روزنامه انگلیسی زبان داون مقاله ای با عنوان ایدئولوژی متاثر از صهیونیسم را به چاپ رسانده است. نویسنده در این مقاله با اشاره به جایگاه نظریه پاکستان (یا ایدئولوژی پاکستان) عدم علاقه دولتمردان این کشور در پرداختن به این موضوع را اساس مشکلات و چالش های پاکستان عنوان کرده است. در این مقاله آمده است...
هفته گذشته، نخستوزیر پاکستان که اخیراً برکنار شده بود، هشدار داد که وابستگی بیش از اندازه دولتمردان و سیاستمدران این کشور به ایالات متحده آمریکا تا حد غلامی، نظریه پاکستان( یا ایدئولوژی پاکستان) را به مخاطره انداخته است. او دقیقا توضیح نداد که چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد یا اینکه چگونه رابطه ما با ایالات متحده با روابط ما با سایر کشورهای کمک کننده بزرگ مانند عربستان سعودی، امارات و چین تفاوت دارد.
عمران خان با شعارهای عوام فریبانه و پوپولاریستی تند درصدد جلب توجه مردم است. درست مانند شعار نظریه پاکستان که از سوی بانیان آن داده شد. اگر از خان بخواهید که این نظریه یا ایدئولوژی را تعریف کند، به احتمال زیاد همانند عوام و خواص پاسخی سطحی خواهد داد.
در حقیقت ایدئولوژی پاکستان و تئوری دو ملت، از سوی محمد علی جناح برای برجسته کردن تفاوتهای بین هندوها و مسلمانان هند در زمان حکومت استعمار پیر انگلیس بر شبه قاره و سپس زمینه سازی برای ایجاد یک کشور با اکثریت مسلمان و مجزا در جنوب آسیا عنوان شد. هدف هم ایجاد یک کشور اسلامی با استفاده از قوانین شریعت برای رشد و پیشرفت عنوان شده بود.
کسانی که این تعریف را جدی می گیرند نیز در پی اثبات این ادعا خواهند بود که پاکستان یکی از تنها دو کشور جهان است که بر اساس مذهب یا ملی گرایی مذهبی ایجاد شده است. کشور دیگر به گفته آنها اسرائیل است. با این حال، تا دهه ۱۹۸۰، این ایده که پاکستان مانند اسرائیل است به اندازه اکنون در کتاب های درسی ما برجسته نبود.
بنابراین، اولین بار در کجا سعی شد تا نظریه پاکستان اصلاح شود؟ چنین اصطلاحی هرگز توسط بنیانگذاران کشور یا روشنفکران ملی گرا تا یازده سال اول تشکیل پاکستان صورت نگرفت. برجسته ترین مورخ کشور I.H. قریشی در کتاب خود در سال ۱۹۵۷ به نام «شیوه زندگی پاکستانی» به نظریه دو ملت اشاره می کند، اما در هیچ کجا چیزی به نام ایدئولوژی پاکستان ذکر نشده است.
این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۵۹ ظاهر شد، زمانی که ایوب خان اولین حاکم نظامی کشور (۱۹۵۸-۱۹۶۹) پرسشنامه ای را برای گروهی از روشنفکران برای تعریف "ایدئولوژی پاکستان" ارسال کرد. در این جا معنا و مفهوم "ایدئولوژی" برای بیان دو ملت در شبه قاره مورد استفاده قرار گرفت یعنی کشوری ملی گرا با هویت اسلامی(به ویژه نوع سیاسی ضد برهمنی آن) که با مدرنیته برای رشد اقتصادی و اجتماعی تعامل خواهد داشت.
در تمام دوران دیکتاتوری ژنرال ایوب خان، این ایدئولوژی با این مفهوم مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۶۷، ابوالعلا مودودی؛ رئیس جماعت اسلامی و نظریه پرداز ضد حکومت ژنرال ایوب نگاهی دیگر به مبحث نظریه یا ایدئولوژی پاکستان داشت. وی در پی جدایی اسلام از مدرنیته بود. وی به دنبال اسلامی کردن همه شئونات اجتماعی پاکستان بود و مدرنیته را در چارچوب اسلام سنتی قبول داشت.
پس از ژنرال ایوب حزب مردم به رهبری ذوالفقار علی بوتو که افکاری سوسیالیستی داشت ظهور کرد. آنها اسلام را به عنوان یک عقیده ذاتاً سوسیالیستی تعریف کردند و گفتند که سوسیالیسم با اسلام منافاتی ندارد و از هر دوی آن میتوان زمینه را برای تشکیل دولت رفاه اسلامی با استفاده از دموکراسی و سیستم پارلمانی تامین کرد.
پس از جدایی پاکستان شرقی و تشکیل کشور مستقل بنگلادش در سال ۱۹۷۱ دولتمردان و سیاستمردان پاکستانی نگاهی عمیق تر به مفهوم ایدئولوژی کردند از سال ۱۹۷۳ به بعد بود که دولت به تدریج نظریه پاکستان را در کتاب های درسی بکار برد و این در حالی بود که در اواخر دهه ۱۹۷۰، ایدئولوژی پاکستان در دوران رژیم ژنرال ایوب خان و سپس توسط سوسیالیستها به رهبری ذوالفقار علی بوتو نخست وزیر وقت پاکستان بیسر و صدا مورد بی مهری قرار گرفت. اما مفهوم ایدئولوژی پاکستان توسط علما و گروه های مذهبی دست نخورده باقی ماند. پس از حکومت سوسیالیستی ذوالفقار علی بوتو ژنرال ضیاء الحق (۱۹۷۷-۱۹۸۸)با کودتا به قدرت رسید و وی تحت تاثیر تحولات منطقه ای از جمله حمله شوروی به افغانستان و توافق با آمریکا برای بیرون راندن سربازان شوروی از خاک همسایه شرقی خود ضمن پیروی از مفهوم ایدئولوژی گروه های مذهبی، زمینه را برای جهاد در افغانستان هموار ساخت.
هر چند پاکستان هیچ نوع رابطه ای با اسرائیل ندارد اما در این دوران بود که این تصور که پاکستان و اسرائیل بهعنوان دولتهای مذهبی و ملیگرا و یا دولتهای ایدئولوژیک شباهت های یکسانی دارند اهمیت پیدا کرد. به گفته فیصل دوجی؛ مورخ، بنیانگذاران پاکستان به توسعه و تکامل صهیونیسم به عنوان یک تحول سیاسی مدرن با هدف ایجاد یک کشور جداگانه با اکثریت یهودی علاقه مند بودند.
دوجی می نویسد: به نظر می رسد که محمد علی جناح کتاب های زیادی درباره مشکلاتی که یهودیان در اروپا با آن دست به گریبان بودند خوانده بود.
مقایسه ایدئولوژیک با اسرائیل در گفتمان ملی گرایان پاکستان زمانی رایج شد که در سال ۱۹۸۱، ژنرال ضیاء الحق رئیس جمهور وقت پاکستان در یک سخنرانی گفت: «پاکستان نیز مانند اسرائیل، یک کشور ایدئولوژیک است. اگر اسرائیل از یهودیان خالی از سکنه شود این سرزمین مفهوم خود را از دست خواهد داد. در همین حال اگر اسلام را از پاکستان محو کنیم و سکولاریسم را جایگزین آن کنیم این کشور تجزیه خواهد شد.
ژنرال ضیاء در آن زمان در حال معرفی قوانین اسلامی بود که به ویژه از سوی سازمانهای متعلق به بانوان به چالش کشیده می شد و آنها را ظالمانه و مردسالار می دانستند.
درباره مسلمانان شبه قاره می توانیم بگوییم که مردمی با گرایش ملی گرایی هستند که تجربه مشترک تاریخی دارند و نیاکان آنها در سرزمین هستند که برای مدت بسیار طولانی در آن زندگی می کنند. اما یهودیان این طور نیستند زیرا که آنها در سراسر جهان به صورت پراکنده زندگی می کردند. بنابراین، صهیونیسم ظهور کرد تا یک کشور یهودی را در سرزمینی برگزیده تشکیل دهد که قرن ها اعراب در آن اکثریت داشتند اما پاکستان سرزمین هایی را تشکیل می دهد که قبلاً اکثریت آنها را مسلمان تشکیل می دهند از جمله سند، پنجاب، بنگال ، استان مرزی شمال غربی و بلوچستان. مسلمانان بیش از ۵۰۰ سال در اینجا زندگی می کنند. پس چگونه میتوانیم بگوییم که پاکستان همانند اسرائیل است؟
یهودیان همگی برای بازگشت به سرزمین موعود با سازمان دهی جنبش صهیونیسم مصمم بودند اما مسلمانان پاکستان با اقوام مختلف، فرقه های گوناگون و گرایش های مختلف تقسیم شده اند.
دولت های ایالتی و حتی مرکزی آشکارا در مورد توضیح نظریه پاکستان در کتابهای درسی سهل انگاری می کردند و این موضوع شکاف عمیق بین اقوام در جامعه مسلمان پاکستان را اشکار می کند. به گفته کاترین یوینگ، انسان شناس، ایده حکومت اسلامی در پاکستان همانند ظرفی خالی است که محتویات خاص آن از ترس گسترش شکاف ها باید پنهان می ماند.
دکتر ن. مرتضی در سپیده دم، ۲ آوریل ۲۰۱۵ نوشت: ایدئولوژی پاکستان کتابی با جلد براق است، اما صفحات آن سفید است و چیزی برای گفتن ندارد البته آنچه که نوشته شده است به جای متحد کردن، ممکن است باعث شکاف در جامعه شود.
اکنون دولت باید از خود شجاعت نشان دهد و به تدریج صفحات خالی این کتاب را با اجماع دموکراتیک بین نخبگان و روشنفکران با تعریف قابل قبولی از ایدئولوژی پاکستان را پرکند. در غیر این صورت، نظریه پاکستان یک کشتی خالی باقی خواهد ماند. و همه ما می دانیم که ظرف های خالی تنها باعث ایجاد صدا و به تعبیری بهتر هیاهو می شود.
منبع خبر: روزنامه داون- ۳ژوئیه مطابق با ۱۲ تیر
لینک خبر:
نظر شما