بنگلادش از نظر سیاست خارجی در بدترین وضعیت خود قرار دارد. مقامات دولتی، بهویژه دیپلماتهای سابق، مدعی هستند که سیاست خارجی کشور مبتنی بر بیانیه مهم بانگاباندو (شیخ مجیب الرحمان رهبر استقلال بنگلادش) است که در نشست وقت "جنبش غیرمتهد" بیان شد. این بیانیه مربوط به تاریخ و اهداف تشکیل بنگلادش است که در شکل یک سیاست خارجی رسمی، تحقق و عینیت نیافت. سیاست خارجی یک دولت شامل اسناد کلانی است که چشم انداز ها، برنامه های آینده، همسویی ها و بسیاری از جنبه های مهم و کلیدی دیگر را که هر فرد آگاه می تواند درک نماید، مشخص می کند. متأسفانه با وجود بیش از ۵۳ سال عمر سیاسی، نتوانسته ایم یک سیاست خارجی روشن و جامع تدوین کنیم. علاوه بر این، بسیاری از دیپلمات هایی که توسط وزارت امور خارجه احضار و بازگردانده می شوند، افرادی هستند که اغلب دارای سوابق تحصیلی مختلف بالا و از جمله ی دانشمندان یا حتی اقتصاد دانان هستند. نباید به این شکل عمل کرد، زیرا مدیریت امور و سیاست خارجی یک ملت، یکی از حیاتی ترین عوامل در توسعه آن ملت و کشور است. در حالی که گفته ی بانگاباندو شیخ مجیب الرحمان با این بیان که"دوستی با همه، بدخواهی با هیچکس" از نظر سیاست خارجی کاملاً بی اعتبار نبود. آنچه ما به آن نیاز داشتیم، اعلام جامع موضع خود در قبال سایر کشورها بود. به عنوان یکی از کشورهای کمتر توسعه یافته که با آرمان های خود دست و پنجه نرم می کند، عاقلانه است که برای حفظ روابط خود با سایر کشورها، سیاست خارجی بی طرفانه یا متعادلی را اتخاذ کنیم. اعتقاد عمومی بر این است از آنجایی که میانمار توسط یک حکومت نظامی اداره می شود، حل و فصل بحران روهینگیا از طریق سازمان ملل متحد، همانطور که برخی از دیپلمات های بنگلادشی امیدوارند، کاملاً ممکن نیست. میانمار درخواست های سازمان ملل برای اقدامات لازم را نادیده گرفته است. بنابراین، برای حل این مشکل، ممکن است نیاز به اتخاذ تدابیر قویتری داشته باشیم. با این حال، اقدامات قابل توجهی وجود دارد که ما هنوز آنها را بکار نگرفته ایم. به دلیل ناکامی های وزارت خارجه و اصرار ما بر بی طرفی (در باره روهیگیایی ها)، ما نتوانستیم قدرت های غربی را در مورد میانمار راضی و مجاب کنیم. در عین حال، متحدان کلیدی ما، هند، چین و روسیه، همگی روابط خود را با میانمار تعمیق بخشیده اند. هند زیردریایی به میانمار فروخت، چین در حال ساخت پروژه های بزرگ زیرساختی است و روسیه در حال تقویت همکاری دفاعی با میانمار است. با تاکید بر اهمیت خود به عنوان یک متحد مهم در جنوب آسیا برای این کشورها با ظرفیت های توسعه ای بیشتر از میانمار، می توانستیم آنها(هند، چین و روسیه) را از تقویت روابط خودشان با میانمار و در عین حال نادیده گرفتن بنگلادش، دلسرد کنیم. چنین رویکردی می توانست میانمار را بیشتر منزوی کرده و منجر به حل بحران روهینگیا شود. متأسفانه این اتفاق نیفتاد، زیرا ما انتخاب کردیم که یکی از بی طرف ترین ملت ها باقی بمانیم. پس از استقلال بنگلادش، بانگاباندو متوجه شد که آرزوهای هند کاملاً واقعی نیستند. هند می خواست بنگلادش، دولتی تحت کنترل او باشد. با درک این موضوع، بانگاباندو از ایندیرا گاندی(نخست وزیر هند) پرسید که نیروهای هندی چه زمانی کشور بنگلادش را ترک می کنند؟ هند، شاید از سر احساس گناه یا در واکنش به احتمال بروز وضعیت وخیم تر، موافقت کرد که نیروهایش را عقب نشینی دهد. این داستان می توانست زمینه ارزشمندی برای شکل دادن به سیاست خارجی ما فراهم کند. لازم نیست که ما به متحد نیمکره غربی یا به یک ایالت تابع واشنگتن تبدیل شویم تا مسائل خود را پیش ببریم. آنچه ضروری است، استفاده مؤثر از ابزارهای سیاست خارجی برای حل مسائل به نفع کشورمان است. در غیر این صورت، ما در خطر از دست دادن بسیاری از فرصت ها همانند گذشته هستیم.
نویسنده: تاسین مهدی
منبع: (روزنامه داکا تریبیون، چهار شنبه، ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴ )
نظر شما