کسانی که مدعی اهل سنت بودن هستند حداقل اهل سنت باشند[1]
نویسنده: علیرضا دمیرجان
تعبیر اهل سنت که حرکت در چارچوب قرآن و سنت و متابعت عقل از وحی -که مکلف به درک آن است - را بیان میکند با این معنا در چارچوب قرآن و سنت قرار نمیگیرد. به نظر می رسد که این واژه باید علیه شیعه ایجاد شده باشد.
همانطور که روشن است شیعیان این نکته را به عنوان یک قاعده اعتقادی پذیرفته اندکه مسلمانان بایستی توسط «امامان معصوم» که از نسل حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر عزیزمان هستند اداره شوند. کسانی هم که تحت عنوان اهل سنت شناخته میشوند نیز عقیده دارند که مسلمانان بایستی توسط افرادی که براساس عدالت، لیاقت و به روش شورایی از بین خودشان انتخاب میکنند، براساس موازین اسلامی، اداره شوند. به عبارت دیگر میتوان گفت که اصطلاح اهل سنت یک عبارت با بار سیاسی است.
کسانی که به ضرورت حکمرانی بر مسلمانان با محوریت قرآن و سنت ایمان دارند اما قادر نیستند به لائیسیته حتی در سطح اندیشه و اعتقاد اعتراض نمایند نمیتوانند اهل سنت باشند. بایستی با تأسف اظهار نماییم که در کشور ما شمار اهل سنت آنقدر کم است که میتوان آنها را با انگشتان دست نشان داد. امروزه اکثریت کسانی که ادعا میکنند اهل سنت هستند خارج از دایرة اهل سنت هستند.
مطالب نوشته شده در روزنامه ترکیه
یکی از نویسندگان روزنامه ترکیه احتمالاً با نام مستعار مقالهای تحت عنوان «اساتید مدرنیست و معتزله الهیات » نوشته که برای روزنامه نیز ایجاد مسئولیت میکند و در آن برخی علماء و اساتید الهیات سرشناس کشورمان را به عنوان اهل بدعت و ارتداد به صورت لیستی منتشر کرده و آنها را به خاطر تقابل با اهل سنت سرزنش میکند.
از آنجائیکه اسم بنده در لیست نبود میتوانستم این نوشته را بخوانم و از آن بگذرم. وقتی این مطلب را در وبسایت اُدا تی وی (Oda TV) خواندم نتوانستم از گفتن این جمله که: «کسانی که مدعی اهل سنت بودن هستند حداقل اهل سنت باشند.» خودداری کنم.
تصاویر افرادی که در نوشته اسامیشان ذکر شده است در متن آورده شده است. نوشته چنین است:
اساتید مدرنیست و معتزله الهیات
استادان الهیات با گرایش معتزلی به موازات اندیشه و ادعاهای مستشرقان غربی با تشکیل جبههای علیه میراث1400 ساله اهل سنت نظرات فرقههای بدعتگرا و اهل ارتداد را اتخاذ کرده اند.
برخی از این افراد عبارتند از:
منافقین باطنی: فضلالرحمن، خلفالله، مودودی، فراماسون جمالالدین افغانی، محمد عبده، رشید رضا، موسی جارالله، محمد حمیدالله، الهامی گولر، عمر اُزسوی، مصطفی اُزترک و کلیه وهابیها و سلفیها
منکرین حدیث و دیدگاه قَدَر اهل سنت: حسین آتای، عبدالعزیز بایندیر، میکائیل بایرام، محمت اُکویان، محمت گورمز، صائم یپرم، اسرافیل بالجی، مصطفی اسلاماوغلو، محمدنور دوغان، جانر تاسلامان و کلیه کسانی که اظهار میکنند «قرآن برای ما کافی است»
متکلمین عاشق اهل کتاب: حیالدین کارامان، علی بارداکاغلو، عمر فاروق خرمن، فاروق تُنجَر، علی بولاچ و اعضای سازمان تروریستی فتحالله گولن (فِتو) و کلیه وابستگان به آنها
و دیگران: سلیمان آتش، خیری کیرباشاغلو، هادیه اونسال، بیرقدار بایراکلی، احسان الیآچیک، امره نورمان، محمت امین اُزافشار و کلیه مخالفان اهل سنت
مدرنیستهایی که مخالف اهل سنت هستند همگی به نوعی معتزله هستند. معتزلیهای معاصر حساسیتی نسبت به عبادت، و تلاش و نگرانی در مورد تبلیغ اسلام ندارند.
تفاوتی بین انتقادکنندگان و انتقادشوندگان وجود ندارد.
تا آنجائیکه بنده اطلاع دارم معتزلههای قدیمی وحی را انکار نمیکردند، خط اصلی آنها اسلام بود. برخی از این اسامی که در لیست ذکر شد حتی قرآن و وحی را نیز قبول ندارند. اما در بین آنها افرادی هم هستند که علیرغم اینکه مرتکب خطا شدهاند شخصیتهای ارزشمندی هستند.
با این حال، ما از منظر قبول یا عدم قبول اسلام به عنوان یک دستور زندگی که بایستی با قوانین اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی اداره شود بین کسانی که به نام اهل سنت نقد میکنند و کسانی که مورد نقد قرار میگیرند تفاوتی نمی بینیم.
اگر گفته شود «ما آنگونه که در بالا ذکر شد اهل سنت هستیم»، از این بابت خوشحال خواهیم شد زیرا قضاوت ما بر اساس گذشتهای است که نمیتوانیم فراموش کنیم. لازم به یادآوری است که:
الف: ما همانگونه که گروه ایشیکچیلار را که وابسته به ارتش ترکیه بوده و روزنامه ترکیه را منتشر میکند در زمانهایی که با برنامههای تلویزیونی خود اسلام را به انحراف میکشاندند، فراموش نکرده ایم. همچنین از یاد نبردیم که آنهائیکه از طریق بانک اخلاص از بهره بانکی گریزان بودند چگونه افراد جاه طلب را مورد سوء استفاده قرار می دادند. اما مهمتر از همه اینکه این گروه، علمای اهل سنت نظیر سیدقطب و مودودی را که به ضرورت درک و به کارگیری اسلام به عنوان یک کل معتقد بودند و در راه آن مبارزه کرده بودند را طرد میکردند.
ب: در اولین ماه سال 1970 به عنوان یک جوان بیست و پنج ساله خطیب مسجد سلیمانیه بودم یکی دو نفر از گروه مذکور به منظور ایجاد رابطه با بنده به مسجد آمدند و قصد داشتند پارچهای را که جهت دوخت لباس مناسب بود به عنوان هدیه به بنده بدهند البته بنده هدیه آنها را قبول نکردم زیرا میدانستم که آنها سیدقطب و مودودی را به عنوان شورشی های تندرو تلقی کرده و مورد نکوهش قرار می دادند. بعدها نه آنها به من نزدیک شدند و نه من به آنها.
تقریباً پانزده سال بعد در سال 1985 ایشیکچیلار دوباره در دستور کار من قرار گرفتند.
دومین تجربه من با ایشیکچیلار
اجازه بفرمایید از کتاب خاطراتم که با عنوان تلاش من برای بنده ای نیکو شدن چاپ شده است نقل قول نمایم:
وقتی در پرونده کتابم با عنوان زندگی جنسی از منظر اسلام تبرئه شدم یکی دو بار برای دریافت برخی مدارک به دادگاه امنیت ملی استانبول مراجعه کردم. اولین باری که به آنجا مراجعه کردم مصادف بود با خبری که در روزنامه حریت درارتباط با امام جماعت مسجد اسماعیل آقا، شیخ محمود افندی نقشبندی، همراه با یک تصویر بزرگ از وی منتشر شده بود.
دادستان نظامی پس از آنکه روزنامه را به من نشان داد سخنان تحقیرآمیز علیه محمود افندی بر زبان آورد از بنده سئوالاتی را در خصوص برخی جماعتها و طریقتها بویژه سلیمانجیها پرسید. وقتی از دادستان سئوال کردم که چرا درخصوص ایشیکچیلار که با ارتش درارتباط هستند سئوالی نمیپرسد موضوع را پیچاند و گفتگو را فیصله داد.
اهل سنت به دست چه کسانی افتاده است.
پدر مرحوم بنده تعریف میکرد: در اواخر دوره تزاری یک شهروند روسی به قصد خرید نان وارد یک نانوایی در شهر باتومی شده بود که صاحباش از هموطنان ما بود. به محض مشاهده عکس تزار روی دیوار رگ روس بودنش بالا زده بود و گفته بود «تزار کبیر ! شما به دست چه کسانی افتادهاید؟» و سپس بدون اینکه نان بخرد از نانوایی خارج شده بود.
بنده با الهام گرفتن از این قضیه نمیتوانم غر نزنم که : اهل سنت کبیر! ( مفهومی اصیل با محتوای سیاست اسلامی!)
آیا باید به دست اهل خرافه و فروشندگان کفن نسوز می افتادی؟
آیا محتاج دفاع کسانی شدی که اسلام را فقط عبارت از توضیح المسائل و کرامات اولیاء میدانند؟
کلام را با فرموده هدایت گرانة پروردگار به پایان میرسانم:
وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام/153)
توضیح: ایشیکچیلار (Işıkçılar) یکی از جماعت ها و طریقت های اهل سنت در ترکیه است که پیرو حسین حلمی ایشیک هستند. گفته می شود این طریقت در ترکیه میان نظامیان و ارتش نفوذ گسترده ای داشته است . روزنامه ترکیه ارگان این طریقت است .
درباره نویسنده :
علیرضا دمیرجان استاد الهیات و نویسنده متولد سال 1945 میلادی در شهر استانبول است . وی فارغ التحصیل از مدارس امام خطیب و دانشکده الهیات دانشگاه مرمره می باشد. دمیر جان مدتها به عنوان خطیب و امام جماعت مسجد سلیمانیه مشغول به فعالیت بوده است . دمیرجان به دلیل انتشار مقالات و آثار اسلامی در دوره حاکمیت لاییک ها در ترکیه بارها از سوی دادگاههای وقت ترکیه محکوم شد . او موسس مرکز آموزش عالی تخصصی هاساکی سازمان دیانت ترکیه بوده و دارای مقالات و آثار متعددی در حوزه علوم دینی و اسلامی است ازجمله آثار وی : دفاع از هویت اسلامی ، درسهایی از رسول گرامی اسلام ، دعوت به نماز ، زندگی جنسی از منظر اسلام و....
علیرضا دمیر جان موسس بنیاد ARDEV( بنیاد همبستگی مطالعات و آموزش ) ترکیه است . آژانس خبری mirat Haber نیز منعکس کننده اخبار ٍ، آثار و اندیشه های دمیر جان در ترکیه است.
[1] https://www.mirathaber.com/ehl-i-sunnet-deyu-yerenler-bari-ehl-i-sunnet-olsa/
نظر شما