در 5 آگوست 2024، شیخ حسینه مجبور به استعفا شد و با شرایط خفت باری از کشور گریخت. حسینه بنگلادش را پس از بیش از 15 سال حکومت خودکامه و دزدسالارانه در وضعیتی نابسامان ترک کرد. یکی از حوزههایی که اکنون تحت شرایط جدید قرار دارد، سیاست خارجی بنگلادش، بهویژه روابط آن با هند است. با این حال، یک ارزیابی بیطرفانه از روابط هند و بنگلادش نشان میدهد که یک رابطه واقعاً گرم و صمیمانه متقابل و برابر، هرگز به طور کامل بین دو کشور رواج نیافته است. در حالی که مردم بنگلادش حسن نیت، عشق و محبت قابل توجهی نسبت به هندوستان داشتند، به ویژه به دلیل حمایت هند از کشورمان در طول جنگ آزادیبخش 1971، ولی متاسفانه حسن نیت اولیه به زودی از بین رفت. این تغییر در حسن نیت زمانی به وجود آمد که بنگلادشیها بلافاصله پس از آزادی و استقلال، شاهد رفتار برخی از سربازان بی وجدان هندی بودند که کامیونهایی از ماشینآلات، اسلحه و سایر داراییهای رها شده توسط ارتش پاکستان در پایان جنگ را به هند منتقل کردند. پس از استقلال بنگلادش، تحت رهبری بانگاباندو شیخ مجیب الرحمن، او با موانع متعددی از سوی هند، هم در مسائل داخلی و هم در سیاست خارجی مواجه شد. متأسفانه، تبدیل سریع او از یک رهبر قابل احترام به فردی با صفات دیکتاتوری و رفتارهای ضد مردمی، منجر به سقوط او شد و باعث ترور وی گردید. هند اغلب به عنوان یک بلوک در برابر پیشرفت بنگلادش ایستاده است. در سالهای 1996 تا 2001، شیخ حسینه اولین دوره نخست وزیری خود را طی کرد، اما هنگامی که در سال 2008 مجددا انتخاب گردید، سیاست خارجی بی سابقه ای را در روابط با هند دنبال کرد. هر دو دولت، "عصر طلایی" فرضی دوستی هند و بنگلادش را ستودند. اگرچه در واقعیت امر، حسینه حاضر شد در ازای حفظ قدرت خود به مدت نامحدود، حاکمیت کشور را به هند تسلیم کند. هند بیدرنگ از او حمایت کرد و به وی در انجام تقلب در سه انتخابات متوالی کمک کرد و تلاشها برای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در بنگلادش را خنثی نمود. در قبال این حمایت، هند از بنگلادش امتیازات قابل توجهی در حوزه منافع حیاتی تجاری، اقتصادی و استراتژیک کسب کرد. این امتیازات شامل تسلط بر مسیرهای ترانزیت ایالت های شرقی به ایالت های غربی هند از خاک بنگلادش، کنترل رادارهای ساحلی نظارت بر خلیج بنگال، دسترسی اولویت دار به بندر چیتاگونگ، کنترل نسبی بندر مونگلا و چندین منطقه کلیدی دیگر کشور ما بود. آنچه بیش از همه نگرانی داشت، این بود که نیروهای امنیتی مرزبانی هند "مرز هند و بنگلادش" را به یکی از خشن ترین مرزهای جهان تبدیل کردند. آنها به طور معمول شهروندان بنگلادشی غیرمسلح را به دلیل تخلفات جزئی مانند قاچاق برون مرزی یا عبور تصادفی از مرز برای چرای گاو، می کشتند. شاید بزرگترین نارضایتی بنگلادشی ها از هند، حمایت سیاسی تزلزل ناپذیر دهلی نو از رژیم شیخ حسینه در 15 سال گذشته باشد. هند بنگلادش را به خاطر نقش خود در کسب استقلال آن در سال 1971، برای همیشه مدیون خود می دانست؛ بدون اینکه تلاشی برای درک حساسیت ها یا طرز فکر مردم بنگلادش داشته باشد. هند هرگز برای ارتباط با عموم مردم بنگلادش تلاش جدی انجام نداد. من در سال 2014 هنگام دیدار از دهلی نو، با دوستم شیو شانکار منون، مشاور وقت امنیت ملی هند، ملاقات خصوصی داشتم. در طول بحث، من به این نقص در سیاست خارجی هند اشاره کردم و او گفت که این موضوع را با یک وزیر قدرتمند کابینه هند در میان گذاشته، اما فایده ای نداشته است. از زمان بازگشت دائمی به داکا پس از بازنشستگی در سال 2010، من تقریباً با تمام کمیسر های عالی هندی که در اینجا خدمت کردند، ارتباط و تعامل داشته ام. آنان بنگلادش را اساساً یک دولت اسلامی بنیادگرا با عناصر ضد هندی تحت حمایت آی اس آی (پاکستان) می دیدند و فکر می کردند که بنگلادش همیشه با هند دشمنی می کند و یک تهدید امنیتی بزرگ برای هند است.
پس از برکناری حسینه و فرار او به هند، رسانههای جمعی و جریان رسانه ای اصلی هند به همراه رهبران حزب حاکم و احزاب مخالف، جنگ رسانهای زهرآگینی را علیه بنگلادش به راه انداختند. با این حال، نخست وزیر هند نارندرا مودی تمایل خود را برای حفظ روابط دوستانه با بنگلادش ابراز کرد. اما او همچنین نگرانیهایی را در مورد امنیت هندوها در بنگلادش مطرح کرد. دکتر یونس (رئیس دولت موقت) به او از حمایت کامل خود از جوامع اقلیت اطمینان داد و از او خواست که هیئتی از خبرنگاران هندی را برای مشاهده وضعیت واقعی آنان در محل، اعزام کند. مودی حتی در گفتگوی اخیر با رئیس جمهور بایدن، نگرانی های بی اساس خود را در مورد آزار و اذیت اقلیت ها در بنگلادش مطرح کرد. شایان ذکر است که خود مودی یک بار در سال 2002 به دلیل همدستی در قتل عام علیه مسلمانان ایالت "گجرات" در زمانی که وزیر ارشد این ایالت بود، از سوی آمریکا ممنوع از دریافت ویزا شد. دوران تصدی او به عنوان نخست وزیر همچنین با حملات گسترده علیه اقلیت ها در هند مخدوش شده است و لفاظی های تحریک آمیز آمیت شاه وزیر کشور هند علیه مسلمانان و بنگلادشی ها مشهور است.
در اینجا من برای بازسازی روابط بین دو کشور بر اساس برابری و احترام متقابل، توصیه های زیر را برای بررسی از سوی هر دو دولت، پیشنهاد می کنم:
- هند باید فوراً دخالت در امور داخلی بنگلادش از جمله در حوزه های سیاسی، امنیتی، استراتژیک و اقتصادی را متوقف کند.
- دو کشور باید یک کمیسیون مشترک وزیران با اختیارات بالا تشکیل دهند تا کل روابط دوجانبه را بررسی کند و بویژه زمینههای اصلی همکاری و منازعات را شناسایی کرده و برای اقدامات لازم، توصیههایی ارائه کند.
- همه توافقنامه ها، معاهدات و تفاهم نامه های امضا شده بین دو کشور از زمان استقلال، از جمله معاهدات سری، باید به طور کامل مورد بررسی مجدد قرار گیرند.
- هر دو کشور باید صادقانه تلاش کنند تا رسانه های خود را از انتشار شایعات نادرست در باره یکدیگر، به ویژه در مورد مسائل حساس اجتماعی، تا زمانی که حقایق کاملا تأیید شود، باز دارند.
- هند باید بپذیرد که دولت موقت بنگلادش در حال حاضر برای بازگرداندن وضعیت عادی در کشور تلاش می کند. شواهد موثق حاکی از آن است که نخست وزیر سابق (شیخ حسینه)، با استفاده از حضور خود در خاک هند، فعالانه درگیر توطئه چینی برای بی ثبات کردن بنگلادش است. هند برای ایجاد اعتماد و اطمینان در بنگلادش، باید بدون قید و شرط به این فعالیتهای شرورانه توسط حسینه و همکارانش که از داخل مرزهای هند انجام می دهند، پایان دهد. هر دو کشور باید بدانند که چه بخواهند و چه نخواهند، نمی توانند جغرافیا را تغییر دهند و تاریخ را پاک کنند. انتخاب اینکه به عنوان دوست، همزیستی یا به عنوان دشمن زندگی کنیم، یکی از موارد مهمی است که باید با هم انجام دهیم.
نویسنده: اشرف الدین دولا، مبارز دوره آزادی، افسر بازنشسته، دبیر سابق وزارت امور خارجه و سفیر بنگلادش در چند کشور.
(روزنامه داکا تریبیون، پنج شنبه، 5 سپتامبر 2024)
نظر شما