مقدمه
روابط میان گروه طالبان و جامعهی جهانی به بنبست رسیده است. برای عبور از این وضعیت، سازمان ملل متحد در فوریه سال جاری، طرحی با عنوان «موزائیک» یا «نقشه راه همهجانبه برای افغانستان» را به اعضای روند دوحه ارائه کرد (و شنیده میشود که نسخهی جدید طرح موزائیک در آیندهی نزدیک ارائه خواهد شد). این طرح، هر چند بر پایه گزارش ارزیابی هماهنگکنندهی ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد در نوامبر ۲۰۲۳ تدوین شده، اما در محتوا و رویکرد، با آن تفاوتهایی دارد. محور اصلی طرح، تعامل گام به گام با طالبان است. با اینحال، در این طرح اشارهای حاشیهای به نیروهای «غیرطالب» شده است.
مقالهی حاضر تلاش دارد با تمرکز بر جنبههای عملی و گزینههای موجود برای گروههای مخالف و مختلف، رویکردی راهبردی و سازنده در قبال این طرح ارائه دهد.
ویژگیهای کلیدی طرح موزائیک
محوریترین عنصر طرح موزائیک، تعامل گام به گام است. این رویکرد بر اصل «اقدام در برابر اقدام» استوار است؛ به این معنا که طالبان تشویق میشوند با انجام اقدامات مشخص، زمینه را برای واکنشهای متقابل و سازنده از سوی جامعهی جهانی فراهم کنند. اگرچه گامهای دقیق در این طرح مشخص نشدهاند، اما موضوعاتی که نیاز به اقدام دارند، به روشنی بیان شدهاند.
از جمله مسائل اولویتدار که در طرح مورد تأکید قرار گرفتهاند، میتوان به این موارد اشاره کرد: دسترسی به داراییهای منجمد افغانستان؛ پایبندی به تعهدات بینالمللی و به ویژه در عرصهی حقوق بشر و حقوق زنان؛ مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر؛ حکومتداری همه شمول؛ تعزیرات؛ و تعیین وضعیت نمایندگی رسمی افغانستان در سطح بینالمللی، که در واقع به موضوع به رسمیتشناسی طالبان گره خورده است.
در زمینهی بازیگران محوری در اجرای طرح نیز طیفی از نهادها و کشورها ذکر شدهاند. طالبان در مرکز این طرح قرار دارند، اما کشورهای منطقه، گروه جی ۷، دولتهایی که داراییهای افغانستان را در اختیار دارند، تیم تعزیرات سازمان ملل، و همچنین گروههایی موسوم به «غیرطالب» که در پایان طرح بهگونهای مبهم به آنها اشاره شده نیز در روند اجرای این برنامه نقش دارند.
طرح مذکور با ابهامات محتوایی متعددی رو به رو است. بهطور مثال: حذف عناصر کلیدی از گزارش ارزیابی، مانند نمایندهی ویژه و فقدان صراحت در تعریف گامهای عملی طالبان و جهان. با اینحال، هدف این مقاله نقد طرح نیست، بلکه تمرکز اصلی بر واکنشهای ممکن و مطلوب بازیگران «غیرطالب» به آن است.
چهار گزینه برای حرکتهای سیاسی و اجتماعی افغانستان
در شرایط کنونی، بازیگران «غیرطالب» شامل نهادهای مدنی، نیروهای سیاسی، گروههای مخالف، زنان و جوانان، و شخصیتهای مستقل، چهار گزینهی راهبردی در برابر خود دارند:
1) اعتراض هدفمند
اعتراض به طرح میتواند شکلهای مختلفی به خود بگیرد؛ از جمله صدور بیانیههای مشترک، تحریم گفتوگو با سازمان ملل متحد، یا راهاندازی کارزارهای عمومی در سطح منطقهای و جهانی. با اینحال، برای آنکه این اعتراض مؤثر واقع شود، باید با خواستهایی مشخص و قابل تحقق همراه باشد. افزون بر آن، نیروهای مختلف باید ارزیابی کنند که چه ابزارهای فشاری در اختیار دارند، و مهمتر از آن، کدامیک از این ابزارها بهصورت فعال و هدفمند در مسیر دستیابی به اهداف سیاسی آنها به کار گرفته میشوند. برخورداری صرف از ظرفیتهای بالقوه مانند نفوذ اجتماعی یا توانایی بسیج افکار عمومی کافی نیست؛ مگر که این ظرفیتها به ابزارهای فشار فعال و مؤثر تبدیل شوند. تنها در این صورت است که اعتراض به طرحهای بینالمللی، از جمله «موزائیک»، میتواند فراتر از موضعگیری نمادین رفته و تأثیر واقعی بر روندهای تصمیمگیری داشته باشد.
