دکترین " اول آمریکا" ترامپ و تاثیرات آن بر بنگلادش

بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید برای دور دوم، بحث‌ها را در مورد پیامدهای جهانی سیاست‌های او به ‌ویژه در حوزه های تجارت، دفاع، مهاجرت و ژئوپلیتیک برانگیخته است. برای بنگلادش، یک کشور استراتژیک در جنوب آسیا، این سیاست ها مستلزم تحلیل دقیق و رویکردی فعال برای مدیریت روابط دوجانبه با آمریکا است. در حالی که اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱) رویکردی "معامله ای" به دیپلماسی تحت دکترین " اول آمریکا" ارائه کرد، بازگشت احتمالی او می تواند از سویی چالش های موجود را تشدید کند و از سوی دیگر فرصت های جدیدی را برای داکا ایجاد نماید.

بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید برای دور دوم، بحث‌ها را در مورد پیامدهای جهانی سیاست‌های او به ‌ویژه در حوزه های تجارت، دفاع، مهاجرت و ژئوپلیتیک برانگیخته است. برای بنگلادش، یک کشور استراتژیک در جنوب آسیا، این سیاست ها مستلزم تحلیل دقیق و رویکردی فعال برای مدیریت روابط دوجانبه با آمریکا است. در حالی که اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱) رویکردی "معامله ای" به دیپلماسی تحت دکترین " اول آمریکا" ارائه کرد، بازگشت احتمالی او می تواند از سویی چالش های موجود را تشدید کند و از سوی دیگر فرصت های جدیدی را برای داکا ایجاد نماید.

وابستگی تجاری و تنوع بازار

 آمریکا بزرگترین بازار صادراتی بنگلادش است و بخش "پوشاک دوخته شده" بیش از ۸۰ درصد صادرات ما به آمریکا را تشکیل می دهد. در سال ۲۰۲۲، بنگلادش ۱۰.۴۱ میلیارد دلار کالا به آمریکا صادر کرد که این موضوع بر اهمیت حفظ روابط تجاری مطلوب تأکید دارد. ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود از توافقات تجاری چندجانبه خارج شد و بر معاملات دوجانبه تاکید کرد و اغلب از روابط تجاری به عنوان اهرم برای اهداف سیاسی گسترده تر استفاده نمود. این رویکرد می تواند عواقب جدی برای بنگلادش که برای رشد اقتصادی خود به توافقات تجاری ترجیحی و دسترسی به بازارهای خارجی متکی است، داشته باشد. برنامه "سیستم ترجیحات تعمیم یافته" برای بنگلادش که در سال ۲۰۱۳ به حالت تعلیق درآمد، ممکن است در دولت جدید ترامپ با تأخیر بیشتری مواجه شود. بنگلادش باید بازارهای صادراتی خود را فراتر از شرکای سنتی، به ویژه در اروپا و آمریکای شمالی، متنوع کند. علاوه بر این، بهبود انطباق با استانداردهای بین المللی کار و محیط زیست هم ضروری است. داکا همچنین باید فعالانه در دیپلماسی اقتصادی شرکت کند و خود را به عنوان یک شریک پایدار و قابل اعتماد در عصر تغییر پویایی تجارت جهانی معرفی نماید.

ژئوپلتیک هند و اقیانوس آرام

موقعیت جغرافیایی بنگلادش در امتداد خلیج بنگال، آن را به نقطه کانونی در رقابت فزاینده آمریکا و چین تبدیل کرده است. استراتژی هند و اقیانوس آرام ترامپ سنگ بنای سیاست خارجی او در اولین دوره ریاست جمهوری وی بود که هدف آن مقابله با نفوذ فزاینده چین از طریق اتحادیه ها و مشارکت های منطقه ای بود. بنگلادش ضمن حفظ روابط اقتصادی نزدیک با چین، در طرح‌های امنیتی منطقه‌ای و گفتگو با آمریکا نیز مشارکت دارد. در حالی که ایالات متحده احتمالاً تحت پوشش مقابله با نفوذ چین برای همکاری های دفاعی نزدیک تر تلاش کند، بنگلادش باید این مسئله را با وابستگی خود به سرمایه گذاری چین در زیرساخت ها و فناوری متعادل کند. مشارکت این کشور در طرح "یک کمربند و یک جاده چین"  قبلاً مورد توجه واشنگتن قرار گرفته است و این اقدام متعادل کننده را ظریف تر می کند. بنگلادش باید استقلال استراتژیک خود را در اولویت قرار دهد و از وارد شدن در رقابت دوطرفه آمریکا و چین خودداری کند. داکا با حمایت از یک هند-اقیانوس آرام چندقطبی، می تواند خود را به عنوان یک کشور بی طرف و حامی صلح نشان دهد. علاوه بر این، همکاری هدفمند نظامی و اقتصادی با آمریکا ، به ویژه در زمینه‌هایی مانند امنیت دریایی و مبارزه با تروریسم، می‌تواند روابط دوجانبه را بدون اینکه چین را از خود دور سازد، تقویت کند.

بحران روهینگیا: زنده نگه داشتن تمرکز جهانی نسبت به آن

 کشور ما با میزبانی بیش از یک میلیون پناهنده روهینگیا از میانمار، با فشارهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی عظیمی مواجه است. دوره اول ترامپ با مشارکت محدود در بحران های بشردوستانه طی شد و دوره دوم می تواند شاهد عقب نشینی بیشتر از تلاش های چندجانبه باشد. درخواست‌های بنگلادش برای حمایت بین‌المللی، به ویژه برای بازگشت روهینگیاها، با واکنش‌های متفاوتی مواجه شده است. در حالی که آمریکا کمک های مالی قابل توجهی ارائه کرده، اما نقش رهبری در رسیدگی به علل اصلی بحران را بر عهده نگرفته است. بدبینی ترامپ به نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل می‌تواند تلاش‌های جمعی برای پاسخگویی میانمار به اقداماتش را تضعیف کند. برای اطمینان از حمایت مستمر، بنگلادش باید یک استراتژی چند جانبه اتخاذ بکند. این استراتژی می تواند شامل جلب مشارکت قانونگذاران آمریکایی و گروه های مدافع حفظ بحران روهینگیا در دستور کار واشنگتن باشد. داکا باید مشارکت با سایر کشورها و سازمان‌ها را برای ایجاد یک ائتلاف جهانی که از راه‌حلی بادوام حمایت‌کند، بررسی نماید. برجسته کردن پیامدهای امنیتی منطقه ای آوارگی طولانی مدت پناهجویان نیز می تواند توجه آمریکا را بدلیل منافع استراتژیک این کشور در اقیانوس هند و اقیانوس آرام بخود جلب کند.

دیپلماسی عمومی و مقابله با ادراکات منفی

در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، لفاظی های او در مورد بنگلادش گهگاه تحت تأثیر ملاحظات سیاسی داخلی و تلاش های لابی گرها قرار می گرفت. اظهاراتی که به نظر می رسید پیشرفت ها و کمک های بنگلادش را نادیده انگاشته بود، نه تنها روابط دوجانبه را تیره کرد، بلکه کلیشه های منفی را نیز تقویت کرد. بنگلادش باید در دیپلماسی عمومی سرمایه گذاری کند و دستاوردهای خود را در رشد اقتصادی، کاهش فقر و انعطاف پذیری در موضوع آب و هوا به نمایش بگذارد. ابتکارات لازم برای تعامل با دیاسپورای بنگلادشی - از طریق جشنواره های فرهنگی، انجمن های تجاری و همکاری های دانشگاهی - می تواند روایت مثبتی ساخته و حسن نیت ایجاد کند. علاوه بر این، اجرای برنامه‌های متمرکز بنگلادش در اندیشکده‌ها و دانشگاه‌های آمریکا می‌تواند دید و نفوذ این کشور را در محافل سیاست‌گذاری آمریکا افزایش دهد.

چالش مهاجران بنگلادشی

موضع تند ترامپ در قبال مهاجرت و نظارت بیشتر بر مهاجران کشورهای دارای اکثریت مسلمان، چالش هایی را برای اتباع بنگلادشی در آمریکا ایجاد کرده است. بنگلادش باید از رفتار منصفانه با اتباع خود حمایت و بر کمک آنها به اقتصاد و جامعه آمریکا تأکید کند. تقویت موافقت نامه های دوجانبه در زمینه تحرک نیروی کار و توسعه مهارت ها نیز می تواند تأثیر سیاست های محدود کننده مهاجرت را کاهش دهد. علاوه بر این، تقویت مبادلات آموزشی و فرهنگی می تواند پل هایی را بین دو ملت ایجاد کند. یکی از چالش های دیرینه بنگلادش، ظرفیت محدود دستگاه دیپلماسی آن برای تعامل موثر با قدرت های بزرگ جهانی مانند آمریکا است. داکا باید واحدهای تخصصی در وزارت امور خارجه برای نظارت بر تحولات سیاسی آمریکا و هماهنگی تلاش های لابی گرها ایجاد کند. ارتقای قابلیت‌های مأموریت‌های دیپلماتیک آن - از طریق برنامه‌های آموزشی، استخدام کارشناسان موضوعی و افزایش بودجه این موارد برای کنترل پیچیدگی‌های روابط بنگلادش و آمریکا بسیار مهم خواهد بود.

فرصت ها در میان چالش ها

در حالی که ریاست جمهوری ترامپ چالش های مهمی را به همراه دارد، فرصت هایی را نیز برای بنگلادش فراهم می کند تا مشارکت خود با آمریکا را تقویت بکند. اهمیت استراتژیک خلیج بنگال و نقش فزاینده بنگلادش در ژئوپلیتیک منطقه ای آن را به متحدی ارزشمند در استراتژی هند - اقیانوسیه واشنگتن تبدیل کرده است. علاوه بر این، رویکرد معامله‌ای ترامپ به دیپلماسی، فرصتی را برای بنگلادش فراهم می‌کند تا بر سر توافق‌های هدفمندی که با اولویت‌های ملی آن همسو باشد، مذاکره کند. حوزه‌هایی مانند انرژی‌های تجدیدپذیر، فناوری دیجیتال و موضوع آب و هوا، راه‌های بالقوه‌ای برای همکاری ارائه می‌دهند.

ایجاد یک استراتژی انعطاف پذیر

دورنمای ریاست جمهوری دوم ترامپ بر نیاز بنگلادش به اتخاذ رویکردی فعال و چند وجهی برای مدیریت روابط خود با آمریکا تاکید می کند. داکا با اولویت دادن به تنوع اقتصادی، استقلال استراتژیک و تعامل دیپلماتیک می‌تواند ضمن حفظ منافع ملی خود، از عدم قطعیت‌های این دوره جدید عبور کند. در جهانی که به طور فزاینده ای با رقابت ها و رفتارهای غیرقابل پیش بینی تعریف می شود، انعطاف پذیری و آینده نگری کلیدی برای رقم زدن آینده ای روشن تر در روابط بنگلادش و آمریکا است.

نویسنده: دکتر رقیب الحسن ( پزشک، نویسنده، فعال در امور جوانان بنگلادش و برنده جوایز بین المللی)

(روزنامه دیلی استار، سه شنبه ۲۱ ژانویه ۲۰۲۵)

https://www.thedailystar.net/opinion/views/news/trumps-america-first-doctrine-and-its-ripple-effects-bangladesh-۳۸۰۴۳۷۶

کد خبر 22882

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =