دینداری و هنر
عمر لکه سیز
وقتی هنر فارغ از خوب و بد بودن، زشت و زیبا بودن، مفید و مضر بودن آن در یک شکل کلی با هوی و هوس به عنوان جلوه های روح ربط داده می شود، آنگونه بر می آید که مسئله بین انسان و هنر از معانی منسوب به واژه های هوی و هوس، هدایت و مدیریت آنها در طرح معنوی و اجتماعی و به عبارتی باورها، فرهنگ ها، عادات... برداشت می شود.
برای اینکه از منظر وضعیت فعلی در این مورد صحبت کنیم، یعنی درک آن را ساده تر کرده و تسهیل کنیم، می توان اینگونه آن را توضیح داد:
آیا هنرمند یا نویسنده امروزی صرفاً برای اینکه چهره اجتماعیشود اقدام به خلق هنر و ادبیات می نماید . یا اینکه اساس کار خود را بر شناخت مردم قرار میدهد؟
هر دو موضوع در سوال های فوق مربوط به سبک های تربیتی هنرمند و نویسنده است. زیرا در دنیای مدرن کنونی - به عنوان یک نگرش فرهنگی جدید - که ارزش همه چیز مادی (پول، کالا و دارایی) است، این سبک تربیتی است که تمایز ایجاد می کند.
نکته دوم مربوط به بازه زمانی می شود زیرا این نوع نگرش چون در درازمدت منافعی را فراهم می کند، زمانبر و هزینه بر بوده و به بالطبع تقاضا برای خلق این قبیل آثار هنری بسیار کم است.
آن دسته از روشنفکرانی که با حرف های دهن پر کنی چون «در چارچوب واقعیت تخیلی، تنش ناشی از داستان و دگرگونی های اجتناب ناپذیری که داستان در شخصیت ایجاد می کند..." اظهار فضل می کنند، چیزی جز آلودگی صوتی بی معنا تولید نمی کنند.
کسانی که فکر می کنند با نزول رتبه انسان به سطح حیوان می توانند به سبک ادبی (و شهرت ادبی) جدیدی دست یابند، در واقع میخ جدیدی به تابوت هنر و ادبیات می کوبند.
در این صورت باید مسئله شناخت افراد از نظر رابطه هنر و روح را مطرح کرد. باید نقیبی به این گزاره که «دلیل هنر هوی و هوس است» زد. این نکته را فراموش نکنیم که تلاش برای از بین بردن هوی و هوس در نهایت نتیجه ای مشابه لجام گسیختگی آنها خواهد داشت. به برکت این دانش، ما باید با رعایت رسانه اسلامی، بر تربیت نیروهای معنوی مرتبط با هنر، به ویژه میل و اشتیاق تمرکز کنیم.
اجماع کنونی امروز در مورد مرگ هنر و ادبیات در واقع بر سر این مفهوم و عمل نیست، بلکه در مورد مرگ هنر و ادبیات در هنجارهای غربی است. از آنجایی که هنر و ادبیات در مجاورت حقیقت انسان است و تا زمانی که انسان تمام نشود پایانی ندارد، این وظیفه ماست که خلأ ناشی از مرگ هنر و ادبیات غرب را که متاسفانه سه قرن است هنر و ادبیات ما را به اشغال خود درآورده، پر کنیم. چون ما در جریان سیلاب مرگ هنر و ادبیات آنها قرار نداریم، چون بیرون از آن هستیم می توانیم مسیر تخریب را هدایت کنیم.
از این رو، باید مرثیه نویسی برای یک هنر و ادبیات در حال مرگ و بحث در مورد دلایل مرگ آن را کنار بگذاریم و بر بازسازی ادبیات خود فارغ از تأثیرات خارجی تمرکز کنیم و برای این منظور باید به سمت تصوف که مأمن هنر و ادبیات به شمار می رود، حرکت کنیم.
در اینجا تصوف یعنی دین، یعنی اسلام. پذیرش اسلام خود اولین شرط خلق اثر هنری و ادبی به شمار می رود.
فی الواقع دینداری همان است که جنید بغدادی می گوید: دسته ای از بندگان خدا هستند که وقتی به عظمت او می اندیشند، گویی استخوانهایشان به خاطر دوری از او از یکدیگر جدا می شوند. اینها استادان فن کلام هستند، بردگان آزاد شده، خردمندان، کسانی که خدا را می شناسند.
ملاحظات کارشناسی :
هنر اسلامی در ترکیه دارای جایگاه ویژهای هم در میان دولتمردان هم در میان مردم است و به عنوان یکی از ارکان اصلی فرهنگ و تاریخ این کشور شناخته میشود. از دوران امپراتوری عثمانی تا به امروز، هنر اسلامی در زمینههای مختلفی مانند معماری، نقاشی، خوشنویسی،موسیقی صوفیانه، و صنایع دستی تأثیرگذار بوده است و در لایه مختلف جامعه این هنر با تصوف نیز یکی شده است. به طور کلی، هنر اسلامی در ترکیه نه تنها بخشی از گذشته فرهنگی این کشور است، بلکه در زندگی روزمره و هنر معاصر نیز حضوری پررنگ دارد و نقش مهمی در تعریف هویت فرهنگی ترکیه ایفا میکند.
هنر اسلامی در دانشگاههای ترکیه، مطالعات هنر اسلامی و تاریخ هنرهای اسلامی جایگاه ویژهای دارد. محققان و پژوهشگران بسیاری در این زمینه به پژوهش و آموزش هنرجویان میپردازند و تلاش میکنند این میراث فرهنگی را حفظ و گسترش دهندو در سالی های اخیر با روی کار آمدن دولت حزب حاکم توجه ویژه به هنرهای اسلامی نیز می شود.
برخی از هنر های اسلامی به شرح ذیل می باشد:
معماری اسلامی عثمانی : معماری اسلامی در ترکیه با مساجد، کاخها، حمامها و مدارس اسلامی نمایان میشود. مساجد معروفی مانند مسجد سلیمانیه و مسجد سلطان احمد نمونههای برجستهای از تأثیرات معماری اسلامی هستند. استفاده از کاشیکاریهای پیچیده، خطوط هندسی، و خوشنویسی در تزئینات این بناها به وضوح دیده میشود که البته متاثر از معماری اسلامی ایرانی نیز میباشدو گاهاً شاهد حضور معماران عصر صفویه در این آثار هستیم.
نقاشی و خوشنویسی اسلامی : هنر نقاشی و خوشنویسی اسلامی نیز در ترکیه بسیار پرطرفدار است. مینیاتورها و دستنوشتههای نفیس با استفاده از خطوط عربی و عثمانی، بخشی از میراث هنری این کشور را تشکیل میدهند.
موسیقی و نوای صوفیانه: یکی از مهمترین و شناختهشدهترین اشکال موسیقی سنتی اسلامی در ترکیه مدرن و امپراطوری عثمانی، موسیقی صوفیانه است. این نوع موسیقی بیشتر در تکیهها و خانقاهها توسط گروههای صوفی نواخته میشود. مراسم ذکر و سماع صوفیان، که با نواختن نی، دف، و دیگر سازهای سنتی همراه است، نمونه بارزی از این موسیقی است. موسیقی صوفیانه با هدف رسیدن به حالات روحانی و معنوی، تاثیر عمیقی بر شنوندگان میگذارد و یکی از جلو های هنر اسلامی در موسیقی در ترکیه است
هنر معاصر و مدرن ترکیه :
هنر معاصر و مدرن در ترکیه به طور رسمی با تأسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 و با اصلاحات و نوگراییهای مصطفی کمال آتاتورک آغاز شد. در اواخر دوران امپراتوری عثمانی، هنر ترکیه تحت تأثیر هنرمندان اروپایی و آکادمیهای هنری غربی قرار داشت. بسیاری از هنرمندان ترک برای تحصیل به اروپا، به ویژه فرانسه رفته و با سبکهای هنری مدرن آشنا شدند. در دهههای 1920 و 1930، با تأسیس نهادهای هنری مانند "آکادمی هنرهای زیبا" در استانبول و برگزاری نمایشگاههای هنری، هنرمندان ترکیه فرصت یافتند تا آثار خود را به نمایش بگذارند و با جنبشهای هنری مدرن آشنا شوند. این نهادها نقش مهمی در آموزش و ترویج هنر مدرن ایفا کردند.از دهه 1980 به بعد، هنر معاصر ترکیه با تکیه بر هویت فرهنگی و تاریخی خود، به شکوفایی رسید. هنرمندان معاصر ترکیه، مانند حسین چالی، فاضل سای، و تانر جیلان، با تلفیق عناصر سنتی و مدرن، آثار بینظیری خلق کردند که در سطح بینالمللی نیز مورد توجه قرار گرفت. شایان ذکر است هنرمندان معاصر ترکیه نیز از عناصر هنر اسلامی الهام میگیرند و آنها را در آثار مدرن خود به کار میبرند. این پیوند عمیق بین گذشته و حال، هنر اسلامی را در ترکیه به یک پدیده زنده و پویا تبدیل کرده است.
منبع خبر:
https://www.yenisafak.com/yazarlar/omer-lekesiz/dindarlik-ve-sanat-4625760
نظر شما