2) دادخواهی برای اصلاح طرح
حرکتهای سیاسی و اجتماعی کشور میتوانند از طریق دادخواهی هدفمند با کشورهای کلیدی مانند جی ۷ و نمایندگان سازمان ملل، خواستههای خود را در مواجهه با طرح «موزائیک» مطرح کنند. برای مؤثر بودن این دادخواهی، سه نکته مهم است: اول، خواستهها باید روشن و مشخص باشند؛ دوم، باید پشتیبانی گستردهای از سوی نهادها و حرکتهای داخل و خارج کشور داشته باشند؛ و سوم، خواستهها باید با منافع کشورهای تأثیرگذار و اولویتهای سازمان ملل همخوانی داشته باشند تا بتوانند توجه جامعهی جهانی را جلب کرده و اصلاحات مورد نظر را بهدست آورد.
3) استفادهی راهبردی از روزنهی محدود
با وجود محدودیتهای فراوان، طرح «موزائیک» میتواند بهمثابهی یک روزنهی محدود برای حضور و طرح مطالبات عمل کند، البته به شرطی که این حضور هدفمند و حسابشده باشد. «روزنه» در اینجا نه به عنوان هدف، بلکه به معنای فضای باریکی است که میتوان از آن برای ورود به گفتوگو و تأثیرگذاری بر روند موجود استفاده کرد. در عین حال که میتوان خواستار تغییرات ساختاری و کلان بود، بهرهگیری از همین فرصتهای محدود نیز ممکن و مفید است. ترکیب فشار برای مطالبات اساسی و استفاده از یک روزنهی محدود برای اثرگذاری یکی از شیوههای رایج در مذاکرهای سیاسی است.
4) ارائهی یک طرح بدیل
طراحی یک بدیل واقعگرایانه، گزینهی دیگر است؛ طرحی که هم از نظر سیاسی و عملی قابل اجرا باشد و هم بر پایه یک اجماع حداقلی داخلی شکل گرفته و در سطح بینالمللی قابل عرضه باشد. این گزینه جسورانه است، اما امکان عملی شدن آن بستگی دارد به اینکه بازیگران مختلف تا چه حد بتوانند بهطور هماهنگ و متمرکز روی این هدف مشترک در زمان کوتاه به نتیجه برسند.
جمعبندی
نقشه راه جدید سازمان ملل، با وجود کاستیها و ابهامات، فرصتی است برای بازتعریف نقش و جایگاه حرکتهای افغانستان در روند آیندهی کشور. این بازیگران، با تکیه بر تحلیل واقعبینانه، انسجام درونی و استفادهی هوشمندانه از فرصتهای موجود، میتوانند از وضعیت انفعالی عبور کرده و به بازیگرانی مؤثر در تحولات آینده بدل شوند.
برگزاری نشستهای هماندیشی میان گروههای مختلف برای تعیین یک استراتژی مشترک در قبال این طرح، نخستین گام ضروری در مسیر بهرهگیری مؤثر از فضای موجود است. بدون چنین هماهنگی، نه اعتراض و نه تعامل، به نتیجهای پایدار نخواهد انجامید.
در میان گزینهها، جسورانهترین مسیر، طراحی یک طرح بدیل (گزینهی چهارم) است که ظرفیت تغییر زمین بازی را دارد؛ اما منطقیترین گزینه در شرایط کنونی، استفادهی هدفمند از روزنهی پیش آمده (گزینهی سوم) است.
منبع: روزنامه اطلاعات روز
لینک:
https://www.etilaatroz.com/228560/%d9%81%d8%af%d8%b1%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b3%d9%85-%d8%af%d9%85%d9%88%da%a9%d8%b1%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%88-%d8%a8%d9%86%d8%a8%d8%b3%d8%aa/
نظر شما