منطق خیانت آمریکایی؛ چرا دوستی ها دوام نمی آورند

در دنیای سیاست بین الملل، جایی برای روابط عاطفی و یا تعهد دائمی وجود ندارد. همانا ابزار اتحاد و توافق نامه تا زمانی کارآیی دارد که منافع محقق شوند و وقتیکه دیگر نیازی به آنها نباشد، بدون تردید کنار گذاشته می شوند. سیاست ایالات متحده آمریکا بارزترین نمونه این منطق است، زیرا وجود دوستان یا دشمنان دائمی را به رسمیت نمی شناسد؛ بلکه توسط یک قاعده واحد اداره می شود: «اول و اخر منافع».

سیاست های آمریکا در برخورد با کشورها

منطق خیانت آمریکایی؛ چرا دوستی ها دوام نمی آورند

در دنیای سیاست بین الملل، جایی برای روابط عاطفی و یا تعهد دائمی وجود ندارد. همانا ابزار اتحاد و توافق نامه تا زمانی کارآیی دارد که منافع محقق شوند و وقتیکه دیگر نیازی به آنها نباشد، بدون تردید کنار گذاشته می شوند. سیاست ایالات متحده آمریکا بارزترین نمونه این منطق است، زیرا وجود دوستان یا دشمنان دائمی را به رسمیت نمی شناسد؛ بلکه توسط یک قاعده واحد اداره می شود: «اول و اخر منافع».

از نظر تاریخی، تاکنون هیچ دوست ومتحدی وفاداری ایالات متحده آمریکا را تضمین نکرده است، صرف نظر از خدمات یا فداکاری هایی که برای او انجام داده است. امروزه رژیم حاکم بر یک کشوری ممکن است یک «متحد استراتژیک» باشد، اما فردا روزی ممکن است به «مانعی» تبدیل شود که باید از بین برود. این طرز فکر از زمان ظهور ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت بزرگ تغییر نکرده ودر طول زمان ریشه دوانده و به مشخصه بارز سیاست خارجی واشنگتن تبدیل شده است.

صحبت در مورد این موضوع با توجه به نوسانات سریع در جهان عرب که در آن اتحادها و وفاداری ها مطابق با دیکته های منافع آمریکا تغییر می کنند، ضروری تر می شود.

منطق خیانت آمریکایی: چرا دوستی ها دوام نمی آورند؟

اگر یک چیز ثابت در سیاست آمریکا وجود داشته باشد، آن «بی ثباتی» است، به این معنی که واشنگتن هیچ تضمین دائمی به متحدان خود نمی دهد، بلکه با آنها به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود رفتار می کند. ووقتی دیگر نیازی به آنها نباشد، دور ریخته شده یا با دیگران جایگزین می شوند.

ایالات متحده تنها به قدرت نظامی و اقتصادی خود تکیه نمی کند، بلکه از توانایی خود برای ایجاد اتحادهای موقت و سپس رها کردن آنها در زمان مناسب استفاده می کند. این رویکرد بر چندین پایه استوار است:

عمل گرایی مطلق: جایی برای احساسات یا تعهدات اخلاقی وجود ندارد، بلکه تنها مصلحت داور است.

تغییرات ژئوپلیتیکی: جهان در حال تغییر است و متغییر، آنچه دیروز مهم بود ممکن است امروز ضروری نباشد.

قدرت مطلق آمریکا: واشنگتن تضمین می کند که با توجه به تسلط خود بر اقتصاد و سیاست جهانی، می تواند هر یک از متحدان را بدون قرار گرفتن در معرض خطر زیادی جایگزین کند.

بی اعتمادی به متحدان: حتی نسبت به نزدیک ترین متحدان سوء ظن دارند، زیرا وفاداری ها می توانند تغییر کنند.

نمونه های تاریخی خیانت آمریکایی وجود دارد، از جمله:

  1. محمدرضا پهلوی شاه ایران (۱۹۷۹)؛ شاه «همپیمان طلایی» ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه محسوب می شد. او به آنها نفت داد، از نظر سیاسی و نظامی از آنها حمایت کرد و برای دهه ها از منافعشان محافظت کرد. اما وقتی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد، واشنگتن به او پشت کرد و حتی از پذیرش او برای درمان خودداری کرد که منجر به فروپاشی رژیم او گردید و جمهوری اسلامی ظهور کرد که به دشمن سرسخت  خود آمریکا تبدیل شد.
  2. صدام حسین (۲۰۰۳)؛ در دهه هشتاد، صدام حسین، رئیس جمهور اسبق عراق، ابزار آمریکایی در جنگ خود علیه ایران بود و از حمایت نظامی و اطلاعاتی عظیمی برخوردار بود. اما پس از پایان جنگ، او شروع به متمایل شدن به استقلال کرد و به تهدیدی علیه منافع آمریکا در منطقه تبدیل می شد. حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ به بهانه داشتن سلاح های کشتار جمعی صورت گرفت، دروغی که آمریکایی ها بعدا به آن اعتراف کردند.
  3. حسنی مبارک (۲۰۱۱)؛ حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر، یکی از قوی ترین متحدان ایالات متحده آمریکا، به ویژه در پرونده صلح با اسرائیل بود. اما به یک باره متوجه شد که وفادارییش هنگام  وقوع انقلاب ۲۵ ژانویه برای او شفاعت نکرده است. واشنگتن از او حمایت نکرد، بلکه او را تحت فشار قرار داد تا از قدرت کناره گیری کند که باعث تسریع در سقوطش شد.
  4. کردها در سوریه (۲۰۱۹)؛ در مبارزه با داعش، آمریکا به نیروهای کرد به عنوان یک متحد کلیدی متکی بود. اما پس از پایان نبرد، آنها را رها کرد و به ترکیه اجازه داد تا حمله گسترده ای را علیه شان انجام دهد و باعث یک فاجعه انسانی شود.

اما ... کشورها چگونه می توانند با این واقعیت کنار بیایند؟ با درک این منطق، کشورهایی که به حمایت آمریکا متکی هستند باید بدانند که هم پیمانی آنها با واشنگتن تضمین شده نیست و باید اتحادها را متنوع کنند؛ تنها نباید به آمریکا تکیه کرد، بلکه باید روابط متعادلی با قدرت های دیگر مانند چین، روسیه و اروپا برقرار کرد. آنها همچنین باید خود را قوی کنند زیرا کشورهای متکی به خود کمتر در برابر باج خواهی آمریکا آسیب پذیر هستند. آمریکا همیشه از «دموکراسی» و «حقوق بشر» سخن می گوید، اما در نهایت بر اساس منافع خود عمل می کند.

در پایان ... سیاست آمریکا بر این اصل استوار است که "هیچ دوستی ماندگار نیست، هیچ وفاداری ادامه نخواهد داشت". هر کسی که امروز با واشنگتن دوست است، ممکن است فردا دشمن آن شود و تاریخ پر از شواهد در این موضوع است. بنابراین، کشورهایی که می خواهند استقلال و حاکمیت خود را حفظ کنند، باید واقع بینانه با ایالات متحده آمریکا برخورد کنند و سیاست خارجی خود را بر اساس اصل «تعادل» به جای «وابستگی کامل» بنا کنند.

نویسنده: یوسف الجهضمی

۶-۱-۱۴۰۴

سیاسات أمریکا فی التعامل مع الدول | جریدة الرؤیة العمانیة

کد خبر 23538

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =