بحث درباره دینداری: یک چشم‌انداز اجتماعی-اقتصادی

برداشت رایج این است که طبقات فرودست جامعه به دلیل مشکلات اقتصادی و دسترسی محدود به آموزش رسمی، بیشتر در معرض ایدئولوژی‌های مذهبی افراطی قرار دارند. به عنوان مثال، طالبان افغان عمدتاً متشکل از دانشجویان مدارس دینی و جوانانی از مناطق روستایی و فقیر این کشور هستند. در پاکستان نیز، بسیاری از بمب‌گذاران انتحاری در دوران شورش طالبان پاکستانی از طبقات محروم بودند.

دینداری در میان طبقات اجتماعی مختلف به اشکال متفاوتی ظاهر می‌شود، اما حضور آن اغلب در میان طبقات متوسط و بالا بیشتر از طبقات پایین جامعه مشهود است. این پدیده به‌ویژه در پاکستان آشکار شده است، جایی که ظاهراً پیروزی طالبان افغان موجب جشن و شادی در میان جناح‌های راست‌گرای این کشور شده است. حمایت از چنین جنبش‌هایی، پرسش‌های مهمی را درباره ریشه‌های اجتماعی افراط‌گرایی مذهبی و نحوه تعامل طبقات مختلف با ایدئولوژی دینی برمی‌انگیزد. 

 دینداری و سلسله‌مراتب اجتماعی 

برداشت رایج این است که طبقات فرودست جامعه به دلیل مشکلات اقتصادی و دسترسی محدود به آموزش رسمی، بیشتر در معرض ایدئولوژی‌های مذهبی افراطی قرار دارند. به عنوان مثال، طالبان افغان عمدتاً متشکل از دانشجویان مدارس دینی و جوانانی از مناطق روستایی و فقیر این کشور هستند. در پاکستان نیز، بسیاری از بمب‌گذاران انتحاری در دوران شورش طالبان پاکستانی از طبقات محروم بودند. 

با این حال، اگرچه جوامع حاشیه‌نشین اغلب نیروی انسانی این گروه‌ها را تأمین می‌کنند، اما رهبری ایدئولوژیک و ساختار سازمانی آن‌ها عمدتاً از طبقات متوسط و بالاتر جامعه نشأت می‌گیرد. پژوهشگران معتقدند که دینداری—به‌ویژه در شکل افراطی آن—بیشتر پدیده‌ای مربوط به طبقات متوسط و متوسط‌روبه‌بالاست. رهبران گروه‌های افراط‌گرای مذهبی عمدتاً از این طبقات برخاسته‌اند و بسیاری از تفاسیر سخت‌گیرانه اسلام نیز توسط افراد دارای پیشینه‌های نسبتاً مرفه‌تر ترویج شده‌اند. 

 نقش طبقه متوسط در افراط‌گرایی مذهبی 

در پاکستان، جماعت اسلامی (JI) نقش مهمی در شکل دادن به تفاسیر بسیار محافظه‌کارانه از دین داشته است. این حزب، تفکیک جنسیتی شدید، حجاب اجباری و فرهنگ نظارت اخلاقی سخت‌گیرانه را در فضاهای عمومی و آموزشی ترویج کرد. شاخه دانشجویی آن، "اسلامی جمعیت طلبه" (IJT)، نقشی کلیدی در سرکوب فرهنگ لیبرال ایفا کرد و موسیقی و اجتماعات مختلط را در دانشگاه‌ها و کالج‌ها ممنوع ساخت. طالبان افغان بعدها تاکتیک‌های مشابهی را اتخاذ کردند، اما این شیوه‌ها از قبل در میان جنبش‌های اسلام‌گرای طبقه متوسط پاکستان رواج داشت. 

رهبری ایدئولوژیک این جنبش‌ها، از مولانا مودودی تا دکتر اصرار احمد، همگی از طبقات متوسط جامعه برخاسته‌اند. این الگو را می‌توان در سطح بین‌المللی نیز مشاهده کرد؛ جنبش‌هایی مانند اخوان‌المسلمین در مصر، حماس در فلسطین، حزب التحریر در بریتانیا و حزب "ماسیومی" در اندونزی، همگی رهبرانی از طبقات تحصیل‌کرده و شهری دارند. حتی جنبش‌های غیرخشونت‌آمیز مذهبی مانند "تبلیغی جماعت" و "دعوت اسلامی" نیز عمدتاً متشکل از حرفه‌ای‌های طبقه متوسط، از جمله مقامات دولتی بازنشسته و تجار هستند. 

 دینداری و تحرک اجتماعی 

جامعه‌شناسان بر این باورند که دینداری طبقه متوسط اغلب با آرزوهای آن‌ها برای ارتقای اجتماعی مرتبط است. بسیاری از افراد این طبقه از ایدئولوژی مذهبی به عنوان ابزاری برای اثبات برتری اخلاقی خود نسبت به نخبگان استفاده می‌کنند، نخبگانی که آن‌ها را فاسد و غرب‌زده می‌دانند. اما همزمان، این افراد در صورت یافتن فرصت، تمایل دارند خود را به طبقات بالاتر برسانند و به سبک زندگی نخبگان روی آورند. 

در مقابل، طبقات پایین‌تر، به‌ویژه کسانی که به کارهای سخت جسمانی مشغولند، غالباً نمی‌توانند به الزامات سختگیرانه دینی پایبند باشند. به عنوان مثال، زنان کارگر در مزارع پنبه پنجاب و سند، هنگام کار در گرمای شدید، نمی‌توانند چادرهای بلند و روبنده‌های کامل بپوشند. شرایط مادی آن‌ها، نگرش آن‌ها به دین را تعیین می‌کند، و این دینداری کمتر نمایشی و بیشتر کاربردی است، برخلاف طبقه متوسط شهری که در آن مظاهر آشکار دینداری—مانند حجاب کامل و جداسازی جنسیتی—رایج‌تر است. 

 مراکز شهری و نمایان بودن دینداری 

در شهرهایی مانند کراچی، لاهور، اسلام‌آباد و پیشاور، طبقه متوسط شهری نسبت به کارگران فقیر در مناطق روستایی یا حاشیه‌نشین، دینداری را به شکل محسوس‌تری نشان می‌دهد. به عنوان مثال، شیوه نشستن زنان به‌صورت "جانبی" روی موتورسیکلت‌ها در طبقات متوسط شایع‌تر از مناطق فقیرنشین شهرهاست. این مسئله نشان می‌دهد که محافظه‌کاری مذهبی نه‌تنها تابع شرایط اقتصادی، بلکه متأثر از تمایلات اجتماعی و فرهنگی نیز هست. 

 نتیجه‌گیری 

در حالی که افراط‌گرایی مذهبی اغلب نیروی انسانی خود را از میان جوامع محروم جذب می‌کند، اما بنیان‌های ایدئولوژیک و رهبری آن عمدتاً پدیده‌ای متعلق به طبقه متوسط است. این طبقه نقش کلیدی در شکل‌دهی به جنبش‌های مذهبی ایفا می‌کند و از دینداری هم به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی و هم برای تمایز از نخبگان بهره می‌برد. درک این پویایی‌ها برای تحلیل گسترش افراط‌گرایی مذهبی و تدوین راهبردهای مؤثر برای مقابله با آن ضروری است.

https://thefridaytimes.com/16-Jul-2021/debating-religiosity

کد خبر 23526

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =