شکاف‌های موجود در نظام آموزشی بنگلادش

سیستم آموزش و پرورش ما که به عنوان کانال تغذیه سیستم آموزش عالی عمل می‌کند، در وضعیت نابسامانی قرار دارد.اینکه دانش‌آموزان ما به دلایل مختلف به برخی از دروس و رشته ها علاقه ندارند نیاز به بررسی دقیق دارد. سال‌ها بی‌توجهی سیستماتیک، اولویت‌های نابجا و تورم نمره‌های پوپولیستی، نظام آموزشی ما را به ستوه آورده و منجر به پیامدهای ویرانگری شده است.

شکاف‌های موجود در نظام آموزشی بنگلادش

وقتی نتایج آزمون پذیرش دانشگاه داکا در ماه مارس منتشر شد، با کمال تعجب متوجه شدیم که تنها شش درصد از داوطلبان، واجد شرایط ورود به رشته های گروه علوم تجربی بوده‌اند. از میان ۱۲۰۴۸۸ متقاضی تحصیل، تنها ۷۴۳۷ داوطلب در رقابت با ۱۸۹۶ کرسی پذیرفته شدند. بسیاری از ما این را نشانه‌ای از رقابت‌پذیری برای ورود به دانشگاههای برتر کشور می‌دانستیم. زمانی که پذیرش‌ها تکمیل و کلاس‌ها از سر گرفته شد و جابجایی های داخلی گروه ها نیز انجام گردید، دانشگاه اعلام کرد که ۵۰۵ صندلی از کل ۶۱۳۵ صندلی رشته های این گروه آموزشی خالی مانده است. این بحران در میان برخی از دانشکده‌های علوم، مانند شیمی کاربردی، مهندسی برق و الکترونیک، فناوری چرم و فیزیک و همچنین در گروه های آموزشی زبان‌هایی مانند اردو، پالی و سانسکریت، شدیدتر است.

 این مشکل حداقل دو جنبه دارد. اول اینکه سیستم آموزش و پرورش ما که به عنوان کانال تغذیه سیستم آموزش عالی عمل می‌کند، در وضعیت نابسامانی قرار دارد. دوم اینکه دانش‌آموزان ما به دلایل مختلف به برخی از دروس و رشته ها علاقه ندارند که این مسئله نیاز به بررسی دقیق دارد. سال‌ها بی‌توجهی سیستماتیک، اولویت‌های نابجا و تورم نمره‌های پوپولیستی، نظام آموزشی ما را به ستوه آورده و منجر به پیامدهای ویرانگری شده است. جای تعجب نیست که شاخص سرمایه انسانی بانک جهانی گزارش داده است که دانش‌آموزی که ۱۲ سال تحصیلی در بنگلادش را به پایان می‌رساند، معادل تنها ۶.۳ سال تحصیلی را برای یادگیری صرف کرده است که با معیارهای بین‌المللی با پایه/ کلاس هفتم قابل مقایسه است. همچنین گزارش های ارزیابی، پایین‌ترین نرخ قبولی را در ۱۶ سال گذشته نشان می دهد.

سیستم آموزشی ما، در زمانی که قرار است کشور از مزایای جمعیتی خود بهره‌مند شود، مانع رشد شناختی جوانان ما شده است. آمادگی آنها برای آموزش عالی جای سئوال دارد. سیستم عمومی تحت بودجه‌ی دولتی( دانشگاه های دولتی) ، از امتیاز اداره‌ی مؤسساتی با صندلی‌های خالی فراوان برخوردارند. در همین حال، بسیاری از دانشجویان ناموفق به راه یابی به دانشگاههای برتر دولتی، به سیستم آموزش خصوصی منتقل می‌شوند که طیف وسیعی از دوره‌های پیش‌دانشگاهی را ارائه می‌دهند و برای رفع شکاف‌های تحصیلی برخی از این دانشجویان طراحی شده‌اند. در این فرآیند، وارد بعد دیگری از مسئله می‌شویم: دانش برای کسانی که توانایی مالی دارند، در دسترس است.

حتی دشمن هم موافق است که علت اصلی فاجعه آموزشی ما، کمبود سرمایه‌گذاری است. با تخصیص بودجه‌ای به ارزش کمتر از دو درصد از تولید ناخالص داخلی برای آموزش، سیستم آموزشی ما در جذب معلمان واجد شرایط شکست خورده است. معلمان کمدرآمد در مدارس و سایر مؤسسات آموزشی به دلیل چالشهای مالی مجبور به کار پاره وقت هستند. این سناریو به مراکز مربیگری، تدریس خصوصی و سندیکاهای نشر برگههای سئوال اجازه داده است تا به عنوان سیستمهای سایه ظهور کنند. اکنون دانشآموزان برای امتحانات در مؤسسات وکالتی درس میخوانند، برخی از الگوهای تست زنی و جواب دادن حدسی به سئوال را در اینترنت یا از مربیان یاد میگیرند، یادداشتها را حفظ میکنند و آنها را در امتحانات تکرار میکنند. لذت یادگیری، کنجکاوی برای کشف یا خلاقیت برای بروز استعداد، دیگر هدف های یادگیری و تحصیل نیستند.

آزمون‌های پذیرش دانشگاه که برای ارزیابی مهارت‌های تحلیلی طراحی شده‌اند، نقاط ضعف دانشجویان ما را آشکار می‌کنند. دانش‌آموزانی که ممکن است ترفندهای امتحان دادن را به صورت خصوصی یاد گرفته باشند، وقتی از آنها خواسته می‌شود فکر کنند، حل کنند، استدلال کنند و بفهمند،  شکست می‌خورند. مرکز ارزیابی ملی دانش‌آموزان(ان اس ا) وضعیت را به طور مداوم رصد و آن را وخیم اعلام کرده است. ارزیابی کننده ها گزارش‌هایی در باره شایستگی‌های بنیادی دانش‌آموزان در زبان بنگالی و ریاضی منتشر می‌کنند. طبق گزارش ارزیابی سال ۲۰۲۲ ، تنها ۳۹ درصد از دانش‌آموزان کلاس سوم، مهارت اولیه در ریاضیات را بروز داده اند که نسبت به ۵۸ درصد سال ۲۰۱۳، کاهش زیاد نشان می دهد و در زبان بنگالی نیز ۵۱ درصد سال 2022 ، نسبت به ۷۵ درصد سال 2013 ، نشان از کاهش چشم گیر دارد. این افت را می‌توان به دلیل همه‌گیری کرونا توجیه کرد. طبق گزارش‌های مرکز ارزیابی ملی دانش‌آموزان (ان اس ا) میزان تسلط به زبان بنگالی در کلاس پنجم، ۲۶ درصد در سال ۲۰۱۱ و ۲۵ درصد در سال۲۰۱۳ ثبت شده و سپس به ۲۳ درصد در سال ۲۰۱۵ و نهایتا به تنها ۱۰ درصد در سال ۲۰۱۷ کاهش یافته است. داده‌های مرکز ارزیابی ملی دانش‌آموزان ( ان اس ا )  یک ضعف اساسی را آشکار می‌کند که با ارقامی مانند نرخ تکمیل مدرسه ۸۴ درصدی و تعداد نمره ‌ها در تضاد است.

رسوایی آزمون پذیرش در دانشگاه ، در کنار ارزیابی بانک جهانی، خطرات ناشی از سال‌ها تورم نمرات و دستکاری داده‌ها را برای ما آشکار می‌کند. وسواس ما در باره نرخ قبولی، معدل نمرات و اهداف ثبت‌نام، توسط دولت‌های متوالی به عنوان سلاحی برای ادعای موفقیت، آرام کردن والدین نگران و پنهان کردن نقاط ضعف ساختاری مورد استفاده قرار گرفته است. معلمان تحت فشار قرار می‌گیرند تا از میزان قبولی دانش‌آموزان اطمینان حاصل کنند یا برای بررسی هزاران متن، ضرب‌الاجل‌های غیرممکنی به آنها داده می‌شود. بررسی نتایج امتحانات دریافت گواهینامه تحصیلی ( کلاس 10) امسال، که حاکی از کاهش شدید درصد قبولی بود، نشان می‌دهد که دولت نیز باید رویه‌های ارزیابی خود را مورد بازنگری قرار دهد.

بالاترین میانگین نمره ممکن در گواهی پایان دوره متوسطه (اس اس سی) و امتحانات با میانگین نمرات 5  "فریب" نامیده شده است. مدتی طول خواهد کشید تا دانش‌آموزان و والدینی که به نشان برتری تحصیلی توسط اعداد و ارقام عادت کرده‌اند، به نقص یادگیری خود اذعان کنند. سیاست بحث‌برانگیز " قبولی خودکار" که باعث کاهش افت تحصیلی در دوران همه گیری کرونا شد، در حال حاضر پیامدهای خود را نشان می‌دهد. سیاست‌گزاران از این موضوع بی‌اطلاع بودند که رویه ارتقای همگی به جای آزمون، پیام مشکل‌سازی را منتقل می‌کند " نمره عملکرد دانش آموزان قابل مذاکره است نه اکتسابی". این روحیه حتی پس از قیام توده‌ای جولای نیز ادامه یافت.

با این حال، فرهنگ مقاومت کاملاً کار دانشجویان نیست. ما ملتی هستیم که نتوانستیم سیستمی ایجاد کنیم که شکست و تحمل را به عنوان درس‌های ضروری زندگی برای رشد شخصی آموزش دهد. ما نتوانسته‌ایم نظام آموزشی را از منافع شخصی یا خواسته‌های خیرین جدا کنیم و برنامه درسی‌ای تدوین کنیم که بر تفکر انتقادی تأکید داشته باشد. در حالی که اسناد سیاستی تمام شعارهای مربوط به "یادگیری خلاق مبتنی بر شایستگی" را ارائه می‌دهند، وقتی به محتوای واقعی کتاب‌های درسی می‌رسید، متوجه ساده‌سازی عمدی آنها خواهید شد. کسانی که این کتاب‌ها را نوشته‌اند به شما خواهند گفت که هنگام تدوین مطالب، مجبور بوده‌اند معلمان کم ‌مهارت را در نظر داشته باشند. در غیر این صورت، از اینکه دانشجویان ما نمی‌توانند با همتایان بین‌المللی خود مقایسه شوند، واکنش‌های جدی به دنبال خواهد داشت.

 چیزی که ما را آزار می‌دهد، اعمال خود ماست. به جای ایجاد تاب‌آوری، شکنندگی را پرورش داده‌ایم. به جای آموزش تفکر انتقادی، شکایت استراتژیک را آموزش داده‌ایم. سیستمی که زمانی خواستار نظم و انضباط دانشگاهی بود، گروگان منافع سیاسی شده است.

نویسنده: دکتر شمشاد مرتضی، استاد زبان انگلیسی دانشگاه داکا .

(روزنامه دیلی استار، شنبه، 9 اوت 2025)

ملاحظه : نظام آموزشی بنگلادش متاثر از فضای سیاسی و اجتماعی این کشور با چالش ها و آسیب هایی دست به گریبان است که همواره در سطح رسانه ها مورد توجه کارشناسان این حوزه قرار دارد. در مقطع کنونی که دولت گذار و موقت حاکم بر این کشور بحث اصلاحات را پیش می برد، حوزه آمورش و پرورش از حوزه هایی است که  اصلاحات و تغییر و تحولات لازم و ضروری در آن مورد انتظار جامعه است. ولی وجود مشکلات ساختاری و نهادی در این سیستم از یک سو و آلوده بودن این حوزه به نگاههای حزبی و سیاسی و نیز فساد اداری از سوی دیگر آنقدر زیاد است که امید به اصلاح و بهبودی این حوزه در مدت زمان کوتاه کم رنگ و ضعیف است.

https://www.thedailystar.net/opinion/views/blowin-the-wind/news/the-cracks-bangladeshs-education-system-3958521

کد خبر 24787

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =