شاه دزد!
(شرحی بر دزدی جواهرات ناپلئون از موزه لوور)

موزه لوور از معروفترین موزه های دنیاست که با آثار تاریخی سایر کشورها تکمیل شده و وجاهت یافته است و بخش بزرگی از آن نیز به آثار به سرقت برده شده از ایران تعلق دارد، به نحوی که باکمال تاسف بخشی از تاریخ ایران را می توان در آن مشاهده نمود. این موزه از بهترین سیستم های حفاظتی و امنیتی بهره مند است و تصور میشود از دانش به روز در زمینه موزه داری برای حفاظت از اشیاء داخل آن استفاده میشود. روز 27 مهرماه 1404 جواهرات مرتبط با دوره ی ناپلئون و خانوادهی سلطنتی قرن نوزدهم که در گالری آپولون موزه قرار داشت در برابر دیدگان بازدیدکنندگان به سرقت رفت. جواهراتی که ارزش آنها 102 میلیون دلار اعلام شد. سرقت روز 27 مهر از گنجینه‌ جواهرات تاریخی موزهی لوور، نه فقط سرقت کالاهای قیمتی، که یک ضربهی نمادین به میراث فرهنگی فرانسۀ مدرن محسوب می‌شود. این حادثه به‌دلیل سه نکتهی پارادوکسیکال توجه جهانی را جلب کرد: وقوع سرقت در روز روشن، حضور بازدیدکننده و کارکنان، و فعال بودن سامانه‌های نظارتی و نگهبانی در زمان سرقت، که علیرغم همه این موارد منجر به موفقیت کامل و فرار سریع (در عرض کمتر از ده دقیقه طبق گزارش‌ها) شد. این ترکیب باعث شده پرسش امنیت موزه‌ها و تناسبِ سرمایه‌گذاری‌های حفاظتی با تهدیدهای جدید به‌صورت فشرده‌ای مطرح شود که در اینجا به بخشی از آن می پردازیم.

موزه لوور از معروفترین موزه های دنیاست که با آثار تاریخی سایر کشورها تکمیل شده و وجاهت یافته است و بخش بزرگی از آن نیز به آثار به سرقت برده شده از ایران تعلق دارد، به نحوی که باکمال تاسف بخشی از تاریخ ایران را می توان در آن مشاهده نمود. این موزه از بهترین سیستم های حفاظتی و امنیتی بهره مند است و تصور میشود از دانش به روز در زمینه موزه داری برای حفاظت از اشیاء داخل آن استفاده میشود. روز 27 مهرماه 1404 جواهرات مرتبط با دوره ی ناپلئون و خانوادهی سلطنتی قرن نوزدهم که در گالری آپولون موزه قرار داشت در برابر دیدگان بازدیدکنندگان به سرقت رفت. جواهراتی که ارزش آنها 102 میلیون دلار اعلام شد.

سرقت روز 27 مهر از گنجینه‌ جواهرات تاریخی  موزهی لوور، نه فقط سرقت کالاهای قیمتی، که یک ضربهی نمادین به میراث فرهنگی فرانسۀ مدرن محسوب می‌شود. این حادثه به‌دلیل سه نکتهی پارادوکسیکال توجه جهانی را جلب کرد: وقوع سرقت در روز روشن، حضور بازدیدکننده و کارکنان، و فعال بودن سامانه‌های نظارتی و نگهبانی در زمان سرقت، که علیرغم همه این موارد منجر به موفقیت کامل و فرار سریع (در عرض کمتر از ده دقیقه طبق گزارش‌ها) شد. این ترکیب باعث شده پرسش امنیت موزه‌ها و تناسبِ سرمایه‌گذاری‌های حفاظتی با تهدیدهای جدید به‌صورت فشرده‌ای مطرح شود که در اینجا به بخشی از آن می پردازیم.

شرح اتفاق

شیوه ی ورود و فرایند سرقت: بر اساس گزارش‌ها، گروهی از سارقان با تجهیزات شبیه به لباس کارگران و پرسنل تعمیرات (با استفاده از بالابر خارج از ساختمان) از خارج به نزدیکی پنجرهی گالری رسیدند، سپس با ابزار برش شیشه یا سازهی حفاظتی را شکستند و در زمانی بسیار کوتاه (گزارش‌ها بین ۷ تا ۸ دقیقه یا حتی کمتر متغیر است) جواهرات ارزشمندی را برداشتند. برخی گزارش‌ها می‌گویند یک تاج (diadème) پس از سرقت در بیرون ساختمان بصورت آسیب دیده پیدا شده است.  تعداد قطعات سرقت شده در برخی گزارش ها هشت و در برخی دیگر نه مورد اعلام شده است. اشیا مسروقه شامل دیادِم‌ها، گردنبندها و قطعاتی که به امپراتریس‌ها و ملکه‌ها تعلق داشته، بوده است.

1.jpg

واکنش‌های اولیه و وضعیت پرونده

در پی این حادثه، موزه برای بازبینی و تحقیقات بسته شده و نیروهای پلیس و کارشناسان علمی (police scientifique) صحنه وقوع سرقت را بررسی کردند، مدارک به جا مانده مانند یک پلاک موتورسیکلت یا کلاه یافت‌شده به‌عنوان سرنخ گزارش شدند، و مقامات فرهنگی و دولتی شامل وزیر فرهنگ، وزیر کشور و رئیس‌جمهور آن را عملی حرفه‌ای و برنامه‌ریزی شده خواندند و وعدۀ پیگرد دادند. تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.

نقاط ضعف احتمالی امنیتی (بر اساس تحلیل روزنامه‌نگاران و کارشناسان)

از آنجا که حتما ضعفی حفاظتی و امنیتی در این فرآیند از جمله عوامل تسهیل سرقت شده است، کارشناسان و متخصصان امر در این خصوص به مطالعه و بررسی پرداختند و یافته های زیر به عنوان نتایج بررسی علل وقوع ارائه شده است:

          1.       کم‌اهمیت شمردن نقاط دسترسی فیزیکی در موزه: گالری‌ها و پنجره‌ها یا بخش‌هایی که به نظر عموم «دسترس‌پذیر» نیستند، ممکن است در عمل آسیب‌پذیر باشند (مثلاً پنجرهی جانبی یا مسیرهای خدماتی)؛ سارقان با ابزار و یک وسیلهی بالابر توانسته‌اند از بیرون به نقطه‌ای از بنا دسترسی پیدا کنند که تصور می‌شد امن است و این چیزیست که در گزارش‌ها به صراحتا ذکر شده است.

          2.       تاخیر بین تشخیص و مهار: حتی اگر آلارم فعال شده باشد یا نگهبانان متوجه حضور سارقان شده‌ باشند، فاصله زمانی بین تشخیص، رسیدن تیم واکنش و متوقف‌سازی می‌تواند تنها چند دقیقه باشد و در این بازۀ زمانی سارقان قادرند اشیاء کوچک و ارزشمند را جمع‌آوری و فرار کنند.

          3.       فصل‌بندی و چیدمان محل نمایش اشیاء مناسب برای جلوگیری از چنین سرقت‌هایی نیست: برخی کارشناسان موزه‌شناسی اشاره می‌کنند که نمایش اشیاء تاریخی بسیار گران‌بها در ویترین‌های نسبتاً ساده (حتی با وجود قفل و شیشهی ضدگلوله) مناسب نیست آنهم وقتی در پیرامون با ترافیک بازدیدکننده و فضاهای ترددی طرف هستیم، که به طولانی شدن زمان در واکنش منجر می‌شود و «قابلیت فرار سریع» برای سارقان را فراهم می کند.

          4.       امکان همدستی یا اطلاعات داخلی (نفوذ اطلاعاتی): کارشناسان گزارش داده اند که برنامه‌ریزی دقیق، انتخاب زمان و ابزارهای مناسب نشان‌دهندۀ دسترسی به اطلاعات دقیق از قبیل زمان‌بندی نگهبانی، پلان فضا یا نقطه های آسیب‌پذیر است. این یک فرضیهی محتمل بوده اما هنوز تأییدنشده است و نیاز به تحقیقات قضایی دارد.

          5.       عدم بیمه‌پذیری برخی اشیاء (ناشی از سیاست‌های مؤسسه): گزارش‌ها اشاره کرده‌اند برخی از اشیاءِ مجموعه بیمه نبودند، که نشان‌دهندۀ سیاست‌های نهاد در قبال بازسازی مالی و حفاظتِ مالی-حقوقی می‌باشد و نحوه مدیریت موزه را زیر سوال می برد. این موضوع به تصمیم‌گیری‌های استراتژیک مدیریتی و سیاستگذاری کلان مربوط است.

به هر صورت آنچه از نظر کارشناسان و متخصصان بسیار محتمل تشخیص داده شده، این است که این عملیات کاملا برنامه ریزی شده و با اطلاعات قبلی انجام گرفته است. آنها معتقدند سارقین با اطلاعات قبلی (پلان دسترسی، اطلاع از زمان‌بندی نگهبانان، نقاط ضعف حفاظتی) وارد عمل شده‌اند،

پیامدها و درس‌های احتمالی برای مدیریت موزه‌ها

          •        بازنگری جامع در «نقاط آسیب‌پذیر» بناها (شامل مسیرهای خدماتی و نماها) و تقویت فیزیکی آنها (پوشش پنجره‌ها، حفاظ‌های مضاعف)؛ لازم به ذکر است که راه حل مذکور صرفا فنی نیست و باید با چک‌لیست‌های عملیاتی، زمان‌بندی نگهبانی و هماهنگی با پلیس و خدمات فوریتی تلفیق شود.

          •        بازنگری در پروتکل‌های پاسخ سریع (چه کسانی، چگونه و با چه تجهیزاتی در وهلهی اول باید واکنش نشان دهند) و تمرین‌های دوره‌ای مربوط به سناریوهای «سرقت سریع».

          •        ارزیابی مدیریت و قواعد نمایش مجموعه‌های بسیار ارزشمند و مطالعه آنکه آیا نمایشِ دائمِ همهی اشیاءِ بسیار گران‌بها بهترین سیاست برای یک موزه است یا باید برخی قطعات فقط به‌صورت نمایش دوره‌ای و با نظارت ویژه نگهداری شوند؟

          •        ملاحظات حقوقی/مالی؛ از جمله بیمه و سیاست نگهداری از میراث ملی و پاسخ به آنکه چرا برخی اشیاء بیمه نیستند و آیا سیاست‌های اخذ شده کنونی برای مدیریت موزه کافی‌اند؟

2.jpg

سرقت از لوور در روز روشن، با وجود دوربین و نگهبان، نشان‌دهندۀ ترکیبی از برنامه‌ریزی حرفه‌ای (احتمالاً با اطلاعات قبلی یا آگاهی از نقاط آسیب‌پذیر بنا) و کاستی‌های سازمانی/عملیاتی در نحوهی واکنش و حفاظت از اشیاء بسیار ارزشمند است. تا وقتی تحقیقات رسمی نتایج کامل خود را نشان دهند، بهترین رویکرد ترکیب شواهد میدانی (گزارش‌های پلیسی و عناصر کشف‌شده) با بازنگری کارشناسی در شیوه‌های حفاظتی و مدیریت موزه‌ای است که می تواند نکات مهمی برای همه موزه ها و مدیریت آنها باشد. اما در این میان نکته ای از زبان عامه شنیده میشود که در جای خود قابل تامل و بحث برانگیز است، اینکه واقعا چه درصدی از ساکنین فرانسه از شنیدن این خبر متاثر شدند؟ علاوه بر آن بخش اصلی بدنه نگهبانان در فرانسه را نیروهای غیر فرانسوی تشکیل می دهند، و این سوال مطرح میشود که یک نیروی غیر فرانسوی تا کجا نسبت به دزدیده شدن میراث فرهنگی فرانسه حساسیت خواهد داشت و برای جلوگیری از آن تلاش خواهد کرد؟ صرف نظر از اینکه این حرف، یک واکنش هیجانی عامیانه و بدون پشتوانه باشد یا نباشد، این سوال از منظر جامعه شناختی بسیار قابل تامل است. اینکه اساسا چه کسانی می توانند حافظ میراث فرهنگی یک کشور باشند؟ و کدام احساسات پشتوانه حفاظت از میراث تمدنی یک کشور در مردمان آن محسوب میشوند؟ بی واکنشی نسبت به چنین امری در دو حالت می تواند رخ دهد، اول شرایطی که در آن هیچ عرقی نسبت به یک فرهنگ و تمدن و میراث آن وجود نداشته باشد.  چنانچه در این بحث کشور مد نظر را ایران فرض کنیم، بی مسئولیتی در چنین حالتی از سوی هر کسی که خود را متعلق به ایران و ایران را متعلق به خود نداند می تواند سربزند. از این رو باید نگران گسست فرهنگی که بین نسل قبل و نسل های بعدی رخ می دهد، بود. لازم است به این نکته مهم توجه کنیم که کودکان و نوجوانان امروز باید ایران و آنچه مربوط به ایران است را از آن خود بدانند تا در جوانی و بزرگسالی خود را منفک از آن نیابند و میراث آن را ارثیه خود فرض کنند تا با دل و جان حافظ و حامی آن باشند. تنها در چنین حالتیست که هر ایرانی نسبت به انتقال و سرقت و آسیب رسانی به آنچه متعلق به ایران است احساس مسئولیت خواهد کرد و در برابر آن خواهد ایستاد.

حالت دوم بی مسئولیتی و عدم واکنش به چنان رخ دادهایی در شرایطیست که اساسا آن تمدن را به سبب اعمال گذشته اش لایق حادثه رخ داده بدانند. در فرانسه امروز، جمعیت افرادی که اصالتا فرانسوی نیستند بسیار زیاد است. افرادی که به استعمار کشورهای دیگر توسط فرانسه در طول سالیان متمادی آگاه هستند و به خوبی می دانند که فرانسه ید طولایی در سرقت رسمی اموال سایرین داشته است، اموالی که امروز بخشهای مهمی از موزه لوور را تشکیل می دهند! و در اینجا این سوال مطرح میشود که چند درصد از آنها که اکنون در فرانسه هستند عمیقا از حادثه رقم خورده متاثر هستند و فرانسه را مستحق آن نمی دانند؟

و حال که بحث به این نقطه رسید بد نیست یادآوری شود که یکی از بخش های موزه لوور مربوط به اشیا و آثار باستانی ایران است که در شرایط تاسف باری از ایران [می توان گفت] سرقت شده و به فرانسه منتقل شده است. این اتفاق ناگوار بسیار آشکار و همراه با افتخار(!) مکتوب شده است و مستند سازی نیز در خصوص آن صورت گرفته! برای مثال ژان دیولافوا که به همراه همسرش مارسل دیولافوا در اواخر قرن نوزدهم به ایران سفر کرده بود و در کاوش‌های باستان‌شناسی در شوش و تخت جمشید مشارکت داشت، کتابی با عنوان  «خاطرات کاوش‌های باستان‌شناسی شوش» (Mémoires de Fouilles à Suse) نوشته است که در آن به صراحت به تخریب و انتقال آثار باستانی ایران اشاره کرده است. او در یکی از بخش‌های کتابش می‌نویسد که هنگام کاوش در شوش، با گاو سنگی بزرگی روبه‌رو شدند که حدود ۱۲ هزار کیلوگرم وزن داشت و تکان دادن آن غیرممکن بود. او با عصبانیت به سرستون حمله کرده و با پتک ضرباتی به آن وارد کرده تا امکان حمل آن به فرانسه فراهم شود! این اقدام شرم آور که نتیجه تکبر و عدم فهم معنای "میراث تمدنی"است نشان‌دهنده تخریب عمدی آثار باستانی برای انتقال بدون اجازه آن به خارج از کشور است، و از این دست اقدامات که بواسطه آن بخشهایی از موزه لوور شکل گرفته است زیادند که هر یک داستانیست پر آب چشم.

در پایان، شاید یکی از پر مفهوم ترین واکنش ها به سرقت اخیر لوور مربوط به پاول دوروف، مالک تلگرام بود که پیشنهاد خرید اشیا سرقت شده و هدیه آنها به موزه لوور ابوظبی را داد با این توصیف که فرانسه قدر چنین آثاری را نمیداند و نمی تواند از آنها به خوبی حفاظت کند.

منابع

          1.       Le Monde — «Le Louvre victime d’un spectaculaire cambriolage, huit bijoux d’une « valeur inestimable » dérobés».

          2.       Le Monde —«Cambriolage au Louvre : les photos des bijoux volés

          3.       France 24 — «Déroulé, butin, enquête, failles de sécurité… Ce qu’il faut retenir du cambriolage au musée du Louvre».

          4.       La Tribune de l’Art — «Le point sur le vol des bijoux de la Couronne au Louvre»

          5.       AP News — «Louvre remains closed a day after daring theft of Napoleonic jewels»

          6.       The Guardian — «Louvre heist: hunt on for thieves after eight ‘priceless’ jewellery pieces stolen».

          7.       Le Point — «Pourquoi les bijoux volés n’étaient-ils pas assurés ?»        8.       RTL / Le Parisien / سایر عناوین خبری (گزارش‌های تکمیلی و محلی درباره زمان‌بندی و سرنخ‌ها).

کد خبر 25353

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =