بررسی تاریخی تحلیلی میتراییسم، گسترش مفاهیم بنیادی یک دین کهن ایرانی، از ایران به اروپا

آیین میترایی یکی از قدیمی ترین و در عین حال جذاب ترین و رازآلود ترین آیین های هند و ایرانی است که نشانه های مناسکی آن در هند و ایران در عصر ودایی و نیز در ایران زرتشتی به خوبی قابل مشاهده است.

چکیده:

آیین میترایی یکی از قدیمی ترین و در عین حال جذاب ترین و رازآلود ترین آیین های هند و ایرانی است که نشانه های مناسکی آن در هند و ایران در عصر ودایی و نیز در ایران زرتشتی به خوبی قابل مشاهده است.

تاثیر آیین میترایی در آموزه های دینی ایرانی و نیز در آموزه های سلسله های قدرتمند تمدن ساز هخامنشی و اشکانی و نیز ساسانی به خوبی مشاهده می شود. این آیین رمزآلود از همین مسیر به اروپا راه یافته و امپراطوری روم را در ادواری از تاریخ مجذوب و متاثر از خود می کند به نحوی که میتراییسم رومی از دل آن بیرون می اید. سرحدات شرقی امپراطوری روم و نیز مناطق تاریخی مانند تراکیا و کاپاداکیه و منطقه بالکان تاریخی از نقاطی هستند که بواسطه تعاملات و تقابلات ایرانیان با یونانیان و رومیان تحت تاثیر جدی میتراییسم ایرانی قرار گرفته اند و خودشان به نوعی تبدیل به سرزمین مادر میتراییسم غربی  در شرق اروپا شده اند. این مقاله نگاهی تاریخی، تحلیلی دارد به پیدایش و گسترش میتراییسم در ایران باستان و سپس در یونان و روم و مفاهیم بنیادین سه گانه خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی در میترایسم ومناسک نمادهای عرفانی عمده و مهم آن.

واژگان کلیدی: میترا، مهر، خورشید، ایران، قربانی، گاو، یونان، روم، تشرف

  1. مقدمه

 میترا دارای سه شخصیت فرا زمینی، زمینی و اسطوره ای است. او به مرور زمان از شخصیت آسمانی به فرد زمینی تبدیل و در گذر زمان هویتی اسطوره ای و فرا تاریخی پیدا کرد. او تولدی شگفت انگیز و مینوی دارد. برخی از محققان معتقدند میترا یک شخصیت انسانی پیامبر گونه بوده است که  در سال ۲۷۱ ق. م از مادری به نام ناهید در دامغان متولد شد[۲] ، در بیست و پنج سالگی مبعوث شد و به مدت چهل سال تا ۶۵ سالگی به تبلیغ پرداخت و در زمان سلطنت اشک سوم  واردوان اول اشکانی فوت کرد. در روایات مشهور تر واسطوره ای تر، میترا در کوتاهترین روز سال پس از درازترین شب سال در ۲۱ یا ۲۲ دسامبر، از دل سنگی درون غار متولد شده است.   از هفت هزار سال پیش ایرانیان دراین شب- به نام یلدا یا شب چله یا انقلاب زمستانی-  که مهر(خورشید) بر اهریمن گجسته (تاریکی که نماد اهریمن است) پیروز می شود. در شب یلدا تاریکی اهریمن زیادتر است و روز بعد که با دمیدن خورشید بلند تر شده (روز خورشید)، درکوه های البرز یا مهرابه ها،  همه دور هم جمع شده وبا خواندن دعایی به نام (نی یدو) با درست کردن آتش،   نحوست، اهریمن وشیاطین را ازبین برده و جشن می­گیرند. واژه ی Day به زبان انگلیسی از ماه دی؛ زمان تولد خورشید گرفته شده است.

 میترا چهره­ ای هند واروپایی دارد؛ در پیکرجوانی با موهای شوریده  و پریشان و کلاه شکسته مهری، که خنجری به پهلوی گاو زده است. میترای ایرانی همان ایزد روشنایی ستایش شده است ومعنی آن پیمان و دوستی است وهنگام جدایی از وارونا،   در ایران، آسیای کوچک ، یونان و روم،   به عنوان خدای پیمان ونماد خورشید، ستایش می­شود. واژه میترا که قدمتش حداقل به حدود ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ پیش از میلاد می رسد (ثاقب فر :۸۷)   در آریایی متقدم، میتره (خنثی) به معنی پیمان است و به دو صورت ۱- میتره ودایی - در اصطلاح یک میتره خنثی ودایی به معنی پیمان و یک میتره ودایی مذکر به معنی پیمان است.   ۲- میثره اوستایی - در اصطلاح یک میثره  مذکر اوستایی به معنی پیمان  است-  به هر حال کهن ترین صورت هند وایرانی متقدم  باید میتره خنثی باشد  که در اصطلاح ودایی، میتره خنثی به معنی عهد است  و در زبان سانسکریت متقدم، میتره خنثی، به معنی دوست و دوستی، باقی مانده است. (عالیخانی:۷۰)

اما در مرحله نخست، مهر با لقب «بغ» نامیده و شناخته می شد.   بغ به معنای «خداوند» است. (مقدم :۷۰) در زمان هخامنشیان  و اشکانیان، اوستایی آن، میثرا (Mithra )به معنی پیمان است که نخست با خورشید عهد و پیمان می بندد و به خورشید احترام می گذارد  ودر دوران ساسانیان  و زبان پهلوی، میترا  به معنی دوست ودوستی (Mithra )نامیده می­شد و یونانی آن میثراس (Mithers ) و لاتین آن، میتراس (Mithras و میتره باستانی هند (Mitra ) و به سغدی Misi   است. و mei  مشتق  از ریشه ی هند و اروپایی به معنی داد و ستد  یا رابطه دوجانبه از واژه ی متر (مشتق ازمتروس یوناتی به معنی اندازه)، مشتق از نام میترا است و میترا وسیله  و ابزار اندازه گیری است و ma به معنای پیمان از آن مشتق شده است.

 در واژه­های ودایی واوستایی میتره و میثره، اول به معنای اندازه گیر روز (خورشید)، و دوم به معنای سنجش­گر یا اندازه گیر روابط درست میان آدمیان (ایزد پیمانها) وبنابراین­ میثراس یونانی  ومیتراس لاتین ایزد عدالت و دوستی  است. میترا در هند و ایران، پیش از جدا شدن  از یکدیگر بصورت واحد، پرستش می شد.  

مهر در ایران، همچون میانجی و رهایش دهنده و بخشندةگناهان، لقب داور آفرینش را نیز دارا است. (مقدم:۷۲) وینکلر Winkler) (خاور شناس آلمانی  سنگ نبشته ای متعلق به قرن ۱۴ ق. م را در بغاکوزی در کاپادوکیه ی آسیای صغیر( Bogazkoi )؛ پایتخت میتانی ها (Mitannis)،   کشف کرد که عهد نامه ای بین هیتی ها  (Hittites) و میتانی ها بود که برای اولین بار نام میترا  ( Mitra) با وارونا، ایندرا، دوناسیته در آن نوشته شده بود وگواه  براین است که مهر، ایزدی آریایی ­و پرستش آن رایج بوده است.   ایرانیان، دینی چند خدایی داشتند. گرانقدرترین آنها میترا است. اگرچه سرزمین مقدس  میترائیسم در کلده باستانی بود اما آخرین مدرکی که در غرب یافت  شده و نام میترا در آن آمده است مربوط به پنج قرن پیش از مسیح است. (ور مازرن:۱۵) میترا  هزاران سال از شرق تا ایران و هند و از غرب تا شمال انگلستان پرستش می شده است. این آیین، دوهزار سال آیین های دیگر را تحت تاثیر قرار داد. میترا ایزد اسرار بود و به برکت وجود خورشید،   خدای تعداد کمی از مردم باقی ماند و هنوز هم در آیین زرتشت از احترام خاصی برخوردار است. (هنیلز: فرخی،۲۱۶ ) آیین میترایی در غرب  اگرچه در قرن چهارم با پیروزی مسیحیت به صورت رسمی از میان رفت ولی در شرق باقی ماند  و در کیش زرتشتی، به عنوان یکی از ایزدهای اورمزد باقی ماند ویکی از یشت­های اوستا به نام او سروده شد.

از میان ایزدان ایرانی، این تنها مهر است  که تأثیری مستقیم برجهان غرب گذارد. (زئنر: طلوع وغروب زرتشتی گری،۱۴۰) میترا پس از کشتن گاو نر وآفرینش، به آسمان عروج کرده  و جاویدان می شود  تا زندگی را ساری وجاری سازد اما روانش دائم آماده ی کمک  ویاری پیروانش در زمین است.   میترا چندین اعجاز دارد؛ نخستین اعجازش متولد شدن او از صخره است و اعجاز دیگرش این است که وقتی زمین را خشکسالی فرا گرفت و زندگی رو به نابودی بود، چوپانان از میترا کمک می خواهند و میترا با اعجازش، با زدن تیر به سنگ(آسمان) و صخره، آنها را شکافته وآب جاری می­شود و زندگی جریان می­یابد. (مری بویس، ۱۹۸۲، ص. ۴۵)

بعد از تولد اعجاز انگیزش، تیراندازی، اعجاز دیگرش است. میترا در شکار، سوار بر اسب تمام تیر هایش به هدف می­خورد. شکار کردن میترا گروهی است و بعد با هدف هم سفرگی، با سوارانش شکار را می خوردند و بعد از آن تمام دشمناش را شکست می­دهد و لقب مهر نبرز یا مهر شکست ناپذیر، میترای شکست ناپذیر Mithra-Invincible می گیرد. (بویس، ۱۹۹۴، ص. ۷۸-۸۰).

میترا دارای خویشکارهای فراوانی است. اوآفریننده طبیعت ونجات دهنده نظام طبیعت است. در هند میترا در سرود مقدس ودایی در ریگ ودا، چندین بار نام او آمده اما فقط در یک سرود از سرودهای سانسکریت – ودایی نام او به ستایش برده شده است.  

درباره عقاید واسرار پیروان دین مهری کتابی که مستقلا در این زمینه نوشته شده باشد در دست نیست وتعصب عیسویان  باستان، اثاری از مهر  باقی نگذاشته است. (حسینی:۱۰۰) در غرب آثار تاریخی تا آغاز قرن دوم کم بود اما بعد از آن آثاری مانند مجسمه ها  ونگاره ها از میترا در مهرکده ها یافت شده و همچنین در اشعار وعبارات و اسناد نام او برده شده است. درایران، آثار زیادی از میترا بجای مانده؛ بخصوص در سرود مهریشت، در سنگ نوشته های پارسی باستان و سنگ نگاره ها و نقوش و مهرها و سکه ها و منابع فارسی میانه وسغدی.

آیین مهر با قدمت چند هزار ساله  خود که عشق وخرد را دو بال تکامل انسان می­داند به شکل راز آمیز و سری، از آسیای صغیر به اروپا رفت  و چون این آیین برای تعداد افراد محدودی آشکار می­شد و اصرار در حفظ اسرار داشتند، به صورت آیین اسرار درآمد و به جای مکتوب کردن اسرار به نقاشی و تندیس­گری ونقش برجسته پرداختند.

میترائیسم نیز مانند همه­ی­کیش­ها وطریقت های رازورانه (عرفانی) است و به مومنان خویش اطمینان می بخشد که می توان تا درجه­ی خدای متعال­عروج کرد و با اویکی شد. (ثاقب فر:۵۵۸) تأکید به مقامات سلوک و عبور از یک مقام به مقا م­ دیگر از ویژگی های این آیین است و از سوی دیگر در این طریقت رازورانه، زنان وخانواده حق ورود به مهرابه را نداشتند واین آیینی مرد محور محسوب می شد و همین را یکی از علت های افول این کیش می­دانند. (بیکن، ۱۹۶۳، ص. ۲۹)

در میترائیسم ریاضت و تحمل رنج و سختی وجود دارد. روح انسان با گذر از هفت آسمان، پالایش می یابد و سپس با میترا و خورشید یکی می شود.  به پاداش وکیفر  اعتقاد داشتند راشنو وسرائوشا  گناهکاران را تحت نظارات میترا مجازات می کنند. در رستاخیز  یا  پایان جهان، آتش جنبه داوری داشته واهریمن ویارانش در آتش می­سوزند و بی گناهان باید از آتش بگذرند و فقط یاران میترا  نجات می یابند. راشنو وسرائوشا گناهکاران را تحت نظارات میترا مجازات می کنند در دیانت میترایی  دو نیرو در کشمکش هستند؛   اهورامزدا، فرمانروای روشنایی، اهریمن، حاکم جهان  تاریک و فوق این دو، خدای زروان قرار گرفته است که ایزد زمان است.   (حسینی :۱۰۱)

  1. آیین میترایی درتاریخ باستان
    1.  آموزه­های میترایی در دوره هخامنشیان

کاسپی ها نخستین آریاییهای خورشید پرست بودند. در زمان مادها پرستش میترا  براهورا مزدا غلبه دارد. پارسیان - در زمان کوروش بنیان گذار هخامنشیان- که جز رعایای مادها بودند  شورش کرده و بر مادها غلبه کردند. در دوران داریوش، او اهورا مزدا را پرعظمت ترین ایزد، اعلام می­دارد، اما وجود سایر ایزدان را نفی نمی کند. (دوشن گیمن :ایران باستان، ۲۱۰) البته خدای بزرگ هخامنشیان، اهورامزدا است  که با یاری او به امپراطوری واهدافشان رسیدند.   در این زمان  میترا  با اهورا مزدا وآنا هیتا برابر بود. ایرانیان به اسم میترا سوگند می­خوردند و داریوش به خدمتکارش هشدار می دهد : به من بگو «سخن راست»، به احترام روشنایی میترا «به معنای خورشید» و حق پادشاه. (مرکلباخ:۳۷) اگرچه در تمام کتیبه ها اورمزد خدای یگانه است اما از قرن چهارم میلادی  در کتیبه های  اردشیر دوم وسوم هخامنشی  اسم میثره  چندین بار تکرار شده است.

مری بویس بر این باور است که پس از حمله اسکندر در سال ۳۳۰ میلادی به ایران و فروپاشیدن ساختار اجتماعی،   اثری از مهر پرستی دیده نمی­شد اما در مرز ایران در غرب، مهرپرستی دوباره از سرگرفته شد. هنگامی که سلسله هخامنشی در ایران به پایان رسید، آیین میترایی دوباره شناخته شد  و مهر پرستی رایج شد و سپس از آنجا به آسیای صغیر رفت  و گسترش جهانی پیدا کرد. ( Boyce,۱۹۷۵:۲۷ )

مطالعه درباره میترا طبیعتاٌ آسان نیست  چرا که پس از هزاران سال عبادت ونیایش، ایزد اوستا و ودا دیگر یک شخصیت ساده نبوده و به یک وجود مقدس قدرتمند با فعالیتهای چندگانه ارتقا یافته است.

    1. آموزه های میترایی در  دوره اشکانیان

اشکانیان در همسایگی با سکاها، آفتاب، ماه ­و ستارگان را می­پرستیدند و بواسطه حضور در شمال شرق ایران، به مهر وناهید، باور داشتند. آنها در آمیختگی با پارسها، اهورمزدا را ستایش می­کردند و با ارتباط با  سلوکی ها ویونانی ها، ارباب انواع را ستایش می­کردند. این نوع تعاملات چند منطقه ای باعث شد نوعی سه گانه پرستی میان انها رواج داشته باشد هرچند که در این میان ارباب انواع، خدای مهر از جایگاه بالاتری برخوردار بود آنچنانکه پادشاهان اشکانی بیشتر مهر پرست ونام بعضی از آنها مهرداد بوده است. دین مهر در زمان اشکانیان جهانی شد و تا آسیای صغیر وارمنستان  پیشروی کرده و تا بخش وسیعی از اروپا پیشروی کرد. در همین زمان، تمرکز بر روی  میترا با متن مهریشت اوستا، به عنوان جزیی از بدنه اصلی متون مقدس اوستایی زرتشت گسترش می یابد  و ایران زمین  به همت سربازان مهریِ اشکانی که سر بندی عقاب نشان را بر پیشانی می بستند، بعد از فترتی طولانی، دوباره تاریخ ساز شد. (فرخ زاد:۵۹۱)

    1. آموزه های میترایی در دوره ساسانیان

 خدای مهر در دوران ساسانیان درچارچوب دین زرتشتی، جایگاه خاصی داشت و خورشید، "مهر ایزد" نام داشت.    میثره در این زمان به عنوان یکی از خدایان دین زرتشتی  در اوستای متأخر، تکریم می شود و "سرائوشه" همراه با "رشنو" به عنوان دستیار او، به صحنه می آیند. مقابله موبدان زرتشتی با ایین مهرپرستی موجب می شود این دین به  غرب مهاجرت کرده و در آنجا در پامیزش با آیین محلی و هلنی شکل دیگری به خود بگیرد. رهبری  مبارزه  برعلیه میترا  و دیگر ادیان، بر عهده کرتیر موبد بزرگ زرتشتی بود. بواسطه همین مقابله سخت بود که از زمان شاپور دوم  به بعد دین مهری به عنوان یک دین مستقل در ایران رو به انحطاط نهاد  و مهرابه ها به کلی ویران و نابود شدند و به صورت آتشکده درآمدند. (حسینی:۱۰۰) ازین پس دیگر نشانی از این آیین کهن به صورت مستقل نمی ماند. امروز مدارکی که به زبان سریان وآرامی وجود دارد نشان می دهد که شاپور دوم ساسانی در ابتدای حکومت خود  به مهر سوگند یاد می کند اما در دوره های بعد ازجمله در زمان اردشیر دوم وسوم، این سوگند به نام اهورامزدا و مهر و ناهید همراه شده است. (موری:۵۸)

    1. آموزه های میترایی در یونان و روم

کیش مهر در زمان اشکانیان به سرعت و ابتدا در ایران، وسپس در سرزمینهائی که زیر فرمان ایرانیان بود و آنگاه در بین ارتشیان یونان وروم گسترش یافت. (بختور تاش:۱۹۰) در قرن دوم ق. م در زمان سلوکیان و سپس در دولت اشکانیان،   سپاهیان روم  در آسیای صغیر تا ارمنستان پیشروی کردند و آیین مهر پرستی یونانی – رومی شکل گرفت و ایشان این آیین را ابتدا به روم  وسپس به اروپا بردند؛ یعنی از سواحل دریای سیاه  تا جزایر بریتانیا «از خاور به باختر»، و از شبه جزیره بالکان، و رودخانه دانوب تا رود راین گسترش یافت. همه کسانی که زیر پرچم عقاب نشان ارتش روم گرد می­آمدند می­توانستند مورد حمایت نیرومندانه میترا قرار بگیرند. (ورمازرن:۲۵)

 میترا خدای والایی در روم بود. گسترش میتراییسم و چهره مقتدرانه میترای شکست ناپذیر  ایرانی  نیاز روحی مردم را در امپراطوری  بر آورده کرد و این پدیده ای منحصر بفرد  در تاریخ مذهبی یونان و روم بود.   از اتفاق عجیب  روزگار این بود که  میترا خدای ایرانی  یکی از بزرگترین خدایان یونانیان و رومیان؛ رقیب تاریخی ایران شد. در غرب، میترا تنها خدای ایرانی است که مورد پذیرش رسمی عامه قرار گرفت و در طی چند سده  در امپراطوری روم  گسترده ترین دستگاه دینی شد. (ثاقب فر: ۵) مهرگرایی رومیها با ایرانیان شباهتها وتفاوتهایی دارد. این آیین راز آمیز که پس از انتقال از ایران به روم، برای دو الی سه قرن در روم پرستیده می­شد با انتقال به غرب، از باورهای رومی و مصری و هلنی تاثیر گرفت. این آیین درحکم یکنوع خدمت نظامی­ شد که باور داشت به اینکه زندگی در جهان خاکی، نبردی است در راه خدای پیروز. (ورمازرن:۳۵) سربازان و بازرگانان سوری  هم از جمله مروجین دین مهر به غرب هستند. برخی معتقدند دین مهر در خود آسیای صغیر به شکل نوینی تکوین یافته و سپس از آنجا به غرب رفته  و بعضی برآنند که کیش مهر در ارمنستان و قفقاز تکوین جدید یافته  واز طریق آسیای صغیر به روم رفته و علت اصلی انتشار دین میترایی سربازان یونانی ودزدان دریایی سیسیل بوده اند. میترائیسم دینی بر پایه رفاقت ودوستی در میدان جنگ سرباز خانه  ودر محل کار بود و رومیان به امید نجات و حیات جاوید، گرایش به مهر پیدا کردند و سربازان چون در معرض خطر وآسیب و مرگ در میدان جنگ بودند، به انگاره های معنوی  و ایزدان محلی  برای حمایت از خود، پناه می­بردند که می­توانست به آنها روحیه بدهد.   به این  دلیل کیش مهری بیش از همه، متعلق به سربازان بود   و یکی از مراتب میترایی هم سرباز نام داشت وتوسط امپراطوران، سربازان و فرماندهان حمایت می­شد. توجه امپراطوران در سده های دوم وسوم باعث موفقیت این آیین شد. بعضی، گرایش فرمانروایان رومی به ایین میترایی را به نوعی سیاسی می­دانستند اما سربازان، با ایمان قلبی و نه دلایل سیاسی، میترا را می­پرستیدند. از طرف دیگر  چون میترا به عنوان یک خدا، خود را با خدایان هر سرزمینی هماهنگ می­کرد و دیگر خدای یگانه نبود و با گروهی از ایزدان همرا می­شد، مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت.

 این دین در روم، از پرستش طبیعت به دینی  راز آمیز بدل شد. از تفاوتهای مهم میترای ایرانی و رومی، وجود متن های بسیای در ایران  و صدها نقش برجسته در روم است.   بعد از اسکندر خاندان های وابسته به او در مهمترین ­شاهنشاهی­ها درآسیای­صغیر، کیلکیه(Cilicia)، ارمنستان، کاپادوکیه  (Kappadokien)۰ و کوماژن باقی ماندند که میترا را ستایش کرده و از عوامل مهم گسترش آن به غرب شدند.

  1.       کیلیکیه؛ کیلیکیه استانی در جنوب شرقی آسیای صغیر بود که پرسیوس اسطوره پهلوانی یونانی را می پرستیدند. پایتخت آن، ترسوس؛ زادگاه پولس حواری است و پس از عبور اسکندر  ازآن، در زمان پادشاهان سلوکی، شهری هلنیستی شد  تا اینکه به دست روم افتاد. شاهنشاهی پونتوس (Pontos) مهم ترین دولت های این منطقه بوده است. شش پادشاه آنها نام شان میتراداد بوده که میتراداد بخشش گر، از همه مهمتر بوده است. او خود را از پدر به کوروش هخامنشی و از مادر به امپراطور مقدونی می­رساند.
  2.       ارمنستان؛ تیرداد  شاه ارمنستان هنگامی که با گروهی از بزرگان و کارگزاران دربار خود  به دیدار نرون رفت تا تاج را از دست نرون دریافت کند، نرون اولین امپراطوری بود  که معرفتی بر دین مهری گرایید_ هنگام تاجگذاری با نرون این گونه سخن گفت من پادشاهم از تخمه ارشک از دودمان پادشاهانی  چون بلاش و برادرش پاکروس. اما من بنده شما هستم و شما خداوند منید. به درگاهتان آمده­ام تا همچون میترا پرستش تان کنم.
  3.        کاپادوکیه؛ در آسیای صغیراست و شاهزادگان آن نسبشان را به کوروش می­رساندند  وبیشترشان آریارث نام داشتند و آنتیو خوس دوم دختر آریارث سوم را به همسری در آورد.
  4.        کوماژن؛ دولت هلنی بود که اطلاعات دینی بیشتری از آن نسبت به سایرین در دست است. کوماژن میان دجله وفرات و با فاصله اندکی با کوه نمرود داغ - نام ان در تورات آمده - قرار دارد. میترا همراه هلیوس، هرمس، و آپولون در کوماژن پرستش ­می­شده است. میترداد کالینکوس کوماژنی بعد از فروریزی سلوکیان اعلام استقلال کرد و با شاهدخت سلوکی ازدواج کرد پسرش آنتیوخوس  به اسکندر وداریوش نسبت داده می­شد این خانواده خود را از خاندان داریوش بزرگ می­دانستند و به آن می­بالیدند (بختور تاش:۱۹۰)
      1.  میترای شرقی و میترای غربی

میترای شرقی امپراطوری ایران با پسر خود میترای غربی امپرا طوری روم فرق دارد. آیین میترا بمدت چهار قرن در روم اشاعه داشت  ودر روم اثری از جفتش آناهیتا نبود.   میثره ایرانی، نمایشگر نماد یک  اَبر مرد خویشکار آریایی است اما میترای اروپایی بیشتر چهره­ی مردی خاکی را می­نمایاند که گویی جز کشتن گاو آن هم به نوع وحشیانه، میراث دیگری از نیای بزرگ خود نبرده است. (فرخ زاد:۳۴۶) میترای رومی، نخست با کشتن گاو، بی­مرگی را هدیه میدهد و با قربانی کردن گاو در آخرالزمان، حیات پس از مرگ را هم میسرمی­سازد  و خویشکاری او، نجات روان آدمی از زندگی مادی و سرنوشتی که سیارات و منطقه البروج برای او رقم می­زنند اما کار ویژه­ی میترای شرقی، حفظ حیات گاو، چراگاه های وسیع و برکت بخشی بود. میترایی پدر شرقی تجسم پیمان ها و داوری روان آدمی با رشن وسروش است. درحالی که بدنه ی میترائیسم پسر غربی، نجوم واختر بینی است. نجات بخشی این آیین از ستاره شناسی بین النهرین تأثیرگرفته و راز ورزی آن، ملهم از آسیای صغیر است. در میترائسم پدر شرقی از آیین سری و نقش ستارگان اثری نیست. ایرانیان میترا را میانجی Mediator می­دانند. میترا با پیمان، انسانها را به یکدیگر پیوند میدهد؛ یعنی میانجی انسانها است اما در آیین پسر غربی، میتراس، منجی) Mesites ) یا سوشیانت است و آغاز اندیشه سوشیانت در مهر بود و بعدا به دیگر ادیان راه یافت. در غرب به نام خدای شکست ناپذیر و در ایران به نام نبرز ( Nabarze)به معنی­­ پیروز مند است.

      1.   آیین میترایی و مسیحیت

دین مهر گسترده ترین دین در جهان غرب بود و باورهای این دین جهانی در همه دین های بعد از او به خصوص مسیحیت تأثیر گذاشته است. میترا پرستی و مسیحیت  حدود پنج سده در اروپا هم عصر بوده وبر یکدیگر تاثیر گذاشته اند. باوجود مخالفت های امپراطوری روم با مسیحیت، این دین نو توانست در جهان گسترش یابد وحمایت امپراطوری از میترایی منجر به براندازی  وافول  آیین میترایی شد. آیین میترایی در میانه سده سوم میلادی در اوج شکوفایی بود. توجه به رستگاری دلیل جهانی شدن این آیین شد اما علل متعددی سبب افول آن شد. در مهر پرستی تعدد خدایان تأکید شده بود در حالی که روح عصر، بتدریج  به سوی توحید متمایل بود و نیز طرد زنان از جوامع دینی مهر پرستی را یکی از علل شکست قطعی آن در برابر مسیحیت می دانند. (ورمازرن:۸) آیین میترا  متکی به امپراطور روم بود و با گرایش امپراطوری به مسیحیت، گسترش خود را از دست داد. ازطرفی میتراییسم در غرب آیینی مردانه بود اما مسیحیت مرد و زن مخاطبش بودند. شکست های امپراطوری و سخت گیری­ با مسیحیان، قدرت امپراطوری را لرزاند. آئورلین درسال ۲۷۳ میلادی  با تقلید ازساسانیان، درباری باشکوه ترتیب داد و مراسمی برای خورشید شکست ناپذیر ترتیب داد و برای میتراس معبد بزرگی در مارسفلد روم ساخت تا با بنیاد یک دین رسمی، تمام ادیان دیگر در سرزمین های امپراطوری را ذیل این دین جمع کند ولی با گسترش مسیحیت او ناکام ماند. دو امپراطور جولیان ودیوکلتین  به حمایت از میترا پرداختند؛ دیو کلثین و سایر امپراطوران اعلان کردند که مهر حامی دولت روم است. (پیرنیا: تاریخ قبل از اسلام، ۲۶۹) اوجولیان آپوستاتا آخرین مهر پرستی بود که بر تخت نشست.   کنستانتین امپراطور روم در سال ۳۲۵ میلادی - با انتقال پایتخت از روم  به قسطنطنیه «محل اتصال آسیا واروپا» که به ایران نزدیک بود-  دین مسیح را پذیرفت و بر پایه ی سیاست ویژه آن را در برابر آیین نیرومند  مهری، کیش مانی و نیز دین مزدیسنا - که در ایران آیینی رسمی بود، آیین رسمی کشور روم کرد واز آن پشتیبانی بی­دریغ نمود. (بختور تاش:۲۱۱) او با قبول مسیحیت، جهان خدایان را پایان داد وجهان دینی با یک امپراطور  و یک خدا و یک رستگاری تاسیس کرد. با پذیرفتن دین مسیحیت، پرستش خدای خورشید تبدیل به امیدی واهی شد، خشونت برخورد با بت پرستی آغاز شد، حتی کسی جرأت نمی­کرد به خورشید نگاه کند. مهرابه ها را مسدود کرده و آثار گرانبها را برای روزی که خداوندگار خورشید به پیروزی برسد پنهان می­کردند. تازه مسیحیان مهرابه های مقدس را به هر شکل یا ازبین می بردند یا ناپاک می کردند و نهایتا آنچنان مناسک مهری را از سرزمین روم پاک کردند که به قول فردوسی بزرگ : تو گویی که جمشید هرگز نبود. (جلالی نائینی:۹۵) اما اندیشه میترایی در باورهای مردم ماند؛ سوگند، رستاخیز، بهشت، دوزخ، سوشیانس و بسیاری دیگر از مفاهیم وآداب ورسوم و جشن ها تا به امروز ادامه داشته وبا افول میترایی رسمی از بین رفته نرفته است.

البته با افول دین رسمی میترایی در غرب، دین دیگری از ایران جانشین آن شد؛ دین مانی در سده چهارم در روم گسترش یافت که آن هم با سرسختی مسیحیان به شدیدترین وجه سرکوب شد. در سده های چهارم و پنجم میلادی بسیاری از کلیساها بر روی مهرکدها ساخته شدند. در برابر همه این فشارهای دینی،   مهر پرستان تندیسهارا پنهان می کردند یا روی آن ها دیوار می کشیدند  چون باور داشتند دوباره ایزد بزرگ مهر پیروز می­شود. (ثاقب فر:۱۷)

  1.  نگاهی به یک اثر مهم مکتوب و یک جشن معروف میترایی
    1. یک اثر میترایی؛ مهریشت

سروده های  مهریشت حدود ۲۵۰ ق. م در باره مهر سروده شده است. اگرچه پرستش  میترا به عنوان خدای اعظم  پس از ظهور زردشت و رسمیت دین زرتشتی، کنار گذاشته می شود اما در اوستای متاخر و در یشت ها دوباره نام ایزدان، بخصوص  مهمترین آنها میترا در مهریشت آمده است. میترا به علت نفوذش،   یشت دهم  کتاب مقدس اوستا به نام اوست.

یشت ها  و مهریشت بیانگر قدرت دوباره میترای ایرانی است که دوباره جایگاه خود را درکنار اهورامزدا به عنوان بزرگترین خدا، بدست می آورد و یشت دهم که از جذاب ترین یشت هاست به او اختصاص می یابد.

میترا در مهر یشت به صورت میترا اهورا یا  اهورا میترا  آمده است و نشانگر همان زوج الهی باستانی میترا ورونه در سنت ودایی است. (زئنر: طلوع وغروب زرتتشتی گری،۹۵) میترا در مهریشت به شاهان تاج وتخت و فره و عزت می دهد و وقتی از او سرپیچی کنند آنها را خوار میکند و شاهان برای داشتن فره و بزرگی به او احتیاج دارند. مهر خدای دهش وبخشش است، مهر  پاسدار پیمان میان اورمزد  و اهریمن است. (ثاقب فر:۴۲۲)   میترا ایزد جنگ وروشنایی نیز است و او را خدای آفتاب نیز نامیده اند. در مهریشت  که سرود  مخصوص اوست توصیف زیبایی از او می شود،   او پیش از خورشید ظا هر میشود و همراهی او با خورشید باعث شده است که بعدها  مهر، معنی خورشید پیدا کند. (آموزگار:تاریخ اساطیری ایران،۲۰) مهر، پاسدار نظم حقیقت و راستی است. مهر بر دیوان دروغ، (دروج) تاخته و بر آنان پیروز می شود و درپایان تاریخ  به داوری مردم پرداخته براساس حقیقت و مهر و راستی، داوری روان پس از مرگ با اواست و دیوان گنا هکار را با گرز خود که به چرخش در آورده است  به اندازه گناهایشان کیفر مید هد.

 مهر خشکسالی را ازبین می برد و با بارش باران سبب رویش گیاهان می شود. او پس از مرگ، داوری روان را بر اساس حقیقت و راستی بر عهده دارد و گرز خود را روزی سه بار در دوزخ می چرخاند تا گناهکاران را، دیوان به اندازه، کیفر دهند. اوبا  فرزنداوری و رویاندن گیاهان، با باران  و با بیدار کردن اقالیم هفتگانه،   ایزد بخشندگی و دهنده زند گی است. با صلح و آرامش  و رهاندن از تنگنای خشکسالی، چراگاههای فراخ ایجاد می کند.   او دیوان دروغ را شکست می دهد  ولی نسبت به وفاداران مهربانترین است. (آموزگار:تاریخ اساطیری ایران،۱۹)

میترا درهند با خدای وارونه، درنیایشها یاد می شد. میتره در هند باستان خدای دوستی و پیمان و وارونه خدای راستی است. میتره و وارونه تجلی نور آسمان هستند و آنها را این گونه توصیف می کنند: خورشید چشم آنهاست و بازوانشان پرتو خورشید است،   با گردونه ی درخشان به فراز بالاترین آسمان می روند و ساز و برگشان مانند گردونه ی زمینی است و اقامتگاهشان کاخی زرین و دارای هزاران ستون است. میتره  و وارونه، فرمانروایان  کیهان  و خدایان بوجود آورنده  نظم در جهان هستند.   پیمان و سخن راست،   پایه ی زندگی است  که براساس آن، کیهان وجامعه ودین شکل می گیرد  و مردمان، با پیمان با هم متحد شده  و بر دروغ غلبه می کنند.

 مهر و خورشید در اوستا دو ایزد جدا از هم هستند و یشت دهم در نیایش مهر و یشت ششم در نیایش خورشید است. روز یازده هرماه خورشید نام دارد و روز شانزدهم هر ماه مهر نام دارد، اما در اوستای متأخر خویشکاری ها و رابطه نزدیک، موجب اختلاط نام و وظایفشان شده است. (دوستخواه:۱/۳۸۳)

    1. جشنی برآمده از دنیای باستان ایران؛ جشن مهرگان(Mehregan Selebrate)

مهرگان، مهر گانا یا میثراگانا نام یکی از جشن های باستانی است که در تمام آسیای صغیر و ایران بزرگ تاریخی ایرانیان باستان و زردشتیان، آن را از هزاره دوم قبل از میلاد  جشن می گرفتند. اگر برای مهرگان  قدمت چندین هزارساله فرض کنیم، ارتباط و پیوند تنگا تنگ آن با میترا در باورهای آریایی وهند وایرانی پدیدار می شود. (آخته:۵۸) هنوز در آتشکده هایی که چشم هیچ نامحرمی به آن نمی رسد به نام او شمع روشن  می کنند. (اولانسی:۱۴) جشن مهر در روز مهر از ماه مهر که مصادف با دوم اکتبر و آغاز زمستان بود گرفته می شد. (بیرونی:۳۳۷) روز اول مهر به نام اورمزد است و روز شانزدهم مهر عید بزرگی است  و به مهرگان معروف است  که آن را خزان دوم نام نهاده اند. این عید مانند دیگر اعیاد، برای عموم مردم آزاد است و تفسیر آن دوستی انسان ها با هم است و می گویند که مهر، نام آفتاب است و چون در این روز، آفتاب برای اهل عالم پیداشد، به همین خاطر این روز را مهرگان گویند و شانزدهمین روز هرماه  و هفتمین ماه از سال، به نام اوست و آن روز را جش می گیرند.

در ایران باستان میترا نگهبان شانزدهمین روز ماه مهر و هفتمین ماه از سال است و مهر برای میترا جشن گرفته می شد. در زمان  هخامنشیان جشن مهرگان مهم تر از نوروز بود. در دوره پادشاهی اشکانیان که اوائل آن تقویم اسکندرانی و در اواخر تقویم اوستایی رواج داشت  نیز در همین روز جشن گرفته می شد. ساسانیان بر این اعتقاد بودند که یاقوت در نوروز و زبرجد در مهرگان  برای زینت بندگان آفریده شده است  و برتری این دو روز مانند برتری این دو جواهر نسبت به دیگر جواهر ها است.

مهرگان از مبانی اعتقادی پر بار برخوردار است فرض اساسی این است که مهر/ خورشید در این روز متولد شده است. (آخته:۸۲)   فرض دیگر این است که در این روز، فریدون با کمک فرشتگان بر ضحاک  بیوراسب پیروز شد. در این روز در قصر ساسانیان از فرشته ها برای بیرون کردن اهریمن کمک می خواستند و آن را همچنین روز اعتدال کیهانی و جشن خرمن و گرفتن خراج از کشاورزان می دانستند. در تعابیر باستانی دیگر، این روز را روزی می دانستند که داریوش برگئومات مغ پیروز شده  و اردشیر بابکان در این روز تاجگذاری کرده و از همه مهمتر اینکه بر این باور بوده اند که آفرینش جهان در این روز بوده و در این روز اهورامزدا زمین و کالبد ها را آفرید و به ماه فروغ و روشنایی داد و به این علت درمهرگان، ماه از آفتاب برتر است. زرتشتیان معتقدند پایان جهان و قیامت در این روز است؛ زمانیکه تمام چیزها به کمال رشد رسیده اند.

 فلسفه دیگر مهرگان به خاطرسپاسگزاری از نعمت های خداوند است و همینطور که قبلا گفته شد در این روز، دوستی و مهربانی میان انسانها را جشن می گیرند؛ جشنی که خنیاگری و رامشگری نیز - در هنگام مراسم عبادت- در آن متداول بوده است. البته در مراسم مذهبی، زنان حق شرکت نداشته اند. (حسینی:۱۰۲) و نکته دیگر اینکه در روم باستان جشن مهرگان به معنای  روز پیدایش و زایش خور شید شکست ناپذیر محسوب می شد.

در این جشن پادشاه ایران تاجی  بر سر می گذاشت که  بالای آن شکل مهر و آفتاب و چرخ آسمان  درحال گردش دیده می شد. (نفیسی:۹۰) ودر آن جشن با نوشیدن هوم، سماع، سرود و قربانی برگزار می شد در شرق از دوران ساسانیان تا دوره اسلامی، در میان عرب ها، ترک ها ومغول ها هم  این جشن علاوه بر ایرانیان  به رسمیت شناخته می شد اما با این وجود درغرب از آن نشانی نبود و شاید با جشن بیست وپنجم دسامبریکی شده باشد. (کمپل، ۱۹۶۰، ص. ۱۱۲)

 کتزیاس پزشک هخامنشی و مورخ یونانی درباره جشن مهرگان  نقل  کرده که به هنگام جشن میترا، شاه ردای ارغوانی به تن کرده  و مجاز بود تا در مراسم باده نوشی، به هر اندازه که بخواهد زیاده روی کند ودر مراسم ویژه، دست افشانی کند. مهرگان با شکوهترین جشن ایران باستان  پس ازنوروز. (آخته:۸۳) در جشن مهرگان موسیقی نیز به شکل وسیعی نواخته می شد و درست مانند نوروز از هفت سین در آن استفاده می کردند. این جشن در اوائل ساسانی از شانزدهم تا بیست و یکم برگزار میشد. اولین روز مهر روز جشن عمومی برای رعیت وآخرین روز آن جشن خاصه، رام روز یا مهرگان  برای پادشاه و بزرگان بزرگ بود.

همه روحانیون در مهر طی مراسمی رسماً به حلقه روحانیون تشرف می یابند و در این مراسم به آنان گرز مهر به عنوان نمادی از وظائف آنان در نبرد با نیرهای شر اعطا می شود. (آموزگار:تاریخ اساطیری ایران،۱۲۲)

  1. سه گانه های بنیادین در آیین  میترایی
    1. خداشناسی
      1. خدای مهر

بنابر اسطوره های باستانی، خدای مهر در غاری به شکل انسان ظهور کرد. او بزرگترین خدای آریاییها بود ودر کنار او خدایان کوچک پرستش می­شدند. اکثر این خدایان عناصر طبیعت بودند یعنی به گونه ای آنها طبیعت پرست بوده و عناصر آتش، خاک، باد،   خورشید، ماه، ستارگان خدای کوچک را می پرستیده اند و میترا خدای اصلی آنها بوده است. در ودا نیز او خدایی بزرگ است و این قدر این خدا دارای اهمیت بود که، زرتشت نتوانست او را کنار بگذارد و مجبور شد فقط مقام او را از خدای بزرگ به کوچکتر تنزل و پس از اورمزد قرار دهد. اما این خدا در دوران بعد از زرتشت مجددا به جایگاه خود ارتقاء یافته است.

به هرحال او نیز مثل اهورا مزدا ایزدی آسمانی است، حال چه آسمان تاریک شبانه باشد و چه آسمان روز، از سویی ستارگان چشمان بینای مطلق او هستند و از دیگر سو با خورشید مرتبط است که بتدریج جایگزین  درخشان وی می شود. (ویدن گرن: جهان معنوی ایرانی از آغاز تا اسلام، ۷۱ )

      1. خدای زروان

 زروان پرستی از قدیم  در نواحی غربی ایران شناخته شده بود و حتی در دوره بعد از هخامنشی به آیین میترا - به آن شکلی که درآسیای صغیر متداول بوده است، صورتی خاص بخشید. (حسینی:۹۵ ) میترا، در آیین زروانی، داور بین اهورمزدا و اهریمن است. (ثاقب فر:۲۵۵)

زروان ایرانی، سارتون رومی و کرونوس یونانی، وارد دین مهری شده  و سمبل زمان بیکران  و ابدیت است. سه باور در مورد زروان وجود دارد: یک باور اینکه زروان خدای زمان بی نهایت ومکان است  که منشأ اورمزدا واهریمن است و مهر بین این دو میانجی است و نجات انسان  به دست اوست دیدگاه دوم این است که جهان دارای دو اصل خیر وشر است و نظر سوم آنکه اهورا مزدا زروان را آفریده است.

 پیکره راز آمیز  و قدسی و انسانی/ هیولایی در بسیاری از مهرکده ها به نام زوران وجود دارد که به عقیده بعضی ها همان زروان اکرانه  و به عقیده بعضی، اهریمن است (ورمارزن:۷) که معمولا روی کره زمین  یا جهان ایستاده است و اغلب نشانه های راز آمیز خدایان در او وجود دارد  که سری به شکل شیر  با عصای شهریاری و آذرخشی روی سینه اش و پاهای به هم چسبیده دارد  و دهانی سرخ رنگ و گشاد و باز با دندان هایی تهدید آمیز دارد وگاهی به علت سرما دهانش بسته است. دو جفت بال دارد که جفت نخست به سوی بالا ودیگری به سمت پایین متوجه است. (ورمارزن:۱۴۵) چهار بالی که ازپشتش بیرون زده است کنایه ازچهار فصل یا حاکمیتش بر باد  یا تیز پروازی است و در هر دستش کلیدی دارد که نشان فرمانروایی او در آسمان است. گاهی عریان و مذکراست وگاهی یک پوشش باریک یا مار به دورش پیچیده شده و هرمافردیت یا دوجنسی نشان داده شده، گاهی حفره های روی سرش  برای قرار دادن آتش است وگاهی دو مشعل و شعله ای در دهان دارد تا ترسناک به نظر رسیده و مورد احترام باشد. ماری که هفت دور گرداگردش پیچیده است. هفت حلقه مار مربوط به کرات هفت گانه  و پیچش بدن مار اشاره به پیچش خورشید در مسیر منطقه البروج دارد و حرکت انتقالی خورشید و گذشت زمان را می رساند. مار خود را نو می­کند همانگونه که پوست کهنه خود را دور می­اندازد  و می­تواند خود را از دم گاز بگیرد؛ یعنی آغاز و پایان به یکدیگر می­رسند و این فرآیند سال را بوجود می آورد. (مرکلباخ:۲۶۱) چهار عنصر در فرمان اوهستند او هم آفریننده و هم نابود گر است. خدای شیر سر نیروی تشکیل دهنده­ی همه جهان را متجسم می کند. همواره این تفکر وجود داشته است که سالکانی که به مقام شیری رسیده اند، آتش عنصرشان شده است همان آتشی که در پایان جهان همه چیز را نابود می کند.

 علاه بر سر شیر، سر گرگ و سگ بر پیکره ی میترا خدای زمان یا خرونوس است.   شکل شیر/ انسان میترایی را شاید بتوان  مظهر یا نماد هر دو جنبه نیک وپلید روح دانست. (ثاقب پور:۲۶۹) خروسی که در پای زروان قرار دارد، نشانه آغاز حیات است  و با خواندنش در سپیده دم، زندگی را در روح ها و جسم ها تازه می کند. (مرکلباخ:۲۵۹) و عصای کنار زروان - که مار به دور آن پیچیده - از علائم هرمس است. هرمس دو چوبدست یکی دردست راست و دیگری در ست چپ دارد و زروان هم مانند هرمس، چوب در دست دارد. او به سان چوپانی است که روح رها یافته را به جسم تازه هدایت می کند.

میترا میانجی میان نیروهای نیک و اهریمن ناشی از زروانگری است. میانجی بودن میترا بین نیروهای نیک و بد، یک مفهوم زروانی است. (سرکاراتی:۱۰)    درهند نیز پَرجابتی- ایزد بزرگ مشابه زروان- است که برای داشتن فرزند قربانی می کند. (گیمن :ایران باستان، ۲۴۳)

      1. مشعل داران خدا

میترا با دو مشعل دار به نام  کوتوپاتس (Cautopates)وکوتس، (Cautes)تثلیث سه گانه  خدایان را تشکیل می­دهند. نام لاتین کوتاپاتس، هسپروس(Hesperus)  و کوتس، لوسیفر (Lucifer) است.   کوتس نماد آفتاب فروردین و کوتوپاتس نماد آفتاب مهرگان است که درواقع همان تجسم نمادین میترا است. در تمام معابد تصویر دو مشعل دار وجود دارد  که حاکی از اهمیت تثلیثی است که ذاتی واحد دارند. (کومون/۱۳۱) این تثلیث در سه مرحله طلوع و نیمروز و غروب، میترا را مجسم می­کند که اعمال و نیرویش را می­توان روزانه دید و احساس کرد. (ورمازرن:۸۹)   این دو لباسی شبیه میترا پوشیده اند کلاه کوتس که بین گاو نر و مشعلدار در طرف چپ است  رو به بالا ونشانه عروج  و کلاه کاتوپاتس­در سمت راست رو به پایین و نشانه هبوط است. آنها کوچکتر از میترا تصویر می­شوند و گاهی به شمایل چوپان و چوبی در دست در تصاویر دیده می­شوند.

در تولد میترا، چوپانان حضور داشتند وتقریبا همیشه هنگام کشتن گاو، در طرفین گاو، همراه میترا ایستاده اند.   کوتس ایزد خورشید یا هسپروس با مشعلی افروخته و رو به بالا - که کنایه از طلوع و زندگی و نوید گرمی است و در روز پیروزمندانه  در آسمان ظاهر میشود و در شب، بی رمق و ناتوان، ناپدید می­شود  و در زیر ماه قرار دارد – و کوتاپاتس الهه ماه یا لوسیفر با مشعلی خاموش و رو به پایین - کنایه از غروب و مرگ و سرما است و در زیر خورشید قرار گرفته- کوتوس سمبل طلوع و فلق خورشید و کوتوپاتس سمبل غروب و شفق خورشید است. کوتس شاد وخوشحال به نظر می­رسد در حالی که کوتوپاتس اکثراً نشسته و غمگین است و این دو در تضاد کامل هستند. در پایین پای کوتس خروس خروشنده ای دیده می­شود، که یونانیان به نام پرنده ایرانی می شناختندش. (ورمارزن :۸۹) مشعل داران  با نمادهای سر گاو و عقرب، همراه هستند و صورتهای فلکی ثور وعقرب را تداعی می کنند. (اولانسی:۱۰۲) در برخی قاب نقش ها  میترا ورهروان آنرا در میان درختی می­بینیم که شاید مخفی­گاه آنها باشد (هینلز: فرخی،۲۲۳)

    1. جهان شناسی
      1. مقامها، خداسیاره­ها و فلزات
        1.  کلاغ(Corax) خدای عطارد- سرب

کلاغ، کلاغ نماد نخستین مقام است او منادی و مبشر است  و پیام پروردگار را به میترا می رساند. کلاغ پیام آور از جهان بالا است و در کنارش جامی که رمز نخستین مقام وهم سفرگی را نشان می دهد  و چوبدستی یا عصا که نماد سحرانگیز سیاره عطارد است  و دو مار به دور آن چنبره زده اند. کلاغ نماد هوا است و نوآموزان باید مراسم  این عنصر را انجام بدهند و نوآموز بعد از مراسم، کلاغ مقدس نام می گیرد. او در زمان مراسم، نقاب کلاغ می زند و در مراسم از حضار پذیرایی میکند، این یعنی  که او مقام خدمتگزاران را دارد. این مقام از پایین ترین مقامات است. در تندیس ها، کلاغ از سوی خدای خورشید به طرف میترا پرواز می کند یعنی اکنون زمان کشتن گاو است. جایگه عطارد در سمت چپ ایزد ماه است. نوشیدن شراب و نواختن سرود مقامات از وظایف کلاغ است.

        1. همسر(Nymphus)- خدای زهره- جیوه

مرتبه همسر یا پوشیده،   پس از مرحله کلاغ است و مقام آن با مار است. چراغ و قطعه جواهر و سیاره زهره، نماد این مقام است.   زهره یا ناهید - یعنی ونوس - تعلق به این مقام دارد و منظور از پوشیده، پنهان ماندن از دیگران است. خاموش ماندن یکی از کارهای سختی است که برای رسیدن به همسری لازم است. منظوراز همسر، مردان هستند چون زنان حق شر کت ندارند  و پدر، آنها را  چونان عروسی، به عقد میتر ا در می آورد و این عقد، ماهیت عرفانی دارد و مانع ازدواج افراد نیست، چون رومی ها در هنگام ازدواج، گیسوان خود را با چارقدی بزرگ می پوشاندند  یا  اینکه همسر روبند را کنار می زده تا چهره اش را مهرپرستان ببینند.

 همسر، نمودار عنصر آب است و چراغ، نماد شب زفاف یا آگاهی از اسرار دین یا تزکیه روح قبل از مراسم باشد. عقرب، نماد دومین مقام است. همسران در پایان سرود دینی،   ناقوس را به صدا در می آوردند. در تصاویر، مار در زیر گاو، خون زخم او را می لیسد و زهره در بالای سر میترا در سمت راست قرار دارد.  

        1. سرباز(Miles) خدای  مریخ- مس

سومین مقام،منصب سرباز است. در متن اوستایی مهریشت، میترا خدای شکست ناپذیر جنگ است و سرباز و جنگاوران در جنگ ها از او یاری می جویند و میترا نیز بسرعت به یاریشان می شتابد. جنگاوران مهرآئین،همواره پیروزی را از آن خود می دانستند.

جنگاوران باور داشتند که مهر و یارانش نیز در کنار آنان میجنگند و آنها را به پیروزی می رسانند. بر عکس، دشمنان مهردینان از هیبت این خدا که چنان جرات و جسارتی به پیروان مهر می بخشید، به ترس و بیم و تردید دچار میشدند.

در بندهای اولیه مهر یشت می توان به مقام سرباز و روابط او با میترا و چگونگی حمایت میترا از وی پی برد.

علامت و نشان سرباز،کوله پشتی و کلاه خود و نیزه است. سربازان میترا، در دو جبهه مشغول جنگ بودند. اول جنگهای معمولی بود که برای نگهداری کشور و گسترش آن صورت میگرفت. نبرد دوم و مهمتر، جنگ و ستیز با نیروهای شر و اهریمنی بود. از آنجا که کیش میترایی، صرفاً بر اساس اخلاقیات مبتنی بود، بدین سبب آنها موظف بودند تا به هر شکلی که باشد با شر و بدی مبارزه کنند. داخل شدن به مرحله سربازی نیز دارای تشریفات ویژه ای بود. این را هم باید اضافه کرد که اصولا سرباز در رموز آئین میترا، کنایه از آخشیج آب است. کسانی که خواهان تشرف به مقام سربازی بودند مجبور می شدند از آزمایشهای دشواری پیروز و کامیاب به در آیند. این آزمایشها عبارت بود از گورخوابی که بایستی با تحمل گرسنگی و تاریکی و هول و هراسی که برایشان ایجاد می شد، انجام میگرفت. سرباز چون برای مدتی در تابوت مصنوعی، مانند مرده ای میخوابید. سالکین در شرایط سختی با گرگ می جنگیدند. دستهای آنان را با روده جوجه می بستند و در گودال آب می افکندند. آنان بایستی با دست بسته به هر نحوی که می توانند خودشان را ازآب نجات دهند. در زمستان باید با پای برهنه روی برف و یخ راه بروند و متحمل گرسنگی و تشنگی بشوند.

آخرین مرحله آزمایش،تقدیم تاج بود،تاجی که از شمشیری آویخته بود. این مراسم در سرداب های تاریک و وهم انگیز انجام می شد. در این مراسم، سالک تاج را واپس می زد و میگفت میترا تاج سر من است،در این مرحله بود که به منصب سربازی پذیرفته می شد، در این هنگام او را در آب می افکندند و بیرون می آوردند که در واقع این عمل به معنای تولد مجدد بود، یعنی گذشته ها محو می شد و او به عنوان سرباز میترا، دوباره زاده می شد. سربازان پس از پذیرفته شدن بایستی وجهه ممیزه ای داشته باشند، به همین جهت پیشانی آنها را با مُهر داغ  مِهر، نشانه می گذاشتند و بالاخره واپسین کار، یعنی مراسم سوگند انجام میگرفت. این مراسم را ساکرامنتوم میگفتند.

        1. شیر(Leo)- خدای مشتری-آهن 

شیر اولین مقام از مقامهای برتر است. این مقام با هفت تندیس سگ تصویر می شود. در کنار همه تندیس ها تقریباً همواره  یک شیر هم تصویر می شود. (مرکلباخ:۹۶) شیر در حمایت خدای مشتری است که نماد آن آذرخش ژوپیتر است. علامت آن داس ونمادش ماه است.   عنصر آن آتش و مقام آن شیر است.

جغجغه، صورت فلکی، سگ، گرما و مشتری همگی به یکدیگر تعلق دارند.   شیر جامه ای سرخ رنگ با نوارهای ارغوانی و بلند به تن دارد. بیشتر سالکان در این مرحله قرار دارند. مراحل قبل، زمینی و پارسی روحانی است. دراین مرحله  از شکنجه ها و ریاضت اثری نیست و او آزمونهای اخلاقی و نفسانی و ذهنی را گذارنده و به مقام مقربان دست یافته است. شیر ذات زروان و کرونوس  یونانی است  و چون  کرونوس با شیر نشان داده می شود  او را همذات شیر مهری دانسته اند. او بیلچه ای برای جابجایی آتش دارد و آلت موسیقی سیستروم یا عود مصری - که از ایزیس الهه مصر اقتباس شده است  و در آیین های رازورزی کاربرد دارد، زمانی که همسرش اوزیریس را جستجو می کرد آن را به صدا در می آور.

 رابطه شیر و میترا بسیار صمیمانه است و همچنین با مار و سگ که همراهان شکار میترا هستند. شیر دارای مقامی عالی در میترایی است و غسل تعمید او با عسل است-چون عسل را ماه تولید کرده و غذای وارستگان است وآنهارا در ردیف ایزدان قرار می دهد و چون طبیعت او سوزان است، به جای آب از عسل استفاده می کنند- دست و زبان را با ریختن عسل پاکیزه می کنند چون آب ضدآتش است و شاید چون سمبل شیر آتش است تغسیل او با شعله فروزان باشد  و از طرفی کنایه از آتش سوزی بزرگ در پایان جهان است که ناپاکان را می سوزاند. شیر مثل ژوپیتر  با آذرخش، غولهارا نابود می کند  و بدخواهان را به سزایشان می رساند. شیر با میترا و لونا هم ارتباط دارد. یک شیر سنگی روی قبر شیرمردان می گذارند. (مرکلباخ:۹۶)

        1. پارسی(Perser) خدای ماه-آلیاژی از زر/ سیم

نشانه داس ماه یعنی ماه، او را حمایت می کند. نمادش خوشه غله و داس است  و ستاره شامگاهی درکنار آن، فرا رسیدن شب  و ماه را اعلام می کند.   مقام پارسی اشاره به خاستگاه نخستین آیین و پیروان اولین است. (کومون:۱۵۸) درجه های قبل زمینی و مادی ولی پارسی بیشتر روحانی است و مقامش آزادگی و دلیری است. سالک مشرف، کلاه فریجی میترا را که سنتی شرقی  و نشان ازآزادگی است بر سر می نهد  و جامه خاکستری بر تن می کند. او شایستگی پیدا کرده تا اسرار برایش فاش شود و تطهیر او با عسل است چون نگهدار میوه ها وحفاظت از مرگ ومیر است.

هنوز در ایران کشاورزان معتقدند  که ماه در رشد گیاهان مؤثر است. هلال ماه و داس با درو مناسبت دارد از این رو ماه نگهبان میوه ها زراعات و پارسی نمادش است لذا داس نشان اوست و مقام اورا پاسدار میوه ها  می نامند.

        1. پیک خورشید (Heliodromus) - خدای خورشید، (Sol)-نقره

علائم او تازیانه، هاله یا تاج مشعشع و مشعل است. خدای او سل - هلیوس است  سل دارای تاجی از انوار خورشید و بالاپوش  و کمربند و شلوار سرخ مهری به تن دارد. پیراهن سرخ او  نماد خورشید وآغاز بهار و تولد دوباره است. سل/ هلیوس خدای نگه دارنده اوست و کسی که به این مقام برسد پیک خورشید یا پیک مهر/سوشیانت، نامیده می شود. سل خدای خورشید در روم و هلیوس، خدای خورشید در یونان است.   پارسی شاخص ایرانی در مقامات و هلیودروموس نشان رومی است  و مقام آن هوا که با آن به آسمان صعود می کند.

 در یشت دهم میترا و خورشید به هم نزدیک هستند چنان که میترا پرتو خورشید محسوب می شود. زمانی که آیین میترا به اروپا رفت  خورشید خدای آیین  شد  و تازیانه کنار او ابزاری شد که ارابه خود را به ضرب آن، فرمان می دهد وهر روز، آسمان را طی می کند.  او دستور قربانی کردن گاو  را به کلاغ می دهد و کلاغ دستور را به میترا می رساند. او فرا رسیدن بهار را خبر می دهد اطمینان قلب و درخشش خورشیدی  مقام اوست. رومیان اعتقاد دارند میترا بعد از تولد همه موجودات «آخیشیج ها» را رام کرد و سپس با خورشید زور آزمایی کرد یا کشتی گرفت  و او را به فرمان خود درآورد و سپس رابطه آنها بسیار دوستانه وصمیمی شد. در تصویر  کاتوتس «لوسیفر» با مشعل افراشته  نشان داده می شود. خورشید در سمت چپ وبالای سر مشعلدار است.

        1. پدر (Pater)- خدای زحل-طلا

پدر یا پاتر به معنی مهتر وکهن­تر، نماد مهر  وآخرین مرحله است. زحل خدای حامی اوست. همه عناصر را در بر می­گیرد. (مرکلباخ:۹۹) سرپرستی و نظارت امر انجمن بر عهده اوست  و ارتقاء رهروان را پس از دوره ها وآزمونها، پدر تعیین می­کند. پدر نماینده میترا روی زمین و پس از میترا بالاترین مقام را داشت و به این دلیل جامه سفید او شبیه جامه  میترا بود و در ضیافت مقدس در جایگاه میترا قرار دارد و متشرفان او را انتخاب کرده اند. پدر، آموزگار مقدس، موبد  وحکیم است. رهبری تشرف و مناسک را تا مرگ به عهده داشت وانتخاب اعضاء جدید و آشنا کردن نودینان نیز بر عهده او بود.

پدر تنها یک زن می­توانست داشته باشد. او منجم و آگاه به ستاره شناسی بوده  چون او  در طی هفت مقام سیر و سلوک هم از هفت ستاره حمایت می­شده است. نماد او عصا و حلقه و داس کیوان (سارتون) و کلاه فریجی است. حلقه و عصا بیانگر دانش اوست و کلاه پارسی  بیانگر پیوند مهر با پدر است.   میترا pater-patrum برگروه پدران نظارت  عالیه وفرمان می­راند و جمیع رهروان برادر یکدیگر و فرزندان پدر پدران. کسی که به این مقام می­رسد شیر مرد می­گویند.  

و پس از این است که انسان به فلک ثواب عروج می کند. درواقع هریک از مقام های هفتگانه  تأکید بر صفات  و خویشکاری های معتقدان به مهر  و وظیفه  مردان مؤمن مهری را نشان می دهد.

 

      1. میترای گاوکش (Tauroctonous Mithra)

در اصطلاح لاتینی یعنی میترایی که گاو را به بند می­کشد یا دستگیر و به دام می اندازد. (کومون:۲۳۱) معنای میترای گاو اوژن «گاو کش/ تارکتونی» به معنی ذبح و کشتن گاو است و بازگوکننده یک اسطوره زمینی و آسمانی است. مهمترین رسالت میترا کشتن گاو ازلی است که پایه و اساس اسرار و رازهای بسیاری در مراسم آیینی شد، اما میترا رغبتی به این کار ندارد و به این دلیل در اکثر نقش برجسته ها چهره­اش غمگین است و صورتش را برگردانده است. تقریبا در همه معابد مهری، صحنه ای از گاوکشی در مرکز نقوش برجسته وجودارد(هینلز:آموزگار/تفضلی،۱۳۲) مرگ گاو موجب زایش موجودات زنده است و بدین ترتیب، مهر با کشتن  گاو نر، آفریننده موجودات زنده محسوب می­شود. (ورمارزن:۸)

ویژگی حیات بخشی این قربانی کیهانی را با گندمی که از دم گاو می­روید نماد پردازی کرده اند. در سمت راست نقوش قربانی، الهه ی ماه (لونا) و در سمت چپ، خدای خورشید قرار گرفته است و همیشه در صحنه قربانی گاو، دو شخص دیده می­شوند که  به سبک ایرانی، مثل خود میترا، لباس پوشیده اند. روی ردای میترا در هنگام قربانی، هفت ستاره می­درخشد. در نقاشی های دیواری گاونر سفید است.

زمان  مقدس برای  قربانی کردن گاو درآغاز فصل پاییز در شانزدهمین روز ماه مهر برابر با روز و ماه میترا است. میترا در آغاز با خورشید پیمان بسته  و متحد می­شود. (قدیانی:۹۲) سپس میترا باید گاورا بکشد و این فرمان را کلاغ؛ پیک سل، برای میترا آورده است. در بعضی نقوش میترا سر به طرف کلاغ کرده است. میترا  همراه سگ وفادارش به نرگاوی که با آسودگی در حال چرا است نزدیک شده اما گاو مقاومت کرده تا اینکه میترا جسورانه او را به دام می­اندازد اما گاو فرار کرده و میترا به دنبال او رفته  و عاقبت گاو خسته شده میترا او را بر دوشش تا  به غار می کشاند و با یک دست بینی او را برای قربانی کردن به بالا کشیده و با دست دیگر کارد را در گردن یا پهلوی او فروکرده و قربانی می­کند. گاو پس از تشنج جان می­دهد و از اینجا  آفرینش آغاز می شود. (ورمازرن:۸۱)

گاو کشی میترا، رویکرد به آفرینش است و حیات با مرگ گاو بوجود می­آید. این عمل هر سال تکرار می­شود. انجام مراسم در آغاز فصل بهار است و کشتن گاو عملی نیک و غرورانگیز است چون که نبرد نیروهای نیک با  نیروهای شر است و اهریمن به کارگزارانش فرمان می­دهد تا با حمله به جسم گاو، سرچشمه زندگی را نابود کنند. نیروهای نیک  به شکل سگ و نیروهای شر به شکل مار و عقرب هستند. نیروهای شر به خون و نطفه گاو حمله می کنند. سگ و مار به سوی خون گاو می روند. مار نماد زمین و زندگی است و سگ نماد پاسداری و نگهبانی است  و عقرب  نماینده اهریمن در حال نیش زدن به بیضه گاو است  تا تولید مثل را نابود کند، اما نطفه گاو بوسیله ماه، پالایش شده و بدینوسیله جانوران سودمند آفریده می­شوند و سرانجام پیروزی نیکی در دستیابی  به زندگی به صورت دانه بذری که از دم گاو قربانی شده سر بر می­آورد، تحقق می­یابد. (هنیلز:فرخی،۲۲۴)

از خون گاو،   انگور برای شراب یا نوشابه مهری  بوجود می­آید و گاو تبدیل به ماه می­شود  و از ردای میترا بالا می رود و تبدیل به گنبد آسمان می­شود و از نطفه، گیاهان و درختان و شب و روز و فصل و ماه آفریده می­شود. اینک رسالت میترا به پایان رسیده و باید عروج کند. میترا همراه سل در ضیافتی در غار، کنار گاو با خوردن گوشت و نان و باده، شرکت میکند و سپس همراه سل، سوار بر گردونه خورشید به آسمان عروج می­کند. میترا و خورشید در گردونه خورشید با یکدیگر دست می دهند؛ یعنی که اودر ضیافت مقدس درجهان الوهی و ملکوتی پذیرفته شده که آن را معراج میترا می­نامند.

 گاو نمادی از خلقت وکائنات است. جدال با گاو مجاهدتی است که باید به انجام برسد و به دوش کشیدن آن، نشانی از تغییر وتحول روح است، مسیری که میتراس تا غار طی می­کند گذرگاه نمادینی است که میترا پرست باید با تأسی به میتراس طی کند و به تقلید از او گام به گام متحول گردد. (اولانسی:۲۱)

نخستین زن و مرد آفریده می­شوند و میترا مأمور آموزش آنها می­شود اما اهریمن با بیماری و مرگ در صدد نابودی آنها است. میترا با درایت مانع از خشکسالی می­شود و با کمان خود به صخره - که نماد گنبدآسمان است- زده  و آب جاری شده و خشکسالی تمام می­شود، اما طوفانی سخت و سیلی عظیم از راه می­رسد و شخصی با ساختن کشتی، باعث نجات می­شود و بعد آتش سوزی بزرگی رخ می دهد اما میترا با درایت، حیات را برمی­گرداند. گاوکشی میترایی نه تنها  نقشه ای از ستارگان بلکه مجموعه ای از ستارگان و صور فلکی را نشان می­دهد، از غرب در برج ثور و تا شرق در برج عقرب، گسترش دارد.   کلاغ، گاونر، سگ و مار، عقرب، شیر، پیاله و خوشه گندم؛ برای هر کدام جفتی در صور فلکی است؛ کلاغ= کلاغ ، گاو= ثور، سگ= کلب، مار شجاع= «مار نه سر»، عقرب= عقرب، شیر= اسد، پیاله= بطیه، خوشه گندم= سنبله.

تاجگذاری و دست دادن با میترا و شرکت در ضیافت  به عنوان حسن ختام از نقش های دیگر خورشید است. میترا با پیروان پاک خود پس از شام مقدس با گردونه چهار اسبه که سل وهلیوس آن را می­رانند به آسمان عروج می­کند و روح پیروانش را برای گذر از هفت طبقه و رسیدن به طبقه هشتم - جایگاه نور وآرامش- هدایت­می­کند، یعنی رهروان در این هفت مرحله با پالایش روح  وسبکبار پس ­از طی­ مراحل­ هفت­ مقام، به نور مطلق می­رسند.

 اما سوشیانس قربانی گاو (هدهیانس hadhayans  ) را در آخرالزمان به جا می­آورد تا بار دیگر بی مرگی را به تن و روح آدمیان برگرداند. (زنر: ۱۸۴) مهری ها با خوردن گوشت وخون گاو حیاتی جدید بدست می­آورند. درآیین میترایی از خون گاو با عصاره مقدس هوم ترکیبی بدست می­آید که به آن آب حیات می­گفتند و آن را در جام­هایی به نام "دوست کامی" می­ریختند که با خوردن آن سالکان میترایی، نیروی جسمانی و صفای روح و نیروی جاودانگی بدست  می آوردند. بعد از قربانی، گوشت گاو را کباب می کردند چون  با خوردن گوشت  و خون معبودشان، روح گاو مقدس، وجودشان را  به سوی کمال هدایت می کند. سپس سرود می خواندند و آتش روشن میکردند. در واقع شام آخر برای شکر گذاری پیروزی میترا و وداع با یاران است. پس از شام آخر یا بزم مقدس  (بگماز) میترا با ارابه مینوی خورشید عروج می کند و این عروج کنایه از عبور از هفت مرحله  و رسیدن به طبقه هشتم  و مرتبه نور و کمال است. او در آنجا در انتظار بازگشت به زمین  برای رهایی بشر ونابودی  ناپاکی ها می ماند.

    1.  انسان شناسی
      1. تولد مینوی میترا

بیست و پنجم دسامبر روز «تولد خورشید شکست ناپذیر» و روز تولد مهر  از سنگ بود. (ورمازرن، ص.۸) میترا تولدی معجزه آسا دارد. میترا به شکل کودکی به اجبار قدرتی جادویی  ودرونی از دل صخره سنگی  در کنار رود  و در زیر سایه درختی متولد شده است.  صخره، نماد جهان یا زمینی که میترا از آن متولد شده می باشد یا  می­تواند نشانه طلوع آفتاب از کوهها باشد. برخی تولد مهر را از نوری که از برخورد دو سنگ بوجود می اید می­دانند. او با نیروی شگفت انگیزش آماده­ی کارهای عظیم و خطیر شد. اوکاملا عریان و برهنه است و در معرض باد شدید قرار می گیرد. او از درخت انجیر برای سرپناه، از برگش برای پوشش و از میوه اش برای خوردن، استفاده می کند. او وسایل لازم برای انجام وظایفش را همراهش دارد؛ خنجری برای کشتن گاو، مشعلی برای نور در جهان،   و کره ای برای فرمانروایی کیهانی، اوکلاهی کج  به نام فریجی-  نشان ایرانی- بر سر دارد.

 در هنگام تولد میترا، اسانوس سلوس و کوتس و کتوپاتس، دو چوپان با رمه خود حضور دارند. مهر پس از آن که هستی را خلق کرد با خورشید زورآزمایی کرده و تاج بر سر خورشید می گذارد.   دو چوپان، ناظر تولد میترا  و حامی اوهستند  و محصول و رمه خود به او هدیه می­دهند.

 در اثری دیگر او از تخم مرغ زاده می­شود  ومنطقه البروجی که اورا احاطه کرده، نشان از فرمانروایی او در جهان است. در تصاویر دیگر، او کره جهان را روی دوشش حمل می­کند. برخی گفته اند مهر از گل نیلوفر متعلق به  آناهیتا در برکه آبی به دنیا آمده است، در داستانی دیگر میترا از درخت کاج یا درخت صنوبر زاده شده است.   برخی معتقدند  مهر از آمیزش اورمزد و زمین متولد شده است. برخی دیگر از پیروان دین مهر باور داشتند که مادر مهر، در آب هامون از نطفه زرتشت بارور شده و زایش او را از میان غنچة نیلوفر که مانند میوة کاج است در صحنه های زایش ترسیم کرده اند. (مقدم:۹۵) در تفاسیر دیگر، آناهیتای باکره- الهه باروری- مهر را در دل غاری تاریک به دنیا آورد و پس از تولد، اورا روی برگ گل نیلوفر قرار داد.

در آیین میترایی نیلوفر و صدف دو نماد مهم هستند. میترا پرستان مهرابه هایشان را با الهام از اسطوره تولد میترا از صخره، در درون صخره می­ساختند و شگفتاکه تولد او را هر سال  خود «مسیحیت» دشمن،   در ۲۵ دسامبر با شکوه فراوان جش می­گیرد. شاید حق با گیلگمش باشد که: خدایان نمی­میرند. (اولانسی:۱۷) به هر حال باید اذعان کرد که اثرات زیادی از مهر پرستی در نزد عیسویها باقی مانده از جمله عید تولد مسیح که قبل از عیسویت عید تولد مهر بوده است. (پیرنیا:تاریخ ایران قبل از اسلام،۲۷۰)  

      1.                  مراسم تشرف Neo Fithus

برای پیوستن به جماعت مهری  باید مراسم تشرف یا نوزایی انجام شود، به این صورت که با اعلام آمادگی داوطلب،   او را از مادرش جدا می کنند تا در جوانی مسئولیت پذیر و همچنین مانند همدینان مهری خود شود. بعد از غسل تعمید،   او جزیی از انجمن شده و نباید اسرار را برای عموم خصوصا زنان فاش کند. نوآموز طی دوران آموزش، آماده­ی مراسم بزرگتر می شوند و برای همین نزد پیر یا مرشد می­روند. در آغاز، نوآموز سوگند ­ Sacrament  می­خورد که اسرار را فاش ­نکند. پیر، مسوولیت تعلیم مراسم واسرار به نوآموز را بر عهده دارد. مراسم با فردی شمشیر به دست  و تاجی گل در دست دیگر، آغاز می­شود و نو آموز باید تاج گل را در دو مرحله از وی بگیرد.

