بررسی چند واژۀ فارسی موجود در تاریخ چین

     از قرن دوم پیش از میلاد تا قرن هشتم میلادی، تعداد زیادی از ایرانیان وارد چین شدند و برخی از واژگان ایرانی به عنوان زبان خارجی مناطق غربی، به چین معرفی شدند. در این مقاله، به تحلیل ریشه­شناختی چند واژۀ مرتبط یعنی «یه لوء هه» (ye luo he)، «سو مو جه» (Su mu zhe)، «آستانه» (A si ta na) و «هویی هویی شی پین» (Hui hui shi pin) در ادبیات چین می­پردازیم، تا همکاران در مطالعات آسیای مرکزی و ایران­شناسی بتوانند با هم دربارۀ آن بحث کنند.

نویسنده: سونگ شیان

مترجم: گوان یوان( فاطمه)

ویراستار: بهادر باقری

     از قرن دوم پیش از میلاد تا قرن هشتم میلادی، تعداد زیادی از ایرانیان وارد چین شدند و برخی از واژگان ایرانی به عنوان زبان خارجی مناطق غربی، به چین معرفی شدند. در این مقاله، به تحلیل ریشه­شناختی چند واژۀ مرتبط یعنی «یه لوء هه» (ye luo he)، «سو مو جه» (Su mu zhe)، «آستانه» (A si ta na) و «هویی هویی شی پین» (Hui hui shi pin) در ادبیات چین می­پردازیم، تا همکاران در مطالعات آسیای مرکزی و ایران­شناسی بتوانند با هم دربارۀ آن بحث کنند.

     الف. «یه لوء هه»

     در جلد 216 کتاب زی ژی تونگ جیان[1] می­خوانیم: «آن لو شان، بیش از هشت هزار سرباز تسلیم شده از قوم تونگ لو، شی و چی دَن را پذیرفت که به آن «یه لوء هه» می­گفتند. آن لو شان، مردی با نژاد مختلط از یینگ ژئو (شهر چائو یانگ در استان لیائونینگ امروز) بود. در کتاب کارهای آن لو شان یائو رو نینگ نویسنده از سلسلۀ تانگ گفته است: «او (آن لو شان) می­توانست نُه زبان را بفهمد و زمانی که بسیاری از قبایل خارجی با یکدیگر تجارت می­کردند، او واسطۀ آن­ها بود». «زبان خارجی» که آن لو شان می­فهمید، زبان ایرانی بود که سغدی­ها به آن سخن می­گفتند. بر اساس فرهنگ لغت فارسی - چینی، ایرانیان، قهرمانان، پهلوان و جنگجویان را «یل» می­نامند. این مرد قدرتمند است که در زی ژی تونگ جیان نیز ذکر شده است. این تلفظ، مشابه «یه لوء» در واژۀ «یه لوء هه» است. یائو رو نینگ نیز گفته است: هنگامی که آن لوشان شورش کرد، سربازانی را از تونگلو، چی دَن، شی وِی و سایر گروه­های قومی و همچنین سربازانی از فان یانگ، پینگ لو، هه دونگ، یُئو، جی و سایر مناطق استخدام کرد و یک ارتش نخبه با هستۀ اصلی «یه لوء هه» با مجموع صدهزار نفر تشکیل داد و تحت لوای کشتن یانگ گو ژونگ، به سمت غرب با هدف تسخیر پایتخت چانگ ان و سرنگونی حکومت امپراتور تانگ شوان زونگ، راهپیمایی کرد. از این امر می­توان دریافت که هشت هزار سرباز «یه لوء هه» آن لوشان، لشکر نخبۀ او برای تصرف سراسر کشور بوده­اند. در فرهنگ فارسی- چینی آمده است: «وابستۀ نظامی همراه امپراتور» «اوروق» نامیده می­شد. معنی این کلمه، همان یه لوء هه است و تلفظ آن اساساً یکسان است. اگر مفاهیم «مرد قوی» و «وابستۀ نظامی همراه امپراتور» در یک واژه ترکیب شود، باید کلمات یل و اوروق را با هم ترکیب کرد؛ یعنی «یل­اوروق» که شکل سادۀ آن «یل­روق» بوده است. پس تلفظ آن دقیقاً مانند «یه لوء هه» است. استفادۀ آن لوشان از عبارت یه لوء هه (یل­روق) اصطلاحی است که بازرگانان سغدی که وارد چین می­شدند، از آن استفاده می­کردند.

     ب. «سو مو جه»

     آقای وانگ چوان چینگ در اثر جدید خود بررسی مختصر در زمینۀ هنر شعر و آهنگ سلسلۀ تانگ و سونگ (انتشارات لیائو های، چاپ 2001) نوشته است: «سو مو جه، نام آهنگی در دستگاه موسیقی سلسلۀ تانگ است که در اصل، نام آن «دا چو» بوده و بعداً بخشی از آن استفاده شده و به شکل «سو مو جه» نوشته شده است. برخی نیز می­گویند این آهنگ از موسیقی اقلیت­های قومی در مناطق غربی سرچشمه گرفته است. این نظر ارزش بررسی دارد». بر اساس فرهنگ فارسی - چینی، یک نوع آهنگ ایرانی باستانی به نام «سَلمک» وجود دارد که به احتمال زیاد، شکل اولیۀ کلمۀ «سو مو جه» است. اما تلفظ «ک» با تلفظ «جه» تفاوت زیادی دارد. با این حال، اصطلاح قابل توجه دیگری نیز وجود دارد، یعنی «سبز»، که به معنای «سبز، دوست داشتنی» که به «عاشق» اشاره دارد و به معنای جوان است. وقتی این کلمه با کلمات دیگر ترکیب می­شود و واژۀ جدیدی را شکل می­دهد، حال و هوای شعری دارد. برای مثال، «سبزخور» و «سبزباغ» که هر دو به معنای بهشت است. «سبزبهار» نیز یک اصطلاح موسیقی ایرانی است. «سبزپوش» استعاره ای از فرشته و «سبز در سبز» یک اصطلاح موسیقی ایرانی است. به طور خلاصه، پس از ترکیب «سبز» یا «سبزه» با واژگان دیگر برای ساخت واژه ای جدید، به تعدادی از عناوین موسیقی ایرانی می­رسیم. به عبارت دیگر، اصطلاح موسیقی ایرانی یادشده، ارتباط مستقیمی با کلماتی مانند رنگ سبز یا گیاهان سبز دارد و این موضوع، نشان دهندۀ عشق ایرانیان به طبیعت سبز و زندگی است. بنابراین از رنگ سبز به عنوان استعاره ای از تمام چیزهای خوب مانند بهار، جوانی، فرشتگان زیبا، بهشت و عاشقان استفاده می­کنند. در زندگی، همۀ این مفاهیم را ستایش و در آوازهای خود، از آن­ها استفاده می­کنند. هنگامی که آن­ها به دربار سلسلۀ تانگ آمدند، موسیقی مربوط به واژۀ سبز، آموخته و خوانده شدند. از آنجا که صداهای حروف «ب»، «پ»، «م» و «ف» به­راحتی جایگزین یکدیگر می­شوند؛ کاملاً ممکن است که «سبز» را بتوان به صورت «سومز» تلفظ کرد. بنابراین، این باید منشأ آهنگ معروف سومز مربوط به سلسلۀ تانگ باشد.

     پ. آستانه

     در صفحۀ 70 کتاب سی سال باستان­شناسی در سین کیانگ (انتشارات رین مین سین کیانگ، 1983) آمده است: «آستانه، یک واژۀ قزاقی به معنای پایتخت است و به گفتۀ دوستان اویغور، عنوان جایگاه مهمی در دین اسلام است. کشور دوست چین، قزاقستان، پایتخت خود را از آلماتی به شهر جدید آستانه در شمال منتقل کرد. بنابراین، برای زبان قزاقستانی، پذیرفتنی است که از آستانه به عنوان پایتخت یاد کند. با این حال، با توجه به وضعیت واقعی شهرستان تورپان سین کیانگ، «آستانه» در تورپان هرگز به پایتخت تبدیل نشده است؛ بلکه یک گورستان است. از اکتبر تا نوامبر 1959، یادگارهایی از قرن­های 4 تا 7 از شش مقبرۀ تورپان به دست آمد که معادل دورۀ شانزدهم پادشاهی (439-304 میلادی) تا سلسلۀ تانگ بود. در میان آن­ها، در مقبرۀ شمارۀ 306 پارچۀ زردی با طرح پرندگان و جانوران و درختان؛ در مقبرۀ 303 پارچۀ زرینی با طرح پرنده و درخت؛ و در مقبرۀ 302 پارچۀ زرینی با طرح دو اسب کشف شد. به گفتۀ کارشناسان، این «بدیهی است که سبک هان نیست، بلکه محصول نفوذ فرهنگی ایرانی است» (سی سال باستان­شناسی در سین کیانگ، ص 74). دو جسد زن در مقبرۀ 302 هر کدام یک سکۀ نقرۀ ایرانی در دهان خود داشتند. در سال­های 1966 تا 1969 ، تعداد 105 مقبرۀ باستانی در آستانه حفاری شد که در مقبرۀ 117 تعداد زیادی پارچۀ ایرانی با سبک­های مختلف کشف شد. مجموعۀ این مقبره­ها، مکانی ارزشمند در تورپان و حتی کل قلمرو سین کیانگ به شمار می­رود. از این امر، می­توان دریافت کرد که این آستانه به معنای پایتخت نیست. در فارسی، آستانه به معنای «مقبرۀ امپراتوری، مقبرۀ مقدس» است. اما این گورستان آستانه در شمال غربی شهر گائوچانگ واقع شده است؛ بنابراین در سلسلۀ تانگ، «مقبرۀ قدیمی شمال غربی» نامیده می­شد (همان، ص 79). پس نتیجه می­گیریم که آستانه در شهرستان تورپان، از زمان­های بسیار قدیم، به معنای گورستان بوده است و باید واژۀ فارسی «مقبرۀ شاهنشاهی، مقبرۀ مقدس» باشد. در میان مسلمانان آسیای میانه، کسانی هستند که به مقبرۀ افراد مشهور جهان اسلام احترام می­گزارند. بنابراین، ممکن است دلایلی وجود داشته باشد که آستانه را به عنوان «مکان مهم اسلامی» در نظر بگیریم. از آنجا که آستانه یک مقبره است، باید آرامگاه افراد زیادی باشد که در طول زندگی خود، شخصیت­های برجسته ای بوده اند.

     ت. فرهنگ غذایی ایرانی در کتیبۀ کره شمالی «مجموعۀ کامل ملزومات خانگی»

     چندی پیش، انتشارات اسناد، یک کتاب حکاکی کره ای با عنوان مجموعۀ کامل ملزومات خانگی منتشر کرد. در فهرست گینگ جی، این کتاب شامل بخشی در مورد «غذای قوم هویی هویی» است که در زیر نقل می­شود:

     غذای قوم هویی هویی: «شه که اِر پی زا»: یک کیلو گردوی خرد کرده، با نیم کیلو عسل و نیم کیلو نان خرد شده را مخلوط، و سپس به شکل توپ کوچک درست می­کنند و بعد آن را در یک تکه خمیر می­گذارند و در تنور می­پزند.

     «تو تو ما شی»: با آب و آرد سفید، خمیر درست می­کنند و سپس آن را به شکل توپ کوچک درمی­آورند و در آب سرد می­گذارند. چند دقیقه بعد، از آب در می­آورند و با کف دست، فشار می­دهند تا یک نان کوچک شود و سپس در آب جوش می­گذارند تا پخته شود. سپس نان کوچک پخته شده را با گوشت مخلوط می­کنند و به هم می­زنند و می­خورند.

     «با اِر تا»: 250 گرم عسل را با یک کاسه آب جوش مخلوط می­کنند و به هم می­زنند و سپس 300 گرم آرد لوبیا در آن می­ریزند و به شکل خمیر درست می­کنند و در قابلمه می­گذارند تا پخته شود. پس از پخته شدن، در بشقاب می­گذارند و روی آن روغن می­مالند و می­خورند.

     «ها اِر وا»: آرد سفید را در قابلمه می­ریزند و روی آتش می­گذارند و به هم می­زنند تا پخته شود. سپس آرد سفید پخته شده را با عسل و آب مخلوط می­کند و به هم می­زنند، با کارد می­برند و می­خورند.

     «گو لا چی»: سفیدۀ تخم مرغ، آرد، پنیر و آب کم را باهم مخلوط می­کنند و خوب به هم می­زنند. سپس آن را به شکل یک نان نازک پهن می­کنند و بعد شکر، تخم درخت کاج  و گردو را روی نان نازک می­گذارند، به این روش، سه یا چهار لایه درست می­کنند و می­پزند و بعد روی آن، عسل و روغن می­مالند و می­خورند.

     «جی نی پی یا»: آرد لوبیا و آرد سفید را باهم مخلوط و به شکل خمیر درست می­کنند، سپس در روغن در حال جوش می­ریزند و سرخ می­کنند. یا اینکه فقط آرد سفید و عسل را سرخ می­کنند و می­خورند.

     «ها لی سا»: یک کاسه گندم پوست کنده را با دو کیلو گوشت گاو یا گوشت گوسفند مخلوط می­کنند، می­کوبند و سپس آب­پز می­کنند تا پخته شود. بعد گوشت پخته شده را در یک کاسه می­ریزند و پهن می­کنند. روغن دنبۀ گوسفند یا روغن سر گوسفند را روی گوشت پخته شده می­مالند و سپس تخم درخت کاج را در آن می­ریزند، سرخ می­کنند و می­خورند.

     بر اساس توضیح فرهنگ فارسی - چینی، واژۀ «شه که ار پی زا» ترجمۀ واژۀ فارسی «شکربوزه» است، در این نان حاوی شکر، مغز پسته و مغز گردو است. واژۀ «تو تو ما شی» نیز ترجمۀ واژۀ فارسی «توتماج» یعنی سوپ رشتۀ ترش؛ واژۀ «با اِر تا» ترجمۀ واژۀ فارسی «بالوده»؛ واژۀ «ها ار وا» ترجمۀ واژۀ فارسی «حلوا»؛ واژۀ «گو لا چی» ترجمۀ واژۀ فارسی «گُلاج»؛ واژۀ «جی نی پی یا» ترجمۀ واژۀ فارسی «زلوبیا» (نوعی شیرینی که با آرد، شکر و روغن کنجد درست می­شود)؛ و واژۀ «ها لی سا» ترجمۀ واژۀ فارسی «حلیم» است[2].

     در کتاب خلاصه ای از فهرست کتاب چهار کتابخانه می­خوانیم: «مجموعۀ کامل ملزومات خانگی، بدون شک کتابی مربوط به مردم سلسلۀ یوان است». پس می­توان دریافت که این غذای هویی هویی، از ایران، افغانستان و حوضۀ رودخانۀ جیحون می­آید و نشان می­دهد که بیشتر مردم هویی که در طول سلسله­های سونگ و یوان از آسیای مرکزی به چین آمدند، از تبار ایرانی بوده اند.

منبع: «مجموعه مقالات ایران­شناسی در چین»[به زبان چینی]، دانشگاه پکن (جلد سوم).

https://so1.360tres.com/t01dd6270e1bdf3d28a.png

                     « زی ژی تونگ جیان»

بررسی چند واژۀ فارسی موجود در تاریخ چین

وانگ چوان چینگ «بررسی مختصر در زمینۀ هنر شعر و آهنگ سلسلۀ تانگ و سونگ»

(انتشارات لیائو های، چاپ 2001)

https://www0.kfzimg.com/sw/kfz-cos/kfzimg/1999364/fa8e88b915aed677_b.jpg

«سی سال باستان­شناسی در سین کیانگ» (انتشارات رین مین سین کیانگ، 1983)

بررسی چند واژۀ فارسی موجود در تاریخ چین

«مجموعۀ کامل ملزومات خانگی»

 

[1] . زی ژی تونگ جیان، یک وقایع­نگاری چند جلدی نوشتۀ سی ما گوانگ (Si ma guang) از سلسلۀ سونگ شمالی است، با مجموع 294 جلد، که 19 سال طول کشید تا تکمیل شود. این کتاب وقایع 403 پیش از میلاد تا 959 پس از میلاد را شرح داده و 16 سلسله و 1362 سال تاریخ را پوشش می­دهد.

[2] . به نظر می­رسد که این واژه، همان «هریسه» باشد؛ نوعی هلیم که در ارمنستان و کردستان تهیه می­شود و در زبان کردی، به آن، هه­لیسه یا هه­ریسه می­گویند. [ویراستار] 

کد خبر 22864

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 7 =