۷ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۵

زنان در جامعه هند دارای ارزش و مقام درخور خود نیستند و همین امر باعث گردیده است که داشتن فرزند دختر مایه ننگ و مصیبت محسوب گردد از اینرو آمار سقط جنین نوزادان دختر افزایش یافته است. دولت کوشش های را برای برداشتن این ناهنجاری اجتماعی انجام داده است ولی تا کنون نمود عینی در جامعه نداشته است.   

قانون طرفدار زنان است چرا که روابط جنسیتی در جامعه هندوستان بیشتر به نفع مردان است.

باور اینکه زنان از قوانین حاکم برازدواج سوء استفاده می کنند، تبدیل به نوعی اپیدمی شده و به سرعت در اذهان اغلب افراد جای گرفته است. در این مقاله به بررسی حقایق نهفته در این اعتقاد خواهیم پرداخت.

نخست به جمعیت شناسی و سیستم های ارزشی رایج هند نگاهی می اندازیم. بنابر سرشماری سال ۲۰۱۱ حدود ۶۹ % از جمعیت هندوستان در روستا ها زندگی می کنند. نظام ارزشی در روستا ها را در بهترین حالت می توان ارتدوکس یا سنت گرا و در بدترین حالت پس رونده و غیر انسانی توصیف کرد. واقعیت ها را باید گفت، سیستم های ارزشی و هنجارهای اجتماعی حتی در اکثر شهرها کاملا سنتی هستند که به مراتب کمتر از روستا هاست. همه ما می دانیم که زنان همچنان در تحصیلات، شغل، نحوه پوشش و حتی انتخاب شریک زندگی برای خود با مشکلاتی مواجه هستند و معضل اصلی در این بین قتل های ناموسی است. در کشور ما و در روابط جنسیتی قدرت به طور نامتناسبی در اختیار مردان است.

مهم است، زمانی که در خصوص ارتباطات اجتماعی و کشمکش ها در هندوستان بحث می کنیم، این حقایق را به یاد داشته باشیم. بدتر از همه آنجاست، که کارشناسان سیاست گذار سعی در حل این کشمکش ها دارند. بهتر است به عوامل تاثیرگذار و پیرامونی ازدواج در هندوستان بپردازیم. اولا، ازدواج در این کشور تقریبا همگانی است بدین معنا که شخصی که ازدواج نکرده یا از سن ازدواج او گذشته است مایه ننگی برای جامعه تلقی می شود در نتیجه اکثر مردم ما متاهل هستند. درمقایسه با زنان مردان می توانند تا سنین بالاتری مجرد مانده و در جستجوی همسر باشند. اعتقاد رایج در هند این است که دختری که تا ۳۰ سالگی ازدواج نکرده قطعا عیب و ایرادی داشته است و دختر مجرد سرباری برای خانواده خود محسوب می گردد. ثانیاً، ازدواج در هندوستان معمولا امری بی نهایت گران است. حتی نخست وزیر ـ نارندرا مودی ـ هم اذعان داشت هر دختری که به دنیا آمد والدین او باید برایش درخت بکارند تا در زمان ازدواج دختر چوب آن را بفروشند تا کمک خرجشان باشد. ثالثا، توازن قدرت در خانواده داماد بیشتر از عروس است. خانواده عروس نسبت به داماد هزینه های بیشتری را متحمل می شوند. در عمل جهیزیه فراوان نیز تا اندازه ای مشروعیت پیدا کرده است.

بسیار شنیده می شود که خانواده داماد بر روی صرف هزینه معینی برای جشن از سوی عروس اصرار دارند. واسطه هایی که زوجین را به هم معرفی می کنند اغلب هدایا و میزان بودجه ای را که خانواده عروس برای او در نظر گرفته را جویا می شوند. البته در اکثر موارد خانواده عروس تمام تلاش خود را می کنند تا کلیه خواسته های چه بسا تجملاتی داماد و خانواده او را برآورده کنند. این تجارت به جشن عروسی ختم نمی شود، بلکه تا تولد فرزند و جشنواره ها و جشن ها هم ادامه دارد. پس هزینه های گزاف عروسی یکی از دلایل اصلی سقط جنین دختر است. پسر به نوعی دارایی و منبع درآمد محسوب می شود و دختر یک مسئولیت و بدهی بزرگ. بسیار می شنویم خانواده ها با اشاره به دختران دم بخت خود فشار مالی تحمیل شده به خود را اثبات می کنند.

استدلال اول من با استناد به تفاصیل بالا این است که اپیدمی سوء استفاده زنان یا خانواده آنها از قانون اندکی ناخوشایند به نظر می رسد. نمی گویم سوء استفاده ای در کار نیست. این قضیه به شکل بازداشت شوهر و چندین نفر از اقوام او تنها با یک شکایت زن نمود یافته است که تلاشی برای حفظ امنیت زن به واسطه بازداشت مرد است. این عمل بسیار ظالمانه است و می بایست خاتمه یابد. به هر حال، سوء استفاده یک استثناست نه هنجار. استدلال دوم من مستقیما در مورد ریاکاری مطلق در نارضایتی به اصطلاح قربانیان این سوء استفاده است. این عمل ریا کارانه است زیرا مخالفت با سوء استفاده همراه با درخواست پایان دادن به تامین جهیزیه به هر شکلی نیست.

چیزی که در میان خانواده ها رواج دارد و همه آن را می دانند سرمایه گذاری آنها به واسطه ازدواج است اما مردان خود را به دروغ بی گناه جلوه می دهند. یکی از دوستانم یکبار در خصوص اعتراض مردم به سوء استفاده از"رزو کردن" سخن گفت اما نیازی نیست که در مورد آن بحثی بشود. زیرا مردم زیاد در موضوعات از این دست، منجمله نظام طبقاتی هند (کاست) و عواقب ظالمانه آن نظر می دهند.

به همین منوال، اگر همین تعداد بر علیه مشروعیت و مقبولیت اجتماعی جهیزیه صحبت می کردند، دیگر نیازی به بحث در خصوص سوء استفاده زنان از قانون نبود.

ملاحظه : زنان در جامعه هند دارای ارزش و مقام درخور خود نیستند وهمین امر باعث گردیده است که داشتن فرزند دختر مایه ننگ و مصیبت محسوب گردد از اینرو آمار سقط جنین نوزادان دختر افزایش یافته است. دولت کوشش های را برای برداشتن این ناهنجاری اجتماعی انجام داده است ولی تا کنون نمود عینی در جامعه نداشته است.   

روزنامه:مومبای میرر    مورخ:  ۲۹ سپتامبر

کد خبر 1895

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 10 =