هیچکس تعداد دقیق مدارس دینی در پاکستان را نمیداند — نه دولت، نه رهبری مدارس دینی و نه نهادهای مستقل. هر کدام از این نهادها برآوردهای خود را ارائه میدهند و مدعی هستند که آمار آنها دقیقترین است. این اعداد برای درک گستره، کیفیت، اقتصاد سیاسی، پایگاه حمایت، و تأثیر کلی این مدارس ضروری هستند. با این حال، سردرگمی در مورد ثبتنام مدارس که توسط دولت و رهبری مدارس دینی ایجاد شده، بحث مهمتری را درباره تأثیر این مدارس بر کشور تحتالشعاع قرار داده است.
مسئله ثبتنام مدارس دینی
موضوع ثبتنام مدارس دینی توسط حزب جمعیت علمای اسلام (JUI) به ابزاری برای تحکیم کنترل این حزب بر مدارس، تقویت پایگاه سیاسی آن و مقاومت در برابر مقررات دولتی تبدیل شده است. این بحث اساساً بر دو گزینه متمرکز است: ثبتنام تحت مدیریت کل آموزش دینی (DGRE) یا تحت قانون اصلاحیه ثبت انجمنها (2024). این مناقشه در پی تلاش دولت برای جلب حمایت رهبر جمعیت علمای اسلام جهت تصویب متمم بیستوششم قانون اساسی، شکافهایی را در میان رهبری مدارس دینی عمیقتر کرده است.
اهداف سیاسی مولانا فضلالرحمان کاملاً آشکار است:
- حفظ کنترل بر مدارس دیوبندی.
- فشار برای اصلاح قانون ثبت انجمنها و بیاثر کردن نقش DGRE.
- اجبار مدارس ثبتشده تحت DGRE برای ثبت مجدد تحت قانون انجمنها.
اگر این تلاش موفق شود، هیئتهای آموزشی جدید مدارس دینی که پس از تشکیل DGRE در سال 2020 تأسیس شدند، اقتدار خود را از دست داده و کنترل به هیئتهای قدیمی و سنتی باز خواهد گشت.
موانع شمارش دقیق مدارس
دو عامل اصلی مانع شمارش دقیق مدارس دینی در کشور میشود:
1. شعبههای متعدد مدارس دینی:
بسیاری از مدارس دینی شعبههای مختلفی دارند، از جمله پردیسهای جداگانه برای دختران و پسران، اما معمولاً بهعنوان یک نهاد واحد شمارش میشوند. این رویکرد توسط اصلاحیه پیشنهادی حزب جمعیت علمای اسلام و سیاستهای DGRE تقویت شده است. همچنین مدارس ثبتنشده اغلب تحت حمایت مدارس ثبتشده فعالیت میکنند و شمارش دقیق را پیچیده میکنند.
2. مدارس خیالی:
بسیاری از مدارس فقط روی کاغذ وجود دارند. از این نهادها برای دریافت کمکهای مالی یا حفظ وضعیت ثبتنام استفاده میشود، حتی پس از متوقفشدن فعالیت آنها. برای مثال، اگر مدیر یک مدرسه نتواند فعالیت آن را ادامه دهد یا شغلی دیگر پیدا کند، ممکن است مدرسه بسته شود، اما ثبتنام آن همچنان فعال باقی بماند.
هیئتهای مدارس دینی و اختلافات داخلی
در حال حاضر، هیئتهای آموزشی مدارس دینی بر اساس خطوط فرقهای سازماندهی شدهاند:
- چهار هیئت آموزشی مربوط به مکتب دیوبندی.
- پنج هیئت وابسته به فرقه بریلوی.
- دو هیئت به شیعه و دو هیئت به اهل حدیث مرتبط هستند.
- یک هیئت به جماعت اسلامی وابسته است.
مولانا فضلالرحمان و رهبران قدیمی مدارس تلاش دارند کنترل این هیئتها را بازپس گیرند، در حالی که مدارس ثبتشده تحت DGRE با این تلاشها مخالفت میکنند. آنها معتقدند باید آزادی انتخاب در سیستم ثبتنام وجود داشته باشد و نباید تحت فشار مجبور به تغییر شوند. با این حال، رهبری مدارس دینی از دهه 1990 تاکنون مواضع خود را بر اساس نگرانیهای واقعی و فرضی تغییر داده است.
فرضیات اصلی مخالفت با ثبت دولتی
دو فرضیه مقاومت مدارس دینی در برابر ثبتنام دولتی را توضیح میدهد:
1. مداخله دولت:
مدارس نگران هستند که ثبتنام دولتی منجر به مداخله در برنامه درسی، امور مالی و تضعیف کنترل آنها بر این مؤسسات شود.
2. حفظ استقلال:
رهبری مدارس معتقد است که ثبتنام درهای نفوذ خارجی را باز میکند و امکان مهندسی و دستکاری این مدارس توسط عوامل بیرونی را فراهم میکند. این دیدگاه ریشه در مبارزات آنها در دوران استعماری دارد، زمانی که مدارس دینی دولت را نماینده استعمار میدانستند. این ذهنیت در تقویت گروههای تندرو مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) نقش داشته است که مقاومت در برابر کنترل دولتی را ادامه مبارزه ضد استعماری میدانند.
دیدگاه دولت
دولت خود را بهعنوان حافظ ملیگرایی میداند و مشروعیت خود را با مذهب گره زده است. با این حال، رهبری مدارس مشروعیت دولت برای تنظیم مقررات مدارس دینی را زیر سؤال میبرد. جالب اینکه DGRE در ابتدا بهعنوان گزینهای پذیرفته شد که مداخله نهادهای اجرای قانون (LEAs) را کاهش میدهد. تلاش دولت برای ایجاد هیئتهای آموزشی بیشتر بهمنظور کاهش اختلافات فرقهای، بهطور ناخواسته باعث تشدید این اختلافات شد.
چالشهای مالی
مسئله تأمین مالی نیز این بحث را پیچیدهتر میکند. درحالیکه حجم دقیق کمکهای مالی و خیریهای که مدارس دریافت میکنند مشخص نیست، رشد سریع آنها — بهویژه در رقابت با بخش آموزش خصوصی — نشان میدهد که آنها منابع مالی بیشتری نسبت به مقیاس ثبتشده خود جذب میکنند.
مدارس دینی و بخش آموزش
درحالیکه مدارس دینی بهعنوان پاسخی برای کاستیهای نظام آموزشی معرفی میشوند، آنها تنها 9 تا 10 درصد از نیازهای آموزشی پاکستان را تأمین میکنند. این درحالی است که رهبران آنها ادعا میکنند این رقم دو برابر این میزان است. برآوردها متفاوت است:
- هیئتهای سنتی مدارس دینی ادعا میکنند 26 هزار مدرسه وجود دارد.
- حدود 10 هزار مدرسه تحت DGRE و هیئتهای جدید ثبت شدهاند که شمار رسمی را به 36 هزار میرساند.
- برآوردهای مستقل، اما، تعداد را حدود 50 هزار میدانند.
حتی رئیس شورای ایدئولوژی اسلامی این آمار بالاتر را تأیید میکند اما اشاره میکند که بیش از 60 درصد مدارس تنها آموزش مقدماتی قرآن ارائه میدهند و بهطور فنی مدرسه کامل محسوب نمیشوند.
نتیجهگیری: ضرورت دادههای قابلاعتماد
شمارش دقیق و ثبتنام مناسب مدارس دینی برای ارزیابی نقش و تأثیر آنها بر نظام آموزشی پاکستان ضروری است. درحالیکه مدارس دینی با نظام آموزش عمومی برای منابع رقابت میکنند، دولتها اغلب از آنها بهعنوان توجیهی برای کاهش بودجه آموزش استفاده میکنند.
ابهام پیرامون تعداد، منابع مالی و عملیات مدارس دینی، قدرت و نفوذ نخبگان مذهبی پاکستان را افزایش میدهد. برای حل مسائل آموزش، فرقهگرایی و تنظیم مقررات، دولت باید این مناقشه را برطرف کرده و دادههای شفاف و قابلاعتماد جمعآوری کند. بدون این اقدامات، هرگونه اصلاحات معنادار غیرممکن خواهد بود.
نظر شما