کمیسیون عالی آموزشی (UGC) در بیانیهای اعلام کرده است که موسسات آموزش عالی که قصد دارند در سطح اول جهانی فعالیت کنند و حضور داشته باشند، باید آزاد گذاشته شوند که امور اداری و قانونی خود را به دست گیرند و در مواجهه با مشکلات و موانع بتوانند به نظم لازم و مطلوب دست یابند، زیرا مهمترین مانع در راه سیستم آموزشی قدرتمند و کار آمد، عدم وجود نظم است. این ایده در قدم بعدی توسط وزارت توسعه منابع انسانی (MHRD) دنبال گردید و این وزارت خانه نقش خود را در امر انتخاب رئیس و مسئولین بخشهای مختلف دانشگاهها، بسیار کاهش داد و سعی نمود امور مدیریتی را بیشتر به خود دانشگاهها واگذار نماید. این عمل در راستای تفکری بود که عقیده داشت دانشگاهها و امور تحصیلی مهمتر از آن است که بازار و نیازهای اجتماعی برای آن تصمیم بگیرند و مسئولین باید قواعد و استانداردهای لازم را تبیین کنند تا مطمئن شوند که کیفیت آموزش و توسعه دانشگاهها اهمیت خود را از دست نمی دهند. بر اساس این نگرش مسئولین دانشگاهی باید شخصا با مشکلات مواجه شوند، به گونهای که هیچ راه و گزینه دیگری به جز حل مساله و یافتن روشهای درست برای آنان باقی نماند.
سه دانشگاه مدرن و اولیه هند در سال ۱۸۵۷ میلادی تاسیس شدند و اولین مرکز توسعه و نظارت بر دانشگاهها (UGC) تنها یکسال قبل از آن در سال ۱۸۵۶ تشکیل شده بود و در حال بررسی شرایط و نقاط مختلف برای تاسیس دانشگاه بود. مجمع همکاریهای دانشگاهی IUB جایگزین سازمان تحصیلات عالی هند (AIU) شد که در سال ۱۹۲۵ میلادی تشکیل شده بود. بنابراین، اولیه دوره توسعه آموزش عالی در هند در دورهای هفتاد ساله و با اتکای به تواناییها و قابلیتهای خود و در محیطی باز و به دور از اعمال نفوذ دولت شکل گرفت.
در این دوره، شاهد تاسیس ۲۳ دانشگاه بودیم که همگی آنان کارنامه بسیار خوبی در امر آموزش داشتند و ۱۳ مورد از آنها (۵۷ درصد) در لیست ۱۰۰ دانشگاه برتر کشور هستند که توسط MHRD تهیه میشود. دوره دوم با تاسیس IUB آغاز شد و سه دهه به طول انجامید. در این دوره دانشگاهها کماکان استقلال خود را حفظ کردند، ولی یک مکانیزم ناکارآمد و بدون چهارچوب بر دانشگاهها نظارت ضمنی و مشاوره میداد. در این دوره ۳۷ دانشگاه جدید به لیست دانشگاههای هند اضافه شد که از میان آنها ۱۵ مورد (۴۱ درصد) امروزه در لیست ۱۰۰ دانشگاه برتر کشور قرار دارند.
دوره سوم با مصوبه پارلمان مبنی بر تاسیس کمیسیون عالی آموزش (UGC) در قالب یک ارگان مستقل، آغاز گردید، تا به دولت در خصوص سیاستهای حمایتی و مالی دانشگاهها مشاوره دهد و استانداردهای آموزشی و علمی را در همه دانشگاهها یکنواخت نماید. با وجود قدرت قانونی که این ارگان داشت، به تنهایی امور دانشگاهها و قانون گذاری در این زمینه را برعهده گرفت و به تصمیم گیرنده اول و آخر در بخش تحصیلات تکمیلی مبدل گشت. این مرکز، از قدرت قانونی خود و کنترلی که بر بودجه دانشگاهها داشت، به نفع اعمال نفوذ بیشتر دانشگاهها و کم کردن اختیارات مدیران دانشگاه بهره میبرد و آنان را مجبور میکرد به تصمیمات این ارگان گردن نهند.
در طی این ۳۶ سال، شمار دانشگاهها به سرعت افزایش یافت و به عدد ۱۵۰ رسید، اما تنها چهار مورد از آنها در لیست ۱۰۰ دانشگاه برتر کشور قرار دارند.
دوره چهارم و جاری در سال ۱۹۹۲ و با تاسیس مراکز نظارتی و سازماندهی جدیدی همچون «شورای نظارت بر آموزشها فنی هند» (AICIE)، شورای ملی برای آموزش معلمان و آموزگاران مدارس (NCTE) و.... آغاز گردید و با تاسیس مراکزی تخصصی همچون «شورای نظارت بر امور پزشکی و دارویی هند» (MCI) «شورای نظارت بر کشاورزی» (COA) و... تقویت گردید. این مراکز به امر سازماندهی و نظم دهی بیشتر مراکز تخصصی زیر مجموعه خود پرداختند. این دوره با توسعه آموزش عالی و عمومی شدن آن همراه بود و همگانی شدن آموزش عالی و حضور همه اقشار جامعه در آن، از مشخصههای این دوره است.
این دوره شاهد رشد سریع مراکز آموزشی دولتی و خصوصی بود. از سال ۱۹۹۲ میلادی، ۵۸۹ دانشگاه در کشور تاسیس شدهاند، ولی تنها ۶ درصد آنان شرایط و سطح علمی لازم برای حضور در جمع ۱۰۰ دانشگاه برتر کشور را احراز نموده اند.
متاسفانه، هر چند این شوراهای نظارتی، تمام وقت و با تمام نیرو برای ارتقاء استانداردهای آموزشی در هند تلاش میکنند و همواره در جریان امور هستند تا مطمئن شوند تمامی برنامه ها به درستی در مراکز آموزش عالی انجام میگیرد، اما تنها در برخی امور غیر آموزشی و حاشیهای به موفقیتهایی دست یافتهاند. این مراکز نه تنها در ارتقاء آموزشی مراکز علمی و دانشگاهی ناتوان بودهاست، بلکه حتی نتوانسته نظارت درستی بر تاسیس دانشگاههای جدید داشته باشند و تعداد زیادی دانشگاه متوسط وضعیف و فاقد امکانات آموزشی لازم در بخشهای مختلف آموزشی در این دوره به وجود آمدند. مسلما عدم وجود یک ناظر توانا به معنی از بین رفتن و بسته شدن دانشگاهها نیست، اما بستن مراکزی که به امر مونیتورینگ و مدیریت کلان در امر دانشگاهها اشتغال دارند، ضربات سخت و اساسی به سطح آموزش و جایگاه این مراکز میزند.
نتیجه گیری بالا این منطق و نگرش را که در عمل دانشگاههایی که قدرت بیشتر دارند و در زمینه بودجه و امکانات جایگاه برتری دارند از سطح علمی بالاتری نیز برخوردارند، را زیر سوال میبرد و مشخص میسازد که نه قدمت دانشگاه بلکه نظارت کارآمد است که قابلیت علمی آن را شکل میدهد. علیرغم تعداد دانشجویان که در دانشگاهها مشغول به تحصیل هستند، دانشگاههای گروه IIM (۴۵ درصد)، IIT (۶۹ درصد) و IISER (۵۷ درصد) از صد دانشگاه برتر کشور را تشکیل میدهند. فارغ از تعداد دانشجویان، دانشگاههای مادر (۲۴ درصد)، دولتی(۶درصد)، و خصوصی(۲ درصد) از تولید علم و جذب دانشجویان نخبه را دارند که ثابت میکند دانشگاههای خارج از حوزه نظارت موسسات آموزشی، به هیچ وجه در مقابل موسسات تحت نظارت، عملکرد خوبی ندارند.
مورد دومی که اشاره شد در مورد همه دانشگاههای تحت مطالعه صادق بوده است. هیچ کدام از ۱۶ دانشگاه مادر که در سال ۲۰۰۹ تاسیس شده اند در لیست ۱۰۰ دانشگاه برتر هند جای نگرفتهاند. این مدارک و شواهد باید زنگ خطری برای مدیران آموزشی باشد که از خواب بیدار شوند و با مشکلات حادی که نظام آموزشی دست به گریبان است، مقابله کنند. در حالی که تواناییها و قابلیتهای بالقوه برخی از دانشگاهها واضح است، عملکرد آنها در عمل چنگی به دل نمیزند.
موسسات نظارتی و مدیریتی در بخش آموزش عالی نیاز به بازنگری و اصلاح دارند و این اصلاحات باید از درون اتفاق افتد.
ملاحظه و تحلیل: برخی از دانشگاه های هند بیش از یک قرن قدمت دارند و برای بسیاری از مراکز دنیا شناخته شده هستند و مدارک آنها در همه جای مورد قبول هستند؛ اما به دلیل مشکلاتی همچون بروکراسی های اداری، نظام آموزشی قدیمی و ناکارآمد و غیرو باعث گردیده که بسیاری از دانشجویان تنها به دنبال مدرک باشند و همین امر سطح کیفی آموزشی را به مقدار زیاد تنزل داده است. باید گفت که بسیاری از پیشکسوتان و متخصصان بخش آموزشی راهکار های برای تغییر وضع موجود ارائه داده اند که مورد توجه دولت و موسسات آموزشی قرار گرفته است.
روزنامه: ایندین اکسپرس مورخ: ۲ می
سال ۱۳۹۶
نظر شما