خورشیدبانو ناتوان؛ «مروارید یکتا» ی ادب و فرهنگ آذربایجان

خورشیدبانو ناتوان (۱۸۳۲–۱۸۹۷)، شاعرهٔ نامدار و آخرین وارث خانات قره‌باغ، از چهره‌های برجستهٔ تاریخ و ادبیات آذربایجان است که با طبع ظریف، نیکوکاری و آثار ماندگارش در حافظهٔ فرهنگی ملت جاودانه شد. او با تخلّص «ناتوان» اشعار خود را سرود و با فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی‌اش به عنوان الگویی از شجاعت، سخاوت و هنر شناخته می‌شود.

تولد و تبار خانوادگی

خورشیدبانو ناتوان، نوهٔ ابراهیم‌خلیل‌خان، بنیان‌گذار خانات قره‌باغ، و دختر مهدی‌قلی‌خان جوانشیر، آخرین حاکم این خانات بود. او در سال ۱۸۳۲ میلادی در شهر شوشا چشم به جهان گشود و به سبب یگانه بودن، در دربار لقب «دُرّ یکتا» را یافت و میان مردم به نام «دختر خان» شهرت گرفت. پس از درگذشت پدرش در ۱۸۴۵، تمامی حقوق و میراث خانی به او منتقل شد.

استعداد هنری و جایگاه ادبی

ناتوان از استعدادهای کم‌نظیر در تاریخ فرهنگ آذربایجان بود که به‌عنوان شاعر غنایی و نقاش نیز شناخته می‌شد. او به زبان‌های فارسی و عربی تسلط داشت و با مطالعهٔ آثار کلاسیک بزرگانی چون نظامی، فضولی و نوایی الهام می‌گرفت. اشعارش با تخلّص «ناتوان» و در قالب غزل سروده شده و سرشار از لطافت و احساسات انسانی است.

فعالیت‌های اجتماعی و نیکوکاری

شاعرهٔ نیکوکار، علاوه بر یاری به نیازمندان و بی‌پناهان، با ایجاد زیرساخت‌های عمومی نیز نامی نیک از خود به جا گذاشت. احداث آب‌رسانی به شهر شوشا و چشمه‌ای که بعدها به «چشمهٔ دختر خان» شهرت یافت، از اقدامات ماندگار او بود. ناتوان در شوشا «مجلس اُنس» را برای گردهمایی ادیبان و هنرمندان بنیان نهاد و همه هزینه‌های آن را شخصاً تأمین می‌کرد.

شجاعت و نقش سیاسی

خورشیدبانو ناتوان تنها شاعر نبود؛ او بانویی شجاع و باصلابت نیز بود. در جریان تجاوزات روسیه به قره‌باغ در سدهٔ نوزدهم، هنگامی که مأموران روس وارد قلمرو او شدند، با اقتدار دستور داد آنان را از سرزمینش برانند.

زندگی شخصی و سوگ شاعرانه

زندگی خانوادگی ناتوان با تلخی و ناکامی همراه بود. مرگ فرزند جوانش تأثیری عمیق بر روح و شعر او گذاشت. سروده‌هایی چون «می‌گریم»، «مرو»، «بی‌تو» و «می‌میرم» بازتاب اندوه و رنج‌های شخصی او هستند.

یادگارهای هنری و جاودانگی نام ناتوان

بر اشعار ناتوان آهنگ‌های متعددی ساخته شده که رمانس «میخک» با آهنگسازی واصف آدی‌گوزلوف نمونه‌ای برجسته از آن‌هاست. شخصیت و زندگی او در ادبیات نمایشی و داستانی نیز بازتاب یافته و آثاری چون منظومهٔ «ناتوان» از محمد رحیم و نمایشنامهٔ «ناتوان» از الیاس افندی‌اف(پدر الیاس افندی نویسنده و ادیب مرحوم در  اگوست 2025) به او اختصاص دارند.

وفات و میراث فرهنگی

خورشیدبانو ناتوان در اول اکتبر ۱۸۹۷ درگذشت و در گورستان «عمارت» آغدام به خاک سپرده شد. تندیس او در باکو، نیم‌تنه‌اش در شوشا و یادمان قبرش در آغدام برپا شده است. نیم‌تنهٔ شوشا که توسط نیروهای ارمنی تخریب و به عنوان فلز قراضه فروخته شده بود، پس از کشف و انتقال به باکو، در سال ۲۰۲۱ و پس از پیروزی آذربایجان در جنگ ۴۴ روزه، مرمت و به شوشا بازگردانده شد.

امروز خیابان‌ها، مدارس، باشگاه‌ها و کتابخانه‌هایی به نام اوست و دست‌نوشته‌ها و لوازم شخصی‌اش در موزه‌ها و آرشیوها نگهداری می‌شوند. ۱۸۰مین سالگرد تولد این شاعرهٔ بزرگ به‌طور رسمی گرامی داشته شد و نام او همچنان با احترام در یاد و قلب ملت آذربایجان زنده است.

منبع:

کد خبر 24650

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =