سنگینی تحولات میدانی اخیر در سوریه به نفع محور مقاومت و مردم سوریه و شکستهای پی در پی تروریستهای تکفیری و آزادسازی شهرها و روستاهای این کشور از اشغال تروریستها که با مجاهدتها و جانفشانیهای مدافعان حرم و نیروهای دولتی سوریه رقم خورد، موجبات نگرانی در بین کشورهای حامی تروریستهای تکفیری را فراهم کرد. ترکیه به عنوان یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی سوریه، سیاستی همسو با تروریستها اتخاذ کرد و در تشدید درگیریهای داخلی این کشور نقش محوری را بر عهده داشت. دولت این کشور به رهبری رجب طیب اردوغان که از آغاز بحران سوریه به اتفاق برخی کشورهای منطقه و غرب، عزم را بر به هم ریختن اوضاع سوریه و سرنگونی دولت قانونی این کشور جزم کرده بودند، در ادامه، با ناکامی در سیاستهای خود مواجه شده و متحمل شکست سخت در سوریه شدند. بساط دولت خودخوانده داعش برچیده شد و برتری محور سوریه، ایران و روسیه موجب بر هم خوردن همه معادلات در این منظقه شد. در این میان ترکیه که به دلیل داشتن مرز مشترک طولانی با سوریه وضغیتی متفاوت از سایر بازیگران داشت به منظور جبران شکست سیاستهای خود و برای برون رفت از وضعیتی که در آن گرفتار شده بودند دست به دامن ایران و روسیه شد تا اندکی از تبعات داخلی و بین المللی سیاستهای ناشیانه خود را جبران کنند.
نشستهای سه جانبه ایران، ترکیه و روسیه در آستانه، ژنو و سوچی زمینه ی بازگشت آبرومندانه ترکیه به تحولات سوریه را با این امید که این روند بتواند راهکار عاقلانه و منطقی برای پایان دادن به رنجها و سختیهای مردم سوریه فراهم کند، فرصت بی نظیری را پیش روی دولت اردوغان قرار داد تا شاید با اصلاح سیاستهای غلط خود در سوریه بتواند نقش سازنده ای را در روند صلح سوریه بازی کند. اما ناشیگری و غرور بلندپروازانه تیم اردوغان این فرصت را نیز به راحتی از دست داد تا رهبر ترکیه به بهانه سرکوب گروههای مسلح کرد اقدام به اعزام نیرو و تجهیزات نظامی به سمت مرزهای سوریه کرده و در ادامه ی این روند وارد خاک سوریه شود. این اقدام دولت اردوغان نه تنها کمکی به پایان بحران سوریه نکرد بلکه علاوه بر بروز نا آرامی و درگیری های جدید در شمال سوریه موجب گشوده شدن جبهه جدیدی از نیروهای متخاصم تحت عنوان "ارتش ملی سوریه" که در واقع همان تروریستهای تکفیری در کسوت جدید بود، گردد.
ارتش ترکیه در این راستا طی دو عملیات نظامی تحت عنوان "سپر فرات" و "شاخه زیتون" در شرق فرات شهرهای افرین، الباب و تل ابیض و برخی از مناطق دیگر این منطقه را به اشغال خود در آورد و بر ادامه ی عملیات نظامی تا هر جا که لازم باشد تأکید کرد. ارتش ترکیه در این روند تروریستهای مورد حمایت خود را در مناطق تصرف شده مستقر و به حمایت همه جانبه از آنها ادامه داد. تا جایی که پرچم باصطلاح ارتش ملی سوریه به همراه پرچم کشور ترکیه در مناطق تصرف شده به اهتزاز در آمده و پول رایج ترکیه در این مناطق به جریان گذاشته شده و عملا به بخشی از خاک ترکیه تبدیل شده است. این رفتار ترکیه بر خلاف توافقات صورت گرفته در نشستهای سه جانبه ایران، ترکیه و روسیه، ضمن نقض حاکمیت ملی سوریه به طور طبیعی موجبات نگرانی محور مقاومت و جبهه مبارزه با ترویستهای تکفیری را نیز فراهم کرده و عزم دولت سوریه و حامیان جبهه مقاومت برای مبارزه با این ماجراجوییها را جزم تر کرده است.
اما از آنجا که سیاستهای بلندپروازانه اردوغان بر مبنای گسترش نفوذ منطقه ای ترکیه بر پایه نگرش تاریخی ترکان مبتنی است، وی بدون توجه به واقعیات میدانی و موازین و مقررات بین المللی سعی می کند با توسل به نیروی نظامی اهداف خود را به پیش ببرد. این در حالی است که پیروزهای ارتش سوریه و نیروهای محور مقاومت به سختی حاصل شده و حامیان این محور به هیچ وجه حاضر نیستند که میدان مبارزه را مجددا به تروریستهای تکفیری و یا اشغالگری نیروهای ترکیه واگذار کنند. به همین دلیل به طور سفت و سخت در برابر زیاده خواهی های دولت ترکیه مقاومت کرده و به پیشروی در مناطق تحت اشغال تروریستها ادام می دهند. لذا شاهد تلفات بی سابقه نیروهای نظامی ترکیه و گروههای تروریستی مورد حمایت این کشور در شمال سوریه بودیم.
پس از این تحولات و بازتاب منفی کشته شدن سربازان ترکیه در شمال سوریه، فشارهای مضاغفی از سوی از احزاب و افکار عمومی این کشور بر دولت اردوغان وارد شد و بسیاری از مردم و گروههای مختلف سیاسی او را علنا به گرفتار شدن در باتلاق سوریه متهم کردند. افت شدید ارزش پول ملی ترکیه در مقابل ارزهای خارجی و نگرانی و نارضایتی مردم از سیاستهای این کشور در سوریه باعث درگیری و تنش لفظی و فیزیکی میان نمایندگان حزب عدالت و توسعه و نمایندگان حزب جمهوریخواه خلق در مجلس ملی این کشور گردید. اکنون این سوال به صورت جدی در افکار عمومی مطرح است که ترکیه در شمال سوریه به دنبال چیست؟ و چرا سربازان ترکیه در راستای بلندپروازی شخص اردوغان جان خود را از دست می دهند؟ این فشارها باعث شد که اردوغان به دیدار ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بشتابد تا شاید از موج فزاینده فشارها ناشی از اتفاقات شمال سوریه اندکی بکاهد. در دیداری که بین رهبران دو کشور ترکیه و روسیه در مسکو صورت گرفت ضمن توافق طرفین بر آتش بس فوری، بر لزوم پایبندی طرفها به توافقات سه جانبه تلاش برای اجرای توافقات برای برقراری صلح و آرامش در سوریه تأکید شده است. نتیجه این توافق بنابه تعبیر روزنامه "سوزجو" به تاریخ ششم مارس 2020، همان چیزی است که مد نظر دولت سوریه بوده و در واقع خواسته دولت سوریه را محقق کرده است. در واقع اردوغان نتوانست به خواسته خود در این مذاکرات نیز دست یابد.
با این حال و به رغم مذاکرات متعدد و توافقات صورت گرفته برای رسیدن به صلح پایدار در سوریه و آغاز روند بازسازی این کشور، اما ترکیه همچنان تحت تأثیر گرایشات تاریخی و نگرش توسعه طلبانه به خاک سوریه که می توان در لابلای سخنان رئیس جمهور این کشور در طی سالهای گذشته آن را مشاهده و استنباط کرد، انتظار نمی رود رسیدن به ثبات و استقرار در شمال سوریه به آسانی میسر شود. دولت ترکیه با توجه به ارتکاب اشتباهات متعدد راهبردی در سیاست خود در سوریه، دست خود را در این کشور خالی تر از قبل می بیند و به جای اصلاح رویکرد خود، بر تداوم این سیاستها اصرار می ورزد و تصور می کند که با استفاده از اهرمهایی همچون روانه کردن سیل مهاجران به سمت اروپا می تواند موفق به جلب حمایت ناتو و اروپا در سوریه بشود. غافل از اینکه ناتو هرگز تمایلی به تقابل با ارتش روسیه در سوریه نخواهد داشت و تنها به حمایتهای لفظی از ترکیه بسنده خواهد کرد. با این وجود تنش بین ترکیه، سوریه و ایران در سوریه از آرزوهای دیرینه کشورهای غربی بوده و آنها سعی می کنند با حمایت از ترکیه، این کشور را به تداوم سیاستهای خود تشویق نمایند. سخنان دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در حمایت از اردوغان مبنی بر لزوم تجدید نظر در سیاستهای نزدیکی به روسیه، مهر تأییدی بر این امر است. تحولات میدانی در سوریه اما کفه ترازو را به نفع دولت این کشور سنگین کرده و متقاعد کردن دولتهای اروپایی برای فشار بر دولت سوریه در این شرایط امری دشوار به نظر می رسد. چرا که حضور نظامی ترکیه در شمال سوریه و حمایت این کشور از گروههای تروریستی بر خلاف تمام موازین پذیرفته شده بین المللی بوده و از مشروعیت بین لمللی برخوردار نیست و لذا شرایط امروز سوریه به مراتب بهتر از دیروز است. امروز اتحادیه عرب و برخی کشورهای عربی در صدد بازسازی روابط خود با دولت سوریه هستند و شرایط به سمتی پیش می رود که دولت سوریه در معادلات و موازنه های بین المللی جایگاه قبلی خود را بازیافته و دیگر سخن از لزوم سرنگونی دولت سوریه مطرح نیست و مشروعیت این کشور در مبارزه با تروریسم به اثبات رسیده است.
مع الوصف به نظر می رسد دولت ترکیه این بار نیز دچار محاسبات غلط در سیاستهای خود در شمال سوریه شده و جز اتلاف فرصتها و تحمل خسارات سنگین اقتصادی و نظامی چیزی را عاید کشورش نخواهد کرد. ضمن اینکه پیش بینی می شود در صورت تداوم این رفتار، موقعیت سیاسی حزب عدالت و توسعه در ترکیه نیز تحت تأثیر تک رویهای شخص رجب طیب اردوغان با بحران و چالشهای جدی مواجه خواهد شد. امید است پیش از فرصت سوزیها، رهبران حزب عدالت و توسعه به اصلاح رویکردها و سیاستهای خود در سوریه اقدام و در جهت پایان دادن به حضور تروریستها گام برداشته و زمینه بازسازی و استقرار صلح و آرامش در این کشور را فراهم نمایند.
نظر شما