۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۲
بهائیت در پاکستان

در قانونی اساسی پاکستان (مصوب ۱۹۷۳. م) بهائیان در زمره اقلیت‌های دینی غیر مسلمان قرار گرفته‌اند و برای حفظ حقوق خود تلاش می‌کنند. درحالی که فعالیت‌های تشکیلاتی بهائی در کشورهای بسیاری از جمله اندونزی، ترکیه، ازبکستان، عربستان سعودی، عراق و... به دلیل تبلیغ این فرقه، ممنوع اعلام شده و حتی دولت ازبکستان، تعدادی از بهائیان کشورهای همسایه را به دلیل فعالیت‌های مخفیانه آنان در گسترش بهائیت، اخراج کرد، اما مسئولین پاکستان، همکاری و نزدیکی خوبی با این تشکیلات به نمایش می‌گذارند، به طوری که وزیر امور مذهبی پاکستان در مراسم عید رضوان بهائیان این کشور شرکت می کند.

تاریخچه

بهائیت فرقه‌ای مذهبی منشعب از آیین بابیه است که در قرن سیزدهم قمری توسط میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله پدید آمد. میرزا حسینعلی از پیروان سید علی‌محمد باب بود که پس از درگذشت باب، فرقه بهائیت را پایه‌گذاری کرد. پس از بهاءالله،‌ پسرش عباس افندی معروف به عبدالبهاء و سپس شوقی افندی، نوه دختری عبدالبهاء رهبریِ بهائیت را به‌عهده گرفتند. پس از شوقی، در جانشینی او اختلاف شد و بهائیان به گروه‌های مختلفی همچون بهائیان بیت‌العدلی و بهائیان ارتدوکسی‌ تقسیم شدند. امروزه رهبری بهائیان در دست بیت‌العدل اعظم است. بهائیان، بهاءالله را پیامبر و بهائیت را دین جدیدی می‌دانند که دین اسلام را نَسخ کرده است. بهاءالله بر این باور است که قیامت مسلمانان با آمدن باب برپا شده و با مرگ او پایان یافته است. همچنین قیامت بابیان با ظهور بهاءالله برپا و با مرگش به پایان می‌رسد. بهائیان مناسکی مانند نماز، روزه، حج و حدود را با کیفیتی متفاوت از مسلمانان به جا می‌آورند.

بیت‌العدل مهم‌ترین مرکز بهائیان و مرجع همه امور آنها است. این مرکز در کوه کَرمِل در حیفا واقع شده و اعضای آن را محافل ملی، انتخاب می‌کنند که رابط جامعه بهائی هر کشور با بیت‌العدل‌اند. خانه علی‌محمد باب در شیراز، خانه بهاءالله در بغداد، باغ رضوان (محل ادعای مظهریت بهاءالله)، مقام اعلی (مقبره باب در کوه کرمل) و روضه مبارکه (مقبره حسینعلی نوری در عکّا) از اماکن مقدس بهائیان به شمار می‌روند. همچنین عید نوروز و سالروز درگذشت و تولد باب و بهاءالله از اعیاد بهائیان است. آثار بهاءالله مانند کتاب‌های اَقدس، ایقان، کلمات مکنونه و الواح، آثار عبدالبهاء و شوقی افندی و کتاب‌های الفرائد و گنجینه حدود و احکام از کتاب‌های مقدس بهائیت‌اند. به باور مسلمانان، بهائیت فرقه‌ای ضاله و خارج از اسلام است. مراجع تقلید شیعه، اعتقاد به بهائیت را کفر و بهائیان را نجس و کافر مُحارِب می‌شمارند.

مقدمه:

بهائیت یا بهائیت جاودانه در پاکستان قبل از استقلال این کشور زمانی که این منطقه بخشی از هند بود، آغاز شد. ریشه‌های بهائیت به اوایل سال ۱۸۴۴ میلادی برمی‌گردد و شیخ سعید هندی که اهل مولتان بود، نقش برجسته‌ای در آن داشت. در زمان حیات بهاءالله، او به عنوان مؤسس دین، از عده ای از ارادتمندان خود خواست که بروند و در پاکستان کنونی ساکن شوند. در سال ۱۹۲۱ میلادی بهائیان کراچی اولین مجمع روحانی محلی بهائی خود را انتخاب کردند. در سال ۱۹۲۳ میلادی زمانی که پاکستان هنوز بخشی از هند بود، یک جماعت محلی به نام روحانی ملی برای پوشش کل هند (از جمله پاکستان فعلی) و برمه تأسیس شد. در سال ۱۹۵۶ میلادی جماعات محلی در بسیاری از شهرها گسترش یافتند و در سال ۱۹۵۷ میلادی مجامع ملی جداگانه بهائی در شرق و غرب پاکستان تأسیس شدند که هیچ ارتباطی با هند نداشتند. در سال ۱۹۷۹ میلادی پس از اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و پس از انقلاب اسلامی ایران، تعداد زیادی از پناهندگان شروع به ورود در این کشور شدند.

بهائیان در پاکستان حق برگزاری جلسات عمومی، تأسیس مراکز آموزشی، آموزش دین خود و تشکیل شورای حکومتی خود را دارند. با این حال، دولت آنها را از انجام زیارت مذهبی خود در اسرائیل باز می دارد.

همان طور که قبلا اشاره شد، ریشه های فرقه بهائی در شبه قاره هند و پاک را می توان به نخستین روزهای مذهب بابیه جستجو کرد. حداقل چهار نفر از بهائیان از ابتدا از هند شناخته شده اند. معلوم نیست که اکثریت آنها متعلق به کدام منطقه بودند، اما برخی از آنها به عنوان صوفی و ​​برخی سید نامیده می شدند. اولین آنها شیخ سعید هندی بود که یکی از بهائیان آن زمان مولتان بودند.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/ad/Shoghi_Effendi2.jpg/260px-Shoghi_Effendi2.jpg

(شوقی آفندی، متوفای ۱۹۵۷ میلادی، دومین رهبر بهایی بعد از عبدالبهاء)

 همین طور بصیر هندی از اعضای فرقه جلالیه بود که از همان ناحیه پاکستان کنونی تعلق داشت و در سنین پایین این مذهب نوخیز را پذیرفته بود. بصیر هندی پس از گرویدن به آئین بهائی، عازم ایران شد، اما فهمید که باب الله در کوه های آذربایجان زندانی بوده است. به همین دلیل به قله طبرسی رسید و در آنجا یکی از ۴ هندی در فهرست ۳۱۸ نفرات بهائی بود که در جنگ قله طبرسی شرکت کردند. سپس به نور رفت و با بهاءالله ملاقات کرد و بعد به لرستان رفت و در دربار یلدریم میرزا، والی لرستان خدمت کرد.  وقتی به والی خبر رسید که او بهائی است، او را کشتند.

او در زمان حیات بهاءالله عده ای از پیروان خود را تشویق کرد که به عنوان مؤسس فرقه بهائی به هند بروند.  جمال افندی پس از بازدید او در بمبئی در سال ۱۸۷۵ میلادی از کراچی به عنوان بخشی از تور خود در جنوب آسیا مسافرت کرد.  بازدیدهای او شامل لاهور ، سیالکوت، جامو، کشمیر و لداخ بود. پس از رحلت حضرت بهاءالله رهبری این آئین بر دوش عبدالبهاء افتاد و از این رو او نمایندگان بیشتری را به آن منطقه فرستاد. پیروان او شامل ایرانیان و آمریکایی‌ها، ‌هر دو  بودند و نفرات اصلی آنان در این لیست سیدنی اسپراگ و میرزا محمود زرقنی بودند.

طبق دستور عبدالبهاء، زرقنی بیشتر سال ۱۹۰۴ را در لاهور گذراند و بعدها از مناطق اطراف دیدن کرد. زرقنی در مدت اقامت خود با محمد اقبال لاهوری نیز در تماس بود. اطلاعاتی وجود دارد که یک بهائی آمریکایی در سال ۱۹۰۵ میلادی در لاهور حضور داشته بود. با این حال، اطلاعات زیادی از او در دست نیست، جز اینکه او به وبا مبتلا شد، اما تحت نظر بهاءالله درمان شد و دکتر خسرو برای معالجه او از بمبئی آمد، اما گفته شد خود دکتر گرفتار این بیماری مهلک شد و درگذشت.

حدس زده شده است که اولین بهائی که در پاکستان کنونی ساکن شد، محمد رضا شیرازی بود که در سال ۱۹۰۸ در بمبئی بهائی شد و در کراچی ساکن شد.  در دوره اول، یعنی حدود سال ۱۹۱۰ سازمان های بهائی آمریکایی به جامعه ملی هند/برمه توصیه کردند که خود را از اسلام جدا کنند. جمشید جمشیدی از ایران به کراچی نقل مکان کرد و میرزا قلیچ بیگ ’’کلمات مکنونه‘‘ را به سندی ترجمه کرد. فعالیت های هماهنگ ملی در سراسر هند زمانی به اوج خود رسید که اولین کنوانسیون بهائیان سراسر هند در بمبئی به مدت سه روز در سال ۱۹۲۰ برگزار شد.  نمایندگان تمام ادیان اصلی هند و همچنین هیئت های بهائی از سراسر کشور حضور داشتند. در سال ۱۹۲۱ بهائیان کراچی اولین مجمع روحانی محلی بهائی خود را انتخاب کردند.

در اوایل انقلاب اسلامی به خاطر کوچ بهایی‌ها و زرتشتی‌ها از ایران به پاکستان جمعیت بهایی‌ها در شهرهای پاکستان از جمله کویته افزایش چشمگیری پیدا کرده بود ولی به جهت اعتقاد محکم دینی مردم پاکستان به قرآن و بحث خاتمیت پیامبر اسلام (ص) بر اساس نص آیات الهی آنها نتوانستند در پاکستان زیاد بمانند و به ناچار به کشورهای اروپایی سفر کردند. تعدادی همچنان در شهرهای محتلف از جمله کویته حضور دارند و مرکز آنان در کویته به نام «حظیره القدس» شناخته می‌شود و محل عبادت آنان نیز می‌باشد. این مرکز هم اکنون توسط مسیحیان مقیم کویته که از شان وشئونات اجتماعی بالایی برخودار نمی‌باشند اداره می‌شود.

بهاییان در پاکستان:

در سال ۱۹۲۳ زمانی که پاکستان بخشی از هند بریتانیا بود، یک مجمع روحانی ملی محلی برای هند و برمه تشکیل شد که شامل تمام پاکستان فعلی بود.  یک زن بهایی آمریکایی، مارتا روت ، در سال‌های ۱۹۳۰و ۱۹۳۸ از کراچی و لاهور بازدید کرد. در سفر دومش، سه ماه در اینجا ماند و شاهد انتشار یکی از کتابهایش به نام ’’طاهریه‘‘ شد.  او یک سال پس از انتشار کتاب درگذشت.  در سال ۱۹۳۱ بهائیان کراچی زمینی را برای قبرستان به دست آوردند. میرزا ترزک الله سمرقندی که بعداً به او لقب ایادی امرالله دادند، چندین بار از آن منطقه بازدید کرد. اولین دیدار او در سال ۱۹۳۰ بود، سپس در سال های ۱۹۶۳، ۱۹۶۴ ، ۱۹۶۶ و ۱۹۸۳ از شهرهای زیادی بازدید کرده بود. از سال ۱۹۳۱تا ۱۹۳۳ پروفسور پریتم سنگ، بهائی که قبلاً به فرقه سیک تعلق داشت، در لاهور اقامت گزید و یک هفته نامه انگلیسی به نام ’’بهایی ویکلی‘‘ منتشر کرد. او به غیر از این اقدامات دیگری نیز انجام داد.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/16/Bahiyyih_khanum_1895.jpg/217px-Bahiyyih_khanum_1895.jpg

(بهیه خانم، متوفای ۱۹۳۲ میلادی، دختر بها الله)

در سال ۱۹۳۵ کمیته انتشارات بهائی نیز در کراچی تأسیس شد. این مؤسسه که مسیرهای تکاملی خود را طی کرد، در دوران معاصر به عنوان مؤسسه انتشاراتی بهائی پاکستان شناخته می شود. در سال ۱۹۳۷ کتاب بهاءالله و عصر جدید نوشته جان اسلمونت در کراچی به اردو و گجراتی ترجمه شد. این کمیته بیست کتاب و جزوه بهائی را به زبان‌های اردو، انگلیسی، عربی، فارسی، سندی، پشتو، بلوچی، گجری، بلتی و پنجابی، از جمله یاد بود های باب و بهاءالله چاپ کرد.

http://bahai.pk/themes/images/IMG_3867.JPG

تأسیس مجلس محلی روحانی در کویته در سال ۱۹۴۳ توسط بهائیان بمبئی و ایران امکان پذیر شد. مجلس روحانی اولین بار در سال ۱۹۴۳ در جموں تشکیل شد. بهاییان کراچی در سال ۱۹۴۸ به انتخاب مجلس محلی روحانی در سکهر و راولپندی کمک کردند. سال بعد، مجلس محلی در مولتان تأسیس شد. در چتاگانگ و داکا در سال ۱۹۵۰،  فیصل آباد در سال ۱۹۵۲،  سرگودها در سال ۱۹۵۵، ایبت آباد، گوجرانوالا، جهان آباد، میرپور خاص، نوابشاه و ساهیوال، در سال ۱۹۵۶ مجالس تأسیس شدند و تعداد مجامع محلی به ۲۰ رسید. ایادی امرالله و دوروتی بیچر بیکر در چندین مراسم در هند سخنرانی کرد. آخرین سخنرانی او در کراچی در اوایل سال ۱۹۵۴ بود. در همین حال، فاضل (فرانک) خان، مسلمان مهاجر از محلی نزدیک لاهور، که به استرالیا نقل مکان کرده بود، فرصت یافت تا در یک مدرسه بهایی به سخنرانی درباره اسلام بپردازد، چنان تحت تأثیر فرزندان این طبقه قرار گرفت که در سال ۱۹۴۷به همراه خانواده خود به بهائیت پیوست. در دو نوبت، فاضل از روستای زادگاهش دیدن کرد و سعی کرد دین تازه برگزیده را آموزش دهد. در اولین دیدار هیچ واکنشی نشان داده نشد اما به مناسبت دیدار دوم خود، موفق شد یکی از برادران خویشاوند خود را در سیالکوت به دین بهائی وارد کند. از سوی دیگر در سیالکوت همان سال فتوا علیه بهائیت صادر شد.

بهائیت در پاکستان

(عکسی از بهاییان پاکستان)

برنامه ریزی برای تشکیل مجلس ملی مستقل برای پاکستان در سال ۱۹۵۴ آغاز شد. یک کنوانسیون محلی در کراچی در سال ۱۹۵۶ با شرکت ۱۷ نماینده برگزار شد. از آنجایی که استقلال از هند قبلاً صورت گرفته بود، بهائیان شرق و غرب پاکستان در سال ۱۹۵۷ مجلس ملی بهائی جداگانه ای را انتخاب کردند که جدا از هند وجود داشت که یدالصعب شعاع الله علی رییس آن مجلس بود. از جمله بهائیان منتخب به اولین مجلس شورای ملی، اسفندیار بختیاری، چوهدری عبدالرحمن، فریدون یزدامی، ای سی جوشی، م. ح. علمی، عبدالعباس رضوی، م. اللطیف، نوازش علی شاه و محبوب الهی قریشی بودند. از جمله جوشی رئیس مجلس شورای ملی بود و از سال ۱۹۴۷ به عضویت مجالس انتخاب می شد.

بهائیت در پاکستان

در سال ۱۹۶۳ انتخابات بیت العدل اعظم، نهاد بین المللی ناظر بهائیان به وقوع پیوست و هر نه عضو مجلس روحانی ملی پاکستان در همه پرسی شرکت کردند.  در سال ۱۹۶۴ طرازالله سمرقند، ایادی امرالله با رهبران بهایی و اجتماعی داکا که در آن زمان پاکستان شرقی بود، ملاقات کرد. بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۸۰ مؤسسه انتشارات بهائی مطالب زیادی را با محوریت جوانان منتشر کرد.

جمعیت(طبق منابع مختلف): 

طبق منابع بهائی جمعیت بهاییان پاکستان در سال ۲۰۰۱ تقریباً ۳۰۰۰۰ نفر بوده است.

(BAHÁ'Í COMMUNITY: IRF 1999-2001: Religious minority groups believe that they are underrepresented in government census counts. Official and private estimates of their numbers can differ significantly. Current population estimates place the number of...Baha'is at 30,000 [IRF 1999-2000: 12,000].)

 طبق داده ‌های دولت پاکستان ، در سال۲۰۱۲ میلادی ۳۳۷۳۴ بهائی ثبت‌ نام شده در پاکستان وجود داشتند.

(Besides these minorities, the data shows there are over 33,000 Pakistanis who declared themselves as followers of the Baha’i faith, 6,146 Sikhs and over 4,000 Zoroastrians, or Parsis.)

 در سال میلادی۲۰۱۷، ۳۱۵۴۳ نفر رأی دهنده بهائی در پاکستان وجود داشت.

(Interestingly, the number of Parsi voters has grown from 3,650 in 2013 to 4,235. A majority is settled in Sindh, followed by Khyber-Pakhtunkhwa.The number of Buddhist voters increased from 1,452 in 2013 to 1,884. Most of them live in Sindh and Punjab. There are a total of 31,543 voters from the Bahai community on the electoral rolls.)

فعالیت‌های آموزشی

ریشه‌های نفوذ و خوش‌بینی در منظر غیربهائیان پاکستان را شاید بتوان در نفوذ تشکیلات در بخش آموزشی، جستجو نمود. متأسفانه در پاکستان، بی‌ثباتی سیاسی و کشاکش دائمی میان سیاستمداران، دولتمردان، احزاب و نظامیان برای به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت سیاسی و البته حفظ آن، مسئله توسعه کشور را به امری فرعی تبدیل کرده است...توسعه‌نیافتگی، پیامدهای سهمگین دیگری هم برای پاکستان به دنبال داشته‌است. نظام آموزشی کشور همچنان محدود، ناکارآمد و ناهمگون است...بی‌گمان، ناتوانی دولت در ایجاد نظام آموزشی یکپارچه و فراگیر، در کنار فقر و نابرابری‌های اجتماعی، به اندازه انگیزه‌های مذهبی صرف در ایجاد مدرسه‌های دینی و گرایش‌های خاص آن‌ها مؤثر بوده‌است .

از طرفی، یکی از ترفندهای همیشگی بهائیان، بهره از آشوب و نابسامانی بوده‌است و از آنجا که برای القای تفکرات به شکلی بنیادین و محکم، تسلط بر حوزه آموزش و پرورش را ضروری می‌دانند، با ایجاد مدارس و کلاس‌های آموزشی، نظر بسیاری از مسلمانان پاکستان را به خود جلب نموده‌اند. در واقع تأسیس مدارس، اقدامی ظاهرسازانه است که باعث می‌شود علاوه بر اینکه از طرف جامعه مورد احترام و حتی تحسین قرار گیرند، هدف واقعی خود که ایجاد گوشه‌ای باب میل و زمینه‌سازی برای نفوذ باورهایشان در قلب کودکان است، محقق گردد.

یکی از فعالیت‌های تبلیغی تشکیلات پاکستان در قالب آموزش و پرورش، مربوط به مدرسه «NewDay» در کراچی است که در آن بهائیان به طور آشکار آموزه‌های خود را به کودکان آموزش می‌دهند. مدرسه NewDay در سال 1978م. توسط سه نفر از بهائیان کراچی تأسیس شد و با همکاری مبلغین ایرانی بهائیت، آغاز به کار کرد.

درحالی که فعالیت‌های تشکیلاتی بهائی در کشورهای بسیاری از جمله اندونزی، ترکیه، ازبکستان، عربستان سعودی، عراق و... به دلیل تبلیغ این فرقه، ممنوع اعلام شده و حتی دولت ازبکستان، تعدادی از بهائیان کشورهای همسایه را به دلیل فعالیت‌های مخفیانه آنان در گسترش بهائیت، اخراج کرد، اما مسئولین پاکستان، همکاری و نزدیکی خوبی با این تشکیلات به نمایش می‌گذارند. به طوری که وزیر اموز مذهبی پاکستان در مراسم عید رضوان بهائیان این کشور شرکت می کند.

بهائیت در پاکستان

) ادای احترام به جامعه بهایی به مناسبت دویستمین سالگرد ولادت حضرت بهاءالله از طرف وزارت امور دینی و هماهنگی ادیان (

بهائیت در پاکستان

نظرات یک بهایی پاکستانی:

در سقف مرکز، تصویر شیشه ای غول پیکری از ستاره بهائی وجود دارد که نمادهای ادیان اصلی جهان در آن نشان داده شده است. ( https://minorityrights.org/a-pakistani-bahais-story/ )

ال (اسم مستعار)اکنون خواندن و نوشتن فارسی را به خود آموخته است تا بتواند بهتر به متون مقدس بهائیت دسترسی پیدا کند و با خانواده خود در محوطه مرکز بهائیت زندگی می کند و در آنجا با افتخار و موفقیت به باغی پر رونق می پردازد و به بازدیدکنندگان علاقه مند در اطراف کتابخانه و مرکز منابع نشان می دهد.

حدود ۲۰۰ بهایی در اسلام آباد و شاید دو یا سه هزار بهایی در کل پاکستان وجود دارد.  می پرسم آیا ۲۰۰ نفر مستقر در اسلام آباد از این مرکز به عنوان عبادتگاه خود استفاده می کنند؟ ال به من می گوید که بهائیان عموماً در جماعت نماز نمی خوانند. عبادت آنها یک عمل شخصی ارتباط با خدایشان است. ال به من می گوید که در اسلام آباد زندگی برای بهاییان سخت نیست. هیچ تبعیض فعالی وجود ندارد و او نگران نیست که به مردم بگوید که او بهایی استَ. اینجا او لباس غربی می پوشد. یک جمپر(کاپشن) ضخیم برای جلوگیری از زمستان سرد اسلام‌آباد، کفش‌های پیاده ‌روی ناهموار، و شلوارهایی باز که در یک پیاده‌روی تابستانی در کوه‌های آلپا مناسب باشد، در خانه او موجود هستند.

با این حال، هنگامی که به خانه خود در بلوچستان می‌رود، به لباس‌های پاتانی خود از شلوار و تونیک‌ های گشاد برمی‌گردد. می‌گوید اگر چیز دیگری می‌پوشید، هزاران سؤال ناپسند یا بدتر از آن از او می‌پرسیدند. علاوه بر این، خانواده او در بلوچستان نمی دانند که او دیگر مسلمان نیست. او می گوید که هرگز به آنها نمی گفت زیرا آنها فوراً او را انکار می کردند. فرزندان و همسر او نیز بهائی هستند، اما در بلوچستان هرگز به این موضوع اشاره نمی شود. او می‌گوید: ’’همه ما نماز می‌خوانیم و با فرهنگ مسلمانان همخوانی داریم.  راه دیگری وجود ندارد.‘‘

مدارک شناسایی در پاکستان مستلزم ذکر مذهب دارنده آن است. مدارک هویت ال از زمان تبدیل او تغییر نکرده است. او هنوز به عنوان یک مسلمان نشان داده می شود. اگر او این را تغییر دهد، سفر او به بلوچستان مملو از خطر خواهد بود. اقلیت‌های مذهبی در پاکستان از حوادث اخیر توقف اتوبوس‌ها در مناطق دورافتاده، درخواست از مسافران کارت شناسایی و کشته شدن اقلیت‌ها بر اساس مذهب شان آگاه هستند. اما او دوست دارد که دین جدید خود را روی مدارک هایش داشته باشد. او می گوید: ’’همه را به موقع....ان شاءالله ‘‘

با این حال، او با افتخار می‌گوید که وقتی برای شناسنامه فرزندانش ثبت نام خواهد کرد، آنها را بهایی اعلام می‌کند.  من می‌پرسم؛ آیا وقتی بزرگ شدند می‌توانند آزادانه ‌تر از اعتقادات مذهبی خود صحبت کنند؟

او می گوید:’’ ان شاءالله.  ان شاالله‘‘

بهائیت در پاکستان

(مرکز بابیان اسلام آباد)

در قانونی اساسی پاکستان (مصوب ۱۹۷۳. م) بهائیان در زمره اقلیت‌های دینی غیر مسلمان قرار گرفته‌اند و برای حفظ حقوق خود تلاش می‌کنند. تاکنون هیچ فردی از میان آنها در انتخابات مجلس ملی یا ایالتی کاندیدا نشده است. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (سال ۱۹۷۹. م) بسیاری از بهائیان از ایران به پاکستان رفتند و پاکستان را پناهگاه مناسبی برای خود قرار دادند.

پذیرش بهائیت به عنوان یک نحله اعتقادی  با انگیزه‌های مختلفی صورت می‌گیرد، از جمله:

1-      سازوکار فریب‌آمیز تبدیل و تغییر دین که با تشکیلات بهائیت عجین شده‌است.

2- ملاحظات اقتصادی.

3-  انگیزه‌ای برای روشنفکر خوانده شدن و در شمار مردم پیشرفته به شمار آمدن. ( معمولاً مردم روستایی با این مفهوم جذب می‌شوند.)

4-  وانمود کردن مبلغین بهائی به رفتاری خوب و متفاوت.

5-  پذیرش این باور که بهائیت، یک سازمان غیردولتی (NGO) است که هیچ ارتباطی با مذهب ندارد.

6-  تشکیلات در برخی مناطق این باور غلط را انتشار داده که در صورت بهائی شدن یک فرد، او همچنان مسلمان باقی می‌ماند

7- تمایل برخی از مسلمانان ظاهری به شانه خالی کردن از قوانین محکم اسلامی.

منبع:

احمدیمنش، محمد، اسلام و سیاست در پاکستان، تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام، چاپ اول، 1395، ص362.

http://95.156.252.221/index.php/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA/item/7391-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

https://www.mehrnews.com/news/6356597

کد خبر 24190

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 9 =