فرانسه بیشتر به دلیل قدمت تاریخی و فرهنگی، جاذبه های گردشگری و البته سبک آشپزی و غذاهای مختلف و متنوعش مشهور است؛ اما در ماههای اخیر نام این کشور به دلیل وقوع حوادث تروریستی با تلفات بالا در رسانه های جهان مطرح می شود.

درآمد:

فرانسه بیشتر به دلیل قدمت تاریخی و فرهنگی، جاذبه های گردشگری و البته سبک آشپزی و غذاهای مختلف و متنوعش مشهور است؛ اما در ماههای اخیر نام این کشور به دلیل وقوع حوادث تروریستی با تلفات بالا در رسانه های جهان مطرح می شود.

فرانسه کشوری آسیب پذیر در حوزه تروریسم است. فرهنگ سیاسی فرانسه با معضل مبارزه با تروریسم مواجه است. بخشی از مشکل، جمعیت بزرگ جوانان بیکاردر مناطق شهری است که بستر لازم برای جذب نیرو از سوی گروه های افراط گرا را فراهم می کند. اما بخش دیگری از مشکل نیز به سکولاریسم خشونت آمیز فرانسه بر می گردد که به زنان مسلمان اجازه استفاده از حجاب در مدارس را نمی دهد. بسیاری از مسلمانان این قانون را تجاوز به حریم عقاید مذهبی خود می بینند. اعتماد مسلمانان در فرانسه به حکومت اندک است. این حس تحقیر که در مسلمانان به وجود آمده را باید در کنار دعاوی جنبش راست گرای افراطی و سرزنش مداوم مهاجران مسلمان و بستر فراهم برای افراط گرایی قرار داد.

۱- خطر تروریسم

۸ حمله تروریستی در فرانسه طی ۱۸‌ماه گذشته

· حمله به دفتر شارلی ابدو در ابتدای سال میلادی : ۷ ژانویه ۲۰۱۵ و رهبر گروه القاعده در پیامی ویدئویی اعلام کرد که مهاجمان به شارلی ابدو دستور داشتند که به خاطر «توهین به پیامبر اسلام» به دفتر این مجله حمله کنند. گفتنی است «هفته‌نامه شارلی» یک مجله فکاهی چپ‌گرای فرانسوی است که لحنی انتقادی دارد و خط مشی اعلام شده آن ضد نژادپرستی و ضد مذهبی است.

· حمله بتکلان در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ ، مرگبارترین واقعه بعد از جنگ جهانی دوم قلمداد شده است . این عملیات که توسط داعش در سوریه طراحی و در بلزیک سازماندهی و در پاریس اجرا شد، عبارت بود از شش حادثه تیراندازی و شش بمبگذاری در منطقه‌های یکم، دهم و یازدهم شهر پاریس.

· کشتار تروریستی روز۱۴ ژوییه ۲۰۱۶ در شهر نیس، همزمان با جشن ملی فرانسه. در این یورش، یک جوان تونسی تبار فرانسوی با کامیونی سنگین وزن، مردم را دیوانه وار در یک مسیر دو کیلومتری و پیش از آنکه پلیس او را از پا درآورد، به زیر گرفت و صدها نفر را به شدت مصدوم کرد.گفتنی است نیس ازجمله شهرهای فرانسه است که تحت‌ تأثیر تفکر سلفی است و طبق گزارش منابع اطلاعاتی فرانسه، بیش از ۱۰۰نفر از شهروندان نیس طی سال‌های اخیر به نیروهای داعش در سوریه و عراق پیوسته‌اند.

· سربریدن یک کشیش فرانسوی در تهاجم دو نفر به کلیسای سنت اتین در ۲۶ زوییه آخرین تهاجم تروریستی در روزهای اخیر بوده است.گفتنی است این کلیسا در فهرست حملات داعش در آوریل ۲۰۱۵ وجود داشت.

پاسخ دولت اولاند به این حملات تروریستی این بود که بلافاصله دهها هزار سرباز را در خیابان های پاریس و دیگر شهرها به نگهبانی بگمارد و وضعیت فوق العاده اعلام کند . وضعیتی که به پلیس اجازه تفتیش بدون حکم، دستگیری مظنونین و تحمیل حبس خانگی موقت می داد و در ادامه در مجلس شورای ملی و سنای فرانسه اعلام شد که فرانسه با داعش در جنگ است و این که نه تنها از سوریه و عراق عقب نشینی نخواهد کردکه کارزار بمباران مواضع داعش را شدت خواهد بخشید. اقدام دیگردولت اولاند ،که کم سرو صداتر انجام شد، تسریع اصلاحات نهادهای مسلمانان فرانسه بود چیزی که در نظام های سیاسی امریکا یا بریتانیا حتی تصورش هم محال است. مهمترین این اصلاحات، راه اندازی یک برنامه صلاحیت سنجی برای امامان جماعت مساجداز طریق شورای فرانسوی آیین اسلام بوده است که آنها را ملزم می سازد تحصیلات مکفی دینی و بویزه مدنی داشته باشند.( امروزه فقط یک پنجم امامان جماعت فرانسه، فرانسوی های بومی هستندو فقط یک سوم آنان به زبان فرانسه تسلط دارند و بیش تر موعظه ها به زبان عربی ایراد می شود).

به سختی می توان تصور کرد که این اقدامات فرانسه کمک چندانی به متوقف کردن یا ریشه کن کردن گرایش به افراطی گری کنند. چرا که فرانسه با نابرابری اجتماعی بزرگی در بین مسلمانان حاشیه نشین در جامعه مواجه است .

ریشه یابی مهاجرین به حومه های شهری فرانسه

مساله حومه‌های شهرهای بزرگ فرانسه و بافت مهاجرنشین این مناطق به دوران پس از جنگ جهانی دوم و بازسازی فرانسه ویران شده در آتش جنگ باز می شود.  فرانسویان که با پایان جنگ جهانی دوم با کمبود شدید نیروی انسانی و ویرانی گسترده مناطق شهری، صنعتی و حتی کشاورزی خود روبه رو بودند، به منظور استفاده از نیروی کار ارزان قیمت در بازسازی ویرانه‌های کشور به مستعمرات خود در شمال افریقا روی آوردند.  حضور استعمار فرانسه در قاره آفریقا و به ویژه در کشورهایی چون الجزایر، مغرب و تونس دولتمردان فرانسوی را بر آن داشت تا افراد داوطلب به کار در این کشور را به طور موقت به استخدام خود درآورند و به فرانسه منتقل کنند.  نخستین گروه از کارگران مهاجر از شمال آفریقا که برای مشارکت در بازسازی فرانسه به این کشور آمده بودند در قالب قرارداد کار به مدت چهار سال در سال ‪ ۱۹۴۶وارد فرانسه شدند.  از آنجایی که حضور این کارگران در فرانسه به گونه‌ای موقت و تنها در دورانی چهار ساله پیش بینی شده بود، دولت مناطقی را در حومه پاریس و دیگر شهرهای فرانسه چون لیل، لیون، مارسی، نانت و استراسبورگ به اقامت این افراد اختصاص داد. این مناطق در دوران یاد شده عموما خالی از سکنه بودند وشرایط یک زندگی کارگری و بدون حضور در جامعه فرانسه را برای مهاجران فراهم آورده بود. با این حال پس از طی نخستین دوره چهار ساله اقامت کارگران در فرانسه به دلیل ادامه نیاز به حضور این افراد دولت فرانسه با تمدید اقامت آنان موافقت کرد. از سوی دیگر با راه اندازی طرح‌های نوین بازسازی و سازندگی در کشور و با توجه به ارزان قیمت بودن نیروی کار مهاجران در مقایسه با دیگر کارگران فرانسوی شمار بیشتری از کارگران مهاجر را در خاک خود پذیرا شد. به تدریج حضور کارگران ارزان قیمت خارجی به حضوری طولانی در خاک فرانسه مبدل و دولت این کشور نیز ناگزیر به در نظر گرفتن شرایط خانوادگی آنان و اجازه اقامت بستگان درجه اول کارگران در خاک فرانسه شد.

از سوی دیگر قوانین جمهوری پنجم فرانسه که شرط تعیین ملیت به ساکنان این کشور بر اساس محل تولد و اقامت طولانی را به رسمیت شناخته است منجر به صدور تدریجی ملیت فرانسوی برای فرزندان مهاجرانی شد که در خاک فرانسه به دنیا آمده بودند و هیچ سرزمین دیگری را به جز این کشور به عنوان مامن و ماوی و محل سکونت و اقامت و زندگی خود نمی‌شناختند. بنابر این نسل دوم مهاجران که از اوایل دهه ‪ ۱۹۷۰میلادی شاهد شکل‌گیری آن در خاک فرانسه هستیم، فرزندان مهاجرانی هستند که ملیت فرانسوی دارند. با این همه شرایط زندگی آنان که در حومه‌ها و یا بهتر بگوییم مناطق کارگرنشین به سر می‌برند، با سطح زندگی و فرهنگ دیگر نقاط شهری فرانسه تفاوت‌هایی آشکار و اساسی دارد.

هویت طلبی نسل دوم مسلمانان مقیم

بنابر این در فرانسه که دارای بزرگ‌ترین رقم مسلمانان یعنی حدود هفت میلیون نفر است، فشارهای مرئی و نامرئی باعث شده است که اکثر مسلمانان فرانسه به صورت شهروندان درجه دوم مملکت در آیند . تفاوت این نسل با نسل گذشته این است که به هیچ وجه آن «دید هویتی» را ندارند که خانواده ها و پدران و مادران آنان دارند و دیدی که آنان از مذهب دارند برای جوانان رضایت بخش نیست. برای اینکه این نسل جوان بر خلاف پدران و مادرانشان دارای یک جامعه مسلمان نیستند و به هیچ وجه کسی هم آنان را برای مسلمان شدن ترغیب نمی کند. بنا براین برای مسلمان شدن باید خودشان این انگیزه را داشته باشند و این «انگیزه» خود یک بعد هویتی خیلی قوی است که در پدر و مادرها دیده نمی شود. چون برای پدر ومادرها مسلمان شدن طبیعی بود در حالی که برای اینها یک تصمیم شخصی است. همچنین هویت طلبی به معنای این نیست که همه آنان به اسلام گرایش پیدا می کنند، بلکه تنها ۲۰درصد مسلمان زاده ها ، هویت اسلامی را به عنوان یک انگیزه شخصی درخود می پرورانند در حالی که هشتاددرصد بقیه در جامعه فرانسه زندگی می کنند و در عین حال مسلمان زاده هم هستند.

بر اساس آمار ۲۰۱۴ ، تعداد ۲۰۵۲ مسجد و محل عبادت برای مسلمانان فرانسه وجود دارد که اکثر این مساجد بعد از سال ۲۰۰۰ میلادی بنا شده است. پنجاه مسجد نیز سلفی گزارش شده و دارای امام سلفی می باشند. حضور امامان فارغ التحصیل دانشگاههای مکه و مدینه در این مراکز و عدم سخت گیری دولت فرانسه نسبت به گسترش تفکرات بنیادگرایی در طی دهه گذشته به این نتجه انجامید که بیشترین میزان حملات تروریستی از سوی مسلمانان افراط گرا در جوامعی رخ می دهد که از مسلمانان  بیشتری برخوردار است. به دلایل جغرافیایی و تاریخی تعداد شهروندان فرانسوی که کشور خود را ترک کرده تا در سوریه و عراق به داعش پیوسته و سپس به فرانسه بازگشته اند، نسبت به سایر کشورهای اروپایی بیشتر است. سیاست برخورد شدید فرانسه با تروریست ها در عراق و سوریه ، انتقادهایی را از سوی برخی صاحب نظران به همراه داشت مبنی بر اینکه تروریست ها هم اکنون از عراق و سوریه بازگشته و در خاک فرانسه هستند و تاثیر گذاری چنین اقدام و همچنین تمدید صرف وضعیت فوق العاده چاره مشکلات و نا امنی ها نیست، همانطور که در نه ماه گذشته نیز نتوانسته مانع حملات تروریستی شود.

قوانین سختگیرانه سردمداران فرانسوی علیه مسلمانان -بویژه زنان مسلمان محجبه- به عنوان یکی از دلایل دشمنی خونین داعش با این کشور نام برده شده است. متاسفانه، با تقویت اسلام هراسی  احتمال تقویت صدای مخالفت با مسلمانان نیز در فرانسه و اروپا بیشتر شده و حس بیگانه شدن آنها از جامعه بیشتر می شود. داعش از این حس خشم و انزجار بهره برداری کرده و خطر حملات آتی افزایش می یابد. انچه برای داعش حائز اهمیت است، بومی سازی نیروهای ضد غرب در داخل خاک فرانسه است. چندماه پیش، ابو محمد العدنانی، سخنگوی گروه تروریستی داعش خطاب به طرفداران داعش گفته بود: «اگر نمی‌توانید بمب و فشنگ پیدا کنید، با سنگ سر آنها را هدف قرار دهید، با چاقو آنها را سلاخی کنید، با ماشین آنها را زیر بگیرید، یا آنها را خفه کنید، مسموم کنید...» . با نگاهی اجمالی به حوادث تروریستی در فرانسه ، می توان ملاحظه نمود که این توصیه ها چه به صورت سازمان یافته و چه به صورت فردی کاملا تحقق یافته است .

۲- دولت ضعیف اولاند

با حملات تروریستی در ۱۸ ماه گذشته سطح اعتماد مردم به اولاند به پایین ترین حد خود تنزل کرده است. مردم عصبانی و ناراضی نیس در  جریان بازدید اولاند از شهر نیس پس از حمله تروریستی ،  او را هو کرده و خواستار استعفای او شدند. نظرسنجی موسسه ایفوپ که به سفارش روزنامه«لو فیگارو» که یک روز پس از حمله تروریستی در شهر «نیس» در جنوب فرانسه صورت گرفته ، حکایت از آن دارد که ۶۷ درصد مردم به شخص «فرانسوآ اولاند» رئیس جمهوری و دولتش در مقابله با تروریسم اعتماد ندارند.

از طرف دیگر بن بست دیپلماسی سیاست خارجی فرانسه در خاورمیانه برای کارشناسان مبرهن است . در ماه گذشته در همایش دانشگاه سوربن فرانسه در سوم تیرماه ۱۳۹۵ با عنوان « نقد روابط فرانسه و رژیم سعودی» نماینده مجلس ملی فرانسه ، سیاست همکاری فرانسه با دولت عربستان و افزایش روابط تجاری بویژه در حوزه نظامی را مورد انتقاد شدید قرار داد و آن را متعارض با سیاست های حمله نظامی فرانسه به مواضع داعش در خاورمیانه دانست .

حزب سوسیالیست فرانسه چهار سال پیش با وعده‌های مختلف سرکار آمد که مهم‌ترین آن‌ها کاهش نرخ بیکاری و بهبود شرایط اقتصادی شهروندان بود. اما این وعده‌ها نه‌تنها محقق نشد، بلکه با گذشت زمان مردم همواره بیش از پیش از عملکرد سیاسی و اقتصادی این حزب ناامید شدند. ناکامی سوسیالیست‌ها در دور اول «انتخابات محلی» در اواخر ۲۰۱۵ خود نشانه‌ای از فروکش کردن اقبال عمومی به این حزب و در مجموع دولتمردان فرانسوی است. ضمن این‌که بحران اقتصادی فرانسه که در ۲۰۰۸ آغاز شده، امروز با مسائلی چون بیکاری و افزایش قراردادهای موقت کار، به‌وضوح موجی از نارضایتی عمومی را به‌همراه داشته است. بر اساس آمارها، بیکاری عمومی بالاتر از ۱۰% و در میان جوانان زیر ۲۵ سال ۲۵,۹% است. مریم الخمری وزیر کار فرانسه لایحه‌ای را تحت عنوان اصلاح قانون کار این کشور در اواسط فوریه‌ی ۲۰۱۶ ارائه کرده که تاکنون، بحث و مناقشه پیرامون آن، یکی از داغ‌ترین موضوعات برای دولت فرانسه بوده است. این قانون بلافاصله خشم اتحادیه‌های کارگری، جامعه‌ی مدنی و اکثریت اعضای حزب سوسیالیست فرانسه را برانگیخته است. در ماههای گذشته در اعتراض به این لایحه بیش از ۳۰۰ تظاهرات و راهپیمایی در سراسر فرانسه به وقوع پیوسته است .

در پی این اعتراضات جنبش «بیداران شب»، «ایستاده در شب»، «شب ایستاده»، «شب خیزان» ، « شب بیداران» یا « شب خیزان » در فرانسه شکل گرفت . در واقع این جنبش عملا از روز ۳۱ مارس و در اعتراض به عملکرد دولت فرانسه در خصوص اصلاح قانون کار اعلام موجودیت کرد. نام این جنبش اشاره ای به  خستگی ناپذیر بودن جنبش شکل گرفته علیه نظام سرمایه داری است. این جنبش معتقد است که مبارزه با نظام سرمایه داری در راستای تحقق حقوق کارگران، شب و روز نشناخته و باید در "هر مکانی" و " هر زمانی" این مبارزه را ادامه داد. بی دلیل نیست که شعار" یک انقلابی شب ها نمی خوابد" به شعار محوری این جنبش تبدیل شده است. گابریل راکهیل، فیلسوف و نظریه پرداز آمریکایی-فرانسوی، که تاکنون چندین مقاله درباره این جنبش منتشر گرده است درباره آن می نویسد: «یکی از سریع ترین جنبش های اجتماعی و سیاسی در تاریخ معاصر تاکنون سرتاسر فرانسه را فراگرفته و به تدریج به آمریکای شمالی و جاهای دیگر هم کشیده می شود. تنها در بیش از یک ماه این جنبش فضاهای بی شمار عمومی و خصوصی را در قریب ٣٠٠ شهر دگرگون و آنها را بدل کرده به مراکز پویای اعتراض بدون خشونت و آزمون و خطای سیاسی. با اینکه آینده را نمی توان پیش بینی کرد، این جنبش پتانسیل دارد افق های امکان سیاسی و اجتماعی را به طور چشمگیری تغییرشکل دهد». به عقیدۀ دولت فرانسوا اولاند و شهردار پاریس،  این جنبش مطابق میل حزب چپ رفتار می‌کند، اگرچه تاکنون چند بار از سوی پلیس به رعایت نظم و جلوگیری از رفتارهای خشونت‌آمیز دعوت‌شده است.

رقابت های احزاب نیز در خصوص وقایع و جریان های سیاسی و اجتماعی  نیز از جایگاه خاصی برخوردار است . چند هفته پس از حملات بتکلان ، انتخابات منطقه ای در ماه دسامبر در فرانسه برگزار شد و همه بیم داشتند که جبهه ملی ( راست افراطی) کنترل دو یا چند منطقه بزرگ را در دست گیرد. اگرچه این حزب به دلیل توزیع پراکنده جغرافیایی نتوانست کنترل هیچ منطقه ای را در دست گیرد ، اما با ۲۸ درصد آرا از همه احزاب دیگر جلوتر افتاد تا بتواند ادعا کند « حزب نخست فرانسه» است. به نظر می رسد هر بار که آرای جبهه ملی افزایش می یابد ، باقی فرانسوی ها به وحشت می افتندو سوسیالیست ها و جمهوری خواهان می توانند فقدان برنامه های انتخاباتی خود را زیر نقاب جلوگیری از به قدرت رسیدن جبهه ملی پنهان سازند، همچنان که جبهه ملی نیز به نوبه خود فقدان برنامه اش  برای اداره کشور را پشت اظهارات عوام فریبانه ناکامی ها و قصورات احزاب دیگر پنهان می کند.

هم اکنون توجه طبقات سیاسی فرانسه بر انتخابات سال آتی ریاست جمهوری  متمرکز شده است ، نه بر چالش های بلند مدتی که فرانسه با آنها روبرو است. با توجه به رویدادهای ذکر شده در جامعه امروز فرانسه و تضعیف اولاند ،  احتمال این که مارین لوژن از حزب راست افراطی جبهه ملی به قدرت برسد ، بسیار بالاست و این امر تداعی انتخابات سال ۲۰۰۲ خواهد بود که احزاب چپ را مجبور گرد تا در دور دوم انتخابات از ژاک شیراک حمایت کنند.

۳- اقتصاد شکننده فرانسه

فرانسه پنجمین اقتصاد دنیاست و در سال ۲۰۱۴ تولید ناخالص داخلی جاری فرانسه بنا بر آمارهای بانک جهانی بیش از ۲۸۲۹ میلیارد دلار بوده است. حدود یک‌ پنجم تولید ناخالص داخلی حوزه اروپا متعلق به این کشور است. از سوی دیگر میزان تحصیلات نیروی کار در این کشور بالاست؛ به‌طوری‌که فرانسه دارای بالاترین نسبت نیروی کار دارای تحصیلات دانشگاهی در هر هزار نفر نیروی کار در اروپا است؛ حتی بالاتر از آلمان.

به‌علاوه فرانسه ششمین تولیدکننده بزرگ محصولات کشاورزی جهان است و یک سوم زمین‌های کشاورزی اتحادیه اروپا در فرانسه واقع شده‌اند. فرانسه دومین صادرکننده بزرگ محصولات کشاورزی دنیا پس از آمریکاست هر چند سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی تنها ۹/ ۱ درصد است. نوشیدنی‌ها و پنیرهای فرانسوی در دنیا معروفند. در ۲۰۱۴ ارزش صادرات نوشیدنی فرانسه بیش از ۱۰ میلیارد دلار و ارزش صادرات پنیر به بیش از ۷/ ۳ میلیارد دلار بالغ شد.

علاوه بر این، فرانسه مهم‌ترین مقصد گردشگری دنیاست و این صنعت یکی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصاد این کشور است. چندین سال است که فرانسه محبوب‌ترین مقصد گردشگری دنیاست و مطابق آخرین آمار پارسال بیش از ۸۳ میلیون گردشگر وارد فرانسه شدند که ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی فرانسه مدیون آنها است. درآمد فرانسه از توریسم طی سال‌های اخیر سالانه حدود ۶۵ میلیارد دلار بوده است.

در سال‌های اخیر، فرانسه مانند بیشتر کشورهای اروپایی، تجربه کاهش رشد و چالش‌های مالی را از سر گذرانده است. ریاضت اقتصادی در دولت سارکوزی، برای مقابله با کسری بودجه و بدهی‌های دولتی در دستور کار قرار گرفت. تولید ناخالص داخلی فرانسه از سال ۲۰۱۱ بی‌تغییر مانده و نرخ بیکاری همچنان بالا است. مهم‌ترین چالش اولاند ئیس‌جمهور فعلی، ، کاهش مخارج دولتی در حین افزایش ایجاد مشاغل تازه است. متوسط حقوق ماهانه در این کشور حدود ۲۲۰۰ یورو است.

به نظر نمی‌رسد فرانسه امسال از تنش‌های ناشی از سیلاب، اعتصاب کارگران و نگرانی‌های ناشی از تروریسم نفس راحتی بکشد. این کشور که سال گذشته با جذب ۸۵ میلیون گردشگر بیشترین شمار سیاحان را درسراسر جهان داشت، امسال با وجود برخی جهش‌های موقت، سقوط سریعی در تعداد گردشگر داشته است. این کاهش در چهارماه نخست سال ۲۰۱۶ حدود ۸ درصد بوده که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته می‌تواند فرانسه را نگران کند. نوسان‌ در تعداد گردشگران به معنی خطر ازدست رفتن ۴۰ میلیون یورو درآمد سالانه است که از طریق این صنعت به اقتصاد فرانسه تزریق می‌شود. اعتراضات به قانون کار و تهدیدات تروریستی نیز از سایر عوامل امنیتی اثرگذار بر کاهش گردشگران وارد شده به فرانسه بوده‌اند. تهدیدهای تروریستی پس از مرگ ۱۳۰ نفر درحادثه نوامبر ۲۰۱۵ هنوز فرانسه را در حالت ناامنی و وضعیت فوق‌العاده قرار داده است. این موضوع از کاهش درشمار رزرو آنلاین به‌ویژه درشرکت هوایی شاخص فرانسه، ایرفرانس روشن می‌شود که ۵۰ میلیون کاهش درآمد این شرکت را درماه نوامبر درپی داشت. بدتر از همه صدور هشدار سفربه اروپا از سوی آمریکا است که مسافران آمریکایی را در سراسر این قاره بالقوه درمعرض خطرمی‌داند.

نتیجه گیری :

سوابق استعماری فرانسه در کشورهای شمال افریقا  ، عملکرد گذشته فرانسه در قبال تحولات سوریه و بستن چشم خود به حضور به اصطلاح جهادی های فرانسوی در سوریه و عراق، رویکرد دوگانه در قبال گروه های تروریستی و پناه دادن به برخی گروه های معترض و معارض که سابقه اقدامات تروریستی دارند ، اتحاد با برخی کشورهای حامی تروریست ها در منطقه ، نپرداختن به ریشه های تروریسم و فراهم کردن زمینه رشد تفکرات سلفی و تکفیری در جامعه مسلمان فرانسه، و بالاخره عملیات نظامی فرانسه در لیبی، مالی، عراق و سوریه این کشور را در قبال حملات عناصر داعش بسیار آسیب پذیر نموده و در صورت عدم تغییر سیاست ها و اتخاذ اقدامات اصلاحی، این آسیب پذیری همچنان ادامه خواهد داشت.

در حال حاضر دولت فرانسه به شدت ضعیف به نظر می رسد : در یک سو رکود اقتصادی و فلج سیاسی ، در سوی دیگر تروریسم بین المللی و موج عظیم مهاجران در اروپای بدون مرز ، آن هم در نبود درک کافی از این که چگونه باید از عهده حل این مساله برآمد.

محمد حسین نعیمی،کارشناس فرهنگی

۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۵

کد خبر 11326

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =