شاهنامه فردوسی نه تنها یکی از آثار بزرگ ادبیات فارسی به شمار میآید؛ بلکه در عین حال یکی از آثار بنیادین تمدن شرقی نیز شمرده میشود. از این رو این اثر از زمان سرایشش تا دوره مدرن بهعنوان یکی از آثار اصلی حکومتها و ملتهای مختلف به شمار آمده، درحالیکه خوانش متن اصلی آن و حفظ ابیاتی از آن دلالت بر فضل افراد داشته ترجمه آن و مطالعه متنهای مترجَم آن یکی از موارد مورد علاقه نخبگان و اقشار صاحب فضیلت جوامع به شمار میآمده است.
جامعه و دولت عثمانی نیز مستثنی از این وضعیت نبوده و از آغازین دورههای این حکومت ۶۲۰ساله تا انتهای آن شاهنامه فردوسی، ترجمههای این اثر و نیز نظیره سرایی بر آن یکی از موارد رایج در میان ادیبان و درباریان جامعه عثمانی بود. نخستین ترجمه ترکی شاهنامه در عهد سلطان مراد دوم (بین سالهای 1421 تا 1451 میلادی) انجام گرفت. این ترجمه صرفاً بخش دوم شاهنامه که شامل داستانهای حماسی بود میشد. این اثر به دلیل داشتن مینیاتورهای مختلف از داستانهای شاهنامه از اهمیت قابل توجهی هم در تاریخ ادبیات ترکیه و هم تاریخ هنر این کشور برخوردار است. اما نخستین ترجمه کامل شاهنامه به ترکی در سال ۹۱۶ قمری به صورت منظوم در عهد سلطان قانصوه غوری از سلاطین ترک مملوکی انجام شد. این مجموعه دوجلدی شامل ۵۶ هزار و ۵۰۴ بیت است. این اثر نیز با انتقال به حوزه تمدنی عثمانی مورد توجه قار گرفته با افزوده شدن قریب به ۶۰ مینیاتور به آن این نسخه نیز از منظر تاریخ هنر اهمیت ویژهای به خود گرفت.
ترجمه سوم از شاهنامه به ترکی عثمانی در دوره عثمان دوم (بین سالهای 1618 تا 1622) از سوی درویش حسن متخلص به مهدی ترجمه منظوم یافته است که این اثر نیز هم به لیل زبان ترجمه و هم به دلیل کمیابی نسخههایش و نیز به دلیل مینیاتورهای آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بعدها احتمالاً در نیمه نخست قرن ۱۸ ترجمه منثور جدیدی از شاهنامه به ترکی عثمانی انجام میشود که شامل بر سه جلد شده و با توجه به این که ترجمه آزادی بودی و قابل فهم و جذاب برای عموم مردم نیز به شمار میآمده است، مورد توجه تودههای عموم مردم قرار گرفته و بخشهایی از آن با تغییر اسامی و روایتهای در افواه عمومی همهگیر شده است. اینها صرفاً تعدادی از ترجمههای شاهنامه بوده و این اثر در دورههای متأخرتر نیز بارها به صورت منظوم و منثور ترجمه و نشر شده است که در اکثر موارد داستانهای مشهور شاهنامه را شامل شده است.
اما توجه به شاهنامه و ترجمه آن مختص به دوره عثمانی نبوده و در دوره جمهوریت نیز این اثر مورد توجه قرار گرفته است که یکی از مهمترین نمونههای آن کتاب «ایلیاد شرق، شاهنامه» از معلم جودت است.
کتاب «ایلیاد شرق، شاهنامه» در سال ۱۹۲۸ یعنی پنج سال پس از تأسیس جمهوریت در ترکیه با الفبای عثمانی در استانبول از سوی مطبعه نجم استقبال در ۸۸ صفحه منتشر شده است. این اثر آنچنان که از مقدمه مؤلف بر کتاب معلوم است به عنوان کتاب درسی و توصیه شده برای مطالعه دانشآموزان دبیرستانی در نظر گرفته شده و هدف از آن آشنایی دانشآموزان با ادبیات کلاسیک جهان بوده است.
در مقدمه کتاب معلم جودت، در چندین صفحه به معرفی محتویات شاهنامه پرداخته تلاش میکند تا تلخیصی از داستانهای اصلی این کتاب را ارائه دهد. او در ادامه به جایگاه شعر فردوسی در مانایی و پایایی ادبیات فارسی اشاره کرده و با آوردن بیت «عجم زنده کردم بدین پارسی» از اهمیت این اثر در تاریخ ادبیات ایران سخن میگوید.
نویسنده در مقدمه خود با اشاره به این که بخش عمدهای از شاهنامه مربوط به داستان اسفندیار و ایران و توران است و نیز از سوی دیگر با اشاره به این که این اثر با تحریض و تشویق یک حاکم ترک، سلطان محمود غزنوی، سروده شده است این کتاب را به عنوان یک میراث مشترک میان ایرانیان و ترکان معرفی میکند.
پس از آن در بخش اصلی کتاب داستانهایی همچون داستان گشتاسب، داستان اسفندیار، جنگ رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، بهرام گور و چند داستان دیگر به صورت منظوم به نقل از شاهنامه به مخاطب جوان و نوجوان ارائه میشود.در پایان کتاب یک لغتنامه تشریحی مصطلحات و لغات نیز برای مخاطبان کتاب در نظر گرفته شده است.
این اثر از آن رو که نشان دهنده تداوم توجه به شاهنامه در دوره پس از عثمانی و نیز از آن منظر که نشان دهنده سیاستهای آموزشی دوره کمالیستی است از اهمیتی دوچندان برخوردار است.
کتاب «ایلیاد شرق، شاهنامه» به همت امراه زوربا، دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنکارا و پیگیری رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در ترکیه شد.
نظر شما