تاثیر متقابل میراث فرهنگی فرانسه و ایران- قسمت اول

در دنیای امروز، روابط فرهنگی میان کشورها به عنوان یکی از ارکان اصلی تعاملات بین‌المللی شناخته می‌شود. کشورها نه تنها از طریق سیاست‌ها و اقتصاد، بلکه از طریق فرهنگ و میراث‌های تاریخی خود نیز با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران و فرانسه به عنوان دو کشور با تاریخ و فرهنگ مستقل از یکدیگر، دارای روابط فرهنگی متنوع و عمیقی هستند که به تأسیس تعاملات مستمر در زمینه‌های مختلف منجر شده است. از این‌رو، بررسی میراث فرهنگی فرانسه و نسبت آن با جمهوری اسلامی ایران، می‌تواند به فهم بهتری از تعاملات فرهنگی میان این دو کشور کمک کند.

قسمت اول

مقدمه

در دنیای امروز، روابط فرهنگی میان کشورها به عنوان یکی از ارکان اصلی تعاملات بین‌المللی شناخته می‌شود. کشورها نه تنها از طریق سیاست‌ها و اقتصاد، بلکه از طریق فرهنگ و میراث‌های تاریخی خود نیز با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران و فرانسه به عنوان دو کشور با تاریخ و فرهنگ مستقل از یکدیگر، دارای روابط فرهنگی متنوع و عمیقی هستند که به تأسیس تعاملات مستمر در زمینه‌های مختلف منجر شده است. از این‌رو، بررسی میراث فرهنگی فرانسه و نسبت آن با جمهوری اسلامی ایران، می‌تواند به فهم بهتری از تعاملات فرهنگی میان این دو کشور کمک کند.

فرانسه، به عنوان یکی از پیشگامان فرهنگ و تمدن غربی، در سه قرن گذشته، میراثی غنی از هنر، ادبیات، فلسفه و معماری دارد که در سطح جهانی شناخته شده است. مفاخر فرهنگی این کشور از عصر روشنگری  تا دوران معاصر، تأثیرات ژرفی در تمام جنبه‌های زندگی بشری در اروپا و مستعمرات آن داشته است. از فلسفه‌های روشنگری گرفته تا جنبش‌های هنری برجسته، فرانسه همواره به عنوان مرجعی برای اندیشه‌های نوین و خلاقیت‌های هنری شناخته شده است. آثاری چون رمان‌های ویکتور هوگو، فلسفه‌های ژان پل سارتر و میشل فوکو، و آثار هنری بی‌نظیر که در موزه‌های لوور و اورسی و امثالهم وجود دارد، همه نشانگر جایگاه برجسته این کشور در تاریخ جهانی هستند.

در سوی دیگر، ایران با تاریخ هزاران ساله خود، یکی از مهدهای بزرگ فرهنگ و تمدن است. این کشور نه تنها در زمینه‌های فلسفی و علمی، بلکه در هنرهای تجسمی، ادبیات و معماری نیز تأثیرات عمیقی در جهان اسلام و فراتر از آن گذاشته است. روابط فرهنگی میان ایران و فرانسه، به ویژه در دوران معاصر، از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است. بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان فرانسوی در مورد انقلاب اسلامی ایران و تحولات فرهنگی و اجتماعی آن نظر داده‌اند. در این راستا، ضروری است که این روابط از دیدگاه‌های تاریخی، فلسفی و فرهنگی تحلیل شود تا تصویری کامل از تعاملات فرهنگی دو کشور به دست آید.

در دو قرن گذشته، بسیاری از فیلسوفان و صاحب‌نظران فرانسوی به ایران توجه داشته‌اند، برخی از آن‌ها به‌ویژه به انقلاب اسلامی و پیامدهای آن علاقه‌مند بودند و برخی دیگر به نقد حکومت جمهوری اسلامی و تحلیل سیاست‌های آن پرداخته‌اند. در حالی که برخی از این اندیشمندان از انقلاب ایران حمایت کردند و آن را جنبشی ضد استعماری و مردمی می‌دیدند، دیگران بر ادعای سرکوب‌های پس از انقلاب و نقض حقوق بشر در ایران تمرکز کردند. این تحلیل‌ها و نقدها نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی وضعیت ایران و تعاملات آن با جهان غرب هستند.

ارتباط فرهنگی ایران و فرانسه

۱. تبادلات فرهنگی در دوران قاجار و صفویه:

در دوران قاجار و صفویه، روابط فرهنگی ایران و فرانسه با تحولات مهمی همراه بود. دیپلماسی، سفرهای علمی و تحصیلات ایرانیان در فرانسه، و مبادلات هنری و فلسفی نقش برجسته‌ای در این تبادلات داشت.

  • نقش دیپلماسی و تحصیلات ایرانیان در فرانسه:
  • در دوران قاجار، فرانسه به عنوان یکی از قدرت‌های اروپایی، روابط دیپلماتیک گسترده‌ای با ایران برقرار کرد. بسیاری از شاهزادگان و نخبگان ایرانی به فرانسه سفر کردند تا در مدارس و دانشگاه‌های این کشور تحصیل کنند. این افراد با بازگشت به ایران، بسیاری از مفاهیم علمی و فرهنگی غربی را به ایران آوردند. برای مثال، کسانی چون میرزا حسن خان مشیرالدوله و حاج میرزا آقاسی از تحصیلکردگان فرانسوی بودند که تأثیر زیادی بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران داشتند.
  • مبادلات هنری و فلسفی:
  • فرانسه در دوران صفویه و قاجار به‌ویژه در زمینه هنرهای تجسمی، فلسفه و علم شناخته شده بود. هنرهای فرانسوی، به‌ویژه نقاشی و معماری، تأثیر زیادی بر هنرمندان ایرانی گذاشت. علاوه بر این، فلسفه و تفکرات عقل‌گرایانه فرانسوی مانند فلسفه دکارت و ولتر، در ایران مورد توجه قرار گرفتند و در برخی از محافل روشنفکری ایرانی تأثیرگذار بودند. این مبادلات فلسفی باعث رشد آگاهی و شکل‌گیری جنبش‌های اصلاحی در ایران شد.

۲. تأثیرات فرهنگی فرانسه در ایران پس از انقلاب اسلامی:

پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، نگرش‌های فرهنگی به فرانسه در ایران تغییرات مهمی پیدا کرد. اما با وجود تغییرات سیاسی، تأثیرات فرهنگی فرانسه در حوزه‌های مختلف، به‌ویژه در فلسفه، ادبیات و سینما، همچنان ادامه داشت.

  • تأثیر فلسفه و ادبیات فرانسه بر روشنفکران و نویسندگان ایرانی:
  • پس از انقلاب اسلامی، بسیاری از روشنفکران و نویسندگان ایرانی همچنان تحت تأثیر فلسفه و ادبیات فرانسه قرار داشتند. آثار فیلسوفان فرانسوی مانند ژان پل سارترو میشل فوکو در محافل فکری ایران بسیار مورد مطالعه قرار گرفت و همچنان در تحلیل‌های فلسفی و اجتماعی ایرانیان نقش داشت. این فیلسوفان با مفاهیمی چون آزادی فردی، مسئولیت اخلاقی و نقد ساختارهای قدرت، به تحلیل شرایط اجتماعی و سیاسی ایران پرداخته و ایده‌های آنان بر جوانان و نویسندگان ایرانی تأثیرگذار بود.

در ادبیات، نویسندگانی چون آلبر کامو و مارسل پروست نیز در ایران محبوب بودند و آثارشان به فارسی ترجمه شد. نویسندگان ایرانی بسیاری نیز از ادبیات فرانسوی تأثیر پذیرفته و در آثار خود این تأثیرات را نمایان ساختند.

  • تأثیرات سینمای فرانسه بر سینمای ایران:
  • سینمای فرانسه هم یکی از منابع الهام‌بخش برای سینمای ایران بوده است. پس از انقلاب اسلامی، سینمای فرانسه همچنان تأثیر زیادی بر فیلم‌سازان ایرانی داشت، به‌ویژه در زمینه نوآوری‌های سینمایی و نحوه روایت داستان‌ها. فیلم‌سازان ایرانی چون عباس کیارستمی و محسن مخملباف تحت تأثیر سینمای فرانسه و کارگردانانی چون ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو قرار داشتند و علاوه بر خلاقیت ها و نواوریهای تاثیر گذار خودشان، بسیاری از تکنیک‌های سینمایی و فلسفی این کارگردانان را در آثار خود به‌کار بردند.

۳. همکاری‌های آموزشی و دانشگاهی:

در طول تاریخ روابط ایران و فرانسه، یکی از مهم‌ترین جنبه‌های ارتباطات فرهنگی، تبادلات آموزشی و دانشگاهی بوده است.

  • آموزش زبان فرانسه در ایران و تأثیر آن بر طبقات تحصیل‌کرده:
  • زبان فرانسه از دوران قاجار تا به امروز در ایران به‌عنوان یک زبان علمی و فرهنگی مهم شناخته شده است. مدارس و دانشگاه‌های ایران، به‌ویژه در دوران پهلوی، آموزش زبان فرانسه را در دستور کار خود داشتند و بسیاری از دانش‌آموختگان ایرانی، به‌ویژه در رشته‌های علوم انسانی، هنر، فلسفه و علوم اجتماعی، در فرانسه تحصیل کرده و به ایران بازگشتند. این افراد نه‌تنها زبان و فرهنگ فرانسه را به ایران آوردند، بلکه با تأثیر از آموزه‌های فرانسوی، در تحولات فکری و علمی ایران نقش مهمی ایفا کردند.

در دوران پس از انقلاب اسلامی، آموزش زبان فرانسه در ایران همچنان در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی مهمی مانند دانشگاه‌های تهران، شیراز و اصفهان ادامه داشت و به‌ویژه در رشته‌هایی چون ادبیات، تاریخ و فلسفه بسیار پرطرفدار بود. تأثیر این زبان بر طبقات تحصیل‌کرده ایران، باعث شد که ایده‌ها و مفاهیم فرانسوی در تحلیل‌های اجتماعی و فرهنگی ایران تأثیر زیادی داشته باشد.

مقاله حاضر قصد دارد به بررسی میراث فرهنگی فرانسه و مفاخر آن پرداخته و تأثیرات متقابل آن با جمهوری اسلامی ایران را از منظرهای مختلف بررسی نماید. این تحلیل می‌تواند به درک عمیق‌تر از روابط فرهنگی و تاریخی ایران و فرانسه و اهمیت آن در عرصه جهانی کمک کند.

میراث و مفاخر فرهنگی فرانسه

ادبیات و فلسفه

فرانسه به عنوان یکی از پیشگامان فرهنگ غربی، نقش مهمی در توسعه‌ی فلسفه و ادبیات جهانی ایفا کرده است. از قرون وسطی تا دوران مدرن، این کشور نویسندگان و فلاسفه‌ای داشته که آثارشان تأثیرات زیادی بر دنیای فکری و ادبی دیگر کشورها، از جمله ایران، گذاشته است.

۱. رنه دکارت (René Descartes)

رنه دکارت، فیلسوف و ریاضیدان برجسته فرانسوی، یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ فلسفه است. دکارت با بیان جمله معروف "Cogito, ergo sum" (می‌اندیشم، پس هستم) به تأسیس مبنای جدیدی برای فلسفه پرداخته که اساس بسیاری از جریان‌های فلسفی بعدی قرار گرفت. دکارت، به عنوان پدر فلسفه نوین، تأکید زیادی بر عقل و شک روش‌مند داشت و او را به عنوان بنیان‌گذار روش علمی در نظر می‌گیرند. آثار دکارت، به ویژه در فلسفه‌های تجربی و علم شناختی، تأثیر بسیاری در دوران مدرن گذاشته و تفکرات او در فلسفه اسلامی و ایرانی نیز مورد توجه قرار گرفته است.

در ایران، آثار دکارت تأثیرات گسترده‌ای داشته است. به ویژه در قرن نوزدهم و بیستم، بسیاری از فیلسوفان ایرانی به این آثار توجه نشان دادند و در مباحث فلسفی خود از اصول او بهره بردند. در ایران مدرن، تأثیرات رنه دکارت بر صاحب‌نظران ایرانی به‌ویژه در زمینه‌های فلسفه، علوم اجتماعی و علوم انسانی بسیار گسترده بوده است. او به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران فلسفه نوین، نقشی کلیدی در تحولات فکری و علمی ایران داشت. با این حال، برخی از اندیشمندان ایرانی به‌ویژه در دوران معاصر، نقدهایی نسبت به فلسفه دکارت داشتند و تلاش کردند تا آن را با شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران تطبیق دهند. به‌طور کلی، تأثیرات دکارت در ایران در تقابل با فلسفه‌های بومی و دینی، فضای فکری جدیدی را به وجود آورد که هنوز هم در تحلیل‌های فلسفی و علمی ایرانیان دیده می‌شود.

در ایران، برخی از اندیشمندان و فیلسوفان درباره دکارت نوشته‌اند و به تحلیل یا نقد تفکرات او پرداخته‌اند. از جمله افرادی که موافق به نقد دکارت در ایران پرداخته‌اند، می‌توان به علامه طباطبایی، جواد طباطبایی، محمود افشار، و عبدالحسین زرین‌کوب اشاره کرد که از تأثیرات فلسفه دکارت در فلسفه معاصر ایران استفاده کرده‌اند. در طرف مقابل، حسین نصر و سیدجواد طباطبایی نیز انتقادات جدی به فلسفه دکارت وارد کرده‌اند، به ویژه در زمینه تأثیرات عقل‌گرایی او بر تفکر و فرهنگ اسلامی و ایرانی. در مجموع، دکارت به عنوان یک فیلسوف تاثیرگذار در ایران، موجب ایجاد بحث‌های فراوان در زمینه‌های فلسفه عقل‌گرایانه، رابطه عقل و دین، و سازگاری آن با فرهنگ و تفکر ایرانی شده است.

۲. ویکتور هوگو (Victor Hugo)[۱]

ویکتور هوگو، نویسنده برجسته قرن نوزدهم فرانسه، در میان بزرگ‌ترین چهره‌های ادبیات جهانی قرار دارد و تأثیرات عمیقی بر ادبیات ایران و تفکر فرهنگی این سرزمین داشته است. او با آثار خود همچون "Les Misérables" (بینوایان) و "Notre-Dame de Paris" (کلیسای نوتردام پاریس) شناخته می‌شود.

در ایران، هوگو نه تنها به‌عنوان یک نویسنده شناخته شده، بلکه به عنوان یک نماد از مبارزه با ظلم و استبداد، به ویژه در آثارش نظیر Les Misérables، مورد تحسین قرار گرفته است. مفاهیم عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر و رستگاری انسانی که در این آثار مطرح می‌شود، در ایران و در میان روشنفکران ایرانی تأثیرات گسترده‌ای گذاشته است. نویسندگان و متفکران ایرانی، به‌ویژه در دوران مشروطه و پس از آن، از این آثار برای تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی خود استفاده کردند و از اندیشه‌های هوگو در راستای اصلاحات اجتماعی و تغییرات سیاسی بهره بردند. هوگو با تأکید بر حقوق انسانی و عدالت اجتماعی، به یکی از منابع مهم الهام‌بخش در اندیشه‌های اجتماعی و سیاسی در ایران تبدیل شد.

از سوی دیگر، هوگو، تأثیرات عمیقی از ادبیات مشرق زمین، به‌ویژه ادبیات فارسی، بر آثار او مشهود است. هوگو پس از آشنایی با شاهنامه فردوسی و منطق‌الطیر عطار، بخش بزرگی از اثر برجسته خود، "افسانه قرون" را تحت تأثیر این آثار سرود. این تأثیرات در اشعار و نثر هوگو، به‌ویژه در "شرقی‌ها" (۱۸۲۹) که مجموعه‌ای از اشعار اولیه اوست، به‌وضوح نمایان است. هوگو در این مجموعه، با ارجاع به حافظ، سعدی، مولانا و عطار، بسیاری از مفاهیم و تصاویری که از ادبیات فارسی برداشت کرده است، در آثار خود بازتاب داده و به شکلی هنری و زیبا بیان کرده است.

هوگو همچنین در اثر "افسانه قرون" در بخشی به نام "فردوسی"، از تأثیر شاهنامه چنین می‌سراید: "پیش از این، در شهر میسور با فردوسی آشنا شدم، گوئی از سپیده بامدادان شعله‌ای گرفته بود، تا از آن تاجی بسازد و بر پیشانی خویش نهد..." این ابیات نشان‌دهنده تأثیر مستقیم شاهنامه فردوسی و نیز تمایل هوگو به گنجاندن مفاهیم ایرانی در آثار خود است. او به‌ویژه در شعر "آئین مانی" و در سراسر "افسانه قرون", دوگانگی‌های فلسفی همچون جنگ میان روشنایی و تاریکی، که در اندیشه‌های زرتشت و مانی ریشه دارد، را به شکلی برجسته به کار گرفت. این تمایلات فلسفی و فرهنگی تأثیر گرفته از ایران، در آثار هوگو نه تنها به شعر و داستان‌هایش عمق بخشید بلکه سبب شد تا هوگو به یکی از پیشگامان معرفی فرهنگ مشرق‌زمین در غرب تبدیل شود.

در اثر برجسته خود، "شرقی‌ها", هوگو تحت تأثیر مفاهیم و اشعار فارسی، به‌ویژه غزل‌های سعدی و مولانا، تصویرهای هنری و استعاری از مشرق‌زمین را بازتاب داده است. او حتی به مقایسه اشعار عربی با شعر فارسی پرداخته و اظهار داشته که "اشعار فارسی، همان شعرهای ایتالیایی در آسیا هستند". این نگاه به ادبیات ایران و شرق، موجب شد تا هوگو نه تنها در غرب بلکه در ایران نیز به‌شدت مورد توجه قرار گیرد.

هوگو، همچنین با مطالعه آثار شرق‌شناسان بزرگی چون ارنست فویینه و سیلوستر دوساسی, با ادبیات ایرانی بیشتر آشنا شد و این آشنایی به‌ویژه در آثار او که بر پایه دوگانگی‌های فرهنگی و فلسفی استوار است، نمایان شد. او در بخشی از "افسانه قرون" از الهام خود از مفاهیم ایرانی همچون "کیفرها" استفاده کرده و تأثیر شاهنامه فردوسی را در قالب مفاهیم اجتماعی و انسانی به‌طور مستقیم به تصویر کشیده است.

مجموعه این تأثیرات نشان‌دهنده علاقه‌مندی عمیق ویکتور هوگو به فرهنگ ایرانی و شاعران بزرگ ایران است. آثار او، به‌ویژه در دوران مشروطه و پس از آن در ایران، در قالب ترجمه‌های متعدد و تحلیل‌های فرهنگی، تأثیرات عمیقی در شناخت ادبیات غرب و ادبیات ایران به جای گذاشت. بنابراین، ویکتور هوگو به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات، نه تنها در فرانسه بلکه در ایران نیز جایگاه ویژه‌ای دارد و تأثیرات او بر شاعران و نویسندگان ایرانی تا به امروز ادامه دارد.

۳. ژان پل سارتر (Jean-Paul Sartre)

ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده فرانسوی، یکی از مهم‌ترین نمایندگان فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم است. او به ویژه با نظریه‌ی آزادی فردی و مسئولیت شخصی خود شناخته می‌شود. کتاب‌های او نظیر "L'Être et le Néant" (هستی و نیستی) و "La Nausée" (تهوع) با بررسی مفاهیم آزادی، انزوا و ترس از مرگ، تأثیرات عمیقی بر اندیشه‌های معاصر داشت.

سارتر در دوران انقلاب اسلامی ایران نیز به شدت مورد توجه قرار گرفت. تفکرات او در مورد آزادی فردی و مسئولیت اخلاقی با بسیاری از جنبش‌های آزادی‌خواهانه ایران هماهنگی داشت و اندیشمندان ایرانی، به ویژه در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، به آثار او توجه زیادی داشتند. نظریات سارتر در مورد انسان و جامعه، به ویژه در رابطه با مفاهیم آزادی و سرنوشت، موجب تأثیرات عمیق در اندیشه‌های اجتماعی و فلسفی ایران شد.او که در دوران انقلاب اسلامی ایران به شدت به تحولات ایران توجه داشت، در واکنش به انقلاب ایران گفته است:

  • "انقلاب ایران یکی از بزرگ‌ترین تحولات قرن بیستم است که به وضوح نشان‌دهنده‌ی قدرت حرکت‌های مردمی است."[۲] (منبع: مصاحبه‌ها و نوشته‌های عمومی سارتر در دوران انقلاب)

سارتر نگاه مثبتی به انقلاب اسلامی داشت و آن را به‌عنوان نمادی از قدرت مردم و اعتراض به ظلم و استبداد ارزیابی کرد. این دیدگاه او به انقلاب اسلامی ایران در جهت تأکید بر جنبش‌های اجتماعی و اهمیت مبارزات مردمی بود.

 

۴. میشل فوکو (Michel Foucault)

میشل فوکو، فیلسوف و جامعه‌شناس فرانسوی، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین متفکران قرن بیستم شناخته می‌شود. او در آثار خود به تحلیل ساختارهای قدرت، گفتمان‌ها و تاریخ‌نگاری پرداخته است. کتاب‌هایی چون "Surveiller et Punir" (مراقبت و مجازات) و "L'Histoire de la folie à l'âge classique" (تاریخ جنون در دوران کلاسیک) به بررسی تغییرات در نظام‌های اجتماعی و روان‌شناختی در تاریخ پرداخته‌اند.

فوکو در تحلیل‌های خود به بررسی روابط قدرت و نحوه اعمال آن در جوامع مختلف پرداخته است. تأثیرات او بر اندیشه‌های اجتماعی و سیاسی ایران، به ویژه در دوره‌های پس از انقلاب اسلامی، کاملاً مشهود است.

میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به شدت تحت تأثیر آن قرار گرفت و به‌ویژه در دوره‌ای که در ایران حضور داشت، به تحلیل‌های مختلفی از انقلاب اسلامی پرداخته است. یکی از جملات مشهور او در این زمینه به شرح زیر است:

  • "من در ایران انقلاب را به چشم یک جنبش فکری می‌بینم، نه فقط یک انقلاب سیاسی."[۳]

منبع Sur la question iranienne که در آن فوکو درباره ایران نظرات خود را بیان می کند.

این جمله نشان‌دهنده دیدگاه فوکو نسبت به انقلاب اسلامی ایران است که آن را نه تنها یک تغییر سیاسی بلکه یک تحول فکری و فرهنگی می‌داند. او به انقلاب اسلامی ایران از منظر فلسفی و فکری نگاه می‌کرد و آن را به‌عنوان یک بازگشت به تاریخ و فرهنگ اسلامی ایران در برابر هژمونی غرب می‌دید. بسیاری از روشنفکران ایرانی به ویژه در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی به آثار فوکو پرداخته و مفاهیم او در مورد قدرت و کنترل اجتماعی به صورت عمده در تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی ایران مورد استفاده قرار گرفت.

پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، نگرش فیلسوفان و اندیشمندان غربی به این رویداد و به‌ویژه به جمهوری اسلامی ایران دستخوش تغییرات زیادی شد. در ابتدا، برخی از این فیلسوفان و روشنفکران از این انقلاب حمایت کردند، اما پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و مشاهده تحولات آن، بسیاری از آن‌ها از فیلسوفان متأخر تغییر موضع دادند. این تغییر نگرش را می‌توان به چند دلیل اساسی نسبت داد که به تدریج تأثیرات خود را بر افکار عمومی فرانسه و دیگر کشورهای غربی گذاشت.

ادامه دارد... 

کد خبر 22822

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =