صویر ملی ایران در کتب تاریخی چینی مبتنی بر واقعیت عینی سلسله های اشکانی و ساسانی و نیز بر اساس یک سیستم دانش و سیستم گفتمان مبتنی بر چشم انداز فرهنگ سنتی چینی است.

چکیده: تصویر ملی ایران در کتب تاریخی چینی مبتنی بر واقعیت عینی سلسله های اشکانی و ساسانی و نیز بر اساس یک سیستم دانش و سیستم گفتمان مبتنی بر چشم انداز فرهنگ سنتی چینی است. چین باستان به رسمیت شناختن و برداشت از ایران در اشکال مختلفی از جمله تماس های دیپلماتیک، مبادلات مردم به مردم، مبادلات تجاری و ارتباطات فرهنگی به دست آورد. کتب تاریخی چینی باستان، شرایط اساسی ملی ایران را در دوره های اشکانیان و ساسانیان در ابعاد مختلف، از جمله موقعیت جغرافیایی، مساحت و جمعیت، گنجینه محصولات، آداب و رسوم محلی و تماس با دشت های مرکزی شرح می دهد. براین اساس، چینی ها شناخت اصلی ایران از سرزمین وسیع، محصولات غنی، مهارت تجاری و پرستش در دین زردشتی را تشکیل داده اند. این نه تنها یک مکمل داده های تاریخی تاریخ ایران بلکه ویژگی های اصلی مبادلات دو جانبه بین چین و ایران را نشان می دهد و از اهمیت تصویری مهمی برخوردار است. تکامل تصویرکشور ایران اساساً منطبق با ادراک باستانی چین از تصاویر خارجی است. اما به دلیل محدودیت زمان، مسافت و فراوانی ارتباطات، ساخت و شکل دادن تصویرملی ایرانی در کتب تاریخی به ناچار مشکلات انحراف از حقایق و تعمیم بازنمایی را به همراه خواهد داشت. بنابراین، تکامل تصویرملی ایران، عملکردهای دوگانه

یعنی شناسایی و براندازی را دارد، و نیز محصول عینی تحت تأثیر ایدئولوژی اتوپیایی  و ایدئولوژی "تفاوت بین چین و کشورهای خارجی" است.

ایران قبلاً اشکانی (یا پارتی) و پارس خوانده می شد. چین و ایران هر دو وارث مدرن تمدن های باستان هستند و جنبه های مختلف توسعه تاریخ جهان را نشان می دهند. امتداد جاده ابریشم ایران را به چشم چینی ها انداخت. مبادلات بین چین و ایران قدمت و تاریخ طولانی دارد. چین و ایران هر دو تمدن باستانی با میراث عمیق هستند، درک مشابهی از تاریخ دارند و هر دو رسالت جوانسازی ملی را بر عهده دارند. در پایان قرن 2 قبل از میلاد، دو کشور پیوندهای رسمی مستقیمی برقرار کردند. از آن زمان، دو طرف بارها برای تقویت مبادلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین سلسله های هان و تنگ چین و سلسله های اشکانیان و ساسانیان ایران، مأمورین مبادله کردند و مورخین چینی شناخته و درک خود را در مورد ایران در اسناد تاریخی ثبت کرده اند. در آن زمان چین پیشگام بخش شرقی جاده ابریشم بود و بازرگانان پارسی واسطه های تجاری در جاده های زمینی و دریایی ابریشم بودند. ایران نه تنها یک "گذرگاه" مهم در ارتباط تجارت و مبادلات فرهنگی شرق و غرب ، بلکه یک شرکت کننده و ذینفع تجارت و مبادلات فرهنگی جاده ابریشم است. تا به امروز، مردم ایران هنوز در جاده ابریشم احساس هویت و رسالت دارند و محافل رسمی و دانشگاهی نیز در ابتکار "یک کمربند و یک جاده" نگرش مثبت تری نسبت به همکاری نشان داده اند.

برای شکل گیری تصویرایرانی در چین باستان، دانشمندان در داخل و خارج از کشور اکثراً آن را از منظر روابط باستانی چین و ایران مورد مطالعه قرار داده اند. اصطلاح "علم تصویر"، مطالعه تصویردیگری است. تصویریک کشور خارجی، کلیت این شناخت است که توسط سازندگان و مجریان تصویربدست می آید[1]. در سالهای اخیر، محافل دانشگاهی چین بر اساس اکتشافات باستان شناسی و داده های تاریخی، رابطه چین باستان و غرب آسیا و آسیای مرکزی را مورد بررسی قرار داده اند. اگرچه محافل دانشگاهی در داخل و خارج از کشور توجه و تحقیقات گسترده ای را در مورد مبادلات و تعامل بین چین و ایران انجام داده اند، و دستاوردهای بسیاری حاصل شده است، اما هنوز هم نوشته های جامعی در زمینه تولید تصویرملی ایران بسیار نادر است. مطالعات قبلی مباحث مربوط به شناخت، برداشت و سازوکار شکل گیری در روند ارتباطات بین چین و ایران را از منظر علم تصویربررسی نکرده است. از طریق جمع آوری و منظم کردن اسناد تاریخی باستانی، این مقاله قصد دارد که تصویرملی ایرانی در کتب تاریخی چینی را براساس سرنخ های مراحل اولیه روابط چین و ایران،  خلاصه و جمع بندی کند. بر این اساس، بیشتر ویژگی ها و دلایل ساخت تصویرملی ایرانی را خلاصه کند و مکانیسم شکل گیری تصویرملی باستانی ایران در چین را جمع بندی کند. در همین زمان، سعی کند ایزومورفیسم و تفاوت بین دیدگاههای جهانی چین و ایران در آن زمان و ریشه های تاریخی آنها را کشف کند تا ارزش علمی خاص را بدست آورد.

الف : بررسی آثار در مورد ایران در کتابهای تاریخ باستان

   از اواخر قرن چهارم قبل از میلاد، بین ایران و چین ارتباطی برقرار بود. محققان خارجی بر این باورند که پیش از مأموریت ژانگ چیان (Zhang qian) در مناطق غربی در قرن 2 قبل از میلاد، اگرچه چینی ها درک دقیقی از اوضاع خارج از مناطق غربی نداشتند، اما تماس مادی با آسیای غربی سالها قبل بود[2]. از تحقیقات قبلی، پس از توسعه و بهره برداری از سلسله های هان و تانگ، چین به تدریج درک عمیقی از محیط جغرافیایی غرب آسیا داشته است[3]. در اسناد تاریخی چین باستان، یادداشتها مربوط به ایران برای اولین بار در «تاریخ کل · تاریخچه دا وَن[4]» (The Records of the Grand Historian) از سی ما چیان (Si ma qian) ظاهر شد و از آن زمان تاکنون «تاریخچه سلسلۀ هان»، «تاریخچه سلسلۀ هان شرقی»، «تاریخچه سلسله وی » و «تاریخچه سلسله های شمالی» یادداشت ها بیشتری دارند. این اسناد تاریخی جزئیات آداب و رسوم محلی ایران و مربوط به تبادل بازدیدهای تجاری بین فرستاده های دو کشور را ثبت کرد.  پالایش مداوم ادبیات نه تنها درک و شناخت چین از ایران را غنی تر کرد و دید جهانی مردم چین را نیز گسترده تر کرد، بلکه فقدان داده های تاریخی را نیز درمورد مطالعات سلسله های اشکان و ساسان ایرانی تکمیل کرد، برای تفسیر توسعه سیاسی و جامعه ایران در این دوره موضوع تحول بسیار مهم است. بنابراین، کتابهای تاریخی چینی باستان از اهمیت تاریخی غیرقابل انکار در مطالعه توسعه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران در آن زمان برخوردار بودند. روند باز کردن و گسترش جاده ابریشم از شرق به غرب فرایندی برای درک متقابل و تعمیق تفاهم متقابل بین دو کشور است که توسط اماکن تاریخی، اسناد و کاوش های باستان شناسی موجود تأیید می شود[5]. با این وجود شایان ذکر است که کتابهای تاریخ رسمی در آن زمان از نظر شرایط بسیار محدود است، چه از نظر طول نگارش، زاویۀ بصری و چه مطالب تاریخی.  بنابراین، تصویرملی  ایران که در تاریخ رسمی نمایش داده می شود کاملاً دقیق و عینی نبوده و مکانیسم تولید تصویرآن نیز محدودیت های تاریخی دارد. علاوه بر یادداشت های تاریخی، کتابهای تاریخ عامیانه سلسله های هان، جین و شمال و جنوب نیز مکمل های لازم را ارائه می دادند. از روند شناخت چینی و ساختن دیدگاه ایرانی، می توان شکل گیری و تکامل ظاهر دامنه و حتی جهان بینی چین را مشاهده کرد. اگرچه اسناد تاریخی چین باستان دارای سابقه محدودی در مورد ایران است، اما بطور خلاصه از سلسله اشکانی و ساسانی، اقتصاد و زندگی اجتماعی ایران معرفی کرد و اساساً ویژگی های تاریخی و تصویرملی ایران را تشریح کرد.

     از زمان فرهنگ نوسنگی و فرهنگ برنز، تمدن های چینی و غربی با یکدیگر در تعامل بوده اند. طبق کاوش های باستان شناسی موجود، چین چندین بار استخوان های اسبی حکاکی شده با حروف میخی باستان فارسی را پیدا کرده است، که نشان می دهد این دو کشور احتمالا در قرن ششم قبل از میلاد به طور مستقیم به هم وصل شده اند. باز کردن جاده ابریشم باستان آغازگر مرحله جدید تاریخی یادگیری متقابل بین تمدنهای شرقی و غربی بود. پس از مأموریت ژانگ چیان در مناطق غربی در سلسله هان غربی، با گسترش دامنه جغرافیایی فعالیت های تجاری، ارتباطات چین با کشورهای خارج از منطقه غربی به تدریج در یاد داشت های تاریخی رسمی ظاهر شد. مطالب ثبت شده برای کشورهای مناطق غربی به طور عمده شامل نام کشور، موقعیت جغرافیایی، جمعیت و قدرت نظامی آن، مشخصات اداری، موقعیت جغرافیایی کشورهای همسایه، خواص و رویدادهای مهم و غیره می باشد.

     با افزایش تعداد مأموران به غرب در دوران سلسله هان، یادداشت های تفصیلی بیشتری از مناطق غربی در سالنامه های تاریخ ثبت شد و درک اساسی از شرایط سیاسی و اقتصادی ایران در آن زمان نیز موجود بود. در دوران سلسله هان شرقی، فرستاده گان یینگ (Gan ying) از وضعیت پیشرفت سیاسی و اجتماعی ایران در دوره سلسله اشکانی بازدید کردند. این مطالب همچنین به عنوان مبنای مهمی برای نگارش تاریخ و سایر کتب تاریخی تبدیل شدند. با توجه به مبادلات مستقیم و نزدیک بین سلسله هان شرقی و غربی و سلسله اشکانی، یادداشت ها درباره مبادلات رسمی بین چین و ایران در چهار تاریخچه اول مفصل تر است[6]. پس از این که سلسله وی به جای سلسله هان شرقی جایگزین شد، سلسله ساسانی جای سلسله اشکانیان را گرفت و حاکم جدید ایران شد. تغییر سیاست باعث شده است که تاریخ رسمی چین از آخرین وضعیت خارج از کشور در آن زمان آگاهی محدود داشته است. از آن زمان به بعد، تدوین تاریخ رسمی براساس سبکی که در تاریخ قبل ایجاد شده، تعدیل و تنظیم نیز انجام داده است. با این حال شایان ذکر است، از آنجا که سلسله اشکانیان و سلسله هان شرقی  هم زمان فروپاشید، "سلسله اشکانیان" که در تاریخ بعد به آن اشاره شده، کمی متفاوت از چهار تاریخچه مورد قبلی خواهد بود. پس از آن که سلسله ساسانیان جایگزین سلسله اشکانیان شد، قدرت ملی قوی بود و شرایط پیرامون آن نسبتاً پایدار بود، در حالی که چین در دوره آشفتگی جنگ در دوران وی، جین و سلسله شمالی و جنوبی قرار داشت، بنابراین روابط رسمی با ایران تحت تأثیر قرار گرفت. در دوران سلسله وی شمالی و سلسله ژو شمالی، دو طرف مقاومت را در پیش گرفتند و فرستاده هایی را برای یکدیگر فرستادند و روابط طولانی مدت قطع شده را دوباره وصل کردند. «تاریخچه سلسه وی - مناطق غربی» شروع به نامیدن ایران به فارسی کرد و ثبت کرد که امپراتور شیائومینگ (Xiao ming) فرستاده سون یون (Song yun) را به مناطق غربی اعزام کرده و در این راه از ایران و سایر کشورها دیدار کرده است. در همان زمان، سلسله ساسانیان بیش از ده بار فرستاده های خود را به چین فرستاد. در کتاب «تاریخچه مناطق غربی در دودمان سوئی (Sui)» نه تنها از سیستم و آداب و رسوم اجتماعی سلسله سوی معرفی کرد، بلکه به طور خاص از دیدار فرستادۀ لی یو (Li yu) با شاه خسرو دوم ایران ذکر کرده است. «تاریخچه مناطق غربی – تاریخ شمال» براساس «تاریخچه وی»،«تاریخچه ژو» و «تاریخچه سوئی»، سیستم ارث تاج و تخت سلسله ساسانی، سیستم اقتصادی و مبادلات بین دو کشور را با جزئیات معرفی کرد. نه تنها این، آیین زرتشتی ایران نیز در تاریخ رسمی چین ظاهر شده است. در دوره سلسله های سوی و تانگ، وسعت و عمق مبادلات بین دو کشور بی سابقه بود. در کتاب «تاریخ کل سلسله سون» بیان شده است که در طول زمان سلطنت شاه ژین گوان (Zhen guan) تا دا لی (Da li)، سلسله ساسانیان در مجموعه 28 بار فرستاده های خود را به چین فرستاد. کتابهای تاریخی مانند «تاریخچه ی سلسله تانگ قدیم»، «تاریخچه سلسله تانگ جدید » و «تاریخ کل سلسله تانگ» نیز توضیحات بسیار مفصلی از سلسله ساسانیان ایران دارند. از آنجایی که ایران بعدها توسط اعراب کنترل می شد، در کتب تاریخی سلسله سونگ، مانند «تاریخ سلسله سونگ» و «آداب و رسوم کشورهای خارجی در سلسله سونگ» درباره ایران نسبتاً ساده و مختصر روایت کرد.

     اسناد تاریخی فوق وضعیت اساسی سلسله های اشکانیان و ساسانیان ایرانی را از منظرهای مختلف و در طی چندین دوره تاریخی شرح داده است، این منبع اصلی دانش و مبنای چینی ها برای درک و شناخت ایران در آن زمان بود. منابع اصلی اطلاعات در این کتب تاریخی تقریباً چهار جنبه دارند: اول،  این اطلاعات بر اساس یادداشت های موجود در تاریخ گذشته بنا شده اند و از آنها یرای انتخاب و متناسب سازی مطالب تاریخی استفاده می شود. دوم، اطلاعات و مطالب آورده شده توسط فرستاده ها یا فرستاده هایی که از ایران عبور کردن؛ سوم، این اطلاعات توسط فرستاده ها، تاجرها و فرزندان ایرانی ساکن چین آورده شدند، تصاویر این ایرانیان در چین بیشتر در کتب تاریخی و آثار ادبی دیده می شود؛ چهار،  این اطلاعات توسط چینی ها که به کشورهای غرب سفر بوده اند و در طول مسیرشان جمع کرده اند. از طریق تجزیه و تحلیل می توانیم دریافت کنیم که روایت ها در مورد ایران در کتب تاریخی هم درست و هم نادرست است و درنهایت یک تصویرپیچیده و چند وجهی ایرانی شکل گرفته است.

ب : تصویرملی ایران در کتابهای تاریخی چین

     براساس اسناد چینی باستان، تصویرملی ایران از سه بعد قابل بررسی است: اول، تصور کلی از کشور ایران؛ دوم، وضعیت توسعه محصولات و اقتصادی و تجارت ایران؛ سوم شناخت گسترش دین و فرهنگ ایران. در زمان سلسله های هان شرقی و هان غربی، به تدریج تصویرملی ایران به وجود آمد؛ در دوره سلسله های وی شمالی و ژو شمالی، همزمان با معرفی دین زردشتی شناخت ایران را عمیق تر کرد، با تغییر سلسله ها، تصویرملی آن به طور پیوسته تغییر یافت. در دوره سلسله های سوی و تانگ ، با رسمی و مدنی از طریق تماس و درک دقیق، تصویرملی ایران به طور فزاینده تثبیت و پایدار شده است.

     (1) – تصویری کشور بزرگ با قلمرو وسیع و قدرت ملی قوی. در مفاهیم چینی های سلسله هان و سلسله تانگ، ایران کشوری بزرگ با مساحت زیاد و تعداد زیادی سرباز در غرب چین است. تأکید بر ایران مستقیماً در محتوایات کتب تاریخی سلسله های چین منعکس می شود.

     وقتی ژانگ چیان (Zhang qian) برای اولین بار از مناطق غربی بازدید کرد، اطلاعاتی در مورد ایران بدست آورد و بار دوم نیز معاون خودش را برای پارتی (ایران) و سایر کشورها فرستاد. در سال 115 پیش از میلاد، پادشاه میتریدس دوم همراه ارتش خودش شهر مولو (یا مرو) و مناطق اطراف مرو را اشغال کرد، سپس او با فرستاده سلسله هان ملاقات کرد و آنها را به پایتخت اشکانیان برد. این امر باعث شد فرستاده سلسله هان چین توانستند از محیط جغرافیایی و آداب و رسوم در طول راه از منطقه شرقی ایران به پایتخت بررسی کرد. در کتاب تاریخی « تاریخ کل» (Records of the Historian of China) وشته شده است: "در آغاز، فرستاده های هان به سرزمین اشکانی آمدند و پادشاه اشکانیان با 20 هزار سربازان سواری در مرز شرق ایران از آنها استقبال کردند. از مرز شرقی تا پایتخت چند هزار کیلومتر فاصله داشت، از مرز تا  پایتخت ده ها شهر و مردم به تعداد زیادی را مشاهده شده است"[7].  مشاهدات در طول راه این بار به منبع مهمی از اطلاعات برای سلسله های چین برای شناخت ایران در آن زمان تبدیل شد. ژانگ چیان پس از بازگشت به پایتخت سلسله هان، وضعیت سلسله اشکانیان ایران را به امپراتور هان گزارش داد. در «تاریخ کل» سی ما چیان نیز ذکر کرده است: "این کشور دارای صدها شهر، هزاران دهستان و بزرگترین در مناطق غربی است"[8]. در کتاب «تاریخچه سلسله هان» ایران را نیز به عنوان بزرگترین کشور بیان کرده است. پس از مأموریت ژانگ جیان در مناطق غربی، سلسله اشکانیان ایران نه تنها غربی ترین کشور شناخته شده به سلسله هان غربی، بلکه پهناورترین کشور بود. اشکانیان موقعیت انحصاری تجاری خود را از طریق ساختن دژها، پاسگاهها و گسترش بازار تثبیت کرده است، اما پس از ظهور جاده دریایی ابریشم، پدیده انحصار تجارت متوقف شد[9]. یادداشت های تاریخی نشان می دهد که در این زمان سلسله هان شرقی درک و شناخت خاصی از وضعیت جنوب آسیا، غرب آسیا و مناطق ساحلی مدیترانه داشته است. اما در سیستم شناختی چین در آن زمان، ایران همچنان یک قدرت منطقه ای قوی و " پر رونق و ثروتمندی" بود. سلسله هان و سلسله اشکانیان چندین بار فرستاده های خود را برای بازدید همدیگ فرستادند و رابطه دو طرف نیز دوستانه بود. تحت حمایت مشترک سلسله هان و اشکانیان بود که جاده های تجاری بین شرق و غرب قادر به طی شدن مدت طولانی بود. ایران سهم مثبت بیشتری در اتصال در امتداد جاده ابریشم داشته است.

به دلیل باز شدن جاده ابریشم، ایران از تجارت ابریشم بسیار سود برده است. به منظور رقابت برای کنترل جاده ابریشم، رقابت تجاری بین کشورهای موجود در این مسیر به تدریج به یک عامل مهم در جنگ طولانی مدت کشورهای مختلف تبدیل شده است. بنابراین، سلسله اشکانیان اهمیت زیادی به مبادلات با سلسله هان می دهد، و همچنین با فرستاده های سلسله هان رفتار مطلوبی کرد و بارها هم فرستاده های خود را به چین فرستاد. سلسله اشکانیان (پارتی ها) طولانی ترین سلسله حاکم در تاریخ ایران است، و زمان تأسیس و نابودی آن تقریباً مشابه سلسله هان بود.

      در دوره سلسله های سوئی و تانگ، دودمان مرکزی چین کنترل مناطق غربی را مجدداً به دست آورد و قدرت ملی به تدریج قوی شده است. از اواخر قرن ششم تا اوایل قرن 7، ساسان ابتدا با ترکان همکاری کرد و سرزمین مناطق آسیای مرکزی را به دست خودشان گرفتند و سپس تقسیم کردند؛ پس از آن قاره آفریقا را مورد حمله قرار داد و مصر را فتح کرد. قلمرو امپراتوری ساسان در این زمان تقریباً نزدیک به حوزه نفوذ امپراتوری باستان فارسی بود. در کتاب «تاریخچه سلسله تانگ قدیمی» در مورد ایران این چنان یادداشت کرد: "غرب و جنوب این کشور (ایران) رو به دریا هستند"[10]. این نشان می دهد که از سلسله هان تا سلسله های سوئی و تانگ، شناختن چین از تصویرملی ایران دارای جنبه ی پیوستگی است.

از سال 602 تا 628 میلادی، جنگ بین ساسان و بیزانس به شدت منابع انسانی و مادی را به مصرف رساند و قدرت ساسانیان به تدریج در طول نبرد با بیزانس و مقاومت در برابر تهاجم عرب کاهش یافت. دولت مرکزی ساسانیان به تدریج قدرت حاکم خود را از دست داد و امپراتوری به سرعت از هم پاشید. در سال 636 میلادی، خلیفه عمر با ارتش عربی به داخل ایران وارد کرد. در سال 642، ارتش عربی نیروهای باقی مانده سلسله ساسانی را نابود کرد. برای دوری کردن از جنگ و کشتن، تعداد زیادی از اعضای خانواده سلطنتی، اشراف و پیروان رزدشتی به منطقه مولو (یا مرو) در شرق فرار کردند. یزدگرد سوم در اینجا به طرز غم انگیزی درگذشت و سلسله ساسانیان به اینجا ختم شد. پس از سقوط کشورش، پیروز (یا فیروز)، فرزند یزدگرد سوم، مقام "فرمانده نظام شهر پارس" توسط سلسله تانگ اعطا شد و در سال 662 میلادی لقب"پادشاه پارس" بخشیده شد، پسرش نیروانا نیز در آنجا درگذشت. برای خاندان سلطنتی ساسانیان و دهها هزار پیروان زردشتی، سلسله تانگ بنا به درخواست پیروز (یا فیروز)، معبد زردشتی را در شهر چانگ ان ساخت، از برخی مقامات فارس توانمند مجدد استفاده کرد، عناوین رسمی به آنها اعطا کرد. در این زمان، پارسیان در چیانگ ان (Chang an)، لوء یانگ (Luo yang)، یانگ ژو (Yang zhou)، هونگ ژو (Hong zhou)، گوانگ ژو (Guang zhou)و جاهای دیگر جمع می شدند. این موضوع در تواریخ محلی، یادداشت های مسافرتی و رمان های افسانه ای در سلسله تانگ توصیف شده است.

(2) تصویری غنی از محصولات، ماهر بودن در تجارت. در دوره سلسله اشکانی، تجارت خارجی ایران توسعه یافته تر بود و بین المللی شدن تجارت به آن اجازه می داد دامنه تجارت خود را در مناطق اطراف گسترش دهد. در دوره سلسله هخامنشی ایران "مسیر امپراطور" را برای اتصال خط حمل و نقل از آسیای صغیر به قسمت داخلی ایران بنا کرد و در وسط جاده ابریشم به جاده اصلی تبدیل شد. پس از لشگرکشی به شرقی اسکندر، با تعمیق مبادلات اقتصادی و تجاری در غرب آسیا، یک شبکه حمل و نقل زمینی سه بعدی و منظم از دریای مدیترانه به آسیای میانه و هند در جهان هلنی شکل گرفت. به لطف ایجاد شبکه حمل و نقل دریایی و زمینی و تکمیل وسایل نقلیه حمل و نقل، حمل کالای ایران نیز راحت تر است. در «تاریخ کل چین» در مورد ایران آمده است که :"کنار آب واقع است و شهرهای زیادی وجود دارد و مردم و تاجرها با وسایل نقلیه و کشتی به کشورهای همسایه سفر می کنند"[11]. در کتاب تاریخی «تاریخچه سلسله هان» اساساً این رکورد را دنبال کرد. بازرگانان پارسی به طور فعال به تجارت دریایی مشغول بودند و از طریق معاملات انتقال ابریشم دریایی و زمینی، ابریشم چینی را به رم حمل می کردند و به سود بالایی می رسیدند. به همین دلیل است که گرچه دولت اشکانیان جاده ابریشم را مسدود نکردند، اما آنها نمی خواستند فرستاده های سلسله هان ارتباط مستقیمی با داچین برقرار کنند. این امر در موفق نشدن مأموریت فرستاده سلسله هان شرقی گان یانگ (Gan ying) به داچین آشکار شد.

رفت و آمد بین فرستاده های شرق و غرب که در تاریخ چین ثبت شده اند، بیشتر قبل از سال 284 میلادی و بعد از 643 میلادی است. تجارت در این دوره خیلی تحت تأثیر قرار نگرفته است. در سال 455، یک فرستاده از ایران پتو، سنگهای قیمتی و ادویه جات را به چین آورد[12]. در دوره ساسانی، روابط اقتصادی و تجاری بین دو کشور روند رونق را نشان داد، و تعداد زیادی از سکه های ساسانی و سکه های تقلید در چین نیز یافت شد. تا سال 2009، 1889 سکه ساسان کشف شده توسط باستان شناسی، که قدیمی ترین سکه خارجی است که تاکنون پیدا شده است[13]. نه تنها در استان سین کیانگ، خه نان (He nan) و شان شی (Shan xi) بلکه در مناطق ساحلی جنوب شرقی چین بسیاری از سکه های نقره ایرانی دوره ساسان یافت شد. این همچنین نشانگر تجارت مکرر بین دو کشور در دریا، زمین و جاده ابریشم از سلسله های شمالی و جنوبی تا سلسله های اولیه سوئی و تانگ است. سکه نقره ساسان نه تنها برای بزرگداشت و تزئین استفاده می شود، بلکه به عنوان باج برای مبادلات رسمی بین ایران و چین نیز می باشد[14]. پس از آن که اعراب سلسله ساسانیان را نابود کردند، تعداد زیادی از اشراف و بازرگانان پارسی برای دوری از جنگ به چین رفتند. بیشتر این ایرانیانی که به چین آمده اند به تجارت بازرگانی خصوصاً در صنعت جواهرات مشغول بودند. در این دوره، تصویربازرگانان پارسی که پول زیادی را برای گنج خرج کرده اند نیز در رمان های افسانه ای سلسله تانگ دیده می شود.

در آن زمان  سلسله اشکانیان عمدتاً برای نوشتن و ضبط از طریق چرم مورد استفاده قرار می گرفت. در کتاب تاریخی «تاریخ کل » آمده: "نوشتن روی چرم، روش صرفه جویی نیست و نیز بسیار گران و دشوار بود، این نیز یکی از دلایل مهم "نابود تاریخ و ملی اشکانیان بود". با این وجود، ایران چیزهای کمیاب بسیاری دارد، که باعث علاقه مردم چین شده است و گزارش های زیادی در این زمینه در تاریخ رسمی چین وجود دارد. به عنوان مثال، پس از مأموریت ژانگ چیان به مناطق غربی، سلسله اشکانیان پیاپی فرستاده های خود را به پایتخت چین یعنی شهر چیانگ ان (Chang'an) فرستاد و بسیاری از چیزها با ویژگی های ایرانی از جمله شیر، پرنده ایرانی را به پادشاهان چین هدیه دادند. در زمان امپراطوری شوان زونگ تانگ (Tang xuan zong)، ایران فرستاده های زیادی را برای هدیه دادن گنج هایی از جمله مرواریدها و تخت های عقیق به چین فرستاد. علاوه بر هدایای رسمی ایرانیان به چین، تجار و مبلغان مذهبی پارسی نیز به چین آمدند و به نام فرستاده های فارسی گنجینه هایی را به سلسله تنگ ارائه می دادند[15]. در دوره های اشکانیان و ساسانیان، از یک سو، چین جواهرات، میوه و سبزیجات، گیاهان دارویی، پرندگان و حیوانات نادر و همچنین آکروباتیک، آلات موسیقی، موسیقی، رقص و سایر مهارت ها را از ایران وارد کشور خود می کرد؛ از طرف دیگر پارچه های ابریشمی چین، اشیاء فلزی و لاکچری، میوه و سبزیجات نیز از طریق جاده ابریشم به ایران معرفی شدند[16].

(3) تصویری فرهنگی از اعتقاد به دین زردشتی. دین جوهر و عنصر اصلی فرهنگ ایرانی است و همچنین ثروت معنوی است که به جهانیان کمک می کند. تاریخ طولانی ایران بسیاری از ادیان را با نفوذ گسترده به وجود آورده است، اما بیشترین تأثیر در تاریخ و فرهنگ ایران گذاشته است، دین زردشتی و شیعه اسلام است. چه زردشتی و چه شیعه، این سیستم سیاسی، زندگی اجتماعی، ایدئولوژی و فرهنگ ایران را تحت تأثیر عمیق قرار داده و دنیای معنوی ایران را شکل داده است. ایران در تاریخ ادیان جهان از جایگاه برجسته ای برخوردار است. ایران نه تنها مهد دین زردشتی، مانویسم و بهائیت است بلکه در گسترش بودیسم، نستوریانیسم و اسلام نیز نقش مهمی ایفا کرده است.

دین زردشتی به عنوان دین دولتی ایران در زمان ساسان تأسیس شد. در دوره اوج خود، از چین تا منطقه مصری بالا دریای مدیترانه، معابد زردشتی در امتداد جاده ابریشم زمینی و دریایی پخش شد و نشان می دهد که این آیین در کشورهای غربی بسیار رواج داشته است. دین زردشتی حدود قرن ششم میلادی به چین معرفی شد و تأثیر عمیقی بر طبقات حاکم سلسله وی شمالی و سلسله ژو شمالی داشت. در دوره سلسله های سوئی و تانگ، معابد در پایتخت های شرقی و غربی و در مناطق ساحلی جنوب شرقی ساخته شده اند. در میان کتب تاریخی چینی باستان، نام زردشتی نخستین بار در کتاب تاریخی «تاریخچه سلسله . تاریخچه کانگو» ظاهر شده است : "ایرانی ها، خدای آتش را پرشتش می کند"[17]. از سلسله وی و سلسله ژو تا سلسله های سوئی و تانگ، در یادداشت رسمی مناطق غربی نیز ذکر شده که این کشورها به دین زردشتی اعتقاد دارند. درک چینی از آداب و رسوم زردشتی سه جنبه اصلی وجود دارد: یک، اعتقاد مذهبی؛ دوم، فعالیت های آیینی مذهبی؛ سوم، آداب و رسوم ویژه مراسم تدفین مذهبی است. در کتاب تاریخی «تاریخچه سلسله سوئی» و «تاریخچه سلسله تانگ قدیمی» نیز نوشته های مشابه یافته می شود.

از این یادداشت ها می تواند دید که دین زردشتی در آن زمان برای چینی ها غریبه نبود. اگرچه گسترش زردشتی به اندازه بودیسم خوب نبود، اما تأثیر منطقه ای بر چین در دوره سلسله های شمالی و سلسله های تانگ داشت. ایرانیان مایه ی  اصلی گسترش مذهب نستوری، زردشتی، و مانیشائیسم به چین هستند[18]. هر جا که پای ایران می رسید، تقریبا معابد زردشتی وجود داشت. اما با از بین رفتن سلسله ساسان، تأثیر زردشتی در چین نیز به تدریج از بین رفت. دلیل آن ممکن است اختلافات فرهنگی بین این دو کشور می باشد. طبق آموزه های رزدشتی، خیر و شر قبل از به وجود آمدن جهان وجود داشته اند. تقابل و جدال بین خیر و شر، حقیقت و دروغ، جهان بینی زردشتی را به شکل داده است[19]. به معنای فلسفی ، گرچه فلسفه باستان چین و ایران فلسفه دو (روح و جسم) هستی جداگانه است، اما اختلافات قابل توجه تر است. بنابراین ناسازگاری بین تفکر فلسفی زردشتی و فرهنگ بومی چین دلیل بر عقب نشینی زردشتی از صحنه تاریخ چین است.

پ : مکانیسم شکل گیری تصویر ایرانی باستان چینی

بر اساس اسناد باستانی چین برای بررسی شکل گیری، تغییر و تبلیغ تصویرملی ایرانی، باید گفت که برداشت چین از ایران تحت مکانیسم خاصی شکل گرفته شده است، شکل گیری تصویرملی ایرانی اساساً با قوانین شناختی چین از تمدن فرازمینی مطابقت دارد. برهمین اساس، در شکل گیری تصویر ملی ایران ویژگی های خاصی وجود دارد.

     با نگاهی به تکامل تصویر ملی ایران از منظر علم تصویر، اساساً با قوانین شناخت چین باستان از تصاویر خارجی مطابقت دارد. تئوری علم تصویر، "همه تصاویر از آگاهی آگاهانه از رابطه بین خود و دیگری، بومی و خارجی سرچشمه می گیرند"[20]. اول، بدنه اصلی تصویر ایران چینی ها است. با توجه به محدودیت های زاویه، زمان، مسافت و سایر عوامل، اطلاعات جدید از ایران اغلب از دامنه تجربه و دانش موجود مردم چین فراتر می رود. بنابراین، تصویر ایران دارای مشکلات انحراف از واقعیت است. به عنوان مثال، اطلاعات جمع آوری شده توسط روحانی بودائی شوان زانگ (Xuan zang) در سفرهای خود به هند، ایرانیان را " آدم خشن، مبتذل و بی ادبانه" توصیف کرده است. چنین اطلاعاتی ممکن است با واقعیت ها مطابقت نداشته باشد، اما می تواند برخی از نظرات بودائیان هند را در مورد امپراتوری ساسانی که دین زردشتی را اعتقاد می کردند، از جنبه ی دیگر منعکس کند. دوم، تکامل تصویر ایران عمدتاً مبتنی بر واقعیت عینی ایران در آن زمان است که نه تنها مواد چند بعدی را در اختیار ناظران قرار داده، بلکه اساس عینی شکل گیری تصویر را نیز فراهم کرده است. سوم، مبادلات قرنها بین شکل دهنده و شکل "دیگری"، چهره ایران را از یک سو غنی تر کرده و روابط دوستانه بین دو طرف را عمیق تر می کند؛ از طرف دیگر، این نیز جهان بینی سلسله مرکزی چین را منعکس می کند، یعنی جهان بینی و سیستم گفتمان چین با ساسانی تفاوت قابل توجهی دارند.

     محدودیت های مختلفی در مکانیسم شکل گیری چهره ملی ایران وجود دارد. اول، چین و ایران به طور مستقیم کشورهای مجاور نیستند، به دلیل محدودیت های زبان، حمل و نقل و فناوری ارتباطات در آن زمان، تفاهم متقابل بین دو کشور در مقایسه با کشورهای همسایه هنوز هم نسبتاً محدود است. دوم، ایران در زمان سلسله های اشکانیان و ساسانیان، هنوز سیستم مورخ (تاریخ دان) رسمی تأسیس نکرد و حفظ مواد اولیه تاریخی پس از جنگ ها بسیار محدود بود. جامعه دانشگاهی اکثراً برای مطالعه تاریخ باستان ایران به کتیبه ها و اشیاء واقعی سکه ها از اکتشافات باستان شناسی، و مواد کلاسیک تاریخی از غربی و چینی متکی بودند. این امر برای مورخ چینی در آن زمان، یعنی خالق تصویر خود، برای درک جامع و عمیق تحولات تاریخی ایران از اسناد دشوار بود و منبع دانش محدود به اطلاعات غیرمستقیم بود.  سوم ، دیدگاه شناختی هر دو طرف و مفاهیم فرازمینی طولانی مدت باعث ایجاد مکانیسم تصویر ملی ایران شده است. مفاهیم فرازمینی دو کشور به تدریج در شرایط تمایز خون، جغرافیایی و فرهنگی تکامل یافته و بهبود یافته اند. در مورد ایران، تقسیم "ایران" و "آنیران (Aniran) " در دوره ساسانیان رخ داده است. پس از تأسیس سلسله ساسانیان، حاکم بر ارتقاء تبار ایرانی خاندان سلطنتی و ارتباط تنگاتنگ بین قدرت سلطنتی و دین زردشتی، که هدف از آن برجسته سازی ذهنیت فرهنگ ایرانی بود، متمرکز شد. بنیانگذار سلسله ساسانیان، اردشیر اول، صریحاً "ایران" را پیشنهاد کرد و قلمرو خود را "امپراتوری ایران" نامید، اردشیر اول با تأکید بر همین ارتباط فرهنگی اعلام کرد که وی به ارث برده نظام حقوقی سلسله هخامنشی است. علاوه بر این، مفهوم "آنیران (Aniran)" در کتیبه های شاپور اول ظاهر شد و به مناطقی از جمله سوریه، سیلزی و قفقاز اشاره داشت. در دوره ساسانیان، " آنیران " به معنای "قلمرو غیر ایرانی" یا "غیر ایرانی" (غیر آریایی) بود. برخی از مورخان روم باستان این را اینطوری تفسیر کرده اند: تلاش اردشیر اول برای بازگرداندن مرزهای ایران در دوره سلسله هخامنشی است، و جنگ بین ساسان و روم را با این پیوند داده است. اما در این زمان مشخص است که معنای اصطلاح "ایران" دقیق نیست و محدوده جغرافیایی مرجع محدود به منطقه تحت سلطه سلسله ساسانی نیست. اصطلاح "ایران" که در آثار باستانی در آن زمان به کار رفته است، گاه به یک مفهوم جغرافیایی، یعنی منطقه جغرافیایی که زبان ایرانی در آن قرار دارد، اشاره دارد؛ و گاهی اوقات نماد دقیق نیست، یا به جای مرزهای سرزمینی، به گروههای قومی اشاره می کند یا هر دو شامل خواهند شد. سلسله اشکانیان در آن زمان عمدتا مورد تهدید امپراتوری روم قرار گرفت و ساسان مدت طولانی با امپراطوری های هپتالییت (Hephthalite) و بیزانس می جنگیدند. گسترش سرزمینی در دوره های میانه و پایانی از آن قدرت ملی خود را به شدت تخریب کرد و سرانجام به دلیل ظهور تمدن عرب - اسلامی از بین رفت. تمایز بین "ایران" و "آنیران" دیدگاه فرازمینی ایران را می سازد و همچنین هویت سیاسی و فرهنگی ایران را شکل می دهد. اصطلاح "ایران" قبلاً از شجره نامه و منطقه فراتر رفته است و بیشتر بر شناسایی و رعایت فرهنگ و سبک زندگی فارسی تأکید می شود.

     با قضاوت از ظاهر منطقه ای این دو کشور ، جهان بینی چین در آن زمان عمدتاً یک دیدگاه شرق آسیا با "تمایز Huayi" به عنوان هسته اصلی آن بود ، در حالی که نگاه جهانی به ایران در آن زمان یک منظره غربی از آسیای غربی با تمدن فارسی-رزمی به عنوان هسته اصلی آن بود.

ت : نتیجه گیری

     به طور خلاصه، بیشتر اسناد چین در سلسله های گذشته شرایط اساسی ملی ایران در دوره اشکانیان و ساسانیان را از طریق جنبه های مختلف از جمله تماس های دیپلماتیک، رفت و آمد های غیر دولتی، مبادلات تجاری و انتشار فرهنگی، از لحاظ موقعیت جغرافیایی، اندازه جمعیت، گنجینه محصولات، آداب و رسوم محلی و تماس با سلسله های مرکزی چین و غیره شرح داده است و چهره ملی ایران را ترسیم کرد. این روایات اساساً درک اساسی چین از قلمرو وسیع، محصولات غنی، تجارت خوب ، دوستانه با چین و عبادت زردشتی ایران را تشکیل می دادند و نمای چینی از ایران در آن زمان را شکل می دادند. ایران در دوره های اشکانی و ساسانی در وسط جاده ابریشم قرار داشت و موقعیت جغرافیایی آن شرایط مناسبی را برای توسعه تجارت ترانزیت جاده ابریشم فراهم کرد. نه تنها این، دو کشور نیز به دلیل نیاز عملی برای مقاومت مشترک در برابر تجاوزهای عشایری، در تماس نزدیک بوده اند. این نه تنها مکمل داده های تاریخی مشخصات ملی ایران بلکه ظاهر اصلی مبادلات دو جانبه بین چین و ایران است که از اهمیت علم تصویری مهمی برخوردار است.

     براساس تحقیقات دانشگاهی، مبادلات اقتصادی و تجاری غیر دولتی بین چین و ایران قدمت هزاران سال دارد. از زمان برقراری تماس رسمی بین دو طرف در دوره امپراتور هان و فتح سلسله ساسانیان توسط اعراب، برداشت چین از سلسله های اشکانی و ساسانی ایران تقریباً به سه مرحله تقسیم شده است. مرحله اول سلسله هان (شامل هان شرقی و هان غربی) بود. سلسله هان در فرآیند برقراری ارتباط با سلسله اشکانی از موقعیت فعال تری برخوردار بود. به منظور باز کردن جاده ابریشم، سلسله هان به طور فعال فرستاده های خود را به مناطق غربی فرستادند و با کشورهای غربی ارتباط قرار کرد. از طریق مبادلات بین دو طرف، سلسله هان وضعیت کلی ایران را به دست یافت و هر دو طرف مرتباً تبادل می شدند. در کل، آثار تاریخی این دوره دارای یادداشت های تفصیلی تری از ایران است، اما شناخت آنها هنوز محدود است.آنها عمدتاً به اطلاعاتی که از طرف مخاطبین دیپلماتیک برای سوابق نگهداری می شود، تکیه می کنند و منابع داده های تاریخی نسبتاً تک هستند. مرحله دوم از تأسیس سلسله وی تا اتحاد مناطق شمالی توسط سلسله وی شمالی بود. از آنجا که سلسله هان شرقی چین و سلسله اشکانی ایران پس از یکدیگر نابود شدند، سلسله مرکزی چین مشغول ناآرامی های داخلی بود و از مدیریت مناطق غربی غفلت می ورزید و مبادلات رسمی چندین بار قطع می شد، اما بازرگانی های عامیانه و مبادلات فرهنگی هنوز مشتاقانه بود و گسترش بودیسم و زردشتی آگاهی چین از ایران را عمیق تر می کرد. در دوره سلسله وی شمالی، مبادلات سیاسی بین دو کشور به تدریج افزایش یافت. بینش های ایجاد شده توسط مبادلات مردم به مردم و گسترش فرهنگی را می توان در کتابهای تاریخی یافت که این امر به روزرسانی تاریخ و گسترش دانش موجود در ایران است. مرحله سوم از سلسله ژو شمالی تا اواسط سلسله تانگ بود. با توجه به تهدیدهای فزاینده ترک و هپتالییت (Hephthalite) به مرزهای شرقی ایران و حمله بعدی متعاقب اعراب، نیاز متحدین برای جلوگیری از دشمنان خارجی فوری شد، بنابراین، حاکمان ساسانیان به طور جدی به دنبال همکاری و پشتیبانی سلسله مرکزی چین بودند، و دهها فرستاده را برای کمک به چین فرستادند و آخرین امپراتور فیروز (یا پیروز) سلسله ساسانی بارها وارد چین شد و تعداد زیادی از پیروان زردشتی ایران به چین منتقل شدند. بنابراین، سلسله تانگ دوره ای تاریخی بود که در آن دو کشور بیشترین مبادلات و روابط نزدیک را داشتند. مبادلات رسمی و غیر دولتی بین دو کشور به اوج تاریخی رسیده است، درک و شناخت چین از ایران به طور فزاینده ای ثابت شده است و تصویر ملی ایران باستان در کتب تاریخی نیز شکل گرفته است.

محدود به عواملی مانند زمان، مسافت و دفعات تعامل، ساخت و شکل دادن تصویر ملی ایرانیان در کتب تاریخی اساساً منطبق با حقایق عینی است و به ناچار مشکلات انحراف از حقایق و تعمیم بازنمایی به وجود خواهد آمد. دلیل آن این است که، از منظر وجود متن، تصویر ملی ایران تغییرات مختلفی از قبیل قطع اطلاعات، تغییر شکل و سوءاستفاده در طی مراحل ضبط، انتشار و پذیرش خواهد داشت[21]. از منظر جهان، چین و ایران هر دو قدرت آسیای شرقی و آسیای غربی در آن زمان بودند و هر کدام دیدگاههای جهانی خود را شکل می دادند، اما دیدگاه های بین المللی آنها محدودیت هایی دارند. از منظر مورخان چینی، سیستم گفتمان و قدرت گفتمان سلسله مرکزی در سلسله های هان و تانگ را به خود اختصاص داده است. با قضاوت درمورد مشارکتهای گذشته ایران در چین، نشان می دهد که سلسله های اشکانیان و ساسانیان نیز درک برخی از اوضاع اساسی چین را دارند، بنابراین برای ارتباط با چین از محصولات و استعدادهای ویژه ای استفاده می کردند.

     تصویر ملی ایران کارکردهای دوگانه یعنی شناسایی و براندازی را دارد و عملکردهای دوگانه یعنی شناسایی و براندازی را دارد، و نیز محصول عینی تحت تأثیر ایدئولوژی اتوپیایی  و ایدئولوژی "تفاوت بین چین و کشورهای خارجی" است. به طور کلی، مکانیسم شکل گیری تصویر ایرانی در کتب تاریخی براساس روایات تاریخی مثبت است که توسط سایر مطالب تاریخی تکمیل شده است.


[1] - Anna Triandafyllidou.National Identity and theother[ J ].Ethnic and Racial Studies,Vol.21,No.4(July1998),p.594.

[2] - Willam w.Iran and China[G]//The Cambridge History of Iran.Cambridge:Cambridge University Press,1983. P 537 – 538 .

[3] - Ralph k and Liu ys.Armenia in Chinese Sources[J].Iran & the Caucasus,Vol.12,2008. p 175 – 190 .

[4] -  اشاره به کشور کوچک در مناطق غربی آن زمان است.

[5] -  Liny.Ruler of the Treasure Country:The Image of the Roman Empire in Chinese Society from the First to the Fourt hCentury AD[J].Latomus,June,2004.

[6]  - اشاره به «تاریخچه سلسلۀ هان»، «تاریخچه اواخر سلسلۀ هان»، «تاریخچه سلسله وی » و «تاریخچه سلسله های شمالی»

   9  -  سی ما چیان : «تاریخ کل چین – تاریخچه دا ون»، انتشارات چین، پکن، 1977، ص 3173 – 3172.

[8]  -  سی ما چیان : «تاریخ کل چین – تاریخچه دا ون»، انتشارات چین، پکن، 1977، ص 3172.

[9]  - وانگ سَن سَن: «امپراتوری اشکانیان جاده ابریشم را مسدود نکرده است». مجله هفته ای علوم اجتماعی چین، 25 – 01 – 2016 (004).

[10]  - لیو شون (Liu xu) : «تاریخچه سلسله تانگ قدیمی • مناطق غربی»[M] . پکن: انتشارات کتا ، 1975. ص 5312 – 5311.

[11] - سی ما چیان : «تاریخ کل . تاریخچه دا ون»، انتشارات چین، پکن، 1977، 3173 - 3172.

[12] - Willam w.Iran and China[G]//The Cambridge History of Iran.Cambridge:Cambridge University Press,1983.

[13]  - یانگ جی (Yang jie) : «تحقیق در مورد مسائل تجارت آسیای میانه از قرن 3 تا 8 میلادی» [D] پایان نامه دکتری دانشگاه لانژو، 2012.

[14]  - سون لی (Sun Li) : «توزیع و عملکرد سکه های نقره ساسان در چین» [J]. مجله باستان شناسی چین، 2004 (1)

[15]  - وین زوی فانگ (Wen Cuifang): « تجارت مرحله اولیه تاجر جواهرات ایرانی در سرزمین تانگ»، مجله "علوم اجتماعی یوننان"،               (1). 2009

[16]  - [ایالات متحده] Laufer : « ایران و چین» [M]. پکن، انتشارات شان وو، 2016. ص 11 – 10.

[17]  - ژانگ شینگ لانگ (Zhang xing lang): «مجموعه ای از مواد تاریخی حمل و نقل بین چین و غرب»، پکن، انتشارات چین، 1977، ص 143.

[18]  - پینگ شو جی (Peng Shuzhi) : «ارتباط بین فرهنگ زرذشتی و شهر چیانگ ان (Chang'an)  سلسله تانگ»، مجله علوم انسانی، (1)   1999.

[19]  - لی تیی جیانگ (Li tie jiang) : «تاریخ و فرهنگ باستان ایران»، نان چانگ: انتشارات خلق جیانگ شی ، 1993، ص 239 .

[20]  - مونگ هوا () : «علم تصویر ادبیات تطبیقی» [M]. پکن: انتشارات دانشگاه پکن ، 2001، ص 206.

[21]  - سون هو تانگ (Song hu tang): «در مورد "تنوع" در ادبیات تطبیقی علوم تصویر» [J] انشارات علوم اجتماعی ،  (11) 2016.

کد خبر 1596

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 13 =