و سال نو را تبریک میگویند. نوروز نماد تجدید طبیعت و شروعی نو است و در بین ارامنه فرصتی برای تجدید روابط خانوادگی و اجتماعی و آغاز دوباره زندگی محسوب میشود. ارامنه این جشن را فرصتی برای بازسازی روابط با خداوند و انسانها میدانند .
هاروتونیان، ۲۰۰۵: ۷۵؛ Ware, ۱۹۹۷: ۱۴۳؛ Hovannisian, ۲۰۰۴: ۲۱۰).
مراسم ازدواج
در هر سه دین (اسلام، مسیحیت ارمنی، و زرتشتی)، مراسم ازدواج با تشریفات ویژهای همراه است. ازدواج در این ادیان بهعنوان یک پیوند مقدس و معنوی تلقی میشود و مراسم آن معمولاً شامل دعاها و آیینهای مذهبی است که توسط روحانیون انجام میشود. این مراسم نمادی از پیوندی نهتنها میان دو فرد بلکه میان خانوادههای آنها و همچنین میان آنها و خداوند است. در کلیساهای ارمنی، مراسم ازدواج با قرائت دعاهای مخصوص و تبادل حلقهها انجام میشود و ازدواج بهعنوان یک اتحاد مقدس تلقی میشود که باید در برابر خداوند و کلیسا برگزار گردد .
ماتئوس، ۱۳۷۸: ۷۵؛ Gallagher, ۲۰۱۲: ۱۸۰؛ Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۷۵).
اهمیت آتش
آتش در هر دو دین ارمنی و زرتشتی بهعنوان نماد پاکی و تقدس مورد استفاده قرار میگیرد. زرتشتیان در آتشکدهها به عبادت میپردازند و ارامنه نیز در برخی از مراسم مذهبی خود از آتش بهعنوان نماد مقدس بهره میبرند. آتش در مسیحیت ارمنی بهعنوان نماد روشنایی الهی و پاکی در مراسمهایی مانند عید پاک که نماد رستاخیز و زندگی دوباره است، استفاده میشود. این نماد در هر دو دین، نشانهای از حضور خداوند و قدرت تطهیرکننده او محسوب میشود (زرینکوب، ۱۳۸۰: ۱۵۵؛ Ware, ۱۹۹۷: ۸۵؛ Hovannisian, ۲۰۰۴: ۹۵).
استقرار ارمنیها در ایران معاصر
حضور ارامنه در تهران
در سال ۱۷۵۰ میلادی، گروهی از ارمنیها در محدوده دروازه شاه عبدالعظیم تهران سکونت یافتند. بهمرور زمان و با مهاجرتهای ارمنیها از شهرهای دیگر ایران نظیر تبریز، جلفای اصفهان، سلماس و همچنین از قفقاز و ارمنستان ترکیه، جمعیت ارامنه تهران بهطور چشمگیری افزایش یافت. در سال ۱۷۶۸، نخستین کلیسای ارامنه تهران به نام کلیسای تادئوس بارتوقیمئوس مقدس در محله مولوی، بازار حضرتی، ساخته شد. ارمنیهای ساکن این منطقه بیشتر به صنعتگری مشغول بودند (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۴۰).
در اوایل دوره قاجار، ارامنه در سه ناحیه اصلی در تهران ساکن بودند: دروازه شاه عبدالعظیم، محله دروازه قزوین، و محله توس. آقامحمدخان قاجار نیز تعدادی از ارامنه قرهباغ را به تهران منتقل کرد و به آنها اجازه ساخت کلیسای سورپ گئورگ در محله دروازه قزوین را داد. این کلیسا در سالهای ۱۷۹۰-۱۷۹۵ میلادی ساخته شد (هوسپیان، ۲۶۷؛ Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۴۵).
حضور ارامنه در مشهد و خراسان
حضور ارامنه در مشهد به زمان نادرشاه افشار بازمیگردد. نادرشاه گروهی از ارامنه جلفای اصفهان را به خراسان منتقل کرد. برخی از این مهاجران در کارهای تجاری مانند زرگری و جواهرسازی مشغول شدند. جوناس هنوی، بازرگان انگلیسی، در سفرنامه خود از حضور ارامنه در مشهد یاد کرده و اشاره میکند که نادرشاه برای آنها کلیسا و آرامگاه ساخت. هرچند اطلاعات دقیقی از این بناها در دسترس نیست (Hanway, ۱۷۵۳: ۷۵).
در قرن نوزدهم میلادی، حضور ارامنه در خراسان، بهویژه مشهد، بیشتر شد. آنها از آزادی نسبی برخوردار بودند و بدون تبعیض به زندگی و کسبوکار خود ادامه میدادند. ارامنه خراسان بهویژه در صنعت و تجارت فعال بودند و در شهرهایی نظیر قوچان، نیشابور، سبزوار، بجنورد و درگز ساکن شدند. فعالیتهای تجاری ارامنه شامل صنایعی مانند تصفیه پنبه، تولید الکل صنعتی و نخریسی بود (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۶۰).
حضور ارامنه در قزوین
اطلاعات دقیقی از زمان ورود ارامنه به شهر قزوین در دسترس نیست. اما براساس پژوهشهای تاریخی، اولین موج مهاجرت ارامنه به قزوین در سال ۱۶۰۵ میلادی ثبت شده است (کاربر، ۵۱۲). برادران شرلی در سفرنامه خود اشاره میکنند که در ۲۳ ژوئیه ۱۶۳۸، سفیر انگلیسی «سر در مرکتن» در قزوین فوت کرد و در گورستان ارامنه این شهر به خاک سپرده شد. ارامنه به همراه کشیش خود در این مراسم کمک کردند (سفرنامه برادران شرلی، ۱۹۱).
جهانگرد فرانسوی، ژان شاردن، در سفر خود در سال ۱۶۷۴ میلادی از قزوین بازدید کرد و تعداد ارامنه شهر را حدود ۴۰ خانواده تخمین زد. همچنین، کرنی لوبروئن، جهانگرد دیگری که در سال ۱۷۰۷ میلادی به قزوین سفر کرد، به وجود ارامنه در این شهر اشاره کرده است (لوبروئن، ۱۱۵۱؛ Gallagher, ۲۰۱۲: ۱۵۰).
بر این اساس، ارامنه از سال ۱۶۰۵ تا ۱۷۰۷ میلادی در قزوین ساکن بوده و با ساخت اماکن مذهبی مانند کلیسا و گورستان ویژه، به آرامی در این شهر زندگی کردهاند. همچنین، گفته میشود کلیسای ارمنی قزوین به نام «کلیسای هریپسیمه مقدس» در سال ۱۶۷۶ میلادی بنا شده است (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۶۵).
حضور ارامنه در شهرکرد
شهرهای شهرکرد و بروجن در استان چهارمحال و بختیاری از دیرباز محل سکونت گروههایی از ارامنه بودهاند. طبق آمار خلیفهگری اصفهان، در سال ۱۸۸۰ میلادی جمعیت ارامنه در چهارمحال حدود ۲۸۹۵ نفر بود و این تعداد تا سال ۱۹۶۳ میلادی به ۴۳۰۰ نفر رسید (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۷۲).
ارامنه شهرکرد در سال ۱۹۳۰ میلادی انجمنی به نام «آرور» تأسیس کردند که هدف آن ترویج فرهنگ ارامنه در منطقه چهارمحال بود. با این وجود، در دهههای اخیر بسیاری از ارامنه این منطقه به اصفهان مهاجرت کردهاند.
حضور ارامنه در مسجد سلیمان
کلیسای ارامنه در مسجد سلیمان در محله نمره چهل واقع شده است. این کلیسا در ابتدا بهعنوان باشگاه هندیها در زمان حضور آنان در این منطقه ساخته شده بود. با تغییر کاربری، این باشگاه به کلیسا تبدیل شد. معماری این کلیسا با دیگر کلیساها تفاوت دارد، زیرا در ابتدا برای مقاصد مذهبی طراحی نشده بود. پس از حضور نماینده اسقف ارامنه و دعای تبرک، این ساختمان به مکانی مقدس تبدیل شد و به عنوان کلیسا مورد استفاده قرار گرفت (Weber, ۲۰۰۴: ۹۸).
حضور ارامنه در آبادان
جامعه ارامنه آبادان در سال ۱۹۰۹ میلادی تشکیل شد. در این زمان، تعدادی از ارامنه از چهارمحال، جلفای اصفهان، تهران و تبریز به شرکتهای نفتی ایران-انگلیس پیوستند. در جریان جنگ جهانی اول، تعدادی از ارامنه ارمنستان غربی نیز به آبادان مهاجرت کردند. ارامنه در توسعه صنعت نفت نقش مهمی ایفا کردند و جامعهای پررونق از لحاظ اقتصادی و فرهنگی در این شهر به وجود آوردند (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۸۸).
حضور ارامنه در بوشهر
از اوایل قرن هجدهم میلادی، گروهی از ارامنه در بندر بوشهر ساکن شدند و به تجارت پرداختند. در ماه مه ۱۷۱۱ میلادی، هانری مارتین، کشیش و مترجم انجیل به زبان فارسی، در بندر بوشهر از کشتی پیاده شد و با ارامنه مقیم این شهر دیدار کرد. کلیسای ارامنه بوشهر در سال ۱۷۷۳ میلادی بازسازی شد و در سال ۱۸۱۹ میلادی کلیسای جدیدی جایگزین کلیسای قدیمی شد که شباهت بسیاری به کلیسای شیراز داشت. مدرسه ارامنه بوشهر نیز در سال ۱۹۰۷ میلادی تأسیس شد و در آن زبانهای فارسی، انگلیسی و ارمنی تدریس میشد (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۲۰۰).
حضور ارامنه در ارسباران (قره داغ)
قرهداغ، که در نقشه ارمنستان به نام "آرداوانیان" به معنای "سرزمین قدرتمند" شناخته میشود، یکی از مناطق ارمنینشین آذربایجان بود. این منطقه طی قرنها جمعیتی ارمنی داشت که در سده بیستم به شهرهایی مانند ارمنستان، تبریز، تهران، و دیگر مناطق مهاجرت کردند. در اوایل سده بیستم، بیش از بیست روستای این منطقه ارمنینشین بودند و جمعیت ارامنه به فعالیتهای مختلفی مانند دامداری و کشاورزی مشغول بودند (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۳۵).
حضور ارامنه در همدان
در سال ۱۶۷۶ میلادی، گروهی از ارامنه که به دستور شاه عباس به اصفهان منتقل شده بودند، به همراه تجار و مهاجران ارمنی از روسیه، به درخواست والی همدان به این شهر مهاجرت کردند. آنها در محلهای به نام سرقلعه ساکن شدند و کلیسای استپانوس مقدس را در این محله بنا کردند. همچنین گروهی از ارامنه در بخش شرقی همدان، در روستای شورین ساکن شدند؛ اما این روستا در سال ۱۹۴۰ میلادی از ارامنه خالی شد (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۴۸؛ Bournoutian, ۱۹۹۲: ۱۲۳).
حضور ارامنه در اراک
اولین نشانههای حضور ارامنه در اراک به سالهای ۱۹۰۲-۱۹۰۳ میلادی بازمیگردد، زمانی که تعدادی از ارامنه جلفای اصفهان بهعنوان منشی و حسابدار در کنسولگری انگلستان مشغول به کار شدند. بهتدریج، جامعه ارامنه در اراک شکل گرفت و آنان به تجارت و صنعت پرداختند (Bournoutian, ۱۹۹۲: ۱۲۸).
حضور ارامنه در خراقان
بخش ارمنینشین خراقان (به گویش ارمنی "قاراقان") در شمال غربی استان مرکزی و بخشی از شهرستان ساوه قرار دارد. ارامنه این منطقه بین سالهای ۱۷۴۰-۱۷۵۰ میلادی، پس از مهاجرت از بربرود، فریدن و همدان، در این منطقه ساکن شدند. در سال ۱۸۵۶ میلادی، چهار روستای ارمنینشین در این منطقه وجود داشت که بعدها تعداد آنها به هشت روستا افزایش یافت. شغل اصلی ارامنه این منطقه دامداری و کشاورزی بود. در روستای چاناقچی، کلیسای سرکیس مقدس در سال ۱۷۳۵ میلادی ساخته شد و در سال ۱۷۷۰ میلادی توسط استاد سرکیس دهباشیان بازسازی شد. یکی از ویژگیهای جالب این روستا همزیستی مسالمتآمیز کلیسا و مسجد است که در فاصله کمتر از صد متر از هم قرار دارند، نشاندهنده فرهنگ همزیستی مردمان منطقه با وجود تفاوتهای دینی (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۵۰).
مهمترین کلیساهای ارامنه ایران
ایران با وجود اینکه اکثریت جمعیت آن مسلمان هستند، از تنوع مذهبی بالایی برخوردار است و عبادتگاههای مختلفی از ادیان مسیحی، یهودی، زرتشتی و دیگر ادیان را در سراسر کشور میتوان یافت. کلیساهای ایران با معماریهای زیبا و قدمتی که به اوایل مسیحیت بازمیگردد، بهخصوص کلیساهای ارامنه، در جهان شناخته شدهاند. در این بخش، به معرفی مهمترین کلیساهای ارامنه در ایران و بررسی مجموعه کلیساهای تاریخی پرداخته میشود.
مجموعه کلیساهای ارمنی ایران مجموعه کلیساهای ارمنی قره کلیسا، کلیسای استفانوس مقدس و کلیسای زور زور از مهمترین آثار رهبانی ارامنه ایران هستند که در استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی قرار دارند. این کلیساها در بین قرون هفتم تا چهاردهم میلادی بنا شدهاند و چندین بار مرمت و بازسازی شدهاند. مجموعه کلیساهای ارامنه ایران در ۸ ژوئیه ۲۰۰۸ بهعنوان میراث فرهنگی در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدند.
معرفی کلیساهای مهم ارامنه در ایران
تهران
- کلیسای سرکیس مقدس (تهران)
کلیسای سرکیس مقدس بزرگترین کلیسای تهران است و در منطقه کریمخان واقع شده است. این کلیسا در دوران پهلوی دوم با کمک مالی مارکار سرکیسیان و طراحی اوژن آفتاندلیانس ساخته شد و مرکز خلیفهگری ارامنه تهران و شمال ایران است. معماری این کلیسا ترکیبی از سبک قرون وسطایی و عصر جدید ارمنستان است و به شکل صلیب طراحی شده است. شیشههای رنگی و نقاشیهای دیواری از ویژگیهای خاص این بنا است که آن را به یکی از مهمترین بناهای مذهبی ارامنه در ایران تبدیل کرده است (Ware, ۱۹۹۷: ۸۵).
- کلیسای گئورگ مقدس (تهران)
کلیسای گئورگ مقدس یکی دیگر از کلیساهای مهم تهران است که هم از لحاظ معماری و هم تاریخی اهمیت دارد. این کلیسا محل برگزاری مراسمهای مذهبی ارامنه و یکی از مراکز اصلی عبادی مسیحیان ارمنی در تهران محسوب میشود (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۴۸).
- کلیسای مریم مقدس (زرگنده، تهران)
کلیسای مریم مقدس (سنت ماری) یکی از قدیمیترین کلیساهای تهران است که در منطقه زرگنده واقع شده است. این کلیسا تا پیش از ساخت کلیسای سرکیس مقدس، مرکز اصلی عبادات ارامنه در تهران بود. اگرچه تعداد مراسمات در آن کاهش یافته، اما همچنان از مکانهای مهم مذهبی ارامنه در تهران است (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۵۲).
- کلیسای نرسس مقدس (مجیدیه، تهران)
کلیسای نرسس مقدس در منطقه مجیدیه تهران واقع شده و همچنان از مکانهای عبادی مهم ارامنه محسوب میشود. این کلیسا با معماری ساده و خاص خود محلی برای برگزاری مراسمات دینی ارامنه در منطقه مجیدیه است (Bournoutian, ۱۹۹۲: ۱۴۰).
- کلیسای وانک (آمنا پرکیچ، اصفهان)
کلیسای وانک یا کلیسای نجاتدهنده مقدس در جلفای اصفهان یکی از معروفترین و بزرگترین کلیساهای ایران است. این کلیسا در سال ۱۶۵۵ میلادی و در زمان شاه عباس اول صفوی ساخته شد. کلیسای وانک به دلیل دیوارنگارههای منحصر به فرد و معماری باشکوه خود به یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری مذهبی ایران تبدیل شده است. این کلیسا نه تنها محل عبادت مسیحیان است، بلکه بهعنوان موزهای از تاریخ ارامنه نیز شناخته میشود و نقش مهمی در حفظ فرهنگ این جامعه در ایران دارد (زرینکوب، ۱۳۸۰: ص ۱۱۲).
- کلیسای ننه مریم (ارومیه)
کلیسای ننه مریم ارومیه یکی از قدیمیترین کلیساهای ایران و جهان است. این کلیسا که با نام مارت مریم یا حضرت مریم نیز شناخته میشود، قدمت آن به دوره ساسانی بازمیگردد و طبق برخی روایات بر روی بقایای یک آتشگاه زرتشتی ساخته شده است. کلیسای ننه مریم یکی از مهمترین مراکز مذهبی و فرهنگی ارامنه است و بهعنوان یکی از نمادهای تاریخی مسیحیت در ایران شناخته میشود (Bournoutian, ۱۹۹۲: ۱۴۷).
- قره کلیسا (کلیسای تادئوس مقدس، چالدران)
قره کلیسا یا کلیسای تادئوس مقدس یکی از قدیمیترین و مهمترین کلیساهای ارامنه در ایران است. این کلیسا که به نام کلیسای سیاه نیز معروف است، به دورههای اولیه مسیحیت بازمیگردد. با اینکه معماری فعلی آن در دوره قاجار و محمد میرزا بازسازی شده، بقایای قدیمیتری نیز از آن یافت شده است که نشاندهنده قدمت و اهمیت این مکان مقدس از همان ابتدای مسیحیت در ایران است. هرساله در مناسبتهای خاص، مسیحیان ایران برای برگزاری آیینهای مذهبی به قره کلیسا میروند و این مکان بهعنوان یکی از مهمترین مراکز مذهبی ارامنه شناخته میشود (یونسکو، ۲۰۰۸: ص ۲۲).
- کلیسای سنت استپانوس (جلفا، آذربایجان شرقی)
کلیسای سنت استپانوس که در بلندیهای ماغارد و در نزدیکی رود ارس قرار دارد، یکی از باشکوهترین کلیساهای ایران بهشمار میآید. این کلیسا با معماری تلفیقی از سبکهای رومی، اروپایی و اشکانی ساخته شده است و قدمتی چندصدساله دارد. به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت تاریخی، کلیسای سنت استپانوس در ناحیه شمالی ایران، آذربایجان و ارمنستان شهرت بسیاری دارد (هاروتونیان، ۲۰۰۵: ص ۵۵).
- کلیسای هوانس مقدس (مراغه)
کلیسای هوانس مقدس یکی از کلیساهای تاریخی مراغه در استان آذربایجان غربی است. این کلیسا که قدمت زیادی دارد، محل برگزاری مراسم مذهبی ارامنه این منطقه بوده و همچنان بهعنوان یک نماد مذهبی و فرهنگی برای ارامنه مراغه شناخته میشود.
- کلیسای مسروپ مقدس (روستای آزادلی، آذربایجان غربی)
کلیسای مسروپ مقدس در روستای آزادلی، یکی از کلیساهای مهم ارامنه در مناطق روستایی آذربایجان غربی است. این کلیسا بهعنوان یکی از مکانهای اصلی عبادت مسیحیان ارمنی ساکن در این منطقه شناخته میشود.
- کلیسای سورپ میناس مقدس (روستای قراچه، آذربایجان غربی)
کلیسای سورپ میناس مقدس در روستای قراچه نیز یکی از کلیساهای کوچک اما تاریخی است که ارامنه ساکن این منطقه برای برگزاری آیینهای مذهبی خود به آن مراجعه میکنند.
- کلیسای کاراپت مقدس (روستای درهشام، آذربایجان غربی)
کلیسای کاراپت مقدس در روستای درهشام بهعنوان یکی از کلیساهای قدیمی این منطقه شناخته میشود و محل برگزاری مراسم مذهبی ارامنه محلی است.
- کلیسای مسروپ مقدس (مشهد)
کلیسای مسروپ مقدس در مشهد یکی از معدود کلیساهای این شهر است و محلی برای برگزاری مراسم عبادی ارامنه ساکن مشهد محسوب میشود. این کلیسا به لحاظ فرهنگی و مذهبی اهمیت بسیاری برای مسیحیان مشهد دارد.
- کلیسای شمعون غیور (شیراز)
کلیسای شمعون غیور یا سورپ شموون غیور در شیراز، یکی از کلیساهای مهم ارامنه در این شهر است. این کلیسا محل تجمع و عبادت ارامنه شیراز بوده و بهعنوان نمادی از همزیستی ادیان مختلف در این شهر تاریخی شناخته میشود.
- کلیسای مسروپ مقدس (همدان)
کلیسای مسروپ مقدس همدان یکی از مهمترین کلیساهای ارامنه این شهر است و همچنان بهعنوان مکانی مقدس برای مسیحیان این منطقه باقی مانده است.
- کلیسای گاراپت مقدس (آبادان)
کلیسای گاراپت مقدس در آبادان یکی از مهمترین کلیساهای ارامنه در جنوب ایران است. این کلیسا که در سال ۱۳۳۶ شمسی (۱۹۵۷ میلادی) ساخته شد، محل برگزاری مراسم مذهبی و تجمعات ارامنه آبادان بوده است. با شروع جنگ ایران و عراق، این کلیسا به شدت آسیب دید اما پس از جنگ با همت ستاد بازسازی مرمت شد. مجاورت این کلیسا با مسجد امام صادق (ع) و داشتن دیواری مشترک با آن، به نماد همزیستی مسالمتآمیز میان ادیان تبدیل شده است (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۶۵).
- کلیسای آرسن مقدس (اراک)
کلیسای آرسن مقدس در اراک یکی از کلیساهای مهم ارامنه این شهر است که در اوایل قرن بیستم تأسیس شد. این کلیسا بهعنوان مکانی برای تجمع ارامنه اراک و برگزاری مراسمات مذهبی آنها مورد استفاده قرار میگیرد.
- کلیسای خاچاطور مقدس (قزوین)
کلیسای خاچاطور مقدس در قزوین یکی از قدیمیترین کلیساهای ارامنه این شهر است. این کلیسا که در دوره صفویه با حمایت ارامنه مهاجر ساخته شد، همچنان بهعنوان مکانی مقدس برای مسیحیان قزوین شناخته میشود.
- کلیسای سرکیس مقدس (کرمانشاه)
کلیسای سرکیس مقدس در کرمانشاه یکی از کلیساهای تاریخی این شهر است که به دوره پهلوی بازمیگردد. این کلیسا از نظر معماری شباهت زیادی به دیگر کلیساهای ارمنی دارد و محل برگزاری مراسم مذهبی ارامنه کرمانشاه بوده است (Bournoutian, ۱۹۹۲: ۱۶۲).
- کلیسای مریم مقدس (اهواز)
کلیسای مریم مقدس در اهواز یکی از قدیمیترین کلیساهای این شهر است و محلی برای برگزاری مراسمات مذهبی و اجتماعی ارامنه اهواز بوده است. این کلیسا با معماری ساده و زیبای ارمنی طراحی شده و همواره جایگاه مهمی در جامعه مسیحیان این شهر داشته است (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۷۰).
- کلیسای مریم مقدس (رشت)
کلیسای مریم مقدس در رشت از جمله کلیساهای ارامنه در شمال ایران است. این کلیسا با معماری ساده اما شکیل، همواره مرکز برگزاری مراسمات دینی ارامنه رشت بوده و یکی از مراکز فرهنگی و مذهبی ارامنه در این منطقه محسوب میشود (Bournoutian, ۱۹۹۲: ۱۷۵).
- کلیسای گریگور لوساووریچ مقدس (بوشهر)
کلیسای گریگور لوساووریچ مقدس در بوشهر یکی از کلیساهای مهم ارامنه در جنوب ایران است که در اوایل قرن بیستم بنا شده است. این کلیسا بهعنوان یکی از نمادهای مذهبی ارامنه بوشهر شناخته میشود و محلی برای برگزاری جشنها و مراسمات مذهبی ارامنه منطقه است (Hovannisian, ۲۰۰۴: ۱۸۵)
این کلیساها تنها بخشی از عبادتگاههای ارامنه در ایران هستند و علاوه بر تهران، در شهرهای دیگری نیز کلیساهایی مهم وجود دارند که نشاندهنده حضور دیرینه ارامنه و اهمیت معماری و فرهنگی این اماکن مقدس در تاریخ ایران است.
نگاهی به سه معماری برجسته و اشتراکات آنها
- کلیسای وانک و مسجد شیخ لطف الله در اصفهان؛ تعاملات فرهنگی در معماری مذهبی
کلیسای وانک و مسجد شیخ لطف الله به عنوان دو نمونه برجسته از معماری مذهبی در اصفهان، نمادی از همزیستی فرهنگی و هنری میان جوامع ارامنه و مسلمانان در تاریخ ایران هستند. این دو بنا نه تنها به دلیل شکوه معماری، بلکه بهخاطر تعاملات فرهنگی و هنری میان مسیحیت و اسلام حائز اهمیت هستند. بررسی این دو بنا از دیدگاه معماری نشان میدهد که چگونه معماری مذهبی دو دین مختلف تحت تأثیر فرهنگ و هنر یکدیگر قرار گرفته است.
- گنبد
گنبدهای کلیسای وانک و مسجد شیخ لطف الله از عناصر مشترک و مهم در معماری این دو بنا هستند. گنبد در هر دو مکان، نماد آسمان و عالم معنوی است و به عنوان عنصری که فضای داخلی را آکوستیک میکند و به معنویت فضا میافزاید، طراحی شده است. در کلیسای وانک، گنبد با نقاشیهای مذهبی زیبا پوشانده شده، در حالی که گنبد مسجد شیخ لطف الله با کاشیکاریهای رنگارنگ و نقوش اسلیمی تزئین شده است (پاپادوپولوس، ۲۰۱۱: ص ۵۰).
- هندسه و تناسبات
هر دو بنا از تناسبات دقیق هندسی بهرهمند هستند. استفاده از نسبتهای طلایی و اشکال هندسی مانند دایره و مستطیل در طراحی کلیسا و مسجد، نشاندهنده مهارت معماران هر دو بنا است. این توجه به دقت و هماهنگی در معماری، یکی از ویژگیهای برجسته هر دو بنا محسوب میشود (الیاسی، ۱۳۹۵: ص ۷۲).
- تزئینات داخلی
تزئینات داخلی کلیسای وانک و مسجد شیخ لطف الله، نمونههای بینظیری از هنر مذهبی هستند. در کلیسای وانک، نقاشیهای دیواری با مضامین مذهبی و داستانهای کتاب مقدس بر دیوارهای داخلی کشیده شدهاند. در مقابل، مسجد شیخ لطف الله با کاشیکاریهای پیچیده و رنگارنگ و خطاطیهای قرآنی تزئین شده است (زارع، ۱۳۹۷: ص ۹۰).
- خطاطی
در هر دو بنا، هنر خطاطی به چشم میخورد. در کلیسای وانک، خطاطی به زبان ارمنی و در مسجد شیخ لطف الله، خط ثلث و نسخ بهعنوان تزئینات هنری مورد استفاده قرار گرفته است. این هنر خطاطی نقش مهمی در انتقال معنویات و مضامین دینی در هر دو بنا دارد (زارع، ۱۳۹۷: ص ۹۵).
- نورپردازی
نورپردازی در هر دو بنا با استفاده از نور طبیعی بهگونهای طراحی شده است که حس معنویت و آرامش را به بازدیدکنندگان القا کند. بازی با نور و سایه در این دو بنا عنصری مشترک است که به فضای داخلی عظمت بیشتری میبخشد و فضای معنوی آن را تقویت میکند Smith, ۲۰۰۲:۸۸
- حیاط مرکزی
هر دو بنا دارای حیاط مرکزی هستند که نقش مهمی در تهویه طبیعی و ایجاد حس اجتماعی در میان کاربران ایفا میکنند. حیاطهای این بناها علاوه بر جنبههای زیباییشناختی، فضایی برای تجمع و عبادت فراهم میکنند. در معماری ایرانی، حیاط مرکزی بهعنوان نمادی از بهشت و جایگاهی برای آرامش و تأمل شناخته میشود Rezaei, ۲۰۱۴:۲۴
- مصالح ساختمانی
آجر و کاشی به عنوان مصالح مشترک در هر دو بنا استفاده شدهاند. آجر، مصالح اصلی در ساختار این بناها بوده و کاشیهای رنگارنگ زیبایی خاصی به تزئینات داخلی هر دو بنا بخشیده است. استفاده از این مصالح سنتی، نمادی از هویت فرهنگی و تاریخی این بناها است Ahmadi, ۲۰۱۰:۵۰
- هماهنگی طبیعت و معماری
در هر دو بنا، حیاطهای مرکزی با گیاهان و باغچههای متقارن طراحی شدهاند. این طراحی متقارن، نمایانگر توجه معماران به هماهنگی بین طبیعت و معماری است. استفاده از فضای سبز در معماری مذهبی بهعنوان نمادی از بهشت و پاکی در هر دو دین به چشم میخورد Jones, ۲۰۰۵:۳۳
جان کلام آنکه کلیسای وانک و مسجد شیخ لطف الله، دو نمونه برجسته از تعاملات فرهنگی و هنری میان مسیحیت و اسلام در ایران هستند. شباهتهای موجود در ساختار، تزئینات داخلی، نورپردازی، و استفاده از هندسه در این بناها، نشاندهنده تأثیرات متقابل فرهنگی و هنری این دو جامعه بر یکدیگر است. این تعاملات نه تنها به غنای فرهنگی جامعه کمک کردهاند، بلکه نشاندهنده همزیستی مسالمتآمیز میان ادیان مختلف در طول تاریخ ایران هستند.
۲- کلیسای سنت استپانوس و شباهت آن با آثار معماری ایرانی اسلامی
کلیسای سنت استپانوس که در شمال غرب ایران و در منطقه جلفا قرار دارد، یکی از شاهکارهای معماری مذهبی ارامنه است که شباهتهای زیادی با معماری اسلامی دارد. این کلیسا، علاوه بر اهمیت مذهبی و تاریخی، نمادی از تعاملات فرهنگی و هنری بین ارامنه و مسلمانان در طول تاریخ ایران است. برخی از شباهتهای آن با معماری اسلامی از نظر ساختار، تزئینات و سبکهای هنری قابل توجه است.
- مصالح ساختمانی و استحکام بنا
یکی از ویژگیهای برجسته معماری کلیسای سنت استپانوس، استفاده از مصالح سنگی و توجه به استحکام ساختاری است. دیوارهای ضخیم سنگی این کلیسا، که با دقت و هنر خاصی ساخته شدهاند، شباهت زیادی به ساختارهای معماری اسلامی دارند. در معماری اسلامی نیز، استحکام و پایداری بناها با استفاده از مصالح سنگی به عنوان نمادی از پایداری معنوی و فیزیکی بسیار اهمیت دارد. این توجه به استحکام در ساخت کلیسا و مساجد، نشاندهنده تأثیرات متقابل در معماری مذهبی این دو فرهنگ است (زرینکوب، ۱۳۸۰: ص ۱۲۰).
- تزئینات داخلی و نقوش هنری
تزئینات داخلی کلیسای سنت استپانوس شامل نقاشیهای دیواری، کندهکاریهای سنگی و چوبی و شیشههای رنگی است. این تزئینات به وضوح نشاندهنده تأثیرات هنری شرقی و اسلامی هستند. نقوش هندسی، الگوهای تکراری و متقارن که در تزئینات داخلی کلیسا به کار رفتهاند، شباهت زیادی به تزئینات اسلامی دارند. در معماری اسلامی نیز استفاده از نقوش هندسی به عنوان نمادی از بینهایت و کمال الهی بسیار رایج است (ماتئوس، ۱۳۷۸: ص ۶۰).
- گنبد مرکزی
یکی از بارزترین عناصر مشترک بین کلیسای سنت استپانوس و معماری اسلامی، گنبد مرکزی آن است. گنبد به عنوان نمادی از آسمان و الهیت، هم در کلیسای سنت استپانوس و هم در مساجد اسلامی استفاده شده است. در هر دو معماری، گنبد علاوه بر نقش معنوی، از نظر هندسی و ساختاری به عنوان عنصری کلیدی برای بهبود آکوستیک و فضاهای داخلی عمل میکند. شباهت طراحی گنبد کلیسا با مساجد اسلامی، مانند گنبد مسجد شیخ لطف الله، نشان از تأثیرات متقابل این دو سبک معماری دارد (هاروتونیان، ۲۰۰۵: ص ۶۵).
- قوسها و طاقها
استفاده از قوسها و طاقهای نیمدایرهای در معماری کلیسای سنت استپانوس نیز از شباهتهای بارز با معماری اسلامی است. قوسها در معماری اسلامی به عنوان نمادی از پیوستگی میان زمین و آسمان و همچنین بهعنوان عنصری سازهای و زیباییشناختی به کار میروند. در کلیسای سنت استپانوس نیز قوسهای نیمدایرهای با همان هدف استفاده شدهاند و به استحکام بنا و زیبایی آن افزودهاند (نصر، ۱۹۹۱: ص ۸۰).
- نقوش هندسی
در هر دو سبک معماری، استفاده از نقوش هندسی به عنوان یکی از اصلیترین عناصر تزئینی مورد توجه قرار گرفته است. در کلیسای سنت استپانوس، نقوش هندسی شامل الگوهای تکراری و متقارن هستند که با دقت خاصی طراحی شدهاند. این نقوش بهویژه در کندهکاریهای دیواری و تزئینات سنگی کلیسا دیده میشود. در معماری اسلامی نیز نقوش هندسی نمادی از نظم کیهانی و کمال الهی است (زرینکوب، ۱۳۸۰: ص ۱۲۸).
- کتیبهها و خطاطی
یکی از دیگر شباهتهای بین معماری کلیسای سنت استپانوس و معماری اسلامی، استفاده از کتیبهها و خطاطیهای تزئینی است. اگرچه متون کتیبههای کلیسا به زبان ارمنی نوشته شدهاند، اما سبک خطاطی و الگوهای تزئینی آن به کتیبههای اسلامی شباهت دارد. خطاطی در هنر اسلامی به عنوان یکی از مهمترین عناصر تزئینی شناخته میشود و در کلیسای سنت استپانوس نیز این نوع از تزئینات، نشاندهنده تأثیرات متقابل فرهنگی است (هوسپیان، ۲۰۱۰: ص ۶۵).
به هرحال می توان نتیجه گیری کرد که کلیسای سنت استپانوس به عنوان یکی از برجستهترین نمونههای معماری مذهبی ارمنی در ایران، دارای شباهتهای زیادی با معماری اسلامی است. شباهتهایی مانند گنبد، قوسها، نقوش هندسی و کتیبهها نشان میدهد که در طول تاریخ، تعاملات فرهنگی و هنری زیادی بین ارامنه و مسلمانان وجود داشته است. این تبادل فرهنگی نه تنها باعث غنای هنری هر دو جامعه شده، بلکه به همزیستی و ارتباط فرهنگی بیشتر میان این دو گروه در طول تاریخ کمک کرده است. بررسی این شباهتها، زمینه مناسبی برای درک بهتر از تعاملات هنری و مذهبی میان ارامنه و مسلمانان فراهم میآورد و نشاندهنده تأثیرات متقابل فرهنگی در ایران است.
جمعبندی: همزیستی تاریخی ایرانیان ارمنی و مسلمان؛ نماد محبت و تعامل فرهنگی
ایران به عنوان سرزمینی با تنوع دینی و فرهنگی، همواره محل همزیستی مسالمتآمیز اقوام و ادیان مختلف بوده است. ارامنه، یکی از مهمترین اقلیتهای مذهبی در ایران، نقشی برجسته در تاریخ و فرهنگ این کشور ایفا کردهاند. از زمان انتقال ارامنه به ایران در دوره صفویه، به ویژه جلفای اصفهان، تعاملات میان ارامنه و مسلمانان تقویت شد و این روابط در حوزههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی به اوج رسید. در ادامه به برخی از نمونههای بارز این همزیستی اشاره میشود:
- همزیستی فرهنگی و دینی
شهر جلفا در اصفهان یکی از نمونههای برجسته همزیستی ارامنه و مسلمانان است. در این منطقه، ارامنه تحت حمایت دولت صفویه از آزادی مذهبی برخوردار بودند و کلیساهای خود را بنا کردند. ارامنه در کنار مسلمانان به فعالیتهای تجاری و فرهنگی پرداختند و شاه عباس آنها را تشویق به تجارت و صنعت کرد، که این امر به تقویت روابط اقتصادی و اجتماعی میان دو جامعه کمک کرد.
- محبت و احترام میان اقوام
یکی از نمونههای برجسته همزیستی مسالمتآمیز میان ارامنه و مسلمانان، کلیسای گاراپت مقدس در آبادان است که در کنار مسجد امام صادق (ع) قرار دارد و با آن یک دیوار مشترک دارد. این همجواری فیزیکی و همزیستی نمادین، نمادی از احترام و محبت میان مسلمانان و ارامنه بوده و نشاندهنده تحمل دینی میان این دو جامعه است.
- تأثیرات فرهنگی و هنری
تعاملات فرهنگی و هنری میان ارامنه و مسلمانان در ایران نیز به وضوح قابل مشاهده است. بسیاری از کلیساهای ارامنه در ایران، همچون کلیسای سنت استپانوس و کلیسای وانک، از نظر معماری شباهتهای زیادی با مساجد اسلامی دارند. تزئینات داخلی این کلیساها نیز متأثر از هنرهای اسلامی نظیر کاشیکاری و نقوش هندسی است که این تبادلات هنری نشاندهنده همزیستی و تأثیرات متقابل فرهنگی میان دو جامعه است.
- روابط اقتصادی و اجتماعی
ارامنه در تاریخ ایران بهعنوان بازرگانان و صنعتگران نقش مهمی در اقتصاد کشور داشتند. این نقش بهویژه در دوران صفویه پررنگتر شد. ارتباطات تجاری ارامنه با کشورهای اروپایی و منطقه، به تقویت همکاریهای اقتصادی میان مسلمانان و ارامنه کمک کرد و این تعاملات اقتصادی پایهای برای همزیستی و احترام متقابل بین این دو جامعه بود.
- نماد محبت و همزیستی
علاوه بر جلفا و آبادان، در دیگر شهرهای ایران مانند تبریز، اصفهان و تهران نیز ارامنه و مسلمانان در فضایی از احترام و دوستی زندگی میکردند. این همزیستی مسالمتآمیز نه تنها در زمینه مذهبی بلکه در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز جریان داشت و این روابط همچنان ادامه دارد.
این همه نشان می دهد که تاریخ ایران گواهی بر همزیستی مسالمتآمیز ادیان مختلف است و روابط میان ارامنه و مسلمانان یکی از نمونههای برجسته این همزیستی است. تعاملات فرهنگی، هنری و اقتصادی میان این دو جامعه که بر پایه محبت و احترام متقابل بنا شده، به غنای فرهنگی و تاریخی ایران افزوده و تا به امروز نیز پایدار مانده است. این همزیستی نماد تحمل دینی و تعاملات فرهنگی است که ایران را به سرزمینی با تاریخ غنی و متنوع تبدیل کرده است.
فهرست منابع و مآخذ:
منابع فارسی:
- اگاتانگلوس. تاریخ ارمنیان. ترجمه: گارون سارکسیان. تهران: نائیری، ۱۳۸۰.
- آقریدی، جوآن. مسیحیت و بدعتها. ترجمه: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی. تهران: کتاب طه، ۱۳۸۱.
- آلبویاجیان، آرشاک. تاریخ مهاجرت ارمنیان. ج. دوم. قاهره: چاپ نور آستق، ۱۹۹۹.
- احمدی، رضا. مطالعه تطبیقی معماری اسلامی و مسیحی در اصفهان. تهران: انتشارات دانشگاه ایران، ۲۰۱۰.
- باغداساریان، ادیک. تاریخ کلیسای ارمنی. تهران: مؤلف، ۱۳۸۰.
- پاسدرماجیان، هراند. تاریخ ارمنستان. ترجمه: محمد قاضی. تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۶.
- پاپادوپولوس، نیکوس. گنبدها در معماری مذهبی. ترجمه: مهرداد افشار. تهران: نشر دانشگاهی، ۲۰۱۱.
- درمیکلیان، روبن. اصول و عقاید مسیحیت شرقی. ترجمه: آندرانیک درمیکیلیان. تهران: انتشارات ارمنی، ۱۳۷۷.
- دیولافوا، ژان. ایران، کلده و آشور. ترجمه: علی محمد فرهوشی. تهران: کتابفروشی خیام، ۱۳۶۱.
- رضایی، علی. تأثیرات بینفرهنگی در معماری مذهبی ایران. اصفهان: انتشارات دانشگاه صنعتی شریف، ۲۰۱۴.
- زارع، محمدرضا. تحلیل تطبیقی معماری کلیساها و مساجد در ایران. تهران: نشر علمی، ۱۳۹۷.
- زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ارامنه در ایران. تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۸۰.
- زیبایینژاد، حسن. درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت. تهران: انتشارات حکمت، ۱۳۸۷.
- شاهمندی، اکبر و شهیدانی، شهاب. نقشهای ماندگار (سیری در آرایههای قبور ارامنۀ ایران). تهران: مؤلف، ۱۳۹۲.
- سفرنامهٔ برادران شرلی. ترجمه: آوانس. تهران: منوچهری، ۱۳۵۷.
- کرنر، اول. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ. بیجا: بیتا.
- گلریز، سید محمدعلی. مینودر یا بابالجنهٔ قزوین. قزوین: انتشارات طه، ۱۳۶۸.
- لوبروئن، کرنی. سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین. دفتر دوم.
- ماتئوس، گارگین. مسیحیت در ایران. تهران: مرکز مطالعات ارمنی، ۱۳۷۸.
- مکگراث، آلیستر. درسنامۀ الهیات مسیحی. ترجمه: بهروز حدادی. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۱.
- مولند، اینار. جهان مسیحیت. ترجمه: محمدباقر انصاری؛ مسیح مهاجری. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶.
- وبر، ماکس. کلیسای ارتدوکس: ایمان، عبادت و زندگی آن. ترجمه: حسین رضایی. تهران: نشر مرکز، ۲۰۰۴.
- هاروتونیان، تیگران. نوروز در آیین زرتشتی. تهران: نشر ارمنستان، ۲۰۰۵.
- هاکس، جیمز. قاموس کتاب مقدس. ترجمه: هاروتیون باغداساریان. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۳.
- هوسپیان، آرسن. تاریخ کلیسای ارمنی در ایران. تهران: انتشارات ارمنیان، ۱۳۸۰.
منابع انگلیسی:
- Barnes, Hans. The History of Christian Theology. Blackwell Publishing, ۲۰۰۳.
- Bournoutian, George A. The Armenian Presence in Persia/Iran. Costa Mesa: Mazda Publishers, ۱۹۹۲.
- Garsoian, Nina G. The Epic Histories: The History of Armenia. Harvard University Press, ۱۹۸۹.
- Hovannisian, Richard G. The Armenian People from Ancient to Modern Times. Palgrave Macmillan, ۲۰۰۴.
- Jones, Peter. The Aesthetic of Sacred Spaces: Churches and Mosques in Iran. New York: Cambridge University Press, ۲۰۰۵.
- Kurkjian, Vahan. A History of Armenia. Indo-European Publishing, ۲۰۰۸.
- Lang, David Marshall. Armenia: Cradle of Civilization. George Allen & Unwin, ۱۹۷۰.
- Russell, James R. Zoroastrianism in Armenia. Harvard University Press, ۱۹۸۷.
- Smith, John. Religious Architecture in Iran: A Comparative Study. London: Oxford University Press, ۲۰۰۲.
- Thomson, Robert. Mission of Armenia: Religious and Historical Insights. University of California Press, ۱۹۷۶.
- UNESCO. World Heritage Sites in Iran. Paris: UNESCO Publishing, ۲۰۰۸.
- Ware, Kallistos. The Orthodox Way. Crestwood, NY: St. Vladimir's Seminary Press, ۱۹۹۷.
[۱] رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بلغارستان و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
نظر شما