در آخرین مرحله آزمایش که در سرداب های تاریک انجام می­شد خد متگزار تاجی که بر نوک شمشیر بود به اومی­داد و پدر یا مهریار به او می­گفت که نباید تاج گل را بگیرد  و او تاج را بر شانه هایش قرار می­داد و می­گفت: میترا تاج سر من است و دیگر در هیچ مراسمی تاج برسر نمی­نهاد و می­گفت این نشان از آن پروردگار من؛ خدای شکست ناپذیر است سپس نوآموز را در آب  انداخته و بیرون می آوردند که به معنای تولد مجدد و پذیرفته شدن به عنوان سرباز میترا است و بعد مهر داغ  زده  ومراسم سکرامنتوم  یعنی سوگند انجام می­گرفت. بعداز آخرین مراسم تشرف، اوبرادر رازآموخته گان می­شود  و فرزند مرشد خواهد شد و مرشد با خالکوبی، هویت وی را مشخص می­کند. دینمرد مرشد مهری، لباس سفید با حاشیه ی سرخ رنگ بر تن دارد و نوآموزی عریان با چشمان بسته و به آهستگی اما با تردید درحالی که نمی­داند به کجا می­رود، در جلوی اوحرکت می­کند. پیر با فشار روی شانه هایش  اورا به جلو می­اندازد اما قبل از افتادن،   شخص دیگری  به نام منجی او را در آغوش گرفته  و نجاتش می­دهد.

نوآموز و سالک مهری تنها با ورع وتقوی می تواند به اسرار دین آگاه ­شود.   نخست امتحانات، ساده وآسان و به مرور مشکل تر می­شود.   نیروی مقاومت او را با پنجاه روز گرسنگی می­سنجند. بدن های آنها را خراشیده و بیست روز در برف رها می­کنند. با دسته بسته آنهارا در گودال آب انداخته و باید خودشان را نجات دهند اما او بزودی حیات جدیدی را آغاز می­کند و بعد از این مراحل به اسرار، واقف می­شوند. نو آموز زمانی که در گودال قرار می­گرفت و با شست وشو با خون تطهیر می شد، در جامعه جدید به صورت نمادین متولد می­شد و به حالت ابدی وجاودانگی دست می­یافت. (کومون:۲۱۱) بر پیشانی ودست او مهری آتشین زده می شد و با فشردن دست پیر، از جمله مردان خدا می شد. این سوگند علاوه بر حیات خا کی در حیات باقی هم اثرش برایش می ماند.  

      1. مهراب یا میترائوم (Mithraeum)

مهرابه از دو واژه مرکب  مهر و آبه  تشکیل شده، مهر به معنی خورشید و آبه  به معنای جای مسقف  است.   از دوقرن پیش از میلاد تا قرن سوم  میلادی  به مدت پنج قرن  آیین مهر در روم گسترش یافته و مهرابه های زیادی بنا شد. آیین مهر در روم چنان با شور وگرمی پذیرفته شد که بسیاری از سرداران و امپراطوران، پرستش گاه­ های بزرگی برای مهر ساختند. (بختور تاش:۱۹۳)

مهرآبه مکانی بود که مراسم آیین مهر پرستان در آن انجام می­شد. مهرآبه ها غارهای طبیعی یا مصنوعی بودند. کمبود مغاره ها یا دخمه های طبیعی و آب در کنار آن، سبب ساخت مهرابه های مصنوعی در زیر زمین شد. راهزنان دریای کیلیکیا برای اجرای مراسم  آیین سری خود، غارهایی در زمین می­کندند. پس ازآنکه مهر پرستی به ایتالیا رفت  معابد مهرپرستی به صورت  غار بنا می­شد. (وزرمازرن:۶) اهمیت آب بخاطر غسل تعمید است و اکثر معابد مهری در ایران و سایر نقاط جهان دارای چشمه و آب مقدس بوده اند. در رم اکثر مهرابه ها زیر زمینی هستند  و هرگاه پیروان یک مهرابه زیاد می­شدند در کنارآن یک مهرابه کوچک می­ساختند. اعضای هر انجمن تقریبا صد نفر بود و با تلاش تازه واردان تزیین وآراسته می­شد. سالکان، صبح و ظهر و غروب در مهرابه جمع می­شدند.

مکان های مقدس برای نیایش خورشید و ماه از گذشته وجود داشته و گفته اند که زرتشت اولین کسی بود  که بزرگداشت میترا را در غار بر پا کرد. بنا برخی روایات، او در منطقه کوهستانی ایران  غاری را شبیه کیهان سامان داد. بعدا مهرآبه های روم  هم براساس طرح زرتشت ساخته شد.

 غار با آیین های تشرف  و نماد پردازی زایش دوباره، ارتباط دارد. غار بیانگر جهان است و میترا گاو را در غار ­می­کشد پس مهرآبه شبیه غار است وغار هم شبیه جهان. برای بازگشت ارواح که هدف آن آشنایی با راز است در مهرابه باریک­ و رو به شرق­گشوده می شد(هنیلز:فرخی،۲۴۵) از اساسی­ترین نقش های مهری، نقش برجسته گاو کشی مهر در تمام مهرابه ها است. مهرابه ها کوچک  ساخته می­شدند بدان علت که، اولا شبیه غار باشند، دوما اینکه باعث دلبستگی مهریان شود.

 همه باورهای مهری در پوشش هنر و رازها ورمزها با گچ بری و پیکره ها  ونقاشی ها و شگردهای معماری، در تزیین سقف آسمان نمای مهرابه تجلی پیدا می­کرد. غار نشان گنبد آسمان است  و به همین علت طاق پرستشگاه معمولاًمحدب ومزین به ستاره ها است (ورمازرن:۴۸ اما مهرابه ها  به پرستشگاهای عظیم و مجلل تبدیل نشد. نظام طبقاتی در مهرابه ها بی معنی بود و همه حق ورود به این­ آیین را داشتند و تفاوتی بین دارا وندار و دانا و نادان نبود. و با همه با مهربانی وآرامش برخورد می­شد و همین باعث می­شد این انجمن ها در سراسر روم گسترش یابد. (شورتهایم:۱۳۹) مهرآبه ها در همه جای اروپا پراکنده شدند، علاوه بر ایتالیا، در آلمان، در انگلستان، در اسپانیا، در اتریش، در رومانی، در بلغارستان و بسیاری جاهای دیگر. اما با وجود اینکه امروز مهرابه ها بیشتر در اروپا یافت شده اند اما درایران هم هنوز بقایای مهرابه های زیادی وجود دارد از جمله مهرابه بابا عباس در خرم آباد لرستان که یکی از مراکز عمده مهرپرستی ایران باستان است. قابل ذکر است که تعداد زیادی از مهرابه ها با اوج دین زرتشتی به آتشکده تبدیل شدند.

  1. چند نماد­­ عرفانی میترایی
    1. اعتقاد به اعداد مقدس، اسب، آب، خروس و برخی دیگر از نمادهای مقدس،

در آیین میترایی عدد هفت تقدس دارد. بنا بر معتقدات میترایی درآسمان هفتم خورشید  و شش یار او (تیر، ناهید، ماه، کیوان، مشتری، برجیس) هستند. بر همین مبنا اهمیت این عدد در هفت مقام، هفت سیاره و هفت طبقه زمین نیز خود را نشان می دهد.

همچنین اعتقاد به عدد دوازده در میتراییسم نیز بواسطه نگاه کیهانی این آیین است و از نجوم وستارگان ناشی می­شود. باور به صلیب و درخت کاج و ناقوس هم جزیی از آیین مهرپرستی است.

 اسب در آیین مهر جایگاه خاصی داشت وجنگجویان نمازشان را برپشت اسب می خواندند. میترا به پیروان خود  که اهل دروغ نباشند اسبان  تیز تک و توانمند می بخشد. در جشن مهرگان تعدادی اسب قربانی می کردند. یکی دیگر از این نمادها و  نشانه ها، آیین سوگواری در مصیبت مهر است که بعدها در اروپا به شکل مصیبت مسیح رواج پیدا کرد. همچنین آب دارای تقدس بود  چون آب  یکی ازمعجزات میترا است. میترا از بارور شدن  ناهید در آب متولد شد. در مراسم مذهبی برای ستایش میترا  برای پاک شدن از گناه باید غسل و شست و شو می کردند. در آیین مهر دلفین دارای اهمیت است و میترا به تنهایی یا با آناهیتا – مادرآبها- سوار دلفین است پس از مروارید وصدف بهترین نماد در خور داستان نگاهداری و پروراندن تخمة سوشیانس درآب، دلفین. (رضی :آیین مهر،۲/۳۸)

خروس درآیین میترا دارای اهمیت است و در مناسک به میترا  خروس سفید هدیه می دادند. کمر بستن هم از آیین دیرین میترایی است. کمربندی را به نشانه ی بندگی میترا، در مهرآبه به کمر می بستند (فرخ زاد: ۴۷۲) دست دادن و نشان چلیپا هم از نمادهای میترائیسم هستند

    1. دست دادن

از رسم­های آیین میترایی، دست دادن به معنای پیمان بستن است. دست دادن و فشردن آن را، هم پیروان مهری و هم مردم عادی انجام می­دادند و اگر اشتیاقشان به هم  بیشتر بود، با بریدن دست خود و دست خون آلود،   با یکدیگر ملاقات می کردند. (فرخ­زاد:۴۷۳)   میترا پس از زاده شدن برای سنجش نیروی خویش با خورشید کشتی گرفت. خورشید برای کمک به میترا دستش را به سوی او دراز کرد و این دست، نشان پیمان با خورشید است. پس مهر، تاجی بر سر او نهاد و از آن پس، آن دو یاران وفادار شدند. (آموزگار:تاریخ اساطیری ایران،۲۱)

 همچنین دست دادن بر فراز قربانگاه روشن و دست دادن با دست راست -یعنی دست دادن با خدا-  نشان قدرت و اراده و  پیوندساز و تعهدآفرین است. معنای دست دادن در روم از سوگند هم فراتر رفته بود. بعد از دست دادن ایشان یکدیگر را برادر می خواندند. رسم اقوام هیتی ها و میتانی ها این بود که  به میترا سوگند می­خوردند و سه بار روبوسی می کردند  و خالکوبی یا چلیپا – به صورتی که پاک نشود را - روی پیشانی خود حک می­کردند.

    1.  چلیپا 

چلیپا نگاره­ای است بسیار باستانی و نزد اقوام پیشین، به گونه ای نماد نیروهای نهفته در طبیعت  و نیروهای آسمانی، به شمار آمده  و در بیشتر سرزمین ها  که یک تمدن باستانی  را در بستر خود پرورش داده اند یافت می­شود. (بختور تاش:۲۵)

واژه چلیپا، واژه­ای آرامی­ و کلمه صلیب معرب آن است و کلمه ترکیبی "سواستیکا" Swastika معادل ­سانسکریت آن است که از دو کلمه "سو" به معنای نیکی و "استیکا" به معنی  هستی  است و ترکیب آن به مفهوم خوشبختی است.

گردونه میترا-  گردونه خورشید (Sun Cross)-، در غرب، چلیپای شکسته یا صلیب شکسته نیز نامیده شده و چون چهار بازوی آن خمیده است، شکسته نام دارد. چلیپا دارای شاخه های ۹۰ درجه به راست وچپ با گوشه های دارای زاویه ۴۵ درجه است و سواستیکا به شکل انسانی با دو دست ودو پا که دستهایش  را گشوده است تصویر می شد. چلیپا در زمان افول میترا به شاهین و فروهر مبدل شد. این علامت، نماد خورشید  و خاستگاه آن  آریایی و میراث فرهنگی هزاران ساله شان است که با پراکنده شدن هند واروپایی ها به دیگر سرزمینها، این نشانه به تمام سرزمین ها رفته است.

چلیپا نماد  خورشید و آیین مهر و همچنین نماد خدای تموز - که نام دیگرش خورشید است- می باشد.   چلیپا یا خاج یک نماد باستانی است که میان مردمان گوناگون معنا های گوناگون داشته است (مقدم:۴۲)   از طرفی چون میترائیسم  آیینی راز آمیز است حتی نماد چلیپا و باورهای آن هم مبهم مانده است درصورتیکه در بسیاری از هنرها و طراحی های تاریخ بشر متمدن دیده می­شود.

 چلیپا اولین بار در خوزستان، پنج هزار سال پیش دیده شده  و گواه آن است که ریشه ای عمیق در اعتقادات ایرانیان دارد. این نماد از هند تا مصر در آثار باستانی وجود دارد. البته باید اذعان کرد که پیشینه تاریخی گردونه مهر درایران بسیار قدیمی تر از آریایی های هند است. در هند که معتقد به تناسخ هستند  این علامت را نماد روح موجودات و بازگشت آن می­دانند و سه دین بزرگ جین، بودائیسم و هندوئیسم از این نماد الهام گرفتند.

یونانیان بواسطه ارتباط سیاسی، اقتصادی و نظامی با ایران، مخصوصا از چلیپا و  هنر سیلک لرستان  تاثیر گرفتند.   چلیپا  مظهر و نشانه ی گردش چرخ زمان بیکران  و حرکت چهار پره ای آن، به این معانی می باشد: زایش و مرگ، هست و نیست، گشایش و فروبستگی و پیوستگی وگسست. (بختور تاش:۱۸۴)

پس از اینکه رهروی میترایی  از آزمایش پیروز بیرون می­آمد با چلیپا بر پیشانیش یا دستش مهر می­زدند که علامت اتحاد در چهار سوی جهان است. به این معنی که صاحب این مهر باید بداند که مردم  چهار سوی جهان باید با هم دوست شوند و صلح کل در جهان فرمانروا شود و چلیپا یا صلیب علامت این اتحاد است. (بختور تاش:۱۹۲) در میترایی عدد چهار هم مقدس و الهی است چون نماد چهار فصل، چهارجهت، چهارعنصر، چهار فرشته، چهار نگهبان و چهار بازوان چلیپا  وغیره است،   بنابراین  پرستش خورشید و ستارگان، مهر پرستی  و عدد مقدس چهار از جمله عوامل دیگر شکل گیری چلیپا  در دوره باستان بوده است. چلیپای  میان دایره، نماد چرخ سرنوشت و چلیپای میان مربع، نماد ثبات است.

مهر پرستان  صلیبی را در یک دایره به نشانه  خورشید، رسم کرده و سال خورشیدی با چهار گوشه صلیب آغاز می­شود. دو گوشه آن نماد روز و شب و دو گوشه دیگر، نشانه انقلاب خورشیدی است. شام مقدس میترا را  درون صلیب دایره به تصویر کشیده اند. این علامت، شکل ساده شده ی خورشید و پرتوهای  آن است که سیر تکاملی آن از گل آفتاب گردان وعلامتهای بعلاوه  و ضربدر و ستاره پنج پر بوده است. تصویر خورشید با دوازده پر، نشان از دوازده ماه سال است، چهارخط، نماد چهار فصل یا چهار عنصر طبیعت است. (بختور تاش:۳۲۵)

در دوران باستان اعتقاد داشتند آدمی که می­میرد روح او چون پرنده به آسمان پرواز می کند و این پرنده شکل چلیپا به خود می گیرد و دارای نیروی مثبت و خیر و برکت است­. چلیپا مردم را از بدبختی، اهریمن، ارواح شیطانی، پلیدی و چشم زخم، حفظ می­کند. گروهی آن را مظهر آتش دانسته و به آن احترام می­گذاشتند. علامت ستاره روی کلاه کوروش کبیر همان نماد  خورشید بود که بیانگر  میترای زمینی است  و آرامگاه شاهان هخامنشی همچون داریوش کبیر و دوم و اردشیر دوم و سوم چلیپا وار در ایران  است.

در دوران غزنویان  چلیپا به مساجد اسلامی هم راه یافت.   صلیب شکسته یا نماد آریایی، هنوز در پنجره ها، کاشی کاری ها ، قالی، در زورخانه ها  و بناههای عادی ومذهبی  دیده می شود. در آلمان چلیپای خمیده، در انگلستان چنگک دار و مانجی در هنر بودایی است. البته چلیپای شکسته ریشه در پیش از تاریخ دارد و با صلیبی که رومیان  آدمیان را با آن به چهار  میخ می کشیدند تفاوت دارد.   امروزه چلیپا سمبل رنج های عیسی و مقاومت او بر بالای آن برای نجات جهانیان است  اما همانگونه که گفتیم سرچشمه آن از مسیحیت بسیار قدیمی تر است. (نفیسی:۲۴۸)

دکتر مسعوداحمدی افزادی[۱]

منابع و مآخذ:

  1.        آخته ابوالقاسم (۱۳۸۵ ) جشنها و آیین های شادمانی در ایران «از دوران باستان تا امروز، انتشارات اطلاعات
  2.        آسموسن - کای بار، بویس مری، (۱۳۸۶) دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، انتشارت ثالث
  3.        آموزگار ژاله (۱۳۸۹)، تاریخ اساطیری ایران، انتشارات سمت
  4.        آموزگار ژاله، تفضلی احمد، (۱۳۷۵ )، اسطوره زندگی زرتشت، انتشارات چشمه
  5.        ابوالقاسمی محسن (۱۳۸۳)، دین ها و کیش های ایرانی دوران باستان، نشر هیرمند، تهران
  6.        احمدی داریوش (۱۳۸۶۹، پایان جهان و ظهور موعود در ادیان ایران باستان، نشر جوانه. تهران
  7.        اولانسی دیوید (۱۳۸۷)، پژوهشی نو در میترا پرستی، ترجمه و تحقیق مریم امینی، انتشارات چشمه
  8.        باقری مهری (۱۳۸۵)، دین های ایران باستان، نشر قطره، تهران
  9.        بنونیست امیل (۱۳۷۷)، دین ایرانی بر پایه متنهای معتبر یونانی، ترجمة بهمن سرکاراتی، نشر قطره، تهران
  10.     بهار مهرداد (۱۳۷۵)، پژوهشی در اساطیر ایران (پارة نخست و دوم)، ویراستار؛ کتایون مزداپور، نشر آگاه، تهران

۱۱.    بویس، مری. (۱۹۸۲). زرتشتیان: باورها و مناسک دینی. انتشارات دانشگاه کالیفرنیا.

۱۲.    بویس، مری. (۱۹۹۴). تاریخ ایران باستان. انتشارات دانشگاه هاروارد.

۱۳.    بیکن، جوزف. (۱۹۶۳). میترا و میتراییسم. انتشارات دانشگاه آکسفورد.

۱۴.    کمپل، جوزف. (۱۹۶۰). قهرمان هزار چهره. انتشارات پانتئون.

  1.     بویس مری، ۱۳۷۶، تاریخ کیش زرتشت. جلد ۱، انتشارات توس
  2.     بیرونی ابوریحان (۱۳۶۳)، آثار الباقیه، ترجمة اکبر دانا سرشت، انتشارات امیر کبیر، تهران
  3.     ثاقب پور مرتضی (۱۳۸۵)، (مجموعه گزارشهای دومین کنگره مهرشناسی) دین مهر در جهان باستان، انتشارات توس
  4.     دکتر بختور تاش نصرت الله (۱۳۸۰)، نشان راز آمیز :گردونه خورشید یا گردونه مهر، انتشارات فروهر
  5.     دورانت ویل، (۱۳۶۵ )، تاریخ تمدن جلد اول مشرق زمین گاهواره تمدن، انتشارات روز، تهران
  6.     دوستخواه جلیل (۱۳۷۱)، اوستا کهن ترین سرودها و متنهای ایرانی، انتشارات مروارید
  7.     دوشن گیمن. (۱۳۵۰ )، زرتشت و جهان غرب، ترجمة مسعود رجب نیا، انتشارات انجمن فرهنگ ایران باستان
  8.     دوشن گیمن. جی (۱۳۸۲) واکنش غرب در برابر زرتشت، ترجمه تیمور قادری، انتشارات امیر کبیر، تهران
  9.     ذبیح بهروز، (ایران کوده شماره ۱۵)، تقویم و تاریخ در ایران از رصد زرتشت تا رصد خیام، زمان مهر ومانی
  10.     راینهولد مرکلباخ، (۱۳۸۷)، میترا آیین و تاریخ، ترجمه توفیق گلی زاده، انتشارات اختران
  11.     رضی هاشم (۱۳۸۲) دین و فرهنگ ایرانی پیش از زرتشت، نشرسخن، تهران
  12.     رضی هاشم (۱۳۸۱ )آیین مهر تاریخ آیین رازآمیز میترایی در شرق وغرب از آغاز تا امروز، جلد دوم، انتشارات بهجت، تهران
  13.     رضی هاشم (۱۳۸۸)، سوشیانت موعود وپیامبر آخرالزمان مزدیسنان، نشر بهجت، تهران
  14.     زئنر. آر. سی (۱۳۷۷) تعالیم مغان، ترجمةفریدون بدره ای، انتشارات توس
  15.     زئنر. آر. سی (۱۳۸۴ )، طلوع وغروب زرتشتیگری، ترجمه تیمور قادری، انتشارات امیرکبیر، تهران
  16.     زئنر. آر. سی(۱۳۸۴)، زروان، یا معمای زرتشتی گری، ترجمه تیمور قادری، انتشارات امیر کبیر، تهران
  17.     شورتهایم المار، گسترش یک آیین ایرانی در اروپا، ترجمة مهندس قلی نادر در خشانی
  18.     شاکد شائول(۱۳۸۱)، از ایران زردشتی تا اسلام، نشر ققنوس، تهران
  19.     عالیخانی، بابک (گرد آورنده ( ۱۳۸۴، مهر در ایران و هند باستان، نشر ققنوس، تهران
  20.     فرخ زاد پوران (۱۳۸۶)، مُهری مِهر، انتشارات نگاه، تهران
  21.     قدیانی عباس(۱۳۸۱) تاریخ ادیان و مذاهب ایران، انتشارات فرهنگ مکتوب، تهران
  22.     کاویانی شیوا (۱۳۷۷)، راز ورزی در آیین زرتشت (عرفان زرتشتی)، انتشارات ققنوس، تهران
  23.     کربن هانری، آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی، داریوش شایگان
  24.     کومون فرانتس (۱۳۷۹)، آیین پر رمز و راز میترایی و اسرار آیین میترا، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، انتشارات بهجت
  25.     گیریشمن رومان (۱۳۸۵) ایران باستان، دکتر یعقوب آژند، انتشارات مولی
  26.     گیگر ویلهلم، هینتس والتر، ویندیشمن فردریک (۱۳۸۲)، زرتشت در گاثاها، ترجمه هاشم رضی، انتشارات سخن
  27.     مشکور جواد (۲۵۳۶)، تاریخ ایران، پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
  28.     مقدم محمد، (۱۳۸۰) جُستار درباره مهر و ناهید، انتشارات هیرمند
  29.     موری. پی. آر. سی (۱۳۸۰)، ایران باستان، مترجم شهرام جلیلیان، انتشارات فروهر
  30.     موله. م (۱۳۶۳)، ایران باستان، ترجمة دکتر ژاله آموزگار، انتشارات توس
  31.     نفیسی سعید (۱۳۷۸)، تاریخ تمدن ایران ساسانی، انتشارات پارسه
  32.     ورمازرن، مارتین،۱۳۷۲، آیین میترا، ترجمه بزرگ نادرزاده، نشر چشمه
  33.     ویدن گرگئو(۱۳۸۱)، جهان معنوی ایرانی از آغاز تا اسلام، نشر میترا، تهران
  34.     هینلز جان راسل (۱۳۸۳)، شناخت اساطیر ایران، ترجمه باجلان فرخی، انتشارات اساطیر
  35.     هینلز، جان راسل (۱۳۷۵)، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، نشر چشمه، تهران
  36.     هینلز، جان راسل ( ۱۳۷۵)، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، نشر چشمه، تهران

[۱] رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بلغارستان و عضو علمی گروه ادیان تطبیقی و عرفان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، ا

[۲] ذبیح بهروز گاهشمار ایرانی، مهر را شخصی تاریخی فرض کرد  و تاریخ زایش او را ۶۵  سال پس از اسکندر (پیروزی او بر بابل) و ۲۷۲  سال پیش از میلاد می دانست که برابر با سال ۵۱ اشکانیان است.

کد خبر 21212

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =