اعتراض علیه طالبان در برنامه مشاعره «گل نارنج»

مشاعره‌ «گل نارنج» روز جمعه، ۱۵ فروردین، در باغ تاریخی «سراج‌العمارت» در شهر جلال‌آباد، مرکز ولایت ننگرهار برگزار شد

مشاعره‌ «گل نارنج» روز جمعه، ۱۵ فروردین، در باغ تاریخی «سراج‌العمارت» در شهر جلال‌آباد، مرکز ولایت ننگرهار برگزار شد؛ رویدادی که با حضور جمعی از شاعران و فرهنگیان ایالت خیبرپختونخوا پاکستان، حاشیه‌های پررنگی علیه حاکمیت طالبان به همراه داشت.

در این برنامه، مطیع‌الله تراب و عزت‌الله زواب، دو شاعر برجسته‌ی زبان پشتو، اشعار انتقادی‌ درباره‌ی وضعیت کنونی افغانستان و حاکمیت طالبان خواندند؛ اشعاری که بی‌پاسخ نماندند و تبعاتی برای برگزارکنندگان این رویداد به‌دنبال داشتند.

یکی از واکنش‌ها، برکناری احسان‌الله ساجد، رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان در ننگرهار بود؛ فردی که مسئولیت نظارت بر اشعار و تنظیم این جشنواره را بر عهده داشت. منابع معتبر در درون طالبان به روزنامه اطلاعات روز گفته‌اند که این تصمیم به دستور مستقیم نزدیکان ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان اتخاذ شده است.

این منبع افزود احسان‌الله ساجد به‌دلیل ناتوانی در جلوگیری از خوانش اشعار انتقادی شاعران در مشاعره‌ گل نارنج از سمتش برکنار شده است.

به‌گفته‌ی این منبع، ساجد اشعار تمامی شاعران شرکت‌کننده را پیش از آغاز برنامه بررسی و سانسور کرده بود، اما اشعار مطیع‌الله تراب و عزت‌الله زواب را به‌دلیل جایگاه شناخته‌شده و شهرت آنان، از بررسی دقیق استثنا کرده بود.

برنامه‌ی فرهنگی و ادبی «مشاعره گل نارنج» یکی از نشست‌های شناخته‌شده‌ی شعرخوانی در افغانستان به شمار می‌رود و در میان پشتوزبانان جایگاه ویژه‌ای دارد. برای مقام‌های طالبان، که به زبان پشتو سخن می‌گویند نیز، این برنامه  از محبوبیت بالایی برخوردار است.

یکی از نکات برجسته‌ی این مراسم، حضور جمعی از شاعران و فرهنگیان پشتوزبان از ایالت خیبرپختونخوا پاکستان بود. شرکت این چهره‌ها و خوانش اشعار انتقادی در فضای رسمی حکومت طالبان، به عقیده ناظران، به نوعی به چالش کشیدن سیاست‌های داخلی و رویکرد فرهنگی ملا هبت‌الله آخوندزاده به حساب می‌آید.

ستایش از کابل در مقابل قندهار

مطیع‌الله تراب، از شاعران سرشناس ادبیات پشتو در جریان مشاعره‌ گل نارنج با کنایه‌هایی روشن، از حکومت طالبان خواست که «مشاعره را از دستاربندی و امور سیاسی دور نگه دارد». این اظهارات که به‌وضوح نارضایتی‌اش از دخالت سیاست در فرهنگ را نشان می‌داد، با استقبال گرم حاضران در این گردهمایی ادبی همراه شد.

تراب شعر خود را با ستایش از شهر کابل آغاز کرد؛ شهری که به‌رغم جایگاه رسمی‌اش به‌عنوان پایتخت افغانستان، در سایه‌ی قندهار قرار گرفته است؛ جایی که ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان اقامت دارد و آن را به پایتخت غیررسمی حکومت طالبان بدل کرده است. در تحلیل محتوای شعر او، به‌ویژه با تکرار کابل، این برداشت تقویت می‌شود که تراب با تأکید بر جایگاه سیاسی و جغرافیایی کابل، تلویحا به رهبران طالبان یادآوری می‌کند که مرکز ثقل قدرت باید در پایتخت باشد، نه در قندهار. ملا هبت‌الله در طول سه‌ونیم سال گذشته تنها دو بار به‌گونه‌ی رسمی به کابل سفر کرده است؛ مسئله‌ای که همچنان از سوی منتقدان حکومت‌داری طالبان مورد پرسش قرار می‌گیرد.

یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی شعرخوانی تراب، بداهه‌گویی او است؛ شاعری که تمام شعرهایش را بدون نگاه به کاغذ می‌خواند و به نظر می‌رسد بخشی از سروده‌ها را همان لحظه، با مهارت در چینش قافیه‌ها و ریتم کلام، خلق می‌کند.

مطیع‌الله تراب در اشعارش از طالبان خواست که «لویه جرگه‌ای» برگزار کنند و تأکید کرد که «حکومت باید مبتنی بر خواست مردم باشد.» با این بیت، او به ضرورت شکل‌گیری مشروعیت سیاسی از دل اراده‌ی عمومی اشاره کرد؛ موضوعی که از نظر منتقدان، در ساختار کنونی حکومت طالبان نادیده گرفته شده است.

در بخشی دیگر از شعر، او خطاب به طالبان گفت که اگر درخواست رفع ممنوعیت در عرصه‌هایی چون آموزش، موسیقی، رقص، پرچم ملی و سرود ملی را «بغاوت» نمی‌دانند، باید اجازه دهند این ابزارهای فرهنگی از قید محدودیت و ممنوعیت آزاد شوند. این سخنان، بازتاب اعتراض بخش گسترده‌ای از جامعه‌ی فرهنگی افغانستان به سانسور و ممنوعیت‌های گسترده‌ی طالبان است؛ محدودیت‌هایی که بسیاری از چهره‌های فرهنگی آن را تهدیدی برای هویت ملی و میراث فرهنگی کشور می‌دانند.

عزت‌الله زواب، شاعر دیگر برجسته‌ی زبان پشتو نیز در اشعار خود به محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های فرهنگی و آموزشی در دوران حاکمیت طالبان اشاره کرد. او از بسته‌ماندن درب آموزش، محدودیت در حوزه‌ انتشار کتاب و خروج گسترده‌ی شهروندان، به‌ویژه روشنفکران و تحصیل‌کردگان از کشور ابراز نگرانی کرد؛ مسائلی که به دغدغه‌های مشترک جامعه‌ی فرهنگی افغانستان تبدیل شده‌اند.

شعرهای انتقادی مطیع‌الله تراب و عزت‌الله زواب پس از برگزاری مشاعره، در شبکه‌های اجتماعی به‌صورت گسترده بازتاب یافت. کاربران، منتقدان طالبان و تعدادی از فعالان فرهنگی، با انتشار ویدئوهایی از این دو شاعر، حمایت خود را از محتوای انتقادی اشعار آنان ابراز کردند. این در حالی‌ است که از سوی دیگر، تعدادی از اعضا و هواداران طالبان نیز واکنش منفی نشان داده و انتقاد کرده‌اند که نباید اجازه‌ی خواندن این‌گونه اشعار در چارچوب یک برنامه‌ی رسمی داده می‌شد.

جشنواره‌ی گل نارنج در فضای امنیتی سنگینی برگزار شده بود. نیروهای طالبان نه‌تنها مسئول تأمین امنیت محیط بودند، بلکه در میان صدها نفر از حاضران نیز حضور آشکار داشتند. حضور سنگین نظامیان طالبان در این رویداد فرهنگی، به‌ باور برخی ناظران، خود نشانه‌ای از کنترل و نظارت سخت‌گیرانه‌ای‌ است که این گروه حتی در محافل ادبی نیز اعمال می‌کند.

شعرخوانی به حمایت طالبان

در سوی دیگر این مراسم، تعدادی از شاعران پشتوزبان هوادار طالبان نیز اشعاری در ستایش این گروه، دفاع از جنگ ۲۰ ساله و تمجید از حملات طالبان علیه حکومت پیشین و نیروهای خارجی خواندند. این اشعار با استقبال و تشویق نیروها و مقام‌های محلی طالبان همراه شد؛ نمادی دیگر از دوگانگی فضای فرهنگی تحت حاکمیت این گروه.

در این مراسم از کودکان به‌عنوان ابزار تبلیغاتی و سرودخوانی استفاده شد.  در بخشی از این مراسم، دختری خردسال؛ شعری در وصف جنگ طالبان با حکومت قبلی و نیروهای غربی خواند؛ شعری که با تحسین گسترده‌ی اعضای گروه و هوادارانشان مواجه شد. در حالی که او روی صحنه شعر می‌خواند، دو کودک دیگر -با یونیفورم‌هایی مشابه لباس نظامی طالبان و در حالی که سلاح‌های پلاستیکی شبیه به سلاح‌های واقعی در دست داشتند- در کنار او به‌عنوان «محافظ» ایستاده بودند.

این نخستین‌بار نیست که طالبان از کودکان برای اهداف تبلیغاتی استفاده می‌کنند. در سه‌ونیم سال گذشته از زمان بازگشت این گروه به قدرت، بارها تصاویر و ویدئوهایی از حضور کودکان با لباس نظامی و تجهیزات نمایشی در مراسم‌ رسمی و غیررسمی طالبان منتشر شده است. این رفتار، در ادامه‌ی همان سنتی‌ است که طالبان در دوران جنگ با حکومت پیشین نیز در پیش گرفته بودند؛ دورانی که در آن، شماری از نوجوانان به‌عنوان مهاجمان انتحاری توسط این گروه به‌کار گرفته شدند.

استفاده‌ی ابزاری از شعر و سرود

حکومت طالبان توجه ویژه‌ای به اشعار و سرودهایی دارد که در مدح این گروه، رهبران آن و جنگ ۲۰ ساله‌ی‌ آنها با حکومت پیشین افغانستان و متحدان غربی سروده می‌شود. این رویکرد، بخشی از راهبرد تبلیغاتی طالبان برای مشروعیت‌بخشی به حاکمیت خود در میان هوادارانشان و بهره‌برداری از ابزارهای فرهنگی در راستای اهداف ایدئولوژیک است.

بر همین اساس، حکومت طالبان تجهیزات و امکانات رادیو و تلویزیون ملی افغانستان را در اختیار گروه‌های سرودخوانی نزدیک به این گروه قرار داده است تا سرودهایی با محتوای ستایش‌گرایانه درباره‌ی طالبان، با کیفیت بلند صدا ضبط و پخش شود. این در حالی است که طالبان موسیقی و آوازخوانی را «حرام» می‌دانند و در سه‌دهه‌ی گذشته، به‌جای موسیقی، به اجرای سرودهای بدون ابزار موسیقایی روی آورده‌اند.

در دوران جنگ دو دهه طالبان، این گروه برای تقویت روحیه‌ی جنگجویان خود، سرودخوانی را به‌عنوان ابزاری برای تبلیغ جهاد و القای انگیزه استفاده می‌کرد. شمار زیادی از سرودهای تولید شده در آن دوران، هنوز هم در میان نیروهای این گروه شنیده می‌شود. محتوای این سرودها عمدتا در ستایش جنگ، جهاد، رهبران طالبان، و شعارهای ایدئولوژیک آنان است.

با بازگشت طالبان به قدرت، این گروه تلاش کرده‌ است تا محافل فرهنگی، از جمله مشاعره‌ها و گردهمایی‌های ادبی را نیز به بستری برای تبلیغات خود بدل کند. در بسیاری از برنامه‌های رسمی مشاعره، بخش‌هایی از شعرهای خوانده‌شده که در وصف طالبان یا رهبرانشان است، به‌صورت گزینشی از طریق رادیو و تلویزیون ملی افغانستان یا شبکه‌های اجتماعی وابسته به طالبان منتشر می‌شود.

این سیاست، در واقع تلاشی‌ است برای مهندسی فرهنگ و ادبیات در چارچوب روایتی مطلوب برای حاکمیت طالبان؛ روایتی که در آن، ستایش از رهبران و جنگ طالبان با قالب‌هایی از هنر سنتی مانند سرود و شعر، به‌عنوان بخشی از «هویت فرهنگی» معرفی می‌شود. این در حالی است که هرگونه انتقاد یا محتوای متفاوت، با سانسور یا فشار مواجه است.

با گذشت بیش از سه سال از بازگشت طالبان به قدرت، تعدادی زیادی از شاعران، نویسندگان و فرهنگیان افغانستان ناگزیر شده‌اند کشور را ترک کنند. حاکمیت طالبان با اعمال محدودیت‌های شدید بر فعالیت‌های فرهنگی و ادبی، فضای تنگ و سرکوب‌گرانه‌ای را بر اهل فرهنگ تحمیل کرده است؛ فضایی که به‌گفته‌ی بسیاری از ناظران، موجب فرار بی‌سابقه‌ی چهره‌های فرهنگی از کشور شده است و این روند همچنان ادامه دارد.

این اختناق، تنها متوجه مردم عادی نیست، بلکه حتی مقام‌های بلندپایه‌ی طالبان نیز از امکان ابراز مخالفت با تصمیم‌های رهبر این گروه، ملا هبت‌الله آخوندزاده محروم‌ هستند. نمونه‌ی روشن این وضعیت، سخنان شیرمحمد عباس استانکزی، معاون سیاسی وزارت خارجه‌ی طالبان است. او در تاریخ ۲۹ دی سال گذشته، در یک نشست علنی، ممنوعیت آموزش دختران را به‌طور صریح زیر سئوال برد و گفت: «این ممنوعیت هیچ توجیه شرعی ندارد» و آن را نقض حقوق ۲۰ میلیون زن افغانستان دانست.

اما پیامد این سخنان، سنگین‌تر از آن بود که انتظار می‌رفت. استانکزی، پس از ابراز این انتقاد، مجبور شد افغانستان را به مقصد امارات متحده عربی ترک کند تا از بازداشت احتمالی توسط نیروهای وفادار به ملا هبت‌الله آخوندزاده در امان بماند.

این نمونه به‌ روشنی نشان می‌دهد که فضای سیاسی افغانستان در دوران حاکمیت طالبان تا چه اندازه بسته و غیر قابل ‌تحمل برای حتی چهره‌های درون‌گروهی شده است؛ چه رسد به روشنفکران و شاعران مستقلی که تنها ابزارشان، زبان و اندیشه است.

منبع: روزنامه اطلاعات روز

لینک:

https://www.etilaatroz.com/227694/protest-against-the-taliban-at-the-gul-narenj-poetry-festival/

کد خبر 23721

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =