موزهای که به آثار و میراث هنری اسماعیل گَلجی، یکی از بزرگترین نقاشان مدرنیست پاکستان، اختصاص دارد، رسماً در کراچی افتتاح شد. این موزه نتیجهی تلاشی عمیقاً شخصی از سوی پسر او، امین گَلجی، است که وظیفهی دشوار گردآوری و نمایش آثار پدرش را بر عهده گرفت.
حفظ یک میراث
امین، که مجسمهساز، اجراگر و کیوریتور (هنرشناس) است، در ابتدا تمایلی به برعهده گرفتن این مسئولیت نداشت. او قصد داشت شخص دیگری را برای این کار انتخاب کند، اما وقتی این برنامه به نتیجه نرسید، خود مجبور شد عکسها، آثار هنری و تاریخ خانوادگی والدینش را بررسی کند. در نهایت، او این نقش را پذیرفت و اهمیت حفظ و نمایش میراث پدرش را دریافت.
اسماعیل گَلجی که در سال ۱۹۲۶ در پیشاور با نام اصلی «عبدالمحمد» متولد شد، نام خود را برای انعکاس میراث پشتونش تغییر داد. او بهخاطر آثار انتزاعی خود که تحت تأثیر خوشنویسی اسلامی و جنبش نقاشی اکشن (Action Painting) بود، شهرت جهانی یافت. وی کار خود را با پرترهنگاری آغاز کرد، اما پس از دیدن نمایشگاهی از نقاش انتزاعی آمریکایی «ایلین همیلتون» در سال ۱۹۶۰، این سبک را در بستر پاکستان تطبیق داد.
موزه و مجموعهی آن
این موزه در ملک گَلجی در منطقهی کلیفتون کراچی، در پشت استودیوی امین، واقع شده و به ۱۷ بخش تقسیم شده است. از جمله این بخشها، "اتاق زارو" است که ادای احترامی به همسر گَلجی، زارو، محسوب میشود و شامل پرترههای خانوادگی، عکسها و میزهای موزاییکی است. "اتاق گَلجی" نیز بازآفرینیای از استودیوی او است، با قلمموهای نقاشی، سهپایه، موزاییکهای نیمهتمام و عکسهایی از او با سیاستمداران و هنرمندان مشهوری همچون «اندی وارهول» و «مقبول فدا حسین».
بخشهای دیگر شامل آثار اولیه و بعدی گَلجی، مجموعهای دربارهی چوگان (پولو) و کَبَدی، و نمایشگاهی با عنوان "اسب، شتر، خروس" است. بخش پرترههای او شامل چهرههایی از روسای جمهور آمریکا مانند جورج هربرت واکر بوش، رونالد ریگان و ریچارد نیکسون، همچنین رهبران پاکستانی مانند ذوالفقار علی بوتو، بینظیر بوتو، ایوب خان و ژنرال ضیاءالحق است.
نقاشیهای خوشنویسی گَلجی، که برخی از آنها دیوارهای کامل را میپوشانند، با ضربههای جسورانهی قلممو و رنگهای درخشان بیننده را مسحور میکنند. با این حال، طراحیهای سادهی مدادی او نیز نبوغ بینظیرش را نشان میدهد.
چشماندازی هنری منحصربهفرد
امین، پدرش را هنرمندی بیمانند توصیف میکند که بهواسطهی علاقهی عمیقش به خوشنویسی اسلامی، از دیگر نقاشان انتزاعی متمایز میشود. گَلجی از سال ۱۹۷۴، پس از کنفرانس اسلامی دوم که توسط ذوالفقار علی بوتو برگزار شد، خود را بهطور کامل وقف مطالعهی خوشنویسی کرد. او یک هنرمند خودآموخته بود که بدون آموزش رسمی، نقاشی و پرترهنگاری را یاد گرفت.
به گفتهی امین، آثار پدرش که در موزه به نمایش درآمدهاند، دارای کیفیتی عرفانی و در عین حال جهانی هستند. او همچنین رنگپردازی فوقالعادهای داشت و رنگهایی را که معمولاً تصور نمیشود در کنار هم قرار بگیرند، با مهارت ترکیب میکرد تا ترکیببندیهایی خارقالعاده خلق کند.
فراتر از موزه
امین باور دارد که این موزه تنها نقطهی آغاز است. او امیدوار است که پژوهشهای بیشتری دربارهی نقش پدرش در هنر مدرن انجام شود. هدف او این است که مورخان هنر و روشنفکران، این مسیر را ادامه دهند و تحقیقات بیشتری در مورد تأثیر گَلجی انجام دهند.
خواهر امین برای افتتاح موزه از آمریکا به کراچی آمد و تأیید او لحظهای مهم برای امین بود. او گفت: "امیدوارم زارو و گَلجی از من راضی باشند."
هنرمند و خانوادهاش
گَلجی همسرش، زارو، را در لندن ملاقات کرد و او تنها به یک شرط حاضر به ازدواج با وی شد: اینکه آقاخان شخصاً مراسم ازدواجشان را برگزار کند. از آنجا که گَلجی در آن زمان برای آقاخان کار میکرد، این امر بهراحتی فراهم شد و آنها در پاریس ازدواج کردند.
زارو زنی پیشرو بود که به عنوان یکی از اولین زنان مسلمان بمبئی، بورسیهای برای تحصیل در رشتهی شیمی در آمریکا دریافت کرد. او نقش مهمی در موفقیت همسرش ایفا کرد و با مدیریت کسبوکاری که گَلجی برای ساخت میزهای سنگ مرمر تأسیس کرده بود، از او حمایت کرد.
این زوج در اوایل دههی ۱۹۶۰ به کراچی نقل مکان کردند و گَلجی بهطور کامل خود را وقف هنر کرد. آنها در تمام طول زندگیشان همراه یکدیگر بودند و در سال ۲۰۰۷، بهطرز غمانگیزی همراه با خدمتکارشان در خانهشان در کلیفتون کشته شدند. اجساد آنها را امین، که در خانهی مجاور زندگی میکرد، پیدا کرد.
رابطهی پدر و پسر
امین به یاد میآورد که رابطهی او با پدرش از طریق هنر شکل گرفت، نه فعالیتهایی مانند ورزش. با این حال، هرگز با یکدیگر اثری را بهطور مشترک خلق نکردند. درحالیکه گَلجی تمایل داشت با پسرش همکاری کند، امین از این کار امتناع کرد.
با وجود عشق مشترکشان به هنر، گَلجی نمیخواست امین نیز هنرمند شود. اما سرنوشت چیز دیگری را رقم زد. هنگامی که امین در دانشگاه «ییل» تحصیل میکرد، شرکت در یک کلاس تاریخ هنر مسیر زندگیاش را تغییر داد. او در این رشته فارغالتحصیل شد، جایزهای برای پایاننامهاش دریافت کرد و با تصمیم راسخ بهعنوان یک هنرمند به خانه بازگشت.
والدینش ابتدا نگران انتخاب او بودند. مادرش به او گفت: "تمام زندگیام را با یک هنرمند گذراندهام. دیگر نیازی به هنرمند دوم ندارم!" امین تصمیم گرفت که سه سال به خود فرصت دهد تا موفق شود؛ در غیر این صورت، به سراغ حقوق یا تجارت خواهد رفت. خوشبختانه، او توانست جایگاه خود را در دنیای هنر پیدا کند.
گَلجی و آغاز مسیر هنریاش
گَلجی که همواره آرزوی تحصیل در رشتهی هنر را داشت، به دلیل مشکلات مالی مجبور شد مهندسی بخواند. پدرش که یک مهندس و مبلغ مذهبی اسماعیلی بود، بهدلیل عدم توقف تبلیغات دینی از کار اخراج شد و خانواده برای سالها درگیر مشکلات مالی شدند.
بهرغم حرفهی مهندسی، عشق گَلجی به هنر هرگز کمرنگ نشد. در دوران اقامتش در نیویورک و بوستون، ساعتها در موزهها به تماشای آثار استادان قدیمی همچون «ولاسکز» و «رامبراند» میپرداخت و از آنها کپیبرداری میکرد.
در میان آثار بهنمایشدرآمده در موزه، یکی از جالبترین قطعات، پرترهی ناتمامی از همسر نخست آقاخان است که گَلجی هرگز آن را به پایان نرساند. این اثر همچنان در طبقهی همکف موزه به نمایش گذاشته شده است.
نتیجهگیری
موزهی گَلجی، یادبودی برای درخشش هنری اسماعیل گَلجی و عشق و فداکاری پسرش، امین، است. این موزه نهتنها نمایشگاهی از آثار او، بلکه سفری در زندگی و فلسفهی یکی از برجستهترین هنرمندان مدرن پاکستان بهشمار میرود.
https://images.dawn.com/news/1193261/the-gulgee-museum-in-karachi-is-a-sons-tribute-to-a-master
نظر شما