سور سوریه
مصطفی بال بای
با نگاهی به رویکرد دولت و رسانه های آن نسبت به تحولات سوریه پر واضح است که از جنگ داخلی که در سال 2011 آغاز شد، هیچ درس عبرتی گرفته نشده است. در این اوضاع هرج و مرج که معلوم نیست کی به کیست، اینها نعره پیروزی سر داده اند.
این رویکرد اظهارات پیشین که می گفتند «به سقوط اسد تنها چند روز باقی مانده است» و «صبح راه بیافتیم، شب دمشق را گرفته ایم!» را تداعی می کند.
نقشه سوریه که حتی امروز هم در پرده ابهامات قرار داد و احتمالاً در آینده نزدیک دوباره تغییر خواهد کرد، به مثابه سوال چند گزینه ای است. هر کس از دید خود به آن نگاه می کند. اما حقیقت این است: در برهه کنونی، هر آنچه می بینیم واقعی نیست!
در این وضعیت مبهم و بلاتکلیف حداقل ما معماگونه ننویسم.
امپریالیسم رهبر جایی را که با شمشیرش آن را زخمی کرده، بلافاصله تغییر نمی دهد. زیرا مردم به یک "شیطان" احتیاج دارند تا مسئولیت و وخامت اوضاع را گردن او بیاندازند. تا زمانی که پلان دیگری مطرح نشود، اسد در جای خود باقی خواهد ماند، اما به عنوان یک فرد درمانده که تمام قدرتش سلب شده محتاج کمک ابر قدرت ها خواهد بود.
از سال 2011 تا کنون اسد حداقل چهار بار تا مرحله سرنگونی مخالفان و یا بالعکس رسیده است. اما هیچ کدام اتفاق نیفتاد. برنامه ریزی ها برای آن بود که این موضوع صورت نگیرد. به محض اینکه اسد قوی تر عمل می کند، بلافاصله عباراتی چون «قاتلی که روی مردمش آتش گشود» به میدان می آید و از مخالفان حمایت می شود.
وقتی مخالفان قویتر میشوند، پای پروپاگانداهایی چون «سوریه به تسخیر ظالمانی که قلب مردم را زنده زنده میخورند، درآمده است» به میان می آید.
اما در این میان تعریف از "مخالفان" نیز پرسش چند گزینه ای است. چه کسی مخالف چه کسی است؟ کدام یک از مخالفان تروریست و کدام یک مبارز آزادی محسوب می شود؟ هر کدام از گروه های مخالف ، چه می خواهند؟
گروه های مخالف چطور به سلاح های مدرن آن هم در کشوری که از گرسنگی و بدبختی رنج می برد، اینقدر راحت دسترسی دارند؟ می توان در پاسخ همه این سوالات گزینه "نامعلوم" و یا "معلوم است که صاحبان آنها چه کسانی هستند" را داد.
اما دیگر جای ابهامی باقی نمی ماند که چرا همه این اتفاقات بلافاصله پس از آتش بس میان اسرائیل و حزب الله در لبنان، آغاز شد.
در پس پرده این ابر ابهام به وضوح دیده می شود که آمریکا و اسرائیل برای تجزیه سوریه به توافق رسیده اند. دیگر کاملا روشن است که مسئله اشغال یا کنترل در جنوب سوریه از سوی اسرائیل می باشد .
سرنوشت شمال سوریه چه می شود ؟
اکنون قرار است این منطقه به هرج و مرج کشانده شود! در حال حاضر سوریه به چهار بخش تقسیم شده است. جنوب تحت کنترل مستقیم اسرائیل است. در شمال، حشد الشعبی و ی.پ.گ/پ.ک.ک باید در هم تنیده شوند و برای اینکه درگیری ها ادامه یابد باید در مناطقی که نصیریه نشین اسکان یابند.
و این وضعیتی که می توان آن را سور سوریه خواند!
نگاه ترکیه به سوریه پیچیده تر از هرج و مرج داخل سوریه است! دولت در حال احیای ابتکارات مشابه دولت سوریه در تبعید است که در روزهای اول جنگ داخلی در استانبول تأسیس شد.
جهان عرب و کشورهای اسلامی در سکوت عمیقی به سر می برند... ایران به دنبال توسعه از طریق عراق است... روسیه در کنار دمشق ترجیح می دهد در این مرحله منعطف عمل کند... آمریکا در تدارک ریاست جمهوری ترامپ است...
و اما ترکیه در این برهه که اسرائیل بیش از پیش گستاخانه رفتار می کند،باید به آن توجه کند این است: از خود محافظت کند و تدابیر احتیاطی را اتخاذ نماید! اما این امر با جانبداری در سوریه محقق نمی شود! چون هیچ طرفی وجود ندارد!
این واقعیت که آنهایی که تا دیروز میخواستند با اسد قرار ملاقات بگذارند، امروز در حال پایکوبی هستند که اسد دوباره شکست خورده است، قیاسی را که سالها پیش انجام دادیم به ذهن متبادر میکند:
مراقب باش برای قهرمانی در سوریه ملعبه دست این و آن نشوی!
لینک خبر:
https://www.cumhuriyet.com.tr/yazarlar/mustafa-balbay/suriyenin-sevri-2275242
نظر شما