تعریف دیپلماسی فرهنگی [1]
دیپلماسی فرهنگی به مجموعهای از سیاستها و اقداماتی اطلاق میشود که یک دولت یا نهاد برای ترویج فرهنگ، زبان، ارزشها و شیوه زندگی خود در عرصه بینالمللی به کار میگیرد. این مفهوم بخشی از دیپلماسی عمومی است؛ مفهومی که نیکولاس کال آن را «تلاش بازیگران بینالمللی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی خارجی از طریق ارتباط مستقیم» تعریف میکند (Cull, 2009). هدف از دیپلماسی فرهنگی، نه اجبار یا فشار، بلکه جذب، تبادل و گفتوگو است.
برخلاف دیپلماسی سنتی که معطوف به تعامل میان دولتهاست، دیپلماسی فرهنگی مستقیماً به جوامع مدنی میپردازد: هنرمندان، دانشجویان، اندیشمندان، روزنامهنگاران و شهروندان عادی. همانگونه که جوزف نای در تبیین «قدرت نرم» میگوید، فرهنگ میتواند به ابزاری برای تأثیرگذاری غیرمستقیم و غیرتحمیلی بدل شود؛ تأثیری که بر مبنای جذابیت و نه اجبار شکل میگیرد (Nye, 2004).
برای نیل به این هدف، طیف متنوعی از ابزارها مورد استفاده قرار میگیرند: مؤسسات فرهنگی در خارج از کشور، برنامههای آموزش زبان، همکاریهای هنری، سینما، مد، موسیقی، آشپزی، ترجمه و نشر آثار فرهنگی. این ابزارها به تقویت چهره بینالمللی کشور، ایجاد روابط پایدار و فراهمکردن بستر اعتماد متقابل منجر میشوند، که خود میتواند زمینهساز همکاریهای سیاسی، اقتصادی و آموزشی باشد (Institut français, Rapport annuel 2022).
در دنیای جهانیشده کنونی، دیپلماسی فرهنگی به ابزاری استراتژیک تبدیل شده است که کشورها را قادر میسازد تا:
- بدون تحمیل الگوهای فرهنگی خاص، در سطح بینالمللی تأثیرگذار باشند؛
- روابط دوجانبه یا چندجانبه را بر پایه احترام متقابل و تبادل فرهنگی توسعه دهند؛
- و ارزشهایی چون حقوق بشر، آزادی اندیشه و تنوع فرهنگی را ارتقا بخشند.
در مورد فرانسه، این دیپلماسی بر سنت روشنفکری و هنری دیرینهای تکیه دارد که از قرون روشنگری آغاز شده و امروز با استفاده از فناوریهای نوین، رسانههای جهانی و همکاریهای چندسطحی، خود را با تحولات قرن بیستویکم همچون گذار دیجیتال، ظهور قدرتهای فرهنگی نوظهور و نیاز به گفتوگوی نوین میانفرهنگی هماهنگ ساخته است Martel, 2017؛ MEAE, Stratégie diplomatique culturelle, 2021
سنت دیرینه اشاعه فرهنگی[2]
دیپلماسی فرهنگی فرانسه از خلأ شکل نگرفته است؛ بلکه بر بستری از تاریخ طولانی اشاعه فکری، هنری و زبانی استوار است که به این کشور جایگاهی منحصربه فرد در منظومه فرهنگی جهانی بخشیده است. این سنت، ریشه در چند قرن جاهطلبی و جریان استعماری فرانسه دارد و از قرن نوزدهم به بعد، در قالب ساختارهای نهادی تثبیت شده است که همچنان پابرجا هستند
میراث تاریخی الگوی فرانسوی
میل به گسترش فرهنگ فرانسه به خارج از مرزها، به دوران پیش از انقلاب فرانسه بازمیگردد، اما در قرن هجدهم با ظهور جنبش روشنگری به اوج خود میرسد. فیلسوفانی چون ولتر، منتسکیو و روسو، آثارشان در فراتر از مرزهای فرانسه خوانده میشد و زبان فرانسوی به زبان دیپلماسی در اروپا تبدیل شد.
در دوران جمهوری سوم، فرانسه اراده خود را برای صدور الگوی جمهوریخواه و لائیک از طریق فرهنگ و آموزش عمومی اعلام کرد. این سیاست در سال ۱۸۸۳ با تأسیس نخستین اتحادهای فرانسوی (Alliances françaises)، که هدفشان آموزش زبان فرانسه و ترویج فرهنگ در خارج بود، جنبه نهادی پیدا کرد. پاسکال اوری، تاریخنگار فرهنگ، در این زمینه مینویسد: «فرانسه خود را نه تنها به مثابه یک قدرت، بلکه به عنوان یک مرجع فرهنگی جهانشمول میبیند» (Ory, 2004, L’Aventure culturelle française).
این گرایش در قرن بیستم و بهویژه پس از جنگ جهانی دوم تقویت شد، زمانی که فرانسه نیاز داشت تصویر یک کشور انسانگرا و فرهنگی را بازسازی کند. در همین راستا بود که شبکه فرهنگی خارجی فرانسه شکل گرفت؛ شبکهای مبتنی بر ارزشهایی چون آزادی بیان، خلاقیت هنری و گفتوگوی بینفرهنگی.
ایجاد نهادهای فرهنگی در خارج از کشور
یکی از شاخصترین ستونهای دیپلماسی فرهنگی فرانسه، شبکه نهادهای فرهنگی در خارج از کشور است. دو نهاد مهم، تجسم عینی این حضور هستند:
- اتحادهای فرانسوی، همانطور که پیشتر اشاره شد، نهادهای غیردولتی غیرانتفاعی هستند که در بیش از ۱۳۰ کشور فعالاند. آنها کلاسهای زبان فرانسه برگزار میکنند و برنامههای فرهنگی متنوعی همچون کنفرانسها، نمایشگاهها و کنسرتها را اجرا مینمایند. این نهادها بهطور مستقل عمل میکنند اما از حمایت دولت فرانسه بهرهمندند.
- مؤسسه فرانسوی (Institut français)، که در سال ۲۰۱۱ بهعنوان بازوی اجرایی وزارت اروپا و امور خارجه تأسیس شد، مسئول هدایت سیاست فرهنگی خارجی فرانسه است. این مؤسسه، بیش از ۱۵۰ مرکز فرهنگی فرانسه در سراسر جهان را هماهنگ میکند و در زمینههای حمایت از هنر معاصر، ترجمه ادبی، سینما، تبادل دانشگاهی و گفتوگوی اندیشهها فعالیت دارد.
(Institut français, Rapport d’activité, 2022).
از طریق این ساختارها، دیپلماسی فرهنگی فرانسه نهتنها به دنبال ترویج فرهنگ خود است، بلکه هدفش توسعه همکاریهای فرهنگی دوجانبه _استعمار فرهنگی _ از طریق تبادل و پروژههای مشترک با بازیگران محلی نیز میباشد
اصول معاصر هدایتکننده دیپلماسی فرهنگی فرانسه[3]
در دوران جهانیشدن، دیجیتالیشدن تبادلات و رقابت شدید میان قدرتهای فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی فرانسه نیز برای پاسخ به چالشهای نوین در حال تحول است. این دیپلماسی اکنون بر پایهی اصولی استوار شده است که همزمان ارزشهای انسانگرایانه_ اومانیستی_ فرانسه و اهداف راهبردیِ نفوذ و همکاری بینالمللی را منعکس میکند.
چندجانبهگرایی فرهنگی
نخستین اصل بنیادی در دیپلماسی فرهنگی فرانسه، پایبندی به چندجانبهگرایی فرهنگی است. فرانسه از بنیانگذاران و فعالان کلیدی یونسکو است و مقر آن در پاریس قرار دارد. همچنین در تدوین و اجرای کنوانسیون ۲۰۰۵ درباره تنوع اشکال بیان فرهنگی، نقش مرکزی ایفا کرده است.
از این طریق، دیپلماسی فرهنگی فرانسه تلاش دارد تا از چشماندازی چندصدایی و متعادل در جهانیشدن فرهنگی دفاع کند و در برابر یکنواختی فرهنگی به رهبری یک مدل خاص (عموماً آنگلوساکسون) ایستادگی کند. چنانکه در سند راهبردی دیپلماسی فرهنگی وزارت اروپا و امور خارجه آمده است: هدف، ترویج جهانیشدنی است که به هویتهای فرهنگی و زبانی احترام بگذارد (MEAE, 2021).
همکاریهای فرهنگی فرانسه، چه بهصورت دوجانبه و چه چندجانبه، در قالب توافقنامههای مشارکت، برگزاری جشنوارهها، اقامتهای هنری مشترک و برنامههای مشترک آموزشی و پژوهشی، تحقق مییابند.
احترام به تنوع فرهنگی
اصل دوم، احترام به تنوع فرهنگی و زبانی است که هم در سیاستهای فرانکوفونی و هم در برنامههای اجراشده توسط مؤسسه فرانسوی در خارج از کشور تأکید میشود. فرانسه بهجای تحمیل یک الگوی فرهنگی «جهانشمول»، به دنبال تشویق به گفتوگوی بینفرهنگی است. این کار با استقبال از زبانها، سنتها و اشکال بیانی محلی انجام میشود. از جمله اقدامات مرتبط میتوان به حمایت از هنرمندان خارجی از طریق برنامههای اقامت، ترجمه و تولید مشترک اشاره کرد. همچنین، توجه ویژهای به جنبههای نمادین استعمارزدایی فرهنگی در کشورهای سابق مستعمره فرانسه وجود دارد؛ صدالبته فرانسه نیز سیاست های خود را در خلال همین برنامه ها اعمال می نماید و آنجا که قرار است سیاست های فرانسه اعمال شود، فرآیند انتخاب و نوع تفکر هنرمندانیست که در خلال این حمایت ها مورد توجه قرار می گیرند.
این رویکرد در هماهنگی با اهداف برنامه توسعه پایدار ۲۰۳۰ سازمان ملل است که در آن، فرهنگ بهعنوان سازوکاری برای توسعه پایدار، همزیستی و صلح شناخته میشود (UNESCO, Culture 2030 Indicators, 2019)..
جذابیت و قدرت نرم
دیپلماسی فرهنگی فرانسه بهطور کامل در منطق قدرت نرم (Soft Power) جای میگیرد؛ مفهومی که توسط جوزف نای معرفی شده است (Nye, 2004). در این چارچوب، هدف فرانسه تقویت جذابیت بینالمللی خود از طریق سرمایههای فرهنگیاش مانند سینما، آشپزی، فلسفه، مد، میراث فرهنگی، و هنرهای زنده است.
این راهبرد از طریق برند فرهنگی فرانسه (Marque France) و رویدادهایی چون جشنواره موسیقی (Fête de la musique)، شب اندیشه (La Nuit des Idées)، و فصلهای فرهنگی مشترک مانند «آفریقا ۲۰۲۰» یا «فرانسه-پرتغال ۲۰۲۲» پیگیری میشود. هدف از این برنامهها، ارائه تصویری پویـا، نوآورانه و فراگیر از فرانسه معاصر است.
این دیپلماسی همچنین با دیگر شاخههای جذابیت فرانسه همراستا میشود؛
از جمله آموزش عالی از طریق Campus France، صنایع فرهنگی و خلاقانه با حمایت از نهادهایی چون CNC و ADAGP) و استارتاپهای فرهنگی-دیجیتال از طریق برنامه French Tech Culture.
بدینترتیب، فرانسه مایل است نشان دهد که دیپلماسی فرهنگی معاصر خود را بر پایهی ترکیبی از ارزشهای انسانگرایانه اومانیستی، همکاری دوسویه و اهداف راهبردی نفوذ فرهنگی استوار می نماید.
در بخش بعد، بررسی خواهیم کرد که چگونه این اصول از طریق ابزارها و سازوکارهای عینی و نهادی عملیاتی میشوند.
ابزارها و سازوکارهای اجرایی دیپلماسی فرهنگی فرانسه
دیپلماسی فرهنگی فرانسه نهتنها بر مبنای اصول و چشمانداز راهبردی استوار است، بلکه بر پایهی یک ساختار نهادی منسجم و مجموعهای از ابزارهای اجرایی متنوع عمل میکند. این شبکه گسترده به فرانسه امکان میدهد که حضور فرهنگی مستمری در سطح جهان داشته باشد، از آفرینش هنری و فکری همسو با سیاست های خود حمایت کند و با جوامع خارجی در گفتوگویی زنده و متقابل باقی بماند.
نهادهای اجرایی
اجرای دیپلماسی فرهنگی فرانسه بر عهده مجموعهای از بازیگران عمومی بههمپیوسته است که بیشتر تحت هدایت وزارت اروپا و امور خارجه (MEAE) عمل میکنند. این وزارتخانه جهتگیریهای کلان سیاست فرهنگی خارجی را تعیین میکند.
- مؤسسه فرانسوی (Institut français)، اصلیترین بازوی اجرایی این سیاست به شمار میرود. این نهاد در بیش از ۱۰۰ کشور حضور دارد، رویدادهای فرهنگی برگزار میکند، از تحرک هنرمندان و اندیشمندان حمایت میکند، پروژههای ترجمه آثار ادبی فرانسوی را هدایت میکند و بسترهای دیجیتال همچون پلتفرم «Culturethèque» یا رزیدنسیهای هنری مجازی را توسعه میدهد. همچنین در دیپلماسی اندیشه، از طریق برنامههایی مانند شب اندیشه» (La Nuit des Idées) نقش مؤثری ایفا میکند.
(Institut français, Rapport annuel, 2022).
- شبکه اتحادهای فرانسوی (Alliances françaises)، با سابقهتر و مستقلتر، بر آموزش زبان فرانسه و ترویج فرهنگی تمرکز دارد. این شبکه شامل حدود ۸۰۰ مرکز در بیش از ۱۳۰ کشور است و گفته میشود که سالانه بیش از ۵۰۰ هزار زبانآموز را تحت پوشش دارد. ساختار انجمنی آن، انعطافپذیری محلی را با پیوندی نزدیک به سیاست فرهنگی فرانسه تلفیق میکند (MEAE, Stratégie, 2021).
- کمپوس فرانس (Campus France) مسئول ساماندهی به تحرک دانشجویی و دانشگاهی بهسوی فرانسه است. این نهاد، آموزش عالی فرانسه را در خارج معرفی میکند، بورسیه ارائه میدهد و همکاریهای دانشگاهی بینالمللی را پشتیبانی مینماید. نقشی کلیدی در افزایش جاذبه های علمی فرانسه در میان نخبگان آینده جهان دارد.
- رسانههایی چون TV5 Monde، France 24 و RFI نیز نقش مهمی در ترویج زبان و فرهنگ فرانسه در سطح جهانی ایفا میکنند، بهویژه در مناطق فرانکوفون آفریقا. این رسانهها ابزارهای قدرتمند قدرت نرم فرانسه هستند (CFi, 2022).
منابع و ابزارهای عملیاتی
منابع مورد استفاده در دیپلماسی فرهنگی فرانسه، ترکیبی از منابع انسانی، مالی و فناورانه است.
- از لحاظ مالی، بودجه دیپلماسی فرهنگی خارجی میان وزارت اروپا و امور خارجه و نهادهای اجرایی مانند مؤسسه فرانسوی، کمپوس فرانس و اتحادهای فرهنگی تقسیم میشود. اگرچه این بودجهها در مقاطعی با فشار روبهرو بودهاند، اما برنامههای بازیابی پساکرونا و افزایش رقابتهای ژئوپولیتیک، دولت را به تقویت اولویتهای فرهنگی واداشته است (MEAE, Loi de finances, 2023).
- رویدادهای فرهنگی بزرگ بهعنوان ویترینهای بینالمللی استفاده میشوند: جشنوارههای سینما مانند کن و کلرمون-فران، نمایشگاههای جهانی، فصلهای فرهنگی دوسویه و سالهای فرهنگی موضوعمحور. نمونهای از این رویکرد، طرح «آفریقا ۲۰۲۰» بود که به ابتکار امانوئل مکرون راهاندازی شد که در قالب همکاری دوسویه و برابر صدها هنرمند آفریقایی را در فرانسه به نمایش گذاشت.
- فناوریهای نوین نیز نقشی محوری یافتهاند: واقعیت مجازی، پلتفرمهای پخش فرهنگی، آموزش مجازی، پادکستها و حتی هوش مصنوعی در ترجمه. هدف، بازآفرینی فرمتهای فرهنگی و جذب مخاطبان جدید، بهویژه نسل جوان است (Institut français, 2022).
بدینترتیب، دیپلماسی فرهنگی فرانسه با بهرهگیری از این مجموعه نهادی و اجرایی، همچنان یکی از سازمانیافتهترین و مؤثرترین دیپلماسیهای فرهنگی جهان به شمار میرود. این دیپلماسی، به فرانسه اجازه میدهد تا فراتر از مرزهای جغرافیاییاش، بهعنوان کشوری صاحب اندیشه، خلاقیت و گفتگو حضوری مداوم داشته باشد.
با این حال، همانطور که در بخش بعدی خواهیم دید، این دیپلماسی، باوجود موفقیتهایش، با چالشهای جدیدی روبهروست که مستلزم انطباقپذیری و تحول دائمی است.
چالشها و چشماندازها [4]
اگرچه دیپلماسی فرهنگی فرانسه از پیشینهای طولانی و ساختاری منسجم برخوردار است، اما امروز با جهانی در حال دگرگونی عمیق مواجه شده است. روش های سنتی تأثیرگذاری تغییر کردهاند، ابزارهای کلاسیک نیازمند بازتعریفاند، و بازیگران جدید، هژمونی فرهنگی غرب را به چالش میکشند. برای حفظ کارآمدی، فرانسه باید با چندین چالش راهبردی کلان مواجه شود.
رقابت بینالمللی در میدان فرهنگ
نخستین چالش، افزایش رقابت ژئوپولیتیکی در عرصه فرهنگی است. در حالیکه فرانسه همچنان مدافع رویکردی مبتنی بر تنوع فرهنگی و همکاری متقابل است، قدرتهای دیگر – مانند ایالات متحده، چین، روسیه و ترکیه – بهشدت در دیپلماسی نفوذ فرهنگی از طریق شبکههای رسانهای، آموزشی و حتی مذهبی سرمایهگذاری کردهاند؛ .
برای مثال، چین با گسترش شبکهای از مؤسسات کنفوسیوس (Confucius Institutes) و کنترل تصویر بینالمللی خود از طریق رسانههایی چون CGTN، به شکل فعال در این حوزه ورود کرده است. همچنین، ترکیه با بهرهگیری از سریالهای تلویزیونی، بهویژه در خاورمیانه و آسیای مرکزی، فرهنگ خود را گسترش میدهد (d’Hoop, 2021; Nye, 2020).
این استراتژیهای تهاجمی که گاه بسیار متمرکز و دولتیاند، در تضاد با رویکرد مشارکتی و آزاداندیشانه فرانسه قرار میگیرند. در این فضا، دیپلماسی فرهنگی فرانسه باید با حفظ ارزشهای خود، روشهای خود را نوسازی کرده و با ارائه پیشنهاد فرهنگی باکیفیت، خلاق و جهانیگرا، تمایز خود را حفظ کند.
حرکت به سوی دیپلماسی فراگیر و دیجیتال
چالش دوم، فراگیری اجتماعی و انطباق با مصرف فرهنگی دیجیتال است. مخاطبان دیپلماسی فرهنگی گسترش یافتهاند: نسلهای جوان، جوامع مهاجر، خالقان مستقل و اینفلوئنسرهای فرهنگی دیجیتال، اکنون به بازیگران اصلی تعامل فرهنگی بدل شدهاند.
در این راستا، ضروری بود که فرانسه:
- در فرمتهای دیجیتال از استریمینگ، واقعیت مجازی، وبسریها تا شبکههای اجتماعی خلاقانه بیشتر سرمایهگذاری کند
- با فرهنگهای شهری که اغلب از سازوکارهای رسمی دور ماندهاند، (مثل هیپهاپ، هنر خیابانی، بازیهای ویدئویی)؛ پل ارتباطی برقرار کند
- از دیاسپوراهای فرانکوفون بهعنوان واسطههای فرهنگی در کشورهای میزبان بهره ببرد؛
- و در نهایت، رویکرد دوسویه و مشارکتی را توسعه دهد، جاییکه فرانسه بشنود، یاد بگیرد و با فعالان محلی بهطور مشترک پروژهها را پیش برند (Institut français, IF numérique, 2022).
برنامه «IF numérique» [5] که توسط مؤسسه فرانسوی هدایت میشود، نمونهای از این دیپلماسی بازتعریفشده است؛ جایی که فناوری و تعامل، در خدمت گفتوگوی بینفرهنگی قرار میگیرند.
دیپلماسی فرهنگی منعطف و تحولپذیر
در نهایت، دیپلماسی فرهنگی باید نسبت به بحرانهای پیشبینیناپذیر (سلامتی، ژئوپولیتیک، اقلیمی) تابآور باشد و بتواند بهسرعت خود را بازآفرینی کند. بحران کرونا نشان داد که فناوری دیجیتال حیاتی است، اما در عین حال شکنندگی تعاملات فیزیکی را نیز آشکار کرد.
دیپلماسی آینده باید ترکیبی و هیبریدی باشد: هم حضوری و هم دیجیتال؛ هم منطبق با زمینههای محلی و هم دارای چشماندازی جهانی. این امر مستلزم آن است که فرانسه هدف خود از دیپلماسی فرهنگی را بازاندیشی کند: آیا فقط ترویج فرانسه است؟ یا مشارکت فعال در ساخت جهانی عادلانهتر، متنوعتر و همبستهتر از رهگذر فرهنگ؟
پاسخ به این پرسش، مشروعیت و تأثیرگذاری آینده دیپلماسی فرهنگی فرانسه را تعیین خواهد کرد (MEAE, 2023).
نتیجهگیری
دیپلماسی فرهنگی فرانسه، همانگونه که در طول این مقاله مشاهده شد، بر بستری از تاریخ، نهادسازی، ارزشهای جهانی و خلاقیت فرهنگی استوار است. این دیپلماسی نهتنها ابزاری برای اشاعه فرهنگ، بلکه وسیلهای برای گفتوگوی بینالمللی، افزایش نفوذ نرم، و تعامل انسانمحور با جهان به شمار میرود.
در مواجهه با جهانی که روزبهروز پیچیدهتر میشود – جهانی مملو از بحرانهای زیستمحیطی، جنگ نرم فرهنگی، انقلاب دیجیتال، و تجزیه هویتها – فرانسه تلاش دارد پیوسته خود را بازتعریف و بازآفرینی کند. تنها با این بازآفرینی است که میتواند مرجعیت فرهنگی تاریخی خود را حفظ کرده و از سقوط بهدرون رقابتهای هژمونیک دیگر مهاجمان فرهنگی پرهیز کند.
چالشهای امروز، فرانسه را بر سر دو راهی قرار دادهاند:
- یا در مسیر کلاسیک ادامه دهد و صرفاً فرهنگ را ترویج کند؛
- یا وارد فاز جدیدی از دیپلماسی مشارکتی، فراگیر و مسئولانه شود؛ دیپلماسیای که نهتنها میشنود، بلکه با دیگران خلق مشترک فرهنگی میکند.
در این راستا، نیاز به توسعه مدلهای جدید ارزیابی تأثیر فرهنگی، شفافیت در همکاری، و بهرهگیری از فناوری برای یکسان سازی فرهنگ جهانی و سلطه هژمونی فرهنگی فرانسه را در سیاستهای خود اعمال می کند.
دیپلماسی فرهنگی فرانسه تلاش مستمر دارد تا این تحولات را درک کرده، بپذیرد و در عمل پیاده کند، به این ترتیب بعید نیست که بتواند در دهههای آینده نیز نقشی پیشرو در معماری فرهنگی جهانی ایفا کند؛ نهبهعنوان قدرتی مسلط، بلکه ان را تحت عناوینی مثل گفتوگوی دوسویه، تنوع و خلاقیت در جهان چندقطبی فردا ایفا کند. در کنار همه این موارد آنچه در خلال دیپلماسی فرهنگی فرانسه رخ میدهد همگی تحت چهارچوب های سیاست حمایت و اشاعه تفکرهات موافق و همسو با دولت آن تعریف میشود و بدین ترتیب است که کنترل های لازم بر روی بخشهای مختلف این فرآیند اعمال میشود.
[1] Cull, N. J. (2009). Public Diplomacy: Lessons from the Past. Figueroa Press.
Nye, J. S. (2004). Soft Power: The Means to Success in World Politics. PublicAffairs.
Institut français (2022). Rapport annuel.
Martel, F. (2017). La diplomatie culturelle. CNRS Éditions.
MEAE (2021). Stratégie diplomatique culturelle de la France
[2] Ory, P. (2004). L’Aventure culturelle française. Flammarion.
Institut français (2022). Rapport d’activité.
Ministère de l’Europe et des Affaires étrangères (MEAE)
[3] Ministère de l’Europe et des Affaires étrangères (2021). Stratégie diplomatique culturelle de la France.
UNESCO (2019). Culture 2030 Indicators.
Nye, J. S. (2004). Soft Power: The Means to Success in World Politics.
Institut français (2022). Rapport d’activité.
[4] Institut français (2022). IF numérique – Innovation et diplomatie culturelle.
MEAE (2023). Note stratégique sur la diplomatie post-COVID.
Nye, J. S. (2020). Do Morals Matter? Presidents and Foreign Policy from FDR to Trump.
d’Hoop, M. (2021). La diplomatie culturelle turque au Moyen-Orient. CNRS.
CGTN (2021). Global Strategy Overview.
Campus France (2022). Mobilités étudiantes et influence culturelle.
[5] https://ifdigital.institutfrancais.com/fr
نظر